🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
دردهایی کشیده ام که مپرس
زهرِ هجری چشیده ام که مپرس
اصلا از حال خسته ام که نگو
از دلِ رنج دیده ام که مپرس
از هراس عدو پدر آنقدر
در بیابان دویده ام که مپرس
با زبانِ کنایه از دشمن
حرف هایی شنیده ام که مپرس
اضطرابِ بدون وصفی داشت
دلِ در خون تپیده ام که مپرس
آنقَدَر تشنه ی پریدن بود
جانِ بر لب رسیده ام که مپرس
از هیاهوی باد و سایه ی زجر
زجرهایی کشیده ام که مپرس
خواب دیدم شبی،برای شما
خاتمی را خریده ام که مپرس
آه بابا شبیه مادرِ تو
آنچنان قد خمیده ام که مپرس
🔸شاعر:
#محمد_معین_پوریلان
=============================
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
سخت است دختر باشی وماتم ببینی
منزل به منزل در اسیری غم ببینی
از خواب برخیزی بجای ناز بابا
گیسوی خودرا دست نامَحرَم ببینی
آن چادری که سالها محکم گرفتی
در دست ِ این وآن چنان پرچم ببینی
گفتم نزن ،لج کرد،تازه ناسزا گفت:
فریاد زد بدتر از این را هم ببینی
خورده کسی تا حال سیلیِّ دودستی
تا چند ساعت چهره را مُبهَم ببینی
یک دختر شامی به همبازیِ خود گفت :
دختر شده تاحال ، قامت خم ببینی
گفت آن یکی، پیشش نرو از خارجی هاست
باید که مویش را چنین در هم ببینی
امشب سرت را می کشانم تا خرابه
از نِی، نه ، از نزدیک احوالم ببینی
ای سربریده من بغل می خواهم امشب
اصلاً دلت آمد که من را کم ببینی
یا چشم من تار است یا تغییر کردی
چشمان خود واکن که من را هم ببینی
موی بلندی داشتم با معجرم سوخت
یک فاطمیه غم در این چشمم ببینی
عمه نبود امروز می رفتم کنیزی
جای تو خالی بود که ترسم ببینی
🔸شاعر:
قاسم نعمتی
#حضرت_رقیه
طفلم اما غم نهان دارم
در دلم درد بیکران دارم
خاطرات بدی ز بزم شراب
شکوه از چوب خیزران دارم
طفلم اما شبیه پیرزنان
موسپیدم قد کمان دارم
سایه ات کم نشد دمی ز سرم
از سرت باز سایبان دارم
سرت از دست خصم میگیرم
تا کمی در بدن توان دارم
جای تو نیست بین تشت طلا
بر سرت جای به از آن دارم
جای خوش کن به دامنم بابا
بقلم کن هنوز جان دارم
ای فدای لب ترک ترکت
بر لبت اشک بی امان دارم
جای سالم نمانده در بدنم
درد جانسوز استخوان دارم
رفتی و خیمه ها به یغما رفت
گله از دست ساربان دارم
اصلا از دخترت خبر داری
که چرا بر رخم نشان دارم؟
دست وپا گیر خواهرت بودم
خجلت از روی عمه جان دارم
میثم تربتی
7.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📳 پاسخ به دو شبهه در مورد وجود #حضرت_رقیه سلام الله علیها و زیارت عاشورا
❌ همیشه در ایام محرم و صفر یک عده میگویند اصلا کی گفته حضرت رقیه سلام الله علیها وجود داشته؟
✅ پاسخ: در کتاب کامل بهایی نوشته عماد الدین طبری که ۷۰۰ سال پیش نوشته شده دقیقا ماجرای شهادت حضرت رقیه رو همونطور نقل کرده که ما الان در روضه ها میخوانیم.
❌ میگویند مرحوم شیخ عباس قمی این زیارت عاشورا رو از کجا آورده و در مفاتیح نقل کردند؟
✅ پاسخ: مرحوم شیخ طوسی در کتاب مصباح حدود ۱۰۰۰ سال پیش و شهید اول در کتاب مزار، زیارت عاشورا را دقیقا مطابق همین متنی که امروز در اختیار ماست نقل کردند ...
#امام_حسین #محرم
☆○═════════┅
📲 کانال ✅ ویکیشبهه ✅ در ایتا
#امام_حسین
#اربعین_حسینی
#جامانده_ها
#حضرت_رقیه
از اربعین جا ماندم اما از نگاهت نه
از کاروان جا ماندم اما از سپاهت نه
حالا که بین زائرانت نیستم ، آیا
بیرون شدم از سایه ی مهر و پناهت؟ نه
نوکر درِ این خانه باشد آبرو دارد
فرق است بین رو سفید و رو سیاهت؟ نه
نام مرا بنویس بین اربعینی ها
من دل به راهت دادم آقا پا به راهت نه
امسال نذر دخترت بودم که جاماندم
من با رقیه جان تو دارم شباهت! نه
**
ام ابیهای حسین ، ای وارث زهرا
اشک است سهم چشم های بی گناهت؟ نه
دندان شکسته ، گوش پاره ، چشم های تار
یک جای سالم مانده روی ، روی ماهت؟ نه
اشک تمام زائران کربلا هرگز
آیا برابر میشود با سوز آهت؟ نه
من مثل تو جا ماندم اما خوب میدانم
از اربعین جا ماندم اما از نگاهت نه
احمد ایرانی نسب
#امام_زمان
#حضرت_رقیه #مشایه
نجف تا کربلا پای پیاده
به عشق تو زدم دل رو به جاده
کجایی یوسف زهرا که اینجا
برا یاریّ تو عاشق زیاده
شده روشن مسیر ما به نورت
قدمهای همه نذر ظهورت
الهی که بیام دورت بگردم
تو اون موکب که میّفته عبورت
الا ای غرة الحمیده ی من
امید این دل غمدیده ی من
کجایی ای گل زیبای نرگس
بیا پاتو بذار بر دیده ی من
میدونم تو مسیر کربلایی
عزادار اسیر نینوایی
دلت خون و دو چشمت کاسهٔ خون
به یاد عمه های مبتلایی
به یاد چادر و خلخال و معجر
به یاد نیزه و شمشیر و خنجر
یه سر گودالی و یک سر خرابه
آخه تن کربلا مونده ولی سر ...
بابا ...
همه جاها رو رفتی بی رقیه
نگفتی دیده آسیبی رقیه
سرت وقتی بدون پیکر اومد
سه سالم بود شدم بی بی رقیه !
چی شد که از تنور سر در آوردی ؟
هدیّه چی برا دختر آوردی ؟
چه خاکی بر سر از غصه بریزم ؟
برام سوغاتی خاکستر آوردی
ببین درد رقیه بی حسابه
به روی دست من ردّ طنابه
تو که دائم به روی نیزه بودی
چی شد که اومدی کنج خرابه
#محمد_خرمفر
#سیداحمد_هاشمی_شهیدی