eitaa logo
مکتب‌خانه
239 دنبال‌کننده
217 عکس
127 ویدیو
16 فایل
پیامبر اعظم -صلی‌الله‌علیه‌و‌آله- زکاتِ دانش، نشر آن است‌. جواهراتی مکتوم از لابلای گفتارها و نوشتارها گاهی هم بدلیجاتی از جنس خود‌نوشت! علی‌رضا ملااحمدی طلبه‌ی سطح چهار حوزه دانشجوی دکتری فلسفه تطبیقی. ارتباط مستقیم: @Molla_ahmadi
مشاهده در ایتا
دانلود
ناد علیّ (ع).mp3
4.95M
🌷 ذکرُ علیٍّ عبادة... @Maktabkhaaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💯 عارفانه‌ترین بیانِ ممکن درباره‌ی شخصیّت امیرالمؤمنین علیه‌السلام @Maktabkhaaneh
❇️ تعبیر عجیب ابن‌سینا دربارۀ شخصیّت امیرالمؤمنین(ع) آیت‌الله جوادی آملی: 🔹 ابن‌سینا در رساله «معراج‌نامه» به زبان فارسی بیانی در وصف امیرالمؤمنین علیه‌السلام دارد که چنین وصفی از غیرِمعصوم دربارۀ منزلت امیرالمؤمنین بی‌نظیر است! جناب بوعلی میگوید: 🔹 «علی‌بن‌ابي‌طالب (عليه‏السلام) در بين ديگر صحابۀ رسول خدا (صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) مانند معقول در ميان محسوس بود؛ «كَالْمعقول بين‌ المحسوس». او عقل است و ديگران حسّ. حواس به عقل نيازمندند و عقل رهبر آنهاست؛ علی رهبر صحابه است و صحابه به او نيازمندند. 📖 حكمت‏علوی، ص ۴۰ ✅ متن سخن ابن‌سینا در معراج‌نامه: 🔹 شريف‌ترين انسان و عزيزترينِ انبياء و خاتمِ رسولان (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) با «مركز حكمت» و «فلك حقيقت» و «خزينۀ عقل» اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) چنين گفت كه: «يا على! اذا رأيتَ الناسَ يَتَقَرَّبونَ إلَى خالِقِهِم بأنواعِ البِرِّ تَقَرَّب ألَيهِ بأنواعِ العَقلِ تَسبِقُهُم» و اين‌چنين خطاب، جز به چون او بزرگى صحیح نمی‌بود... «كه او در ميان خلق، آن‌چنان بُوَد كه معقول در ميان محسوس است» فرمود: يا على! چون مردمان در كثرت عبادت رنج برند، تو در ادراكِ معقول رنج بَر تا بر همه سبقت ‏گيرى. لاجرم چون به ديدۀ بصيرتِ عقلى به درک اسرار نائل گشت، همۀ حقايق را دريافت و ديدن يك حكم دارد كه گفت: «لَو كُشِفَ الغِطاءُ ما ازدَدتُ يقيناً» که آدمى را مقامی هيچ برتر از درکِ معقول نيست‏. 📙 معراج‌نامه، ص ۱۵ @Maktabkhaaneh
🔰 تمثیل جالب رهبر انقلاب از موقعیّت تمدّنیِ انقلاب اسلامی: «همان‌طور که در همه‌ی ایمان در مقابل کفر قرار گرفت، امروز، همه‌ی ایمان در نظام جمهوری اسلامی در مقابل کفر قرار گرفته است؛ و همان‌طور که معنویّت و صفا و اقتدار معنوی پیغمبر اکرم و خانواده‌اش توانست دشمن را از میدان خارج کند، به فضل الهی و به حول‌وقوّه‌ی الهی ملّت ایران با اقتدار خود و با معنویّت خود دشمن را از میدان خارج خواهد کرد.» 🗓 ۱۳۹۴/۰۷/۱۵ @qom_khamenei_ir
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
1⃣ مهدکودک،‌ یتیمخانۀ دوران مدرن است. پای این یتیمخانه را به مراسم روضه باز نکنیم. بچه‌ها در عزاداری باید در میان بزرگ‌ترها باشند، اشک ریختن و آه کشیدن و بر سر و سینه زدنشان را ببینند. اینها در تربیت معجزه می‌کند. عاقل، خودش را از برکت اعجاز محروم نمی‌کند. 2⃣ بچه‌ها را به می‌فرستیم تا راحت عزاداری کنیم. اصالت رفاه حتی در روضه‌ها؟! بی‌شک بچه‌ها مایۀ جلب رحمت خدا هستند. آقا و خانم مداح! آقا و خانم سخنران! آقای پدر و خانم مادر! با راحت‌طلبی از رحمت‌طلبی غافل نشویم. ‼️ شاید نشر این مطلب از فرهنگ شدن یک اشتباه جلوگیری کند. 3⃣ می‌دانم دو ویراست قبلی سؤالات زیادی در ذهن‌ها تولید می‌کند. به والدین، مسئولین هیئات و منتقدان پیشنهاد می‌کنم قبل از هر نقد و مخالفتی حتماً این دو صوت را گوش کنند. صوت اول: https://eitaa.com/abbasivaladi/12401 صوت دوم: https://eitaa.com/abbasivaladi/12403 علیه السلام ✅ جدید حجت الاسلام عباسی ولدی نشانی صفحه: https://virasty.com/mohsen_abbasivaladi @abbasivaladi
27.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغة می نویسد: عبد الله بن عمر، از بیعت با على(علیه السلام) سر باز زد؛ ولی در زمان حجاج شبانه، درِ خانه حجّاج را کوبید تا با عبدالملک، بیعت کند، مبادا آن شب را بدون امام به صبح رساند. این گمان، از آن جا برایش پیش آمد که او از پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) روایت کرده که فرمود: «هرکس بمیرد و پیشوایى نداشته باشد، به مرگ جاهلى مرده است» و کار بدان جا رسید که حجّاج، از سر تحقیر و خوار شمردن او پایش را از رخت خواب بیرون آورد و گفت: [براى بیعت] دستت را به پایم بزن. اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
1438shab0110.mp3
7.6M
﴿-صلی‌الله علیکَ یا أباعبدالله-﴾  ▪️«اَللَّـهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشّاكِرينَ لَكَ عَلی مُصابِهِمْ» خدایا تو را شاکریم که بار دیگر، محرّمِ حسین‌ت را درک کردیم. @Maktabkhaaneh
💠 سلوک ذیل نور حسین علیه‌السلام 🔻 عارف بزرگ مرحوم سیدعلی قاضی طباطبایی(ره) ماجرای اولین‌ تجربهٔ عرفانی خویش را چنین تعریف میکند: «چهل سال را به عبادت و سلوک و توجه و ذکر می‌گذراندم و دم از پروردگار عالَم می‌زدم و هیچ نشانه‌ای دریافت نمی‌کردم؛ در این مدت نه خوابی دیدم، نه مکاشفه‌ای، نه رفیقی، نه همدردی... روزی خدمت اباعبدالله علیه‌السلام رسیدم و عرض کردم که «آقا می‌خواهم چهل شب در حرم شما بیتوته کنم....». به عهدم عمل کردم و چهل شب ، هرشب در یک نقطه از صحن و حرم مطهر حسین علیه‌السلام شب را تا صبح به عبادت و مناجات و ذکر گذراندم. شبی که به نقطه‌ی شروع رسیدم، انوار الهی بر من تابید و درهای توحید به رویم باز شد. پس از روز چهلم ، از حرم بیرون آمدم و از بین‌الحرمین به سمت حرم حضرت ابوالفضل علیه‌السلام حرکت کردم. در میانه‌ی راه بودم که شخصی که در انظار عمومی چهره و ظاهر افراد مجنون و دیوانه را داشت، با همان حالت به من نزدیک شد و جمله‌ای را خطاب به من گفت و رفت. جمله‌ای که گویا پرده از یکی از رازهای عالَم برداشته باشد! او گفت «سیدعلی، سیدعلی! امروز مرجعِ اولیای عالَم حضرت ابوالفضل است!» و من آن‌قدر سر در گریبان بودم که متوجه منظورش نشدم! و به حرم رفتم. آنجا به نماز مغرب که ایستادم، تکبیرةالإحرام را که گفتم، ناگهان چهره‌ی عالَم دگرگون شد. آنچنان که نه چشمی تابه‌حال دیده و نه گوشی شنیده و نه به قلب بشری خطور کرده است. می‌دیدم که درب و دیوار حرم به‌همراه من تسبیح‌گوی و ذاکر هستند. بارِ این مکاشفه به جانم سنگینی می‌کرد و تحملش برایم مشکل بود. از مستحبات کاستم و نمام را تمام کردم و به منزل رفتم. بلافاصله رفتم به پشت‌بام و رو به آسمان دراز کشیدم. بار دیگر همان صحنه برایم تکرار شد‌. این‌بار گویا تحملم بیشتر شده بود ...» 📖 برگرفته از کتاب «عطش» (زندگینامه‌ی آیت‌الله سیدعلی قاضی طباطبایی رضوان الله علیه) «ألا یا ایّها الساقی ، جوابی خواهش من را بده از جام مشتاقی ، شرابِ مردافکن را بریز از گوشهٔ صهبا ، شرابی از خُمِ بالا که با یک جرعه‌اش از پا ، بیاندازد تهمتن را» @Maktabkhaaneh
🔘 دربارۀ «معنا» در محاورۀ عمومی، «معنا» آن حقیقتی است که در پسِ «لفظ» نهفته است و اساساً لفظ هست تا انسان را به آن دلالت کند. هیچ‌گاه واژه‌ها و جملات خودشان هدف و مقصد نیستند، بلکه الفاظ، حداکثر معبری‌اند که از طریق آنها میتوان به معانی راه یافت و این معانی‌اند که مقصودِ انسانند. به همین دلیل است که نزد عاقلان، متوقّف‌ماندن در واژه‌ها و جملات و بی‌توجّهیِ محض به معانی، امری سفیهانه قلمداد می‌شود. برای راه‌یافتن به معنا هم راهی جز فرارَوی از لفظ نیست. معنا را باید در موطنی ورای واژه‌ها و الفاظ -که محسوسِ چشم و گوش نیستند- جستجو کرد. معانی چون روح در کالبد لفظ‌ها جای گرفته‌اند و انقدر مهمّ و تعیین‌کننده‌اند که لفظ‌ها را هم به تبعِ خودشان دارای ارزش و اعتبار کرده‌اند. لفظ‌هایی که حاوی معانیِ قدسی هستند، نزد آدمیان -به اقتضای نظام ارزشیِ هر مکتب فکری و ملّیتی- تقدیس می‌شوند و لفظ‌هایی که دلالت بر معنایی سخیف و بی‌ارزش می‌کنند نیز همین جایگاه را از معانی‌شان اکتساب می‌کنند. ✍️ علیرضا ملااحمدی @Maktabkhaaneh