مکتبخانه
♨️ منِ استعلایی بهمثابه فلسفۀ استعمار! 📍 دعویِ استعلایی، نه یک نظریهی فلسفیِ بیگناه، بلکه یک سلا
❗️هیچ دستگاه فلسفی به اندازه نظریهی #هگل دربارهی دولت (مثال الهی که روی زمین وجود دارد) زمینه را برای #فاشیسم و #امپریالیسم آماده نساخته است.
🔻 حتی این اندیشه که در هر دورانی از تاریخ یک ملّت و فقط یک ملّت وجود دارد که نمایندهی واقعیِ روح جهان است و این ملّت حق دارد که بر سایر ملل فرمان براند، نخستین بار از دهان هگل بیرون آمده است.
🔸 در نخستین دهههای قرن نوزدهم، پدیدارشدن و افزایش دائمِ نفوذ آرمانهای ناسیونالیستی را به چشم میبینیم، اما این رویداد در تاریخ اندیشهی سیاسی رویداد تازهای بود؛ رویدادی بود آبستن پیآمدهای دور و دراز و ترسناک، زیرا یک دستگاه اخلاقی و یک #فلسفه_حق از چنین ناسیونالیسم امپریالیستیِ بیرحمانه.ای دفاع میکرد.
▪️ زیرا هگل اعلام کرده بود که در برابر آن ملتی که در لحظهی معیّنی از تاریخ باید یگانه عامل روح جهان شناخته شود، سایر ملل، مطلقاً هیچ حقی ندارند.
📖 ارنست کاسیرر ؛ کتاب «افسانهی دولت»؛ صفحه ۳۴۵
@Maktabkhaaneh