📌جهانبينى توحیدی اسلامى در بیان شهید مطهری
🌀جهانبينى اسلامى، جهانبينى توحيدى است. توحيد در اسلام به #خالص_ترين_شكل و پاكترين طرز بيان شده است.
🌀از نظر اسلام خداوند مثل و مانند ندارد: «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ». خدا شبيه چيزى نيست و هيچ چيزى را نتوان به خداوند تشبيه كرد خداوند بىنياز مطلق است، همه به او نيازمندند و او از همه بىنياز است: «أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ».
🌀خدا به همه چيز آگاه است و بر همه چيز تواناست: «إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» ... أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» او در همه جا هست و هيچ جا از او خالى نيست. بالاى آسمان و قعر زمين با او يك نسبت دارد. به هر طرف كه بايستيم رو به او ايستادهايم: «فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ».
🌀و از مكنونات قلب و از خاطرات ذهن و نيّتها و قصدهاى همه آگاه است: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ» از رگ گردن انسان به انسان نزديكتر است: «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» .
🌀او مجمع كمالات است و از هر نقصى منزّه و مبرّاست: «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى» . او جسم نيست و به چشم ديده نمىشود: «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ» .
🌀از نظر جهانبينى توحيدى اسلامى، جهان يك آفريده است و با عنايت و مشيّت الهى نگهدارى مىشود، اگر لحظهاى عنايت الهى از جهان گرفته بشود نيست و نابود مىگردد. جهان به باطل و بازى و عبث آفريده نشده است، هدفهاى حكيمانه در خلقت جهان و انسان در كار است، هيچ چيزى نابجا و خالى از حكمت و فايده آفريده نشده است. نظام موجود، نظام احسن و اكمل است. جهان به عدل و به حق برپاست.
🌀نظام عالم بر اساس اسباب و مسبّبات برقرار شده است و هر نتيجهاى را از مقدّمه و سبب مخصوص خودش بايد جستجو كرد. از هر نتيجه و سبب، تنها نتيجه و مسبّب مخصوص خود آن را بايد انتظار داشت.
🌀نيروى عقل و انديشه انسان كه بر خلاف حواس، تنها به ظواهر قناعت نمىكند و شعاع خويش را تا درون سراپرده هستى نفوذ مىدهد، حكم مىكند كه هستى نمىتواند منحصر و محدود به اين امور محدود و متغيّر و نسبى و مشروط و نيازمند بوده باشد.
🌀اين سراپرده هستى كه در مقابل خويش مىبينيم در مجموع به خود ايستاده است و تكيه به خويشتن دارد. ناچار حقيقت نامحدود و پايدار و مطلق و غير مشروط و بىنياز كه تكيهگاه همه هستيها مىباشد و در همه ظروف و همه زمانها حضور دارد، موجود است و اگر نه سراپرده هستى نمىتوانست روى پاى خود بايستد، يعنى اساسا سراپرده هستى در كار نبود، عدم و نيستى محض در كار بود.
🌀قرآن كريم خداوند را با صفاتى از قبيل «قيّوم»، «غنى» و #صمد ياد مىكند و به اين وسيله يادآورى مىكند كه سراپرده هستى نيازمند به حقيقتى است كه «قائم» به آن حقيقت باشد. آن حقيقت، تكيهگاه و نگهدارنده همه چيزهاى محدود نسبى و مشروط است. او بىنياز است، زيرا همه چيز ديگر نيازمند است. او «پر» و كامل (صمد) است، زيرا همه چيز ديگر غير از او از درون خالى است و نيازمند به حقيقتى است كه درون او را از هستى «پر» كند.
🌀قرآن كريم موجودات محسوس و مشهود را «آيات» (نشانهها) مىنامد، يعنى هر موجودى به نوبه خود نشانهاى از هستى نامحدود و از علم، قدرت، حيات و مشيّت الهى مىباشد. از نظر قرآن مجيد سراسر طبيعت مانند كتابى است كه از طرف مؤلّفى دانا و حكيم تأليف شده است و هر سطر بلكه هر كلمهاش نشانهاى از دانايى و حكمت بىمنتهاى مؤلّف خود دارد.
🌀از نظر قرآن هر اندازه بشر با نيروى علم، به شناخت اشياء نائل گردد، بيش از پيش به آثار قدرت و حكمت و عنايت و رحمت الهى واقف مىگردد.
📚مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (جهانبينى توحيدى)، ج2، ص: 85 و 91
#پای_درس_استاد
#اندیشه_مطهر
#مکتب_خانه_قرآنی_حکیم