🌴امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:
🔥 شگفتا! چگونه این امت دلباخته و فریفته #خلفا (عمر و ابابکر) شده اند ؟!
چه محبتی از آنها و معتقدین آنها به دل دارند ؟!
محبت به کسانی که آنها را از راه #خدا باز داشته, از #دین برگرداندند! به خدا سوگند اگر سرپا بر خاک ایستاده و #خاکستر بر سر بریزند و با #تضرع و زاری بر کسانی که سبب #گمراهی آنها شده و آنها را از راه خدا باز داشته و به سوی #آتش فرا خوانده و در معرض سخط پروردگار قرار داده و آنها را جهنمی کردند نفرین نمایند و تاقیامت این کار را ادامه دهند, باز نتوانستند آن چنان که باید آنها را #لعن کنند. (و استحقاق آنها نسبت به لعن بیش از این است.)
📚(کتاب سلیم بن قیس ص207,
📚 بحارالانوار 30/326)
#دشمن_شناسی
🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊
🎙مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣
👇👇👇👇
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🩸گزارش لحظه به لحظه شهادت امیرالمؤمنین
#قسمتبیستوهشت
🍵افطار امیرالمؤمنین در شب نوزدهم🍵
امیرالمؤمنین در ماه رمضان یک شب نزد امام حسن علیه السلام و یک شب نزد امام حسين عليه السّلام و یک شب نزد حضرت زینب سلام الله علیها افطار می کرد. اما افطار روز هجدهم نزد ام کلثوم بود.
خورشید هجدهمین روز ماه رمضان غروب کرد و حضرت بعد از نماز بر سر سفره آمد.
ام کلثوم افطار پدر را که دو قرص نان جو و کاسه ای شیر و مقداری نمک بود آورد . امیرالمؤمنین به غذا نگاه کرد وگریست و فرمود :
دخترم، برای پدرت دو نوع غذا بر سر یک سفره آورده ای؟
آیا میخواهی روز قیامت ایستادن من در مقابل پرودگار طول بکشد؟
من دوست دارم از برادرم و پسرعمویم پیامبر صلی الله پیروی کنم که هرگز دو نوع غذا برایش آورده نشد. دخترم، به خدا قسم چیزی نمی خورم مگر آنکه یکی از آنها را برداری.
ام کلثوم ظرف شیر را برداشت و حضرت یک قرص نان جو با نمک میل نمود.
سپس به نماز ایستاد و در رکوع و سجود بسیار #تضرع می کرد. بعد از آن چندین بار از اتاق بیرون رفت و بازگشت و به آسمان نگریست و فرمود:
💔امشب همان شب است💔
سپس سوره یاسین را تلاوت کرد و لحظاتی به خواب رفت. ناگهان هراسان بیدار شد و عرق از صورت پاک کرد و فرمود:
🤲خدایا،ملاقات مرا با خود مبارک گردان.🤲
همچنین در آن شب بسیار میفرمود:
💔لا حول و لا قوه الابالله العلی العظیم 💔
#شهادت_امیرالمؤمنین
🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊
🎙مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣
👇👇👇👇
@maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)