🌻🌻جویریه🌻🌻
💠جویریه فرزند مسهر عبدی از دوستان علی (علیه السلام) بود.
حضرت به او #علاقه داشت، روزی او را درحالی که می رفت دید وصدا زد :
❣ای جویریه! به من ملحق شو، چون هرگاه تو را می بینم به تو علاقه مند می شوم
💠حبه عرنی گوید : روزی با علی (علیه السلام) می رفتیم ؛ حضرت به پشت سرش نگاه کرد وجویریه را دید که از دور نمایان شد. او را صدا زد وفرمود :
❣تو نمی دانی که من تو را دوست می دارم؟
جویریه به امام نزدیک شد، حضرت فرمود : اموری را به تو می گویم آن ها را به خاطر بسپار.
سپس به طور سری و #مخفیانه با او مطالبی گفت.
💠جویریه عرض کرد : من مردی فراموش کار هستم.
📌حضرت فرمود : تکرار می کنم تا آن را به خاطر بسپاری.
پس آخرین مطلب را به او چنین فرمود :
🌟ای جویریه دوست ما را تا زمانی که خواهان ما است ، دوست بدار، وچون مخالف ما شد، دشمن بدار؛ وبا خصم ما دشمنی کن، و وقتی که دوستدار ما شد، او را دوست بدار.🌟
💠حبه عرنی گوید : به دلیل ارتباط شدید جویریه با علی( علیه السلام) ، گروهی از مردم تصور کرده بودند که حضرت می خواهد او را وصی خود قرار دهد؛ تا اینکه روزی بر علی (علیه السلام) وارد شد، حضرت خفته بود وگروهی از اصحاب در آنجا بودند.
🕊جویریه گفت: ای خفته! برخیز،ضربتی بر سرت زنند که از آن محاسنت خضاب گردد.
امیرالمومنین(علیه السلام) تبسمی کرد وفرمود: من از ماجرای تو خبر بدهم؟
سوگند به آن کسی که جانم در دست اوست! تو را دست گیر کرده ونزد آن کافر می برند. وی دست وپایت راقطع کند و تو را به دار خواهد آویخت.🕊
حبه گوید: دیری نپایید که زیاد، او را دستگیر و دست وپایش را برید ودر کنار ابن مکعبر به دار آویخت.
#اصحاب_امیرالمومنین
🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊
🎙مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣
👇👇👇👇
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🌻نشان حلال زادگی🌻
💠محبوب بن ابى الزناد:
انصار مى گفتند: ما #حرامزاده بودن افراد را از طريق #دشمنى با #على_بن_ابى_طالب مى شناختيم.
عيسى بن ابى دُلَف مى گويد برادرش دُلَف ـ كه به مناسبت نام او پدرش را ابودلف مى گفتند ـ از #على بن ابى طالب بد مى گفت و او و #پيروانش را #تحقير مى كرد و آنان را به #نادانى نسبت مى داد. يك روز كه در #مجلس پدر خود نشسته بود و پدرش حضور نداشت، گفت: اينها مى گويند كه هركس از على عيب جويى كند #حرامزاده است و شما #غيرت امير را ـ(مقصود او پدرش بود )ـ
مى دانيد و امكان ندارد به احدى از اهل حرم او گمان بد برده شود، ولى با اين حال من على را #دشمن مى دارم!
💠عيسى مى گويد: هنوز اين سخن را تمام نكرده بود كه ابودلف وارد شد و ما با ديدن او به #احترامش بلند شديم. او گفت: آن چه را دُلَف گفت، شنيدم. حديث، دروغ نيست و خبرى كه در اين باره وارد شده است، محل #اختلاف نمى باشد. به خدا قسم، او (دُلَف) #زنازاده و نطفه #حيض است؛ زيرا من بيمار بودم و خواهرم #كنيزى را كه #متعلق به او بود و من دل بسته اش بودم، نزد من فرستاد. طاقت نياوردم و با او كه حيض بود #همبستر شدم و آن كنيز، دُلف را #حامله شد و وقتى معلوم شد حامله است، خواهرم او را به من بخشيد.
پس، دشمنى دلف با پدرش و #عداوت و مخالفتش با وى ـ كه اظهار #تشيّع و #علاقه به على مى كرد ـ به آن جا رسيد كه بعد از مرگ پدرش، از او #بدگويى مى كرد.
📚منبع:
[ تاريخ دمشق «ترجمة الإمام عليّ عليه السلام» : 2/224/729 و ح 728 ، فرائد السمطين : 1/365/293 ؛ المناقب لابن شهر آشوب : 3 / 207 . ][ مروج الذهب : 4 / 62 ؛ كشف اليقين : 476 / 573 . ]
🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊
🎙مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣
👇👇👇👇
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
هدایت شده از مکتب مرتضی علی(صلوات الله علیه)
🌻🌻جویریه🌻🌻
💠جویریه فرزند مسهر عبدی از دوستان علی (علیه السلام) بود.
حضرت به او #علاقه داشت، روزی او را درحالی که می رفت دید وصدا زد :
❣ای جویریه! به من ملحق شو، چون هرگاه تو را می بینم به تو علاقه مند می شوم
💠حبه عرنی گوید : روزی با علی (علیه السلام) می رفتیم ؛ حضرت به پشت سرش نگاه کرد وجویریه را دید که از دور نمایان شد. او را صدا زد وفرمود :
❣تو نمی دانی که من تو را دوست می دارم؟
جویریه به امام نزدیک شد، حضرت فرمود : اموری را به تو می گویم آن ها را به خاطر بسپار.
سپس به طور سری و #مخفیانه با او مطالبی گفت.
💠جویریه عرض کرد : من مردی فراموش کار هستم.
📌حضرت فرمود : تکرار می کنم تا آن را به خاطر بسپاری.
پس آخرین مطلب را به او چنین فرمود :
🌟ای جویریه دوست ما را تا زمانی که خواهان ما است ، دوست بدار، وچون مخالف ما شد، دشمن بدار؛ وبا خصم ما دشمنی کن، و وقتی که دوستدار ما شد، او را دوست بدار.🌟
💠حبه عرنی گوید : به دلیل ارتباط شدید جویریه با علی( علیه السلام) ، گروهی از مردم تصور کرده بودند که حضرت می خواهد او را وصی خود قرار دهد؛ تا اینکه روزی بر علی (علیه السلام) وارد شد، حضرت خفته بود وگروهی از اصحاب در آنجا بودند.
🕊جویریه گفت: ای خفته! برخیز،ضربتی بر سرت زنند که از آن محاسنت خضاب گردد.
امیرالمومنین(علیه السلام) تبسمی کرد وفرمود: من از ماجرای تو خبر بدهم؟
سوگند به آن کسی که جانم در دست اوست! تو را دست گیر کرده ونزد آن کافر می برند. وی دست وپایت راقطع کند و تو را به دار خواهد آویخت.🕊
حبه گوید: دیری نپایید که زیاد، او را دستگیر و دست وپایش را برید ودر کنار ابن مکعبر به دار آویخت.
#اصحاب_امیرالمومنین
🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊
🎙مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣
👇👇👇👇
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)