eitaa logo
مدرسه علمیه مکتب الوحی
305 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
429 ویدیو
17 فایل
🔶مدرسه علمیه مکتب الوحی (سطح یک) مشهد/ خیابان شیرازی . کوچه ۲۴ کوچه جوانبخت پلاک ۴۵ مدیریت : طلوع 05132222750 کانال ما در ایتا و سروش و تلگرام و اینستگرام 🆔 @maktabolvahy2
مشاهده در ایتا
دانلود
⛔️ این ننگ است؛ اینکه یک آقائی در یک گوشه‌ای عبایش را بکشد به کول خودش، بگوید من به کارهای کشور کار ندارم، من به نظام کار ندارم، افتخار نیست؛ این ننگ است. 🗓۱۳۹۱/۰۷/۱۹ @maktabolvahy2
سلام علیکم بیشتر مردم وقتی که یک هندوانه را به خانه می‌آورند، با کارد زدن و دیدن سفیدی آن، اولین کاری که میکنند، دور انداختن هندوانه سفید است🍉 میخام یک راهکار جالب به شما آموزش بدم که تا حالا نمیدونستید👌 اگر هندوانه را با کارد تکه کردید و دیدید سفید است، آنرا دور نیندازید.. ❌ تکه‌ی جدا شده از هندوانه را به همان طریق که جدا کرده اید، سر جای خود قرار دهید. سپس یک عدد پلاستیک بزرگ(بهتر است سفره یکبار مصرف باشد) را به میزانی که بتوان کل هندوانه را در آن پیچید، تهیه فرمایید. هندوانه را بصورت کامل در پلاستیک یا سفره یکبار مصرف بپیچید. برای مدت ۲۴ ساعت در جای گرم، مثل حیاط نگهدارید. بعد از ۲۴ ساعت هندوانه را بیاورید و در سینی بزرگی باز کنید و دوباره با کارد تکه کنید. خواهید دید که هندوانه شما در کمال ناباوری، همچنان سفید است. حالا در این مرحله آنرا دور بیندازید.✋ واقعا فکر کردی هندوانه دوباره قرمز میشه؟😑😂😂 نتیجه اخلاقی: رای به «غیر اصلح» همینقدر بی نتیجه است. @maktabolvahy2
کتاب سه دقیق در قیامت انتشارات شهید ابراهیم هادی کتاب سه دقیقه در قیامت کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی روایتی است از خاطرات یکی از مدافعین حرم که زیر عمل جراحی برای لحظه‌هایی از دنیای خاکی ...
داستانی تکان‌دهنده 🥺 ⭕ *هنوز جای تاوَلها روی مچ دستم باقیست*❗ 🛑خاطره ای عجیب از راویِ کتاب سه دقیقه در قیامت 📗كتاب سه دقيقه در قيامت، چاپ و با ياري خدا، با اقبال مردم روبرو شد. استقبال مردم از اين كتاب خيلي خوب بود و افراد بسياري خبر ميدادند كه اين كتاب تأثير فراواني روي آنها داشته . ✍️ * داستان* يك روز صبح، طبق روال هميشه از مسير بزرگراه به سوي محل كار مي رفتم . يك خانم خيلي بدحجاب كنار بزرگراه ايستاده و منتظر تاكسي بود. از دور او را ديدم كه دست تكان ميداد، بزرگراه خلوت و هوا مساعد نبود، براي همين توقف كردم و اين خانم سوار شد. ✴️بي مقدمه سلام كرد و گفت:مي خواهم بروم بيمارستان ... من پزشك بيمارستان هستم. امروز صبح ماشينم روشن نشد. شما مسيرتان كجاست؟ گفتم: محل كار من نزديك همان بيمارستان است. شما را ميرسانم. آن روز تعدادي كتاب سه دقيقه در قيامت روي صندلي عقب بود. اين خانم يكي از كتابها را برداشت و مشغول خواندن شد. بعد گفت: ببخشيد اجازه نگرفتم، ميتونم اين كتاب را بخوانم؟ گفتم: كتاب را برداريد. هديه براي شماست. به شرطي كه بخوانيد. تشكر كرد و دقايقي بعد، در مقابل درب بيمارستان توقف كردم . خيلي تشكر كرد و پياده شد . ✴️من هم همينطور مراقب اطراف بودم كه همكاران من، مرا در اين وضعيت نبينند! كافي بود اين خانم را با اين تيپ و قيافه در ماشين من ببينند و ... چند ماه گذشت و من هم اين ماجرا را فراموش كردم. تا اينكه يك روز عصر، وقتي ساعت كاري تمام شد، طبق روال هميشه، سوار ماشين شدم و از درب اصلي اداره بيرون آمدم . ✳️همين كه خواستم وارد خيابان اصلي شوم، ديدم يك خانم چادري از پياده رو وارد خيابان شد و دست تكان داد! توقف كردم. ايشان را نشناختم، ولي ظاهرًا او خوب مرا ميشناخت! شيشه را پايين كشيدم. جلوتر آمد و سلام كرد وگفت: مرا شناختيد؟ خانم جواني بود. سرم را پايين گرفتم وگفتم: شرمنده، خير. گفت: خانم دكتري هستم كه چند ماه پيش، يك روز صبح لطف كرديد و مرا به بيمارستان رسانديد. چند دقيقه اي با شما كار دارم. گفتم: بله، حال شما خوبه؟ رسم ادب نبود، از طرفي شايد خيلي هم خوب نبودكه يك خانم غريبه، آن هم در جلوي اداره وارد ماشين شود . ✴️ماشين را پارك كردم و پياده شدم و در كنار پياده رو، در حالي كه سرم پايين بود به سخنانش گوش كردم. گفت: اول از همه بايد سؤال كنم كه شما راوي كتاب سه دقيقه هستيد؟ همان كتابي كه آن روز به من هديه داديد؟ درسته؟ ميخواستم جواب ندهم ولي خيلي اصرار كرد . گفتم: بله بفرماييد، در خدمتم. ✳️گفت: خدا رو شكر، خيلي جستجو كردم. از مطالب كتاب و از مسيري كه آن روز آمديد، حدس زدم كه شما اينجا كار مي خكنيد. از همکارانتان پيگيري کردم، الان هم يكي دو ساعته توي خيابان ايستاده و منتظر شما هستم. گفتم: با من چه كار داريد؟ گفت: اين كتاب، روال زندگي ام را به هم ريخت. خيلي مرا در موضوع معاد به فكر فرو برد. اينكه يك روزي اين دوران جواني من هم تمام خواهد شد و من هم پير ميشوم و خواهم رفت. جواب خداوند را چه بدهم؟! درسته که مسائل ديني رو رعايت نمي كردم، اما در يك خانواده معتقد بزرگ شدهام . يك هفته بعد از خواندن اين كتاب، خيلي در تنهايي خودم فكر كردم. تصميم جدي گرفتم كه توبه كامل كنم . ❇️من نميتوانم گناهانم را بگويم، اما واقعاً تصميم گرفتم كه تمام كارهاي گذشته ام را ترك كنم. درست همان روز كه تصميم گرفتم ،تصادف وحشتناكي صورت گرفت و من مرگ را به چشم خود ديدم! من كاملاً مشاهده كردم كه روح از بدنم خارج شد، اما مثل شما ،ملك الموت مهربان و بهشت و زيباييها را نديدم! ✴️دو ملك مرا گرفتند تا به سوي عذاب ببرند، هيچ كس با من مهربان نبود. من آتش را ديدم. حتي دست بندي به من زدند كه شعله ور بود. اما يكباره داد زدم: من كه امروز توبه كردم. من واقعاً نيت كردم كه كارهاي گذشته را تكرار نكنم. ✴️يكي از دو مأموري كه در كنارم بود گفت: بله، از شما قبول مي كنيم، شما واقعاً توبه كردي و خدا توبه پذير است. تمام كارهاي زشت شما پاك شده، اما حق الناس را چه مي كني؟ گفتم: من با تمام بديها خيلي مراقب بودم كه حق كسي را در زندگي ام وارد نكنم . حتي در محل كار، بيشتر ميماندم تا مشكلي نباشد. تمام بيماران از من راضي هستند و... آن فرشته گفت: بله، درست مي گويي، اما هزار و صد نفر از مردان هستند كه به آنها در زمينه حق الناس بدهكار هستي! 🩸وقتي تعجب مرا ديد، ادامه داد: خداوند به شما قد و قامت و چهره اي زيبا عطا كرد، اما در مدت زندگي، شما چه كردي؟! ❇️با لباسهاي تنگ و نامناسب آرايش و موهاي رنگ شده و بدون حجاب صحيح از خانه بيرون مي آمدي، اين تعداد از مردان، با ديدن شما دچار مشكلات مختلف شدند . 👌🏻بسياري از آنها همسرانشان به زيبايي شما نبودند و زمينه اختلاف بين زن و شوهرها شدي. برخي از مردان جوان كه همكار يا بيمار شما بودند، با
ديدن زيبايي شما به گناه افتادند و ... گفتم: خُب آنها چشمانشان را حفظ مي كردند و نگاه نمي كردند .به من جواب داد: شما اگر پوشش و حريم ها و حجاب را رعايت مي كردي و آنها به شما نگاه مي كردند، ديگر گناهي براي شما نبود. چون خداوند به هر دو گروه زن و مرد در قرآن دستور داده كه چشمانتان را حفظ كنيد. اما اكنون به دليل عدم رعايت دستور خداوند در زمينه حجاب، در گناه آنها شريك هستي . ❇️تو باعث اين مشكلات شدي و اين کار، از بين بردن حق مردم در داشتن زندگي آرام است. تو آرامش زندگي آنها را گرفتي و اين حق الناس است. پس به واسطه حقالناس اين هزار و صد نفر، در گرفتاري و عذاب خواهي بود تا تك تك آنها به برزخ بيايند و بتواني از آنها رضايت بگيري. اين خانم ادامه داد: هيچ دفاعي نمي توانستم از خودم انجام دهم هرچه گفتند قبول كردم 🛑بعد مرا به سمت محل عذاب بردند. من آنچه كه از آتش و عذاب جهنم توصيف شده را كامل مشاهده كردم . ✴️درست در زماني كه قرار بود وارد آتش شوم، يك باره ياد كتاب شما و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها افتادم . ✳️همانجا فرياد زدم و گفتم: خدايا به حق مادرم حضرت زهرا سلام الله علیها به من فرصت جبران بده. خدا... 🩸تا اين جمله را گفتم، گويي به داخل بدنم پرتاب شدم! با بازگشت علائم حياتي، مرا به بيمارستان منتقل كردند و اكنون بعد از چند ماه بهبودي كامل پيدا كردم . ✴️اما فقط يك نشانه از آن چند لحظه بر روي بدنم باقي مانده . دست بندي از آتش بر دستان من زده بودند، وقتي من به هوش آمدم ،مچ دستانم ميسوخت، هنوز اين مشكل من برطرف نشده! ❇️دستان من با حلقه اي از آتش سوخته و هنوز جاي تاولهاي آن روي مچ من باقي است! فكر ميكنم خدا ميخواست كه من آن لحظات را فراموش نكنم. ✳️من به توبه ام وفادار ماندم. گناهان گذشته ام را ترك كردم. نمازها را شروع كردم و حتي نمازهاي قضا را ميخوانم . ✴️ولي آنچه مرا در به در به دنبال شما كشانده، اين است كه مرا ياري كنيد. من چطور اين هزار و صد نفر را پيدا كنم؟ چطور از آنها حلاليت بطلبم؟ اين خانم حرفهاي آخرش را با بغض و گريه تكرار كرد . من هم هيچ راه حلي به ذهنم نرسيد،جز اينكه يكي از علماي رباني را به ايشان معرفي كنم.‌ @maktabolvahy2
هدایت شده از 
🔸 شهادت رئیس مکتب تشیع امام جعفر صادق علیه السلام تسلیت باد 🖤🖤 @maktabolvahy2
AUD-20210612-WA0192.mp3
13.07M
🔺بسیار مفید و ضروری‼️ سخنان حجت الاسلام مهدی طائب در مسجد فائق تهران در مورد انتخابات❗️ دوستان لطفا این فایل صوتی رو به سرعت نشر دهید تا حجت بر همگان تمام شود دشمن این دفعه با تمام قوا و فقط به قصد بر اندازی تنها نظام اسلامی دنیا وارد صحنه شده @maktabolvahy2
سلام علیکم دوستان این سری کلیپ های آقای روحبخش خیلی خوبه هم خود کلیپ قابل انتشاره هم مطالبش رو میشه یاد بگیریم و بیان کنیم 👇👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت اول آقا رأی بی رأی! برای مشاهده محتواهای بیشتر، سایت "پشتیبان من" را کلیک کنید https://poshtybanman.ir/ @maktabolvahy2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت دوم از خرمشهر تا فلسطین برای مشاهده محتواهای بیشتر، سایت "پشتیبان من" را کلیک کنید https://poshtybanman.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت سوم من طرفدار احمدی‌نژادم!!! برای مشاهده محتواهای بیشتر، سایت "پشتیبان من" را کلیک کنید https://poshtybanman.ir/ @maktabolvahy2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت چهارم سردار یا سربار؟! برای مشاهده محتواهای بیشتر، سایت "پشتیبان من" را کلیک کنید https://poshtybanman.ir/ @maktabolvahy2
🔰 ‏نیت کنید! کار بزرگی‌ست پیش رو آری ثواب رأی من و تو برای او...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتخابات نیست که، انتصاباته! حرف‌های قشنگ و منطقی این خانم رو بشنوید 👌 @mktabolvahy2
📸 شور حضور و تجلی بصیرت در جوار مزار سردار دلها 🔺️گلزار شهدای کرمان در نخستین دقایق آغاز رای گیری مدرسه علمیه مکتب الوحی @maktabolvahy2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این تصاویر با دوربین مداربسته ثبت شده و واقعی است/مراقب رفتارمان باشیم 🔅امیرالمؤمنین علیه السلام: 💠خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مُتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُمْ ❇️با مردم آنگونه معاشرت كنيد كه اگر مُرديد بر شما اشک ريزند و اگر زنده مانديد، با اشتياق سوى شما آيند. 📚نهج البلاغه، حکمت ۱۰ 🆔 @maktabolvahy2
AUD-20181204-WA0006.mp3
1.29M
🔴 دیپلماسی اقتدار❗️ هیچ گاه در مقابل دشمن خودت را کوچک نبین @maktabolvahy2
🔹 آیت الله حائری شیرازی 🔹 🔸باید باد نماز شب بیرون برود تا دوباره بتوانی بخوانی! 🔸 اگر شما نماز که خواندی و خودت را نسبت به خدا، بدهکارتر دیدی، این یعنی نمازت قبول شده؛ اما اگر نمازت را خواندی و خودت را طلبکار دانستی، نمازت قبول نشده! علامت قبولی نماز، افزایش احساس بدهکاری است! اگر بنشینی و حسابش کنی، می‌فهمی که بدهکارتر شدی و اگر بدهکار بشوی، توفیق نماز به تو داده می‌شود. اما اگر احساس طلبکاری کردی، توفیق نماز از تو سلب می‌شود. بسیاری از مردم یک بار نماز شب می‌خوانند، دیگر نمی‌توانند بخوانند «تا وقتی که باد این نماز بیرون برود!» @maktabolvahy2
KhianatBeFarmandeh.compressed.pdf
2.88M
کتاب : خیانت به فرمانده ( pdf ) روایتی شنیده نشده و جنجالی از اسارت حاج احمد متوسلیان وقتی هاشمی رفسنجانی در یک قدمی آزادی حاج احمد زحمات شهید عماد مغنیه را هدر میدهد ! @maktabolvahy2
هدایت شده از 
🔸کارگاه مهارتی خطابه حدیث با بیان استاد محمد علی واعظ موسوی 🔹۱۶ و ۱۹ تیر سال ۱۴۰۰