در پی سوال برخی:
✍ طبق نظر آیةالله سیستانی اول ماه با حکم حاکم شرع ثابت نمیشود.
#فرهنگی
#مدرسهعلمیهمکتبالوحی
@maktabolvahy2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای عجیبی که برای یک مدیر کارخانه در مشهد اتفاق افتاده !!!
#فرهنگی
#مدرسهعلمیهمکتبالوحی
@maktabolvahy2
روز اول شوّال مصادف است با مرگ عَمرو بن عاص
در سال 41 هـ #عمرو_بن_عاص خبیث در سن 90 سالگی به درک واصل شد. (2)
مادر او نابغه، کنیزی بود که عبدالله بن جذعان او را خرید و آزادش کرد. او به کار خلاف روی آورد، و چون قیمتش نسبت به سایر زنان خلافکار ارزانتر بود مراجعه کننده بسیار داشت.
لذا آبروی عبدالله بن جذعان را بُرده بود.
از جمله در طهر واحد، ابو لهب و امیّة بن خلف و هشام بن مغیره و ابوسفیان و عاص بن وائل با او زنا کردند و عَمرو عاص به وجود آمد.
هنگامی که وضع حمل کرد هر یک از آنان مدّعی او شدند. آخر الأمر قضاوت را بر عهده ی خود نابغه گذاشتند، و او هم عاص را انتخاب کرد.
به او گفتند :
چرا عاص را انتخاب کردی با اینکه بچه به ابوسفیان شبیه تر است ؟
گفت :
ابو سفیان بخیل است و عاص بهتر نفقه می دهد ! (3)
این عاص ملعون کسی بود که پیامبر صلّی الله علیه و آله را «ابتر» خطاب کرد و خاطر شریف حضرت را مکدَّر نمود، تا آنکه سوره مبارکه ی کوثر نازل شد (4) بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ، فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ، إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الأبْتَرُ.
یعنی یا رسول الله دشمن تو عاص ابتر است. یعنی دین و نسب ندارد. (5) لذا امیر المؤمنین علیه السلام در نامه ای که به عمرو عاص نوشته بودند آن ملعون را «ابتر بن ابتر» نامیدند. (6)
با این نسبت و نژاد تعجّبی ندارد که او دشمن پیامبر و علی بن ابی طالب علیهما السلام باشد و عُمری با معاویه خون به دل امیر المؤمنین علیه السلام کنند.
واقعه ی صفّین و قرآن بر سر نیزه کردن و شهادت مالک اشتر و واقعه ی حَکَمیّت و کارهای دیگر آن ملعون روشن است.
او در وقت مرگ می گفت :
چنان است که کوه رضوی را بر گردن من نهاده اند و درون من پُر از خار است و مرا از سوراخ سوزنی بیرون می کنند ! (7)
📚 منابع :
2. مسار الشیعة : ص 15. و ... .
3. الغدیر : ج 2، ص 125 ـ 121. و ... .
4. همان : ج 2، ص 123 ـ 120. و ... .
5. تفسیر قمی : ج 2، ص 445. بحار الأنوار : ج 17، ص 209.
6. الغدیر : ج 2، ص 120، 121، 130. و ... .
7. نهج السعادة : ج 8، ص 360. و ... .
#مدرسه_علمیه_مکتب_الوحی
@maktabolvahy2
یکی از شهدای مدافع حرم بود ،،،
داعشی ها دورش کردن تا تیر داشت با تیر جنگید تیر تموم شد سنگ تموم شد، داعشی ها نیت کرده بودن زنده بگیرنش ...
همون موقع حاج قاسم هم توی منطقه بود ..
خلاصه اینقدری این بچه رو زدن تا دیگه بدنش هم کم آورد و اسیر شد ولی یک لحظه سرشو از ترس پایین نیاورد....
تشنه بود آب جلوش می ریختن روزمین ....
فهمیدن حاج قاسم توی منطقس ...
برا این که روحیه حاج قاسم روخراب کنن بیسیم رضا اسماعیلی گرفتن جلو دهن رضا و چاقو گذاشتن زیر گردنش کم کم برا این که زجر کشش کنن آروم آروم شروع کردن به بریدن سرش و بهش می گفتن حضرت زینب فحش بده پشت بیسیم ... ببین اینقدر یواش یواش بریدن که ۴۵ دقیقه طول کشید ..
ولی از اولش تا لحظه ای که صدای خر خر گلو آمد این پسر فقط چندتا کلمه می گفت .. اصلا من آمدم جونم بدم اصلا من آمدم فدابشم برا حضرت زینب اصلا من آمدم سرم رو بدم یا علی یا مولا یا زهرا .....😭😭😭😭😭
میگن حاج قاسم عین این ۴۵ دقیقه رو گریه می کرد که پشت بیسیم گوش می داد ....🥺🥺😭
بعدم سر رضا رو گذاشتن جعبه و فرستادن برا حاج قاسم 😓😓
رای درست ما یعنی وفاداری به شهدا
یکی از شهدای مدافع حرم بود ،،،
داعشی ها دورش کردن تا تیر داشت با تیر جنگید تیر تموم شد سنگ تموم شد، داعشی ها نیت کرده بودن زنده بگیرنش ...
همون موقع حاج قاسم هم توی منطقه بود ..
خلاصه اینقدری این بچه رو زدن تا دیگه بدنش هم کم آورد و اسیر شد ولی یک لحظه سرشو از ترس پایین نیاورد....
تشنه بود آب جلوش می ریختن روزمین ....
فهمیدن حاج قاسم توی منطقس ...
برا این که روحیه حاج قاسم روخراب کنن بیسیم رضا اسماعیلی گرفتن جلو دهن رضا و چاقو گذاشتن زیر گردنش کم کم برا این که زجر کشش کنن آروم آروم شروع کردن به بریدن سرش و بهش می گفتن حضرت زینب فحش بده پشت بیسیم ... ببین اینقدر یواش یواش بریدن که ۴۵ دقیقه طول کشید ..
ولی از اولش تا لحظه ای که صدای خر خر گلو آمد این پسر فقط چندتا کلمه می گفت .. اصلا من آمدم جونم بدم اصلا من آمدم فدابشم برا حضرت زینب اصلا من آمدم سرم رو بدم یا علی یا مولا یا زهرا .....😭😭😭😭😭
میگن حاج قاسم عین این ۴۵ دقیقه رو گریه می کرد که پشت بیسیم گوش می داد ....🥺🥺😭
بعدم سر رضا رو گذاشتن جعبه و فرستادن برا حاج قاسم 😓😓
رای درست ما یعنی وفاداری به شهدا
#مدرسه_علمیه_مکتب_الوحی
@maktabolvahy2
بسم الله
🔸الحمدلله توفیق شد جمعی از طلاب مدرسه علمیه مکتب الوحی به زیارت مزار حاج قاسم در کرمان بریم🌹
🔹 نائب الزیاره دوستان عزیز هستیم.
#استادخشنود #استادعلوی #استادبرادران #استاداسدی #استادعباسی #استادمقدادیان
#استادرئیسی
#امینمحمدفرزانه #محسنتحقیقی #یزدانخدابنده #محمدالهی #مهدیطیموری #عمادوهابی #محمدتحقیقی #سبحانفولادیان
#غلامرضاآگاه
🔸ان شاءالله همه بچه ها اربعین کربلا باشیم ...
#فرهنگی
#مدرسهعلمیهمکتبالوحی
@maktabolvahy2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🇮🇷 مدیونشان نباشیم !!!
جانبازی که ۳۸ سال است حتی ۱ دقیقه نخوابیده است، مشتی نشانه خروار است از کسانی قیامت جلوی ما را می گیرند و از ما بازخواست می کنند که چرا اجازه دادید انقلاب دست نااهلان و نامحرمان بیافتد .....
#کلام_انتخاباتی
#حضور_حداکثری
🆔 @maktabolvahy2
⛔️ این ننگ است؛
اینکه یک آقائی در یک گوشهای عبایش را بکشد به کول خودش، بگوید من به کارهای کشور کار ندارم، من به نظام کار ندارم، افتخار نیست؛ این ننگ است.
🗓۱۳۹۱/۰۷/۱۹
#فرهنگی
#مدرسهعلمیهمکتبالوحی
@maktabolvahy2
سلام علیکم
بیشتر مردم وقتی که یک هندوانه را به خانه میآورند، با کارد زدن و دیدن سفیدی آن، اولین کاری که میکنند، دور انداختن هندوانه سفید است🍉
میخام یک راهکار جالب به شما آموزش بدم که تا حالا نمیدونستید👌
اگر هندوانه را با کارد تکه کردید و دیدید سفید است، آنرا دور نیندازید.. ❌
تکهی جدا شده از هندوانه را به همان طریق که جدا کرده اید، سر جای خود قرار دهید. سپس یک عدد پلاستیک بزرگ(بهتر است سفره یکبار مصرف باشد) را به میزانی که بتوان کل هندوانه را در آن پیچید، تهیه فرمایید.
هندوانه را بصورت کامل در پلاستیک یا سفره یکبار مصرف بپیچید. برای مدت ۲۴ ساعت در جای گرم، مثل حیاط نگهدارید.
بعد از ۲۴ ساعت هندوانه را بیاورید و در سینی بزرگی باز کنید و دوباره با کارد تکه کنید. خواهید دید که هندوانه شما در کمال ناباوری، همچنان سفید است. حالا در این مرحله آنرا دور بیندازید.✋
واقعا فکر کردی هندوانه دوباره قرمز میشه؟😑😂😂
نتیجه اخلاقی: رای به «غیر اصلح» همینقدر بی نتیجه است.
#طنز_سیاسی
#مدرسه_علمیه_مکتب_الوحی
@maktabolvahy2
داستانی تکاندهنده 🥺
⭕ *هنوز جای تاوَلها روی مچ دستم باقیست*❗
🛑خاطره ای عجیب از راویِ کتاب سه دقیقه در قیامت
📗كتاب سه دقيقه در قيامت، چاپ و با ياري خدا، با اقبال مردم روبرو شد. استقبال مردم از اين كتاب خيلي خوب بود و افراد بسياري خبر ميدادند كه اين كتاب تأثير فراواني روي آنها داشته .
✍️ * داستان*
يك روز صبح، طبق روال هميشه از مسير بزرگراه به سوي محل كار مي رفتم .
يك خانم خيلي بدحجاب كنار بزرگراه ايستاده و منتظر تاكسي بود. از دور او را ديدم كه دست تكان ميداد، بزرگراه خلوت و هوا مساعد نبود، براي همين توقف كردم و اين خانم سوار شد.
✴️بي مقدمه سلام كرد و گفت:مي خواهم بروم بيمارستان ... من پزشك بيمارستان هستم. امروز صبح ماشينم روشن نشد. شما مسيرتان كجاست؟
گفتم: محل كار من نزديك همان بيمارستان است. شما را ميرسانم. آن روز تعدادي كتاب سه دقيقه در قيامت روي صندلي عقب بود.
اين خانم يكي از كتابها را برداشت و مشغول خواندن شد.
بعد گفت:
ببخشيد اجازه نگرفتم،
ميتونم اين كتاب را بخوانم؟
گفتم: كتاب را برداريد. هديه براي شماست. به شرطي كه بخوانيد.
تشكر كرد و دقايقي بعد، در مقابل درب بيمارستان توقف كردم .
خيلي تشكر كرد و پياده شد .
✴️من هم همينطور مراقب اطراف بودم كه همكاران من،
مرا در اين وضعيت نبينند!
كافي بود اين خانم را با اين تيپ و قيافه در ماشين من ببينند و ...
چند ماه گذشت و من هم اين ماجرا را فراموش كردم. تا اينكه يك روز عصر، وقتي ساعت كاري تمام شد، طبق روال هميشه، سوار ماشين شدم و از درب اصلي اداره بيرون آمدم .
✳️همين كه خواستم وارد خيابان اصلي شوم، ديدم يك خانم چادري از پياده رو وارد خيابان شد و دست تكان داد!
توقف كردم.
ايشان را نشناختم،
ولي ظاهرًا او خوب مرا ميشناخت!
شيشه را پايين كشيدم. جلوتر آمد و سلام كرد وگفت:
مرا شناختيد؟
خانم جواني بود. سرم را پايين گرفتم وگفتم: شرمنده، خير.
گفت: خانم دكتري هستم كه چند ماه پيش، يك روز صبح لطف كرديد و مرا به بيمارستان رسانديد. چند دقيقه اي با شما كار دارم.
گفتم: بله، حال شما خوبه؟
رسم ادب نبود، از طرفي شايد خيلي هم خوب نبودكه يك خانم غريبه، آن هم در جلوي اداره وارد ماشين شود .
✴️ماشين را پارك كردم و پياده شدم و در كنار پياده رو، در حالي كه سرم پايين بود به سخنانش گوش كردم.
گفت: اول از همه بايد سؤال كنم كه شما راوي كتاب سه دقيقه هستيد؟ همان كتابي كه آن روز به من هديه داديد؟ درسته؟ ميخواستم جواب ندهم ولي خيلي اصرار كرد .
گفتم: بله بفرماييد، در خدمتم.
✳️گفت: خدا رو شكر، خيلي جستجو كردم. از مطالب كتاب و از مسيري كه آن روز آمديد، حدس زدم كه شما اينجا كار مي خكنيد. از همکارانتان پيگيري کردم، الان هم يكي دو ساعته توي خيابان ايستاده و منتظر شما هستم.
گفتم: با من چه كار داريد؟
گفت: اين كتاب، روال زندگي ام را به هم ريخت. خيلي مرا در موضوع معاد به فكر فرو برد. اينكه يك روزي اين دوران جواني من هم تمام خواهد شد و من هم پير ميشوم و خواهم رفت. جواب خداوند را چه بدهم؟!
درسته که مسائل ديني رو رعايت نمي كردم، اما در يك خانواده معتقد بزرگ شدهام .
يك هفته بعد از خواندن اين كتاب، خيلي در تنهايي خودم فكر كردم. تصميم جدي گرفتم كه توبه كامل كنم .
❇️من نميتوانم گناهانم را بگويم، اما واقعاً تصميم گرفتم كه تمام كارهاي گذشته ام را ترك كنم. درست همان روز كه تصميم گرفتم ،تصادف وحشتناكي صورت گرفت و من مرگ را به چشم خود ديدم!
من كاملاً مشاهده كردم كه روح از بدنم خارج شد، اما مثل شما ،ملك الموت مهربان و بهشت و زيباييها را نديدم!
✴️دو ملك مرا گرفتند تا به سوي عذاب ببرند، هيچ كس با من مهربان نبود. من آتش را ديدم. حتي دست بندي به من زدند كه شعله ور بود.
اما يكباره داد زدم: من كه امروز توبه كردم. من واقعاً نيت كردم كه كارهاي گذشته را تكرار نكنم.
✴️يكي از دو مأموري كه در كنارم بود گفت: بله، از شما قبول مي كنيم، شما واقعاً توبه كردي و خدا توبه پذير است. تمام كارهاي زشت شما پاك شده، اما حق الناس را چه مي كني؟
گفتم: من با تمام بديها خيلي مراقب بودم كه حق كسي را در زندگي ام وارد نكنم .
حتي در محل كار، بيشتر ميماندم تا مشكلي نباشد. تمام بيماران از من راضي هستند و...
آن فرشته گفت: بله، درست مي گويي، اما هزار و صد نفر از مردان هستند كه به آنها در زمينه حق الناس بدهكار هستي!
🩸وقتي تعجب مرا ديد، ادامه داد: خداوند به شما قد و قامت و چهره اي زيبا عطا كرد، اما در مدت زندگي، شما چه كردي؟!
❇️با لباسهاي تنگ و نامناسب
آرايش و موهاي رنگ شده
و بدون حجاب
صحيح از خانه بيرون
مي آمدي، اين تعداد از مردان، با
ديدن شما دچار مشكلات مختلف شدند .
👌🏻بسياري از آنها همسرانشان به زيبايي شما نبودند و زمينه اختلاف بين زن و شوهرها شدي. برخي از مردان جوان كه همكار يا بيمار شما بودند، با
ديدن زيبايي شما به گناه افتادند و ...
گفتم: خُب آنها چشمانشان را حفظ مي كردند و نگاه نمي كردند .به من جواب داد: شما اگر پوشش و حريم ها و حجاب را رعايت مي كردي و آنها به شما نگاه مي كردند، ديگر گناهي براي شما نبود. چون خداوند به هر دو گروه زن و مرد در قرآن دستور داده كه چشمانتان را حفظ كنيد.
اما اكنون به دليل عدم رعايت دستور خداوند در زمينه حجاب، در گناه آنها شريك هستي .
❇️تو باعث اين مشكلات شدي و اين کار، از بين بردن حق مردم در داشتن زندگي آرام است. تو آرامش زندگي آنها را گرفتي و اين حق الناس است. پس به واسطه حقالناس اين هزار و صد نفر، در گرفتاري و عذاب خواهي بود تا تك تك آنها به برزخ بيايند و بتواني از آنها رضايت بگيري.
اين خانم ادامه داد: هيچ دفاعي نمي توانستم از خودم انجام دهم
هرچه گفتند قبول كردم
🛑بعد مرا به سمت محل عذاب بردند. من آنچه كه از آتش و عذاب جهنم توصيف شده را كامل مشاهده كردم .
✴️درست در زماني كه قرار بود وارد آتش شوم، يك باره ياد كتاب شما و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها افتادم .
✳️همانجا فرياد زدم و گفتم: خدايا به حق مادرم حضرت زهرا سلام الله علیها به من فرصت جبران بده. خدا...
🩸تا اين جمله را گفتم، گويي به داخل بدنم پرتاب شدم! با بازگشت علائم حياتي، مرا به بيمارستان منتقل كردند و اكنون بعد از چند ماه بهبودي كامل پيدا كردم .
✴️اما فقط يك نشانه از آن چند لحظه بر روي بدنم باقي مانده . دست بندي از آتش بر دستان من زده بودند، وقتي من به هوش آمدم ،مچ دستانم ميسوخت، هنوز اين مشكل من برطرف نشده!
❇️دستان من با حلقه اي از آتش سوخته و هنوز جاي تاولهاي آن روي مچ من باقي است! فكر ميكنم خدا ميخواست كه من آن لحظات را فراموش نكنم.
✳️من به توبه ام وفادار ماندم. گناهان گذشته ام را ترك كردم. نمازها را شروع كردم و حتي نمازهاي قضا را ميخوانم .
✴️ولي آنچه مرا در به در به دنبال شما كشانده، اين است كه مرا ياري كنيد. من چطور اين هزار و صد نفر را پيدا كنم؟ چطور از آنها حلاليت بطلبم؟
اين خانم حرفهاي آخرش را با بغض و گريه تكرار كرد .
من هم هيچ راه حلي به ذهنم نرسيد،جز اينكه يكي از علماي رباني را به ايشان معرفي كنم.
#سه_دقیقه_در_قیامت
#مکتب_الوحی
#مدرسه_علمیه_مکتب_الوحی
@maktabolvahy2
هدایت شده از فرهنگی و بسیج مدرسه علمیه مکتب الوحی
🔸 شهادت رئیس مکتب تشیع امام جعفر صادق علیه السلام تسلیت باد 🖤🖤
#فرهنگی
#مدرسهعلمیهمکتبالوحی
@maktabolvahy2
AUD-20210612-WA0192.mp3
13.07M
🔺بسیار مفید و ضروری‼️
سخنان حجت الاسلام مهدی طائب در مسجد فائق تهران در مورد انتخابات❗️
دوستان لطفا این فایل صوتی رو به سرعت نشر دهید تا حجت بر همگان تمام شود
دشمن این دفعه با تمام قوا و فقط به قصد بر اندازی تنها نظام اسلامی دنیا وارد صحنه شده
@maktabolvahy2
سلام علیکم
دوستان این سری کلیپ های آقای روحبخش خیلی خوبه
هم خود کلیپ قابل انتشاره
هم مطالبش رو میشه یاد بگیریم و بیان کنیم
👇👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سیاس
قسمت اول
آقا رأی بی رأی!
برای مشاهده محتواهای بیشتر، سایت "پشتیبان من" را کلیک کنید
https://poshtybanman.ir/
@maktabolvahy2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سیاس
قسمت دوم
از خرمشهر تا فلسطین
برای مشاهده محتواهای بیشتر، سایت "پشتیبان من" را کلیک کنید
https://poshtybanman.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سیاس
قسمت سوم
من طرفدار احمدینژادم!!!
برای مشاهده محتواهای بیشتر، سایت "پشتیبان من" را کلیک کنید
https://poshtybanman.ir/
@maktabolvahy2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سیاس
قسمت چهارم
سردار یا سربار؟!
برای مشاهده محتواهای بیشتر، سایت "پشتیبان من" را کلیک کنید
https://poshtybanman.ir/
@maktabolvahy2
🔰 #توییت_نگار
نیت کنید! کار بزرگیست پیش رو
آری ثواب رأی من و تو برای او...
#رای_میدهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صفحه انتخابات
🔸پیشنهاد دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتخابات نیست که، انتصاباته!
حرفهای قشنگ و منطقی این خانم رو بشنوید 👌
@mktabolvahy2