💢چرا آینده از آن تفکر انقلاب اسلامی است؟
✍️ابوالحسن فیاضانوش
🔸️در برخی نگاهها و تحلیلها که با ادعای «عقلانیت و توسعه» عرضه میشود نوعی نگاه غلط به تجربه انقلاب اسلامی عرضه میشود و تلاش میشود، آیندهای مبهم، تاریک و بدفرجام برای کسانی که دلبسته فرهنگ انقلاب اسلامی هستند تصویر شود. بنیاد این به اصطلاح تحلیلها هم یک تلقی غلط از تاریخ معاصر است. در این تحلیلها این نگاه عرضه میشود که انقلاب اسلامی حاصل پیوند خوردن اندیشه دینی و جریانهای چپ مارکسیستی بوده و چون مارکسیسم در زمان شوروی سابق مدعی مبارزه با سرمایهداری غرب بوده است، انقلاب اسلامی هم به واسطه آن «پیوند نامبارک»، «ناخواسته» به غربستیزی فروغلتیده و همین امر موجبات دردسرهای بعدی برای ما شده است!!
🔸️ارایه کنندگان این تحلیل، شخصیتهایی چون جلال آلاحمد و علی شریعتی را به عنوان عاملان این پیوند، مقصر قلمداد میکنند. این گونه تحلیلها در ادامه نتیجه میگیرند که چون تجربه تاریخی نشان داده است که مارکسیسم و شوروی در مقابل لیبرالیسم و امریکا از پا درافتاد و به تاریخ پیوست، پس ما نیز باید خود را از شر آن پیوند نامبارک خلاص کنیم، و راه توسعه را در پیش گیریم. راه توسعه هم -به زعم آنان- یعنی اینکه عقلانیت پیشه کنیم، نظم جهانی مورد پسند نظام سلطه را طبیعی قلمداد کنیم، در ارکستر سمفونی آن نظام سلطه برای خود جایگاهی بیابیم و همنوا با نظام سلطه و به ساز آنان بنوازیم تا بلکه سهمی از توسعه هم نصیب ما شود!!
🔸️جالب اینکه بسیاری از ارایه کنندگان اینگونه تحلیلها خود در زمان جوانیشان به شدت و پروپاقرص شیفتهی افکار امثال آلاحمد و شریعتی بودهاند و در پیرانهسری به اصطلاح عاقل (!) شدهاند. اما این روایت و تحلیل به شدت مخدوش است و ناتوان از بازنمایی تجربه چند دههای انقلاب اسلامی است. پس اصل ماجرا چیست؟ ادامه را بخوانید: مشکل این افراد این است که هنوز درنیافتهاند فرهنگ انقلاب اسلامی که سیره امام خمینی نماد آن است، دارای «اصالت» است و وامدار هیچ تفکر شبه روشنفکرانهای از هر نوع آن نیست. دارای اصالت یعنی اینکه برآمده از تجربه تاریخی زیستبوم دین و ملت ماست و نه عاریه گرفته از زیستبوم دیگران.
🔸️اینکه تفکرات جلال و شریعتی و شایگان و امثال آنها توانسته باشد در کردار و گفتار بخشی از مبارزان انقلابی رسوب کند، به معنای وامداری انقلاب به آن تفکرات و لزوم درجا زدن انقلاب در آن حال و هوا نیست. از اتفاق اثرات این رسوبات بود که بخشی از مدیران انقلاب را برای ادامه مسیر و خدمت خالصانه به مردم زمینگیر کرد و برخی را هنوز نیز زمینگیر کرده است. انقلاب اسلامی منادی فرهنگ جدید «معنویت در عین عقلانیت» است آن هم در دورهای که عقل و دین ناهمساز تلقی میشد. فرهنگ انقلاب اسلامی توانست با بدنه اصلی اجتماعی و انبوه تودهها همسخن شود در حالی که آن تفکرات التقاطی جز چند جوان احساساتی را نتوانست مجذوب خود کند.
🔸️فرهنگ انقلاب اسلامی بر اساس عقلانیت سیاسی پتانسیل غربستیزی شبهروشنفکری را در برههای از تاریخ در خدمت خود گرفت ولی مقید به آن نشد. آنان که در دوران جوانیشان افق دید سیاسی خود را تنها با تفکرات جلال و شایگان و شریعتی و امثال آنان تنظیم کردهاند حق دارند، اکنون دلزده و خسته و دلمرده به آینده بنگرند. آن تفکرات فقط احساسات آنان را برانگیخت ولی توان عمق بخشیدن به بینش و ارایه چشمانداز فراخ برای ادامه مسیر یک ملت را ارایه نمیکرد. اشتباه است اگر بپنداریم چون آن تفکرات الان از مد افتاده پس فرهنگ انقلاب اسلامی هم از نفس افتاده است. هرگز! این فرهنگ در عرصه جهانی اکنون دارد، تازه نفستر هم میشود ونشانههایش به تدریج حتی در اقصی نقاط دنیا خود را نشان میدهد.
🔸️فرهنگ اصیل انقلاب اسلامی از آنچنان ظرفیت فکری نخبگانی و توان جذابیت تودهای در سطح جهانی برخوردار است که حالا حالا ها برای نظام سلطه دردسر ساز خواهد بود. اگر به درستی منطق عمل تاریخ را فهمیده باشیم میدانیم که فرجام هر تحول راستین در تاریخ در مدت عمر یک نسل خود را متجلی نمیکند. درس عملی دانش تاریخ این است که: کسانی که برای رسیدن به اهدافشان شتابزدهاند، پس از مدتی خسته و دلزده میشوند. ولی ملت ما به واسطه برخورداری از فرهنگ شیعی -علیرغم جز و لابه برخی مدعیان عقلانیت و توسعه- ، راه صبوری و هوشمندی را خوب بلد است.
#بازتاب_اندیشه
🌱فکرت| گفتوگویی برای ساخت فردا
🔅@fekratmedia🔅