هدایت شده از داستان،شعر و کلیپ فرهنگی برا دبستانیها🌺
🔰 مامان ها! برای با حجاب شدن دخترتون اینطوری رفتار کنید!
🔻 در مسئله حجاب، لازم است #دختر ما حساسیتمان را نسبت به نوع بستن روسری، #شال و #مقنعه ببیند. یعنی در موقعیتهای مختلف از تمام مدلهای رایج #حجاب استفاده کنیم، اما به شکل مناسب و استاندارد.
مثلاً به او نشان دهیم میشود شال سر کرد، اما حجاب کامل را هم داشت.
❌ چون بچهها در #فضای_مجازی ، انواع مدلهای شال بستن را میبینند. مدلهایی که شال یک متر و نیمی به گونهای بسته میشود که از پشت یک متر آن آویزان است، و از جلو فقط مقداری کمی را میپوشاند. دقیقاً ضد آیه قرآن!
♨️ در قرآن بیان میشود بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ. یعنی گریبان کامل باید پوشیده شود و آنچه از سر پایین میآید تا وسط ساق دست را بپوشاند.
🔴 اما مدل های امروزی حجاب به گونه ای است که آنقدر دور گردن میپیچند که بتوانند عریان نمایی کنند.
☑️ بنابراین، شما به عنوان یک #مادر در جمعهای خانوادگی که رخ به رخ نامحرم نیستید، نشان دهید که میشود شال را خیلی زیبا با لباس ست کرد، اما به مدلی که قرآن گفته است.
🎙خانم دکتر نیلچی زاده
#تربیت_دخترانه
#پوشش_عفیفانه
#عفاف یاهادی🍃
حجاب، داستان و....برای دبستانیها🍃🌹🍃
لینک کانال رو برای گروهها و دوستان و مربیان ارسال کنید
https://eitaa.com/joinchat/3884843110Cc7cec7d793
هدایت شده از امام خامنه ای بهترین امام و پیشوا
📌 پرسش و پاسخ ازدواجی با رهبر معظم انقلاب😍😍:
1⃣ به نظر شما چه زمانی برای #ازدواج مناسب هست؟
◽️هر چه زودتر بهتر! #اسلام اصرار دارد بر این که این پدیده [ازدواج] هر چه زودتر، انجام گیرد.
📆۱۳۸۰/۱۲/۰۹
2⃣ منظور شما از زود دقیقا چه زمانی هست؟
◽️زود که میگوییم یعنی از همان وقتی که #دختر و #پسر احساس نیاز میکنند به داشتن همسر.
📆۱۳۸۰/۱۲/۰۹
3⃣ یعنی چی؟ اینجوری که باید توی سن نوجوانی ازدواج کنن!
◽️چرا سنّ ازدواج در کشور ما بالا رفته؟ مگر جوان هفده ساله، هجده ساله، نوزده ساله، احتیاج ندارد به اطفاء نیاز جنسی و غریزهی جنسی؟
📆۱۳۹۲/۰۸/۰۸
4⃣ آخه یه پسر هفده ساله که نه شغل داره نه مسکن! چجوری ازدواج کنه؟؟
◽️ ما نباید تصوّر بکنیم که حتماً بایستی یک نفری یک خانهی مِلکی داشته باشد، یک شغل درآمدداری داشته باشد، بعد ازدواج بکند! نه!! اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه؛ این قرآن است [که] با ما دارد اینجور حرف میزند.
📆۱۳۹۲/۰۸/۰۸
5⃣ من دیگه رد دادم!! کسی که خرج خودشو نداره چرا باید یکی دیگه رو بدبخت کنه؟
◽️ ممکن است جوان، الان هم امکانات مالی مناسبی نداشته باشد، امّا انشاءالله بعد از ازدواج خدای متعال گشایش میدهد. ازدواج جوانها را متوقّف نکنید.
📆۱۳۹۴/۰۴/۲۰
6⃣ ینی همینجوری دست خالی بریم خواستگاری؟ اگه خدا نرسوند چی؟
◽️این یک وعدهى الهى است؛ ما باید به این وعده، مثل بقیهى وعده های الهی که به آن وعدهها اطمینان میکنیم، اطمینان کنیم.
📆۱۳۹۳/۰۵/۰۱
7⃣ اصن خدا هم پولشو برسونه، ما برای ازدواج آمادگی کافی رو نداریم!
◽️ اینکه دخترها بگویند ما هنوز آمادهی ازدواج نشدهایم، پسرها بگویند ما هنوز عقل زندگی نداریم، حرفهای منطقی آن چنانی نیست. نه، جوانها آمادگی هم دارند، خیلی هم خوبند. این حس گریز از مسئولیت، مقداری مانع میشود از اینکه این کار انجام شود.
📆۱۳۷۹/۰۶/۲۸
8⃣ آخه الان وضعیت جامعه عوض شده! دیگه مثل قدیم نیست...
◽️ شما که جوانید، مطالبهگرید، این سنتهاى غلطى که در زمینهى #ازدواج وجود دارد، بایستى شماها نقض کنید؛ باید واقعاً در #جامعه یک حرکتى در این زمینه بهوجود بیاید.
📆۱۳۹۳/۰۵/۰۱
9⃣ آقا تسلیم!! حالا #پدر و #مادرها رو چیکار کنیم؟ اونا زیر بار نمیرن...
◽️ به پدرها و مادرها تذکّر میدهم؛
من خواهش میکنم و تقاضا میکنم
از شماها که یک خرده امکانات ازدواج را آسان کنید. پدر و مادرها سختگیری میکنند.ازدواج جوانها را متوقّف نکنند؛ من خواهش میکنم که پدرها و مادرها به این مسئله توجّه کنند!
📆۱۳۹۴/۰۴/۲۰
#همسرداری
#خانواده
هدایت شده از امام خامنه ای بهترین امام و پیشوا
☀️مرد اگر مثل امام رضاش غیور باشد چه شود!😔
📖 در مشهد، به خدمت #مقام_معظم_رهبری شرفیاب شدم. صحبت از کرامات حضرت رضاعلیهالسلام شد. آقا فرمودند: من بچه بودم که به مسجد پدرم در بازار میرفتیم. در مسجد، مکبری بود به نام کربلایی که #نابینا بود و حتی به او کربل رضای عاجز میگفتند. (آقا فرمودند که مشهدیها به نابینا عاجز میگویند.) کربلایی رضای عاجز به مسجد میآمد و تکبیر میگفت. ما بچه بودیم و سالها بود که او را میشناختیم و کوری او را دیده بودیم. روزی من پیش پدرم بودم که این کربلایی رضا آمد، اما بینا شده بود. پدرم از او پرسید: کربلایی رضا من را میبینی؟ گفت: بله آقا و سپس قیافه پدر من را شرح داد. پدرم شنیده بودند که کربلایی شفا گرفته است و میخواستند خودشان ببینند. من هم آنجا بودم و دیدم همان کربلایی رضایی که هر روز کور میآمد، امروز بینا شده بود. این کربلایی دختری داشت که در وقت کوری دست کربلایی را میگرفت و پدر نابینایش را به مسجد میآورد. بعد از اینکه در مسجد مستقر میشد، دیگر به کسی نیاز نداشت. ما جستجو کردیم که چرا شفا دادهاند. گفتند: سالها بود که این دختر بچه دست کربلایی را میگرفت و به مسجد میآورد. کمکم #دختر بزرگ شد و بهاصطلاح آب و رنگی پیدا کرده بود. روزی بعضی از بچههای بازار متلکی گفته بودند و کربلایی هم شنیده بود. او نتوانسته بود تحمل کند و به دخترش گفته بود دست من را بگیر و مرا به حرم ببر. در حرم، کربلایی به دخترش میگوید تو برو خانه من اینجا میمانم. او به امام رضاعلیهالسلام عرض کرده بود: آقا! من سالهاست که نابینا هستم و حتی یکبار هم گله نکردم، زندگی من با فقر گذشته است، اما یکبار هم گله نکردم و گفتم تقدیر خداست و من هم راضی هستم به رضای خدا، اما تعرض به #ناموسم را تحمل نمیکنم؛ یا من را شفا بدهید یا همینجا مرگم بدهید. من دیگر طاقت ندارم متلکهای مردم را به #ناموس خودم تحمل کنم. کربلایی به حضرت متوسل میشود و بعد از مدتی خوابش میبرد. در خواب، حضرت رضاعلیهالسلام او را شفا میدهند. مقام معظم رهبری خودشان این داستان را نقل کردند و فرمودند من خودم این جریان را دیدهام.
📚منبع:بیانات حضرت آیتالله مصباح در جمع بسیج دانشجویی خوزستان و دانشگاه شهید چمران اهواز - 1391/04/17