⭕️اینگونه در کنکور تست بزنید
این روش تست زنی رو اون زمان خودم کشف کردم، از بس آزمون آزمایشی داده بودیم آخرش دیدم این روش بهترین روشه
ببینید سوالات کنکور سه دسته هست
ساده_متوسط_سخت که درصد سوالای ساده و متوسط خیلی بیشتر از سوالای سخته
✅شما مثلا وقتی شروع میکنی تست های ادبیات رو بزنی، مثلا سوال اول پرسیده تعداد تک واژ های این جمله چندتاس؟
این یک سوال وقت گیر یا سخته اصلا نباید وقت بذاری روش، یه دایره دور سوال میکشی میری سراغ سوال بعد
سوال بعد مثلا سوال ساده ای هست جوابش میدی. سوال بعدی رو میبینی یادت نمیاد اصلا مکث نکن، دورش خط بکش برو سوال بعدی
یک دور باسرعت تا آخر سوالات عمومی میری و سوالات ساده و اونایی که بلدی رو میزنی ساعت رو نگاه میکنی میبینی کلی وقت مونده، خیلی خوشحالی که سوالات راحتو جواب دادی حالا برمیگردی از سوال اول اونایی که دورش خط کشیدی رو جواب میدی
👈 اینجا چون خیالت راحته از هر درسی یه درصدی رو زدی مخت باز میشه و خیلی سوالایی که یادت نمیومد یادت میاد و میزنی
حتی اگر در دور دوم به درس آخر که مثلا زبان است نرسیدی و وقت تموم شد، میدونی که سوالای ساده زبان رو زدی
یادم نمیره خیلیا زمان ما مثلا معارف رو ۱۰۰ زده بود به زبان نرسیده بود، چون تنظیم وقت نکرده بود
🔻سوالایی که میدونی اصلا نمیتونی جواب بدی، یا اون قسمت رو اصلا نخوندی یه ضربدر بزن کنارش که دور دوم اصلا نخونیش و وقتتو نگیره
🔻 شاید طراح سوال چند سوال پشت سرهم رو سخت قرار بده، تو این روش تست زنی اصلا گیر نمیدی بهش دور همش خط میکشی دور دوم میای سراغش
یادم نمیره ۵ تا سوال اول فیزیک سخت بود دورش خط کشیدم سوالای بعدیش راحت بود زدم، دور دوم که برگشتم دیدم عجب سوالایی بوده واقعا سخت بود. حالا اگه من گیر میدادم بهشون که جواب بدم چی میشد؟ وقتم الکی گرفته میشد، استرس میگرفتم، سوالای راحت بعدشم نمی تونستم جواب بدم
خیلی از کنکوریا سر همین سوالا خراب کردن کنکورو
اصلا خیالیتون نباشه، در دور اول فقط هرچی بلدید رو جواب بدید. دور دوم سوالات مشکل ترو وقت بذارید
اگر دوتا گزینه رو حذف کردید و بین دو گزینه شک داشتید حتما اون سوالو جواب بدید
با آرزوی موفقیت🌹
#کنکور
✍حسین دارابی
#ملکه_باش
🌸🍃@malakeh_bash🍃🌸
Eitaa.com/malakeh_bash
••┈┈┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈┈┈••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅هشدار و اطلاعیه فوق فوری به 85 میلیون ایرانی که اگر جدی نگیرید، پشیمان خواهید شد! تحت هیچ شرایطی درب منزل را روی ماموران بهداشت که قصد انجام تست یا تزریق واکسن کرونا دارند را باز نکنید، حتی اگر خانم و در لباس فُرم بهداشت باشند! حتما برای اطرافیان خود ارسال کنید تا آگاه شوند!
#ملکه_باش
@malakeh_bash
Eitaa.com/malakeh_bash
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دستامو بگیر پاشم حسین
زیر خیمه ی تو جا شم حسین
#شب_جمعه
#ملکه_باش
@malakeh_bash
Eitaa.com/malakeh_bash
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
☘️
سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ...
پدرمهربانم، سلام ...
#مرا_ببخش_يوسف_زهرا
"روزگار غریبی است نازنین"
حرف از شماست
اما نه برای شما!
برای آنچه که خود بهتر میدانید ...
کدام غصه دهم شرح و هزاربار بگریم؟
پدر غریب مهربانم #سلام ...
#سلام_علی_آل_یاسین
بی غیرتی ماست که هستی تک و تنها
💢اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ
مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما...
#ملکه_باش
@malakeh_bash
Eitaa.com/malakeh_bash
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
#_امام_زمانم ❤️🌱
سِرّ عاشق شدنم لطف طبیبانه توست
ورنه عشق تو کجا؟ این دل بیمار کجا؟
کاش در نافلهات نام مرا هم ببری
که دعای تو کجا؟ عبد گنه کار کجا؟
فرج مولا صلواتـــــــ
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــ💕
#ملکه_باش
@malakeh_bash
Eitaa.com/malakeh_bash
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
#تلنگر
🌹وسواسی باشید!
🔷تو انتخاب کتابی که میخونید..،
🔷فیلمی که می بینید..،
🔷موضوعی که بهش فکر می کنید..،
🔷پیامهایی که می خونید...،
🔷کانالها و گروههایی که عضوید..،
👈🏻اینا غذای روح شما هستن!
👈🏻حواست باشه یه وقت با غذای بد
مسموم نشی..!🌸
#ملکه_باش
@malakeh_bash
Eitaa.com/malakeh_bash
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
هدایت شده از ✔️ زاویه دید
تو نــاب تریــن واژه ی اعـــلای جهــــانــی
تو خوب ترین ،، عشق منی حضرت جانی
#زاویه_دید
🍃@zaviyedid🍃
Eitaa.com/zaviyedid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقـای مـهربان مـن...
یـک هفتـه هـم بـدون شمـا گذشـت
کی میشـود...
غـروب🌇 دلگـیر جمعه هـای بـدون شمـا تمـام شود؟ 😔❤️
#غروب_جمعه
#ملکه_باش
@malakeh_bash
Eitaa.com/malakeh_bash
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#غروب_جمعه
#صابر_خراسانی
#پویانفر
#ملکه_باش
🌸🍃@malakeh_bash🍃🌸
Eitaa.com/malakeh_bash
••┈┈┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈┈┈••
هدایت شده از ✔️ زاویه دید
در اینستا پاک بودن شیوه پیغمبریست
ورنه هرگبری به ایتا میشود پرهیزگار 😂
#حسین_دارابی
#زاویه_دید
🍃@zaviyedid🍃
Eitaa.com/zaviyedid
ملکه باش✨
#همسرداری ۱۰۶ #علم_غیب 🌸 خانم می گه خودش باید درک داشته باشه، شعورش باید برسه،که: من دو ماهه خونه م
#همسرداری
#خانوم_با_سیاست😉
❌بعضی از خانومها خیلی #با_سیاست کارشونو پیش میبرن 👏❤️
یکی از ویژگی این خانم ها لحن و ادبیاتیه که دارن✔️
انقدر حساب شده و دقیق حرف میزنن و اظهار نظر میکنن که همه یه حساب ویژه ای روشون باز میکنن👌
این خانم ها وقتی لباسشون کهنه میشه
اینجوری میگن👇🏻
✅نفسم ،لباسام تکراری شده،دلم میخواد برای عشقم لباس جدید بپوشم😍
❌و یه سری از خانم های #بی_سیاست اینجوری میگن👇🏻
⛔️همه لباسام رنگ و رو رفته و پاره شده،تو هم که اصلا اهمیت نمیدی.خجالت باید بکشی😕
واقعا کدومش بهتر جواب میگیره و شوهرش رو عاشق تر می کنه‼️
#ملکه_باش
🌸🍃@malakeh_bash🍃🌸
Eitaa.com/malakeh_bash
••┈┈┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈┈┈••
ملکه باش✨
#همسرداری #خانوم_با_سیاست😉 ❌بعضی از خانومها خیلی #با_سیاست کارشونو پیش میبرن 👏❤️ یکی از ویژگی این
#همسرداری
#خانوم_با_سیاست😉
#اقتدار_مردانه💙
🍃 یه قانون هایی هست که برای همه ی مردهای نرمال #جواب_میده☺️
1⃣ تایید کردنش در برابر دیگران♥️
2⃣ تعریفشو کردن در جمع♥️
3⃣ خوردش نکنین به خاطراشتباهش♥️
4⃣ بگذارید فکر کنه مرد سالاریه تو خونتون. ولی ریز ریز مدیریت کنین♥️
5⃣ مقایسشون نکنین با مردهای دیگه♥️
6⃣ نرم باشید باهاشون لج نکنید♥️
7⃣نیازتون روبدون وظیفه گذاری بیان کنید♥️
#ملکه_باش
🌸🍃@malakeh_bash🍃🌸
Eitaa.com/malakeh_bash
••┈┈┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈┈┈••
هدایت شده از ✔️ زاویه دید
به فرزندان خود علاوه بر "قدرت نه گفتن" ،
"ظرفیت نه شنیدن" هم بیاموزید.😁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#همسرداری
🎥 هر چیزی به وقتش
➕ چند مثال از گفتگوهای غلط بین زن و شوهر
🔰 #استاد_پناهیان
#ملکه_باش
🌸🍃@malakeh_bash🍃🌸
Eitaa.com/malakeh_bash
••┈┈┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈┈┈••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#همسرداری
🎙 چه نوع اطاعتی از شوهر، مفید است؟
🔴 #استاد_عباسی
#ملکه_باش
@malakeh_bash
Eitaa.com/malakeh_bash
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#همسرداری
🎙 نتایج مقایسه کردن همسر با دیگری
🔴 #استاد_عباسی
#ملکه_باش
@malakeh_bash
Eitaa.com/malakeh_bash
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈••
📣📣📣📣📣
🎁مژده 🎁مژده
#خاطرات_یک_مشاور
سلام به همه دوستان
روزتون بخیر باشه ان شاءالله .
📝از امروز اولین داستانی که سالها پیش نوشتم براتون ارسال کنم .
اسم این داستانم #خیانت_شیرین هست 😍
خودم خیلی دوسش دارم
امیدوارم براتون مفید فایده باشه🌺
👆صالحه کشاورز معتمدی ،نویسنده داستان #خیانت شیرین👆
دوستان من داستان فوق از خانم کشاورز رو براتون می ذارم ، هر روز یک قسمت، از شما می خوام هر روز تا روز بعد داستان رو در ذهنتون تحلیل کنید ، براساس آموزشهای همسرداری که در این کانال داشتیم خوب و بد رفتارهای شخصیتهای داستان رو در بیارید و رفتار درست را در ذهن خود ترسیم کنید.شاید خیلی از اتفاقات داستان در زندگی ما هم نمودی داشته است.
در انتهای داستان ما تحلیلی کلی برای داستان خواهیم داشت.
ارسال داستان با لینک یا بی لینک برای دیگران منع شرعی ندارد.
#مارال_پورمتین
#ملکه_باش
@malakeh_bash
Eitaa.com/malakeh_bash
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈••
🖋 به نام مهربانترین ...
📗#رمان #خیانت_شیرین
📌#قسمت_اول
کلاسم تازه تمام شده بود ...
دانشجویانم در حال رفتن بودند ته دلم می گفتم کاش امروز جلسه مشاوره ام برقرار نشود تا سریعتر به کرج برگردم ، این شلوغی اتوبان تهران تا کرج همیشه اذیتم می کرد.
مشغول چک کردن گوشی بودم که ناگهان صدایی سکوت فضا را شکست ...
"سلام خانم کشاورز دیر که نکردم "
سرم را بلند کردم و برای بار اول ایشون رو دیدم ، زنی حدود ۳۰_۳۵ ساله با قدی متوسط که موهای بلوند خوشرنگی داشت و با تیپ اسپرت و آرایشی که کرده بود حسابی به چشمم #شیک و بروز می آمد.
مثل همیشه در برخورد اول دنبال شناخت شخصیت مراجعم بودم ،
👈 به طرز لباس پوشیدن
👈 نوع دست دادن
👈 لبخند و به عمق نگاهش توجه کردم.
مثل یک #اسکنر از بالا تا پایین بدنبال نشانه ها بودم ...
👈 اتوی شلوار
👈 رنگ کیفش
👈حتی انتخاب رنگ رژ لبش همه و همه در ذهنم کنار هم چیده می شدند و مرا به شناخت شخصیت مخاطبم نزدیک تر می کردند.
دست خودم نیست همیشه در برخورد اول حریصم تا تشخیصم را #محک بزنم و از اینکه معمولا تشخیصم درست است ته دلم لذت شیرینی دارم.😊
دستش را به گرمی فشردم
"سلام به موقع آمدید بفرمایید "
نشست رو به رویم و اولین #گفتگوی ما آغاز شد.
با شروع جلسه همه چیز از خاطرم محو شد ، دیگه نه شلوغی جاده یادم بود و نه دنیای کاری ای که داشتم به خاطرم آمد.
همیشه همینطور هستم وقتی مشاوره ای را شروع می کنم دیگر همه چیز را به فراموشی می سپارم ، انگار دنیا می ایستد و من با صحبت های مراجعم به داخل داستان زندگی او کشیده می شوم تا #مشکل زندگیش را پیدا کنم و زمانی که مشکل و #راهکار را پیدا نکرده ام پشت سر هم سوال می پرسم و مبحث را به سمتی که باید می کشانم تا به #نتیجهٔ دلخواهم برسم.
اسمش شیرین بود ...
۳۸ساله
کارشناس مترجمی زبان داشت
خانه دار
پریشان ...
پریشان ...
پریشان ...
چند دقیقه فقط #گریه می کرد و نمی توانست صحبت کند و من مثل همیشه که به مراجع پریشانم جعبه دستمال کاغذی تعارف می کنم به سمتش رفتم و با جملاتم آرامش لازم را به او دادم ، تا کم کم شروع به صحبت کند.
آن روز نمی دانستم که داستان زندگی شیرین هم مثل بیشتر مراجعینم جزئی از وجود من خواهد شد.
۹۰ درصد مشاوره هایم #سلام دارند جلسه اول مشاوره هم دارند اما جلسه آخر ندارند ...
و باید بگم که #خداحافظی ای هم در کار نیست.
بعد از اولین گفتگو به هم #متصل می شویم و رابطه ی ما در بیشتر مواقع عمیق می شود و این گفتگو ها ادامه دارد تا زندگیش به ساحل امن و آرامی برسد ؛ وقتی حال زندگیشان خوب می شود فاصله ما هم کمی بیشتر می شود تا وقتی که دست اندازی در زندگیشان ایجاد شود و در آن زمان اولین عکس العمل آنها پیام دادن به من است و گرفتن راهکار جدید ...
شیرین هم خیلی زود به این چرخه اضافه شد.
دو جلسه طول کشید تا داستان زندگیش را در پس اشک و لرزش صدا و دست برایم تعریف کند و تا جلسه سوم هنوز در حال پرسیدن سوال بودم.
به عنوان اولین داستان از مجموعه خاطرات یک مشاور داستان #خیانت_شیرین و زندگی پر از درس شیرین را برایتان انتخاب کردم ؛ می دانم شما هم مثل من با زندگی او #زندگی خواهید کرد پس این روزها با من همراه شوید.
#ادامه_دارد ...
✍صالحه کشاورز معتمدی
#ملکه_باش
@malakeh_bash
Eitaa.com/malakeh_bash
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈••
💠 حاج احمد متوسلیان:
🔹برای آنچه اعتقاد دارید
ایستادگی کنید
حتی اگر هزینه اش
تنها، ایستادن باشد!
💢۱۴ تیر ماه سالروز ربوده شدن دیپلماتهای ایرانی حاج #احمد_متوسلیان ، موسوی، اخوان و رستگار در لبنان توسط صهیونیستها.
#ملکه_باش
@malakeh_bash
Eitaa.com/malakeh_bash
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈••
ملکه باش✨
🖋 به نام مهربانترین ... 📗#رمان #خیانت_شیرین 📌#قسمت_اول کلاسم تازه تمام شده بود ... دانشج
🖋 به نام مهربانترین ...
📗داستان #خیانت_شیرین
📌#قسمت_دوم
#شیرین_دختر_دهه_ی_شصت
اول دهه ی 60 در یک خانواده مذهبی به دنیا آمدم ، پدرم ڪارمند بود و مادرم خانه دار ؛ وضعیت اقتصادی #متوسطی داشتیم.
مثل همه بچه های دهه ی شصت با ڪم و ڪاستی های آن دوره بزرگ شدم .
یک برادر بزرگتر هم دارم ، آن زمانها همیشه باهم می جنگیدیم اما طاقت دوری همدیگر را هم نداشتیم.
خیلی درس خوان نبودم البته درسم چندان هم بد نبود.
۱۵ساله بودم که چند صباحی #عاشق یکی از پسر های محل شدم ، ولی هیچ وقت ارتباطی بینمان رخ نداد . در زمان ما اینجور علاقه ها #قبیح بود و اگر کسی رسوا می شد این علاقه مساوی با طرد شدن از جامعه و خانواده بود .
یادم هست در دوران راهنمایی اگر مشخص می شد دختری دوست پسر دارد از او فاصله می گرفتیم و در گوش هم پچ پچ کنان او را نشان می دادیم و به حالش افسوس می خوردیم که از راه به در شده است.
مثل الان نبود ڪه...
چند باری هم پسر های محل نامه جلوی پایم انداختند اما من همیشه وحشت زده از آنها فاصله گرفته و دور می شدم.
مادرم داستانهای زیادی از دخترانی که از راه به در شده بودند و #دوست_پسر داشتند برایم تعریف کرده بود و همیشه ترس این را داشتم که مبادا ڪاری کنم که #آبروی خانواده ام برود.
خلاصه با همین احوالات خفیف عاطفی ، نوجوانی ام به سر رسید و چند صباحی بعد دبیرستانم را هم به پایان رساندم .
می شنیدم فلانی برای پسرش به خواستگاریم آمده اما پدر و مادرم جوابشان یک کلمه بود دختر ما درس دارد .
دانشگاه دولتی قبول نشدم اما دانشگاه آزاد اطراف تهران پذیرفته شده بودم . پدرم با حالی پر از افتخار آمد پیشم و گفت :
"شیرین جانم فکر پولش را نڪن با مامان برید دانشگاه آزاد ثبت نام کنید"
دو روز از خوشحالی گریه می کردم چون پرداخت #شهریه دانشگاه آزاد کار ساده ای نبود و می دانستم پدرم چه زحمتی را متقبل شده است .
دانشگاه اما #فضای دیگری بود ، انگار وارد یک کشور دیگری شده بودم .
#محدودیتهای گذشته به یکباره برداشته شده و من خود را وسط جریانی می دیدم که آمادگی برای رویارویی با آن را #نداشتم .
با وسیله نقلیه مینی بوس مسیر دانشگاه را طی می کردم ، #چادری بودم ، صورتم خیلی پر مو نبود اما دست نخورده و کاملا دخترانه وارد دانشگاه شدم ، در فرهنگ آن زمان دخترها اولین بار فقط برای روز عروسی صورتشان را تمیز می کردند و ابروهایشان را بر می داشتند.
یادم هست ترم های اول #خیلی درس می خواندم ، می خواستم با نمرات خوبم زحمات پدر و مادرم را #جبران ڪنم .
با توجه به روابط عمومی خیلی خوبی که داشتم ، با همه سریع #ارتباط برقرار می کردم ، فعال و سرحال و همیشه بین کلاسها ، کتابخانه و غذاخوری در رفت و آمد بودم .
فرز و سریع و زرنگ ...
گاهی هم نیم نگاهی به پسرهای همکلاسی می انداختم اما هیچ وقت کسی که برایم #جذاب باشد بین آنها نبود.
#اولین_دیدار
ترم چهار بودم که به پیشنهاد یکی از دوستانم به عنوان کار پاره وقت به یک #شرکت خصوصی مراجعه کردم .
شرکت در یک آپارتمان جمع و جور بود و مسیر رفت و آمد خوبی داشت ، اگر #استخدام می شدم حداقل کمک خرجی برای شهریه دانشگاهم بودم .
کلا کار کردن را دوست داشتم ، شاغل بودن برایم حس #استقلال لذت بخشی داشت و میل به کسب در آمد #انگیزه ی خوبی برایم بود.
خانم منشی نسبت به دهه ی 70 آرایش غلیظی داشت ، مانتویی روشن به تن داشت و موهایش از زیر روسری مثل یک توپ دیده می شد .
با دیدن او ناخود آگاه چادرم را جمع تر کردم ، چند دقیقه بعد به اتاق #مصاحبه هدایتم کردند .
مردی حدودا 30 ساله پشت میز نشسته بود .
مصاحبه شروع شد ...
تجربه ای در اینجور کارها نداشتم فقط سعی کردم با اعتماد به نفس پاسخ بدهم اما دستپاچگی در کلامم موج می زد.
همیشه موقع صحبت با نامحرم سرم را پایین می انداختم ، میان مصاحبه چند باری به آقای مدیر نگاه کردم اما از طرز نگاهش خوشم نیامد ...
احساس می کردم با لبخند گوشه لبش در حال #تمسخر به من است ...
ولی صدایش ...
صدای #آرامش_بخشی داشت ...
بعدها "مسعود" هر وقت یاد آن روز می افتاد کلی دستم می انداخت و می خندید ...
و ...
من ...
آن روز نمی دانستم این مصاحبه سرنوشت مرا به کل تغییر خواهد داد...
#ادامه_دارد ...
✍صالحه کشاورز معتمدی
#ملکه_باش
@malakeh_bash
Eitaa.com/malakeh_bash
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈••