eitaa logo
کانال مالک حسنی
1.1هزار دنبال‌کننده
54 عکس
17 ویدیو
0 فایل
برخی مطالب و یادداشت‌های بنده (گاهی حوصله‌‌ام یاری کنه بارگذاری‌ می‌کنم.)😊 پل ارتباطی برای استفاده از نظرات دوستان: @Malek_hasani
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 روایتی از بازی ایران و انگلیس در خوابگاه دانشجویی برای نماز مغرب و عشاء به خوابگاه رفتم؛ حسابی قیافه‌ها دَرهم و نتیجه بازی ایران و انگلیس هم سه بر صفر شده بود. خیلی از بچه‌ها هم به خاطر واکنش خوشحالی جمعیتی از دانشجویان در اتاق تلویزیون دل اشوب بودند. بین نماز برای دانشجویان نمازگزار که زیاد هم بودند صحبت کردم و از این حالت گرفتگی تا حدی بیرون آوردمشان؛ کمی با شوخی؛ کمی صحنه را بزرگتر نشان دادن از این اتفاقات زودگذر و کمی هم با واقعیت‌های مستطیل سبز و زمین فوتبال و هر چه بکاری برداشت می‌کنی... حرکت بعدی برای من مشخص بود. باید به میرفتم. عامادانه به بچه‌هاي نمازگزار چیزی نگفتم که که این رفتن من احساس را در آن‌ها تشدید نکند. طبیعتا معلوم بود که جبران این گل‌ها وقتی حریف هم قدر بود ممکن نبود و فقط برای تشویق تیم حریف به میان بچه‌ها رفتم. مثل هميشه با سلام و خوش‌وبش، سنگيني جو حضور يك روحاني را كم كردم و بين بچه‌ها نشستم. تقريبا فقط دانشجوياني باقي مانده بودند كه انگليس را تشويق مي‌کردند و البته تعدادی از رفقای نمازگزار هم که من را میان بچه‌ها دیدند، دوباره برای تماشای ادامه بازی وارد اتاق شدند. دلیل خوشحالی‌های پس از گل‌های انگلیس و وضعیت صحنه برایم محسوس و معلوم بود. برداشت حقیر این است: در گل اول انگلیس، جنبه به‌اصطلاح فان (fun) جریان و مثلا حس ساختارشکنی و همراهی با این جوهای ساختگی بود که خنده و سوت زدن را نتیجه داد و البته همراه با امید جبران. (صحبت‌هایی که با دانشجویان در کلاس‌‌های روز بعد بازی داشتم و مشاهدات عینی من در اتاق تلویزیون که در ادامه می‌آيد اين مطلب را تا حدي اثبات مي‌کند.) خوشحالی و سوت و کف در گل‌های بعدی، بخش زیادیش از باب پرخاش به این نتیجه و ناراحتی بود که در قالب خنده و تشویق تیم حریف، بروز پیدا می‌کرد و تعداد بسیار کمی جنبه تقابل اعتراضی شدید را در ذهن دنبال می‌کردند. گل چهارم را هم خوردیم؛ واكنش هم مثل گل های قبل؛ تشويق تيم انگليس. اين‌جا من با عكس‌العمل نسبتا مشابهي (لبخند و طنز و اين حسيني تا ۶ تايي نكنه ما رو ول کن جریان نیست) به دنبال دو مطلب بودم: _ بچه‌ها به دنبال واکنش برخوردی من بودند و من کاری کردم که تقابل احساس نشود... _ تناقضِ خواست درونی‌ و رفتار بروزداده‌ام كه واقعيت اين صحنه بود را ببينند و اينكه اگر باب شوخي باز شود ما هم پاكاريم و کمی صحنه را ملایم‌تر و واقعی‌تر حس کنیم. براي همين بود كه يكي از بچه‌ها با لحن شوخي گفت: حاج آقا هم با انگليسه و به همراه بچه‌ها خنديدیم. اين خنده هماني بود كه من به دنبالش بوده‌ام؛ خنده بر لب مي زنم تا كس نفهمد راز من رازي كه انگار همه با خنده‌هايمان آن را جار زديم. را طارمي زد؛ چنان بالا پريدند و صداي خوشحالي سالن را فرا گرفت كه انگار بازي را برديم يكي از بچه‌ها كه خيلي شده بود برگشت و گفت: آقا يكرنگ باشيد؛ فهميد صحنه چيز ديگري است. كسي به حرفش توجه نكرد و با شوخي از رويش رد شدند. : صحنه را پيچيده نكنيم؛ بايد حس مردم و جوانان را فهميد و با آرامش، فعالانه و موثّر برخورد کنیم. نگذاریم برخی اتفاق‌ها (مثلا این تشویق‌ها و بحث سرود و ...) به پاي تقابل با نظام نوشته شود؛ درست است که ناراحتیم ولی چنین برداشت‌های نفرت‌انگیزی از مساله همان مقصودی که دشمن با پروپاگاندای رسانه‌ای به دنبال آن است. خب هدف من از رفتن به اتاق تلویزیون حاصل شد. با شوخی‌های پایانی و خداحافظی از‌ بچه‌ها، اتاق تلویزیون را ترک کردم. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 به اميد پيروزي تيم ملي در مقابل ولز 🖌 مالک حسنی @malek_hasanii