#انقلاب_اسلامی
#بصیرت
مضمون به ذهن حضرت شاعر خطور کرد
شعری برای عبرت ما جفت و جور کرد
تاریخ را به سبک تغزل مرور کرد
در واژهها دوباره حقیقت ظهور کرد
آری حقیقتی که از آن کم سرودهایم
در گیر و دار قافیه مبهم سرودهایم
حق و حقیقتی که شروع قیام شد
خیلی گران برای پدرها تمام شد
با اشک مادر شهدا احترام شد
در سفرههای خالیمان فیض عام شد
این آیههای بيّنه روشنگری کند
تاریخ را ورق زده یادآوری کند
دیروز قحط "حریت" و "اختیار" بود
مَشی و مرام سلطهگران آشکار بود
بی مایهای به گردهی مردم سوار بود
آزادگی مغایر آن روزگار بود
دیروز اسیر غم به رهایی نمیرسید
داد ستمکشیده به جایی نمیرسید
دیروز عصر غیرت و انسانیت نبود
قی کردن حیا و شرف معصیت نبود
در شهر تیره صحبت مشروعیت نبود
در کوچهی محلهمان امنیت نبود
ناموس شیعه تجربه کرد اضطراب را
یادم نرفته قصهی کشف حجاب را
دیروز مکتب نبوی دولتی نداشت
غیر از حکومتی علوی حاجتی نداشت
این تکیه و حسینیهها حرمتی نداشت
شهر به این بزرگیمان هیئتی نداشت
دیروز که محدث و منبر نداشتیم
اینگونه بزم روضهی مادر نداشتیم
تا اینکه شهر را تب بالا فراگرفت
هر کوچه را شمیم مسیحا فراگرفت
روح خدا زمین و زمان را فراگرفت
این درس را ز حضرت زهرا فراگرفت
از وارثان سفرهی پربار انقلاب
صدها درود، هدیه به معمار انقلاب
با خون، سپر برای بلیه درست کرد
"طیب" سرشت، نفس زکیه درست کرد
از دخترانمان علویه درست کرد
صدها حسینیه، حسنیه درست کرد
این ناخدا که در دل طوفان بلند شد
با اقتدا به شاه شهیدان بلند شد
امروز زیر سایه ی دین پاگرفته ایم
از دشمن ابتکار عمل را گرفته ایم
در صدر فاتحان زمان جاگرفته ایم
امروز زهر چشم ز دنیا گرفته ایم
دیگر به زور و ظلم و ستم تن نمیدهیم
در معرکه مجال به دشمن نمیدهیم
امروز نان دشمن اسلام آجر است
بازار از مساجد و از مسجدی پر است
از بچههای فاطمه ابلیس دلخور است
امروز روز عفت و تکریم چادر است
ارزان به شمر و حرمله ها سر نمیدهیم
سر میدهیم یک نخ معجر نمیدهیم
بعد از خدا قسم به الفبای انقلاب
جانی دوباره داده مسیحای انقلاب
دیگر چه گویم از برکتهای انقلاب
ماییم و صبح روشن فردای انقلاب
این انقلاب مظهر الطاف مادر است
این مرز و بوم، کشور زهرا و حیدر است
#علیرضا_خاکساری