#ادامه فقط دوساعت یهو کیسه اب کامل تخلیه شد با خووونننن فرااااواااان ک قابل تشخیص نبود آب کیسه است، وحشت پرستارا رو برداشت، تا بردنم معاینه گفتن یک سانت دهانه رحم باز شده و دیگه قلب جنین نرمال نبود، ی راست اتاق عمل، من ب تاریخ پریود ۲۷ هفته ب سونو ان تی ۲۵ هفته و با آخرین سونو ۲۳ هفته سزارین اورژانس شدم، جنین با دو دور بند ناف و دفع مکونیوم خارج شد، جفت هم ۴۰_۵۰ درصد کنده شده بود، حتی صدای گریه کوتاهی داد، ولی ۴۵۰ گرم بود، ونموند، بقیش رو نگم ک دکترم زیر بار نرفت ک تو این همه سونو متوجه هماتوم نشده ب تذکرات من ب رشد جنین توجه نکرده و حتی بالای سرم نیومد برای جراحی، این ماجرا پر از نکته است، مادرانی ک لکه بینی دارن، حتما دکتر باید تشخیص بده خونریزی از کجاست، من ب علت جابجایی ساک بارداری در اول بارداری مستعد هماتوم بودم، چون جفت خیلی حرکت کرده بوده، باید ب من سوزن پروژسترون و رقیق کننده خون میداده تا زودتر خونریزیام برطرف بشه و لخته ای پشت جفت نمونه ک دردسرساز بشه، اونایی ک اول بارداری مشکل دارن تا آخر حتما رعایت کنن و شیاف رو رها نکنن، اگه درد دارید شیاف استفاده کنید ک انقباضات رحمی ایجاد نشه، اگه مشکلات متعدد دارید و نگرانید، مثل من نکنید ک گفتم فقط دکتر خودم با وجدان، پیش دکتر دیگه ای نرفتم، نظر دکترا با هم متفاوت، درسته عمر دست خداست ولی گاهی نظر دکتر حیاتبخش، اما اون مادری ک مثل من داغدار فرزندش، پسر منم اسمش محمد صدرا بود، خدا میدونه چقدر شوک شدم ولی اون ۹ روز رو فهمیدم خدا خواسته یواش یواش ازم جداش کنه ک بهتر تحمل کنم، دکولمان در شرایطی باعث مرگ مادر میشه، در حد متوسطش رحم کلا از بدن برداشته میشه، سموم جفت باعث آسیب شدید ب کبد و کلیه میشه و سکته قلبی میاره، خدا رو صدهزار بار شکر، من بدون مشکل با وجود ۹ روز درحال سقط بودن گذروندم، ب سلامتی خودتون فکر کنید ، ک خدا شما رو ب همسرتون برگردونده، میتونید برای فاطمه سادات بازم خواهر و برادر بیارید، من خودم رو بعد از یک ماه بی تابی شدید بخاطر پسر و همسرم جمع و‌جور کردم، هنوزم پسرم میپرسه نی نی کی دنیا میاد چقدر بزرگ شه، من داغون میشم گریم میگیره، چون بی اطلاع، دست میذاره روی شکمم دنبال اینه چرا شکمم کوچیک شده مگه قرار نیست بزرگ بشه ک دنیا بیاد، توکلت ب خدا باشه، دلت رو راضی به حکمت خدا کن، شکر خدا بکن، گلایه نکن، میگن بعد ۶ ماه میشه اقدام مجدد کرد ولی حتما بررسی پزشکی و مصرف فولیک اسید داشته باشید، ب من میگن یک سال فاصله چون جراحی شدم، ولی من میدونم تا دوباره باردار نشم افسردگی ولم نمیکنه اعتماد بنفسم برنمیگرده، جواب بچم چ بدم ک میگه تنهام، از ۶ ماه ب بعد با توکل ب خدا اقدام میکنم، برام دعا کنید ب صلاحم باشه و باردار بشم ب درستی و سلامت، ان شاءالله شما هم کم کم ب فکر جبران خونی باش ک ازت رفته تا بنیه ات برگرده، روبراه بشی و دکتر اجازه بارداری مجدد رو هر چ زودتر بده، ان شاءالله با دل خوش و تن سلامت فرزندان صالح و سالم بیارید. ببخشید دیگه خیلی چیزا رو فاکتور گرفتم و شد این متن زیاد، ان شاءالله همگی تنتون سلامت باشه، برای خودتون و خانواده تون آیه دفع چشم زخم زیاد بخونید و هرروز صدقه بدید، ان شاءالله بلا از همگی دور باشه. @mama_bardari👶

#ادامه علت نیاز به وزن‌گیری در بارداری در یک بارداری معمولی، شما در حدود ۱۲ تا ۱۶ کیلوگرم وزن اضافه خواهید کرد. اضافه وزن دریافتی شما صرف موارد زیر خواهد شد: جنین: حدود ۴ کیلوگرم جفت: در حدود یک تا یک کیلو و ۵۰۰ گرم مایع آمنیوتیک: حدود یک تا 1 کیلو و ۵۰۰ گرم بافت پستان‌ها: حدود یک تا یک کیلو و ۵۰۰ گرم افزایش خون: حدود ۲ کیلوگرم ذخایر چربی: حدود ۲ تا ۴ کیلوگرم برای زایمان و شیردهی بزرگ شدن رحم: حدود یک تا ۲ کیلوگرم @mama_bardari👶

#ادامه انتظار داشتم از شدت بی حالی نتونی حرف بزنی خلاصه بعدش منو بردن بخش و مامان مجید هم اومده بود . مرجان نی نی رو برد تا مجید ببیندش . همون روز هم تونستم از جام پاشم . فرداش از بیمارستان مرخص شدم .البته قبل از مرخص شدن باز یه معاینه داخلی کردن که با وجود بخیه هام خیلی درد داشت و حالم بد شد و تمام بدنم از داخل میلرزید .جای بخیه هام درد میکرد و نمیتونستم درست بشینم . تا تقریبا 1 ماه بعداز زایمانم هم هنوز بخیه ها کامل نیافتاده بودن. خدارو شکر شروین هیچ مشکلی نداشت . زردی هم نداشت .  شروین من در تاریخ 23/6/88 ساعت 4:45 عصر روز دوشنبه ( 24 ماهه رمضان ) با وزن 3 کیلو و قد 47 سانت با زایمان طبیعی به دنیا اومد .  زایمان طبیعی خیلی خوبه ولی دردش زیاده البته غیر قابل تحمل نیست.به نظر من بهتراز سزارینه. من اگه دوباره بخوام بچه دار بشم همون زایمان طبیعی روانتخاب میکنم . البته با اپیدورال . اونایی که این خاطره رو میخونن از زایمان اصلا نترسن چون هرچی هست بلاخره تموم میشه و ما میمونیم با خاطراتش.  ببخشید اگه طولانی شد ........  @mama_bardari👶

#ادامه مرتب داد میزدم به دکترم زنگ بزنید بیاد. پس پول دادم برا چی؟ تو اون لحظه احساس کردم دارم از گرما خفه میشم. بخاطر همین لباسی رو که تنم کرده بودن و کامل دراوردم لخت لخت جلو همه به خودم می پیچیدم. هنوزم گرمم بود اصلا بدنم گر گرفته بود. پرستاره بهم میگفت خانم این چه وضعیه لباستو بپوش. ولی واقعا داشتم از گرما میمردم بدنم خیس عرق شده بود. بعدا از بقیه شنیدم که وقتی زایمان شروع میشه یه همچین حالتی پیش میاد معمولا. وقتی یادم میاد خجالت میکشم یکی از دلایل دیگه برای گرفتن دکتر خصوصی همین معاینه کردناشون بود. من ا ن لحظه خودم داشتم از درد میمردم اونا هم مرتب منو معاینه میکردن. فکر کنم یه پنج باری معاینه کردن دیگه سر اخری داد زدم گفتم مگه نه همین الان همکا تون منو دید مگه نمیدونین من ده سانت کامل باز شده دیگه ب ا چی هی معاینه میکنین؟؟؟؟ دیگه بعد از اون منو معاینه میکنین بالاخره دکترم اومد. وقتی دکترم اومد داشت نفس نفس میزد از بس دویده بود. دکترمو که دیدن انگار دردام نصف شد. دیگه خیالم راحت شد. رفتیم اتاق زایمان در اب و مامان و شوهرمم اومدن. همه ی ورزشا و تنفسای زایمان رو یادم رفته بود البته من خیلی هم اونارو جدی نگرفته بودم متاسفانه. انتظار داشتم مستقیم برم توی وان اب تا اونجا زایمان کنم ولی روی یه تخت منو خوابوندن. از بس من اه و ناله میکردم مامانم گفت کاش سزارین شده بودی که این همه درد نمی کشیدی. وقتی مامانم این حرف رو زد خانم دکتر به مامانم گفت لطفا شما بیرون باشین چون روحیه ی زائو رو خراب میکنید با این حرفا. هرچی من و مامانم گفتیم دیگه از این حرفا نمیزنه و اینا قبول نکرد. خلاصه مامانم رفت بیرون و فقط شوهرم پیشم بود. از اول تا اخرش دستام تو دستش بود و منو تشویق میکرد برا زور زدن. دکترم بهم گفت هر وقت درد داشتی با تمام وجود زور بزن درد که تموم شد تنفس داشته باش. من تمام تلاشمو میکردم واسه زور زدن ولی پیشرفتم خیییلی کم بود. یهو دکترم گفت ببین من دارم موهای سر بچتو می بینم به شوهرمم گفت بیا نگاه کن تا ببینی. فکر کردم دارن گولم میزنن تا من امیدوار بشم و بیشتر تلاش کنم به شوهرم گفتم راست میگه؟ موهاش معلومه؟ گفت اره بخدا من دارم می بینم. اینو که شنیدم بیشتر تلاش کردم. زور که میزدم سر بچه یه کم میومد جلو ولی بعد که نفس میکشیدم دوباره برمیگشت داخل راستی بچه ها اینم بگم که دکترم گفت که اگه بخوای اینجوری باشه نمیتونی بری تو وان آب. بخدا یادم نیست که دلیلش چی بود. ولی احساس میکنم که دلیلش شاید این بوده که اول باید سر بچه مشخص بشه بعد برم توی آب. دکترم به یکی از ماماها گفت که بیاد رو شکمم فشار بده تا بچه برنگرده بره بالا. یعنی اون فشارهارو که به شکمم میداد احساس کردم دارم میمیرم. صدای قلب بچه رو چک کردن یه کم ضعیف شده بود بخاطر همین یه چند دقیقه بهم اکسیژن وصل کردن. دکترم خییییلی خوب و خوش اخلاق و با حوصله بود. واقعا ازش راضیم. بعد که سر بچه مشخص شد منو برد توی وان آب. همین که پامو گذاشتم تو آب ولرم دردام انگار رفتن . اصلا حس میکردم دردی ندارم که بخوام زور بزنم. بخاطر همین میگن زایمان در اب درد رو کاهش میده و البته از نظر من خیییییلی بهتر از طبیعیه. چون توی زایمان در آب تیغ هم نمیزنن و میذارن پارگی خودش ایجاد بشه. بخاطر همین منم تیغ نخوردم. دیگه سر بچه کم کم داشت میومد بیرون. تمام تلاشمو میکردم که زور بزنم تا زودتر خلاص بشم. وحشتناک ترین دردش موقعی بود که دکتر دستشو کرد اونجا و بچه رو از تو اب کشید بیرون. به محض اینکه پسرم دنیا اومد همه ی دردام هم تموم شد. دکتر بچه امو داد دستم همینجور مات و مبهوت به شوهرم نگاه میکردم. اصلا انگار هنگ کرده بودم. به شوهرم لبخند زدمو و گفتم ببین این پسرمونه. #پایان @mama_bardari👶

#ادامه❤️ ببخشید البته من فراموش کردم اینو بگم که البته حتما حتما باید روند درمان هم به درستی طی بشه و اون اصلا وظیفه ی ما هست که به دکتر حادق هم مراجعه کنیم و درمان لازم رو هم طبق وظیفه حتما حتما باید انجام بدیم که حتی اگه کسی لازم باشه به پزشک مراجعه کنه توی هر زمینه ای ولی این کار رو نکنه در واقع تلاش عاقلانه رو که وظیفه ی شرعی اوهم بوده انجام نداده و ازش سوال خواهد شد پس این رو طبق وظیفه داشته باشن و انجام بدن و اون ذکر استعفار و توکل و تقوا و دعای توسل و توسل هر روز و نذر و صدقه و ... رو هم که تلاش های معنوی هستن خودشون و عاقلانه که کاملا تاثیر دارن و به هر حال تعییر ایجاد میکنن و بسیار بسیار موثر هستن رو داشته باشیم هممون ...در ضمن گاهی راه باز شدن حل مشکله گاهی هم برداشته شدن ناملایمت مشکل یعنی آدم خودش دیدگاهش تغییر میکنه یا شرح صدر و وسعت وجودی پیدا میکنه و یا صبرش زیاد میشه و ... که من مثال میزنم مثلا خانمی رو که توی حرم امام رضا(ع) نشسته بودن با دوتا بچه ی سندرم داون یکی از دوستان میگفتن من دیدم یکیشون رو عوض کرد و تند تند رفت سراغ اون یکی پیش خودم گفتم وای چقد سخت آخی ...بعد رفتم پیشش و ازش سوال کردم ، ایشون گفته بودن اون دختر خانمی که اون طرف تر نشسته رو میبینی که دختر خانم سالم و محجبه ای هم بودن ، گفته بودن اون دختر خود من و من این بچه ها رو یکیشون رو از دستشویی های مسجد جمکران پیدا کردم و یکیشون روهم خودم بعدش آوردم و دارم بزرگشون میکنم و واقعا هم با عشق این کارارو انجام میدم ... در مورد استغفار هم بگم که بسیار بازخورد داشته حتی خانمی که بعد از بیست سال کاملا دکتر ها قطع امید کرده بودن از بچه دار شدنشون و همه ی راه هارو رفته بودن دوستشون ذکر استغفار ۷۰ بند امیرالمومنین (ع) رو بهشون پیشنهاد میدن و میگن توکه همه ی راه هارو رفتی اینم امتحان کن و ایشون بعد بیست سال بچه دار میشن ...البته به استعفار خود افراد هم بستگی داره که هر چی خالص تر و به نیت آمرزش گناهان باشه و حتی انسان با خودش مرور کنه و براشون استغفار کنه اثرش خب طبیعتا بیش تر حتی روی افزایش رزق ...چون یکی از آثار استغفار هم افزایش رزق هست ...اگر کسی مثلا صرفا به نیت افزایش رزق هم بگه اشکالی نداره ها و بازمم خوبه ولی خب طبیعتا اون جوری خیییلی اثرش و بردش بیش تره ... و چقدر خوب و عالی میشه اگه انسان تزکیه هم داشته باشه یعنی مراقبت جدی کنه و سعی در جبران مثلا نماز قضا ، روزه قضا برای همه ی این ها برنامه ریزی داشته باشیم خیلی عاالیه ...ذکر استعفار ۷۰ بند امیرالمومنین (ع) داخل کتاب غم عشق آیت الله شوشتری هم هست ... @mama_bardari👶