شما دربارداری چقدرافزایش وزن داشتین؟بعداززایمان تونستین به وزن اولیه برگردین؟
🔻چگونه افزایش وزن خود را در بارداری کنترل کنیم؟
🔹افزایش وزن در بارداری کاملا طبیعی و قابل پیشبینی است، با این حال این میزان نباید زیاد باشد
🔹نباید به اندازه دو نفر غذا بخورید. زیرا کودک شما به اندازه یک بزرگسال به غذا نیاز ندارد
🔹سعی کنید جایگزینیهای سالمی را برای میانوعده بیابید. به عنوان مثال، جایگزین کردن بستنی با ماست
🔹زود به رختخواب بروید و سحر خیز باشید و همچنین مقدار زیادی آب بنوشید
🔹باید زمانی را برای فعالیتهای روزانه مانند یوگا یا پیادهروی اختصاص دهید
🔹از افراط در مراقبت از خود و کودکتان بپرهیزید؛ اما فراموش نکنید که کودکی در حال رشد درون شکم شما است
@mama_bardari👶
#سوال_اورژانسی⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️
سلام میخواستم از تجربه مامانا استفاده کنم..من الان حدود دوازده. ساعته انقباضات رحمیم شروع شده اولش هر ده دقیقه یکبار بود تا اینکه تا ی ساعت پیش شد پنج دقیقه یکبار!!الان باز ده دقیقع شده 😖 الان برم بیمارستان باز بهم نمیگن زود اومدی و فلان...؟!
@yaali137🆔
🤱🏻مجله زنان، کودک و بارداری🔞
#سوال_اورژانسی⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️ سلام میخواستم از تجربه مامانا استفاده کنم..من الان حدود دوازده. ساعته ان
#پاسخ_مامانا❤️
سلام درباره سوال خانمی که دردهاش
شروع شده باید بگم که اول از همه با دکترشون تماس بگیرن و شرح حالشون
رو بگن و راهنمایی بخوان.اگه دکتر گفت
بره بیمارستان یه دوش بگیرن و وسایل
بچه رو جمع کنن و با همسر و مادر برن بیمارستان.این بهترین کاره. ان شاالله که
به سلامت وضع حمل کنن.😊😊😊
🌺اگه منظم هست حتما برو
🌺سلام. در جواب اون خانمی که گفتن انقباضاشون به پنج دقیقه رسیده به نظر من دیگه برن. احتمال زیاد دهانه رحم الان از دو سانت بیشتر باز شده و حتما بستریشون میکنن
من انقباضاتم پنج دقیقه ای بودن دهانه رحمم چهار سانت بود.
@mama_bardari👶
4_452715601975052494.mp3
1.41M
سوره النساء
صوت صفحه 85
@mama_bardari👶
🤱🏻مجله زنان، کودک و بارداری🔞
همه چیز درباره ی هفت ماهگی😍👆 کیا کوچولوی هفت ماهه دارن؟👶❤️ @mama_bardari👶
👶کیا کوچولوی هفت ماهه دارن؟😍
👈کودک شما مقدمات حرف زدن خود را آغاز کرده در این سن ممکن است صداها و آوا های قابل فهم زیادی را از او بشنوید
او اکنون اسم خود را میشناسد ، دستانش را برای اینکه بغلش کنید دراز میکند، و شروع حس استقلال از این سن میباشد و اینکار را ممکن است با تلاش برای غذا خورد نشان بدهد
اکنون کودک هفته ماهه شما شروع به تقلید کارهای ساده میکند و هر کاری را که میبیند منتظر میماند تا تکرار شود
✳چگونه می توانید کمک کنید :
- تصویر کودکتان را در آینه به او نشان دهید و اسم او را صدا کنید تا تصوری از خود به دست آورد
- تمام صداهایی را که کودک شما در می آورد،مثل “با”، “دا”،”کا” ، تکرار کنید
✅روابط اجتماعی کودک در هفت ماهگی
کودکان در این سن به کودکان دیگر نگاه میکنند ،دستش را به سمت آنها دراز می کنند، و دوست دارند آنها را لمس کنند
کودک هفت ماهه دوست دارد بازیهایی مانند “دس دسی” و "لی لی لی حوضه " را انجام دهید
برای جلب توجه شما کودک ممکن است سرفه کند،صداهای حلقی در آورد،جیغ بکشد،گریه کند،و حباب تولید کند که همگی با حالات صورت و سایر اشارات محاوره ای همراه است
✅تقویت مهارت اجتماعی کودک در هفت ماهگی :👇
- تا میتوانید کودک خود را در آغوش بگیرید نوازش کنید و ببوسید، با کودک بازیهای لمسی انجام دهید
- صداهایی که کودک از خودش در می آورد را تقلید کنید و از خودتان نیز صداهای جدیدی در آورید و منتظر باشید تا کودک به صدای شما پاسخ دهد
- به حس استقلال طلبی او احترام بگذارید و سعی کنید درمواردی مانند غذا خوردن آنرا برای کودک مهیا کنید
- کلمه ی “نه” را محکم ادا کنید تا او پاسخ منفی را درک کند
✅نوزاد 7 ماهه بطور معمول ۱۴ ساعت درشبانه روز میخوابد اما نوزادان مختلف در زمینه خوابیدن نیز مانند سایر مسایل کودکان با یکدیگر متفاوت هستند . برخی از کودکان در این سنین خواب کمی دارند اما با یک برنامه ریزی منظم میتوانید بتدریج خواب کودک را تنظیم کنید
مهمترین دلیل کم خوابی کودکان در سن 7 ماهگی اضطراب جدایی است نوزادتان در این دوره میفهمد که حتی وقتی مادرشان را نمیبیند، در اطراف او هستند ، اما نمیتواند این را درک کند که مادر باز میگردد
اضطراب جدایی یک مرحلۀرشدی طبیعی است اوج این مساله در ۱۰ ماهگی است
وقتی نوزاد بیدار میشود او را صدا کنید تا متوجه شود حتی اگر نتواند شما را ببیند. اگر شب از خواب بیدار شد کودک را نوازش کنید برایش لالایی بخوانید و اورا آرام کنید، اما د او را از رختخوابش جدا نکنید و در آغوش نگیرید
@mama_bardari👶
#خاطرات_زایمان❤️
سلام به همه عزیزان.
ان شاالله که همگی بارداری وزایمان خوبی داشته باشید.
منم یه خاطره متاسفانه بد از زایمان دارم که بخاطرش افسردگی گرفتم و هیچوقت یادم نمیره.
تقریبا دوسال پیش من بچه دومم رو زایمان طبیعی کردم.
میخواستم برم یکی از بیمارستانای شیراز ولی چون زایمانم یهو شد،رفتم بیمارستان مرودشت.علارقم اینکه اصلا خاطره خوبی ازین بیمارستان از کسی نشنیده بودم.
متاسفانه حرکت بچم کم شده بود ومن فقط برای معاینه رفتم،ولی گفتن باید سریع زایمان کنی که برای بچت خطرناکه.
خلاصه با دستکاریهای بیهوده و پاره کردن کیسه آب توسط خودشون و درآخر هم که دهانه رحمم باز نمیشد و بعد چقدر زجر کشیدن،یه آمپول زدن که دهانه رحمم باز بشه،دخترم متولدشد ولی نابود شدم.
درآخر هم با بی رحمی تمام بدون اینکه بی حسی بزنن بخیم کردن.من اعتراض کردم،به دروغ گفتن زدیم.
اصلا سوزن بی حسی نزدن بهم.
واقعا نمیبخشمشون که هروقت یادم میفته،زجر میکشم.
بعدش فهمیدم کلا بیمارستان مرودشت بی حسی نمیزنه برای بخیه کردن زایمان طبیعی.
خوب دردتون چیه،پولشو بگیرید بی حسی بزنید.
بخدا توی این دوسالی که بچم بدنیا اومده،روز خوش ندیدم ازبس افسردگی بدی گرفتم.اصلا نمیتونم از کنار بیمارستان رد بشم.
خدا کنه هیچکس مثل من زجر نکشه.
التماس دعا.سالم و شاد باشید.
@mama_bardari👶
#خاطرات_زایمان❤️
سلام منم اومدم بنویسم
انتظار خیلی سخته ماه آخر پیش خودت میگی فقط ببینمشششششش
هر دردی تو کمرت میپیچه میگی خودشههههه خدایا یعنی امشب میزاریش تو بغلم؟؟
منم مثل همه بودم روزای آخر مثل مرگ بود برام از هفته 38 داشتم چوب خط مینداختم به هر دری میزدم گل گاو زبون زعفرون
هی استرس....
هر هفته که بیمارستان میرفتم یه سونو برام مینوشتن ای خدا یه روز میگفتن رشدش عقب افتاده یه روز میگفتن وزنش خوبه یه روز میگفتن... یکی میگفت آخر ماه بیا بستری شو یکی میگفت بزار دردت بگیرهههه...
دیگه هیچی حالیم نبود فقط میخواستم بدونم این درد زایمان چیه که منو انقدر معطل خودش کردههه
هفته 39 تموم شد دردا زیاد شد انتظار هم باهاش بیشتر میشد
حساس شده بودم شوهرم و نمیفهمیدم اونم منو نمیفهمید.. من منتظر یه موجودی بودم که با تمام وجودم حسش میکردم اما اون فقط یه شکم میدید که روز به روز بزرگتر شده...و زنی که هر روز بیشتر غر میزنه...
2روز بود 39 هفته تموم شده بود و وارد هفته 40 شده بودم رفتم خرید رنگ مو خریدم موهامو رنگ کردم حمام کردم
گفتم این روزا خیلی ژولیده بودم موهامو سشوار کردم یه ته آرایش مادر شوهرم اومد مهمونی بهم گفت دیگه وقتشه هااااا دل تو دلم نبودددد
ساعت 11 شب شوهرم هنوز نیومده بود از دنیا بریده بودم از خونه زدم بیرون سر راه دیدمش هر کار کرد سوار ماشین نشدم گفتم می خوام راه برم دیگه فردا باید پسرم رو ببینم قرار شد من برم تا اونم ماشین رو بزاره خونه بیاد دنبالم
قدمام رو با هدف میزاشتم رو زمین دیگه انتظار داشت خفم میکرد شوهرم سر رسید گفتم دلم الویه می خواد سر راه از سوپر خریدیم شام خوردیم و با درد خوابیدم...
این روزای آخر هر صبح تو رختخواب خودمو چک میکردم که خونریزی دارم یا نه..
7 صبح احساس کردم سه بار یه مایع غلیظ ازم خارج شد گفتم بازم ترشح... یه نوار برداشتم گفتم خدایا میشه کیسه آبم پاره شده باشه به دستشویی که رسیدم دیدم مخاط دهانه رحم خارج شده با ترس و شوق فریاد زدم علی پاشووو بریم بیمارستان شوهرم از جا پرید
تا آژانس بیاد دردا شرو ع شد یه دردی که تو کمرم میپیچید هی بیشتر و بیشتر میشد تو طول راه وصیتامو کردم ...
_برای بجم پدر خوبی باش اگه من ازون اتاق بیرون نیومدم پسرم و تنها نزاری خوب بزرگش کن این که پیشت میزارم تمام دارو ندارمههههه مواظبش باشششش
رسیدیم بیمارستان بدون نوبت رفتم اتاق معاینه پرسیدم دهانه رحمم باز شده گفتن 2 سانت برو پیش دکتر ببین بستری میکنه؟
دکتر تا پرونده رو دید گفت تو که باید بستری بشی دوباره رفتم اتاق معاینه برگه های بستری رو گرفتم با همسرم رفتیم پذیرفش خدایا دردا هی میگرفت ول میکرد زن و مرد نگاهشون به من بود بعشی ها میومدن سوال میکردن
درد داشتم حوصله نداشتم سوال اول رو با روی خوش و دومی رو با تندی جواب میدادم بلاخره فرستادنم بخش زایمان گفتن همراه خانوم زنگ زدم مامانم گفتم بیا...
شوهرم تا دم بخش اومد وسایل رو گرفت و رفت دوباره معاینه.. تنقیه ... از فرصت استفاده کدم تو راهرو میچرخیدم
پرستار اومد گفت اینجا چکار میکنی برو رو تخت
آنژیو وصل شد دوباره معاینه.... ماما داد زد بچه ها این خوبه 3 سانته بیاید اینجا یهو 7-8 نفر بالا سرم جمع شدن یه میله دیدم این چیه؟؟
_میخوام کمکت کنم...
یهو یه آب گرمی پاهام رو خیس کرددد کیسه آبو پاره کردن داد زد این که لجن شده ساحل....
من نفهمیدم چی میگه گفت سرم وصل نکنید آمادش کنید بره زایمان پیش خودم گفتم چه زوووود!
سوند وصل کردن دهنم باز موند مگه زایمان طبیعی هم سوند میخواد!
دست و پام میلرزید یه پرستار جوون بالا سرم گفت سردته؟؟ _نه! _میترسی؟؟
_نمی دونم ! _نترس دکترت خیلی خوبه الانم بیهوش میشی چیزی متوجه نمیشی!
_مگه طبیعی نیسـت؟؟ _نه بچت پیپی کرده باید سزارین بشیییی
اشک تو چشام جمع شد خدایا پسرم سالم باششههه
بلند شدم تا بخش سزارین قدمام میلرزید هم درد هم استرس ..
رو تخت خوابیدم یه آنژیوکت دیگه احساس شستشوی پوست شکمم قلقلکم میداد ماسک هواااا خوااااب
.
یکی صدا زد با درد چشمام رو باز کردم
اینجا کجاست بچم کووووو؟؟؟
ریکاوری بچت رو تو بخش بهت میدن
درد دارم ..
مخدر بهت زدیم بهتر میشی
کلی انتطار مثل سال میگذشت خیلی سخت بود مه آلود بود همه جا
تو اتاق رو تخت که رفتم مامانم اومد بالا سرم بچم کو؟؟؟؟
عکسشو نشونم داد
خودشو میخواستم نه عکسش
بلاخره اومد پسر کوچولوی من... خدایا دوسش دارم ...دوست دارم که این هدیه بهشتی رو بهم دادی
@mama_bardari👶
◀پرولاکتین چیست؟
پرولاکتین یکی از چندین هورمونی است که توسط غده هیپوفیز تولید میشود. این هورمون نقشهای متفاوتی در بدن دارد که یکی از مهمترین آنها، تحریک تولید شیر در خانمها پس از زایمان است. افزایش سطح پرولاکتین در زمان بارداری باعث آمادهسازی غدد شیری موجود در پستان برای شیردهی میشود. پرولاکتین همچنین موجب آزادسازی شیر در زمان شیردهی میشود.
در مدتزمان چندماهه نخست شیردهی، سطح بالا هورمون پرولاکتین مانع تخمکگذاری میشود. ازاینرو دلیل عدم قاعدگی و بارداری در زمان شیردهی را میتوان همین مهم در نظر گرفت. بهمرورزمان اما سطح هورمون پرولاکتین کاهشیافته و تخمکگذاری دوباره آغاز میشود.
همچنین درصورتیکه میزان هورمون پرولاکتین در زنانی که باردار نیستند به شکل غیرعادی بالا باشد باعث ناباروری ایشان میگردد.
استرس ازجمله عواملی است که موجب ترشح پرولاکتین و بالا رفتن سطح آن میشود. 👈 درمان این اختلال از طریق عدم مصرف برخی داروها امکانپذیر است. همچنین درمان کمکاری تیروئید تأثیر بسزایی دارد.
@mama_bardari👶
موضوع: طرز تهیه شیربادام .
مواد لازم:
۱- بادام درختی☜ ۸ عدد
۲- آب☜ یک لیوان .
دستور تهیه: .
🔸بادام ها را ۱-۲ ساعت در آب جوش خیس میکنیم و پوست آنها را میگیریم.
🔸سپس آنها را با دستگاه خرد میکنیم.
🔸 یک لیوان آب به بادامهای خرد شده اضافه کرده و به مدت ۱۵ دقیقه آنها را میپزیم.
🔸در آخر از صافی رد میکنیم.
نکات:
🔹شیر بادام برای کودک از ۷ ماه و برای مادر در دوران شیردهی بسیار مقوی است.
🔹برای مادر میتوان به صورت خام استفاده کرد و مرحله پخت را انجام نداد.
🔹برای نوزادان ۷ ماهه از مقدار کم شروع کنید.
🔹برای کودکانی که عدم تحمل لاکتوز دارند، میتوان شیربادام را جایگزین کرد.
🔹شیر بادام نهایتاً تا دو روز در یخچال قابل نگه داری است.
@mama_bardari👶