eitaa logo
مامادانا|مامایِ جان💞
1.4هزار دنبال‌کننده
763 عکس
32 ویدیو
1 فایل
سرگذشت یک ماما سیمین خوازه ارشد مشاوره در مامایی طب سنتی در مامایی علاقمند و فعال جمعیتی ویزیت آنلاين: @Visitsimin مطب: مشهد چمن۸۷ طبقه دوم داروخانه دکتر شکوهی عصر روز های زوج ۰۵۱۳۳۶۵۳۰۶۰ ارتباط با ادمین: @Mamadana110
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
⛔️رمان بالاخره چاپ شد⛔️ کتابی از محمد رضا حدادپور جهرمی: 🔺دو ماه آخر منتهی به مرگ مهسا چه اتفاقی افتاد که دشمن را به هم ریخت و اینقدر عصبانی شد⁉️ (کمتر کسی درباره آن دو ماه و ضربه شصت دستگاه‌های امنیتی ایران به منافقین و سلطنت‌ها اطلاع داره و همه معمولا از بعد از مرگ مهسا درجریانند) 🔺چرا حامی اصلی جنبش زن‌ زندگی آزادی، برخی شبکه‌های خانگی بودند⁉️ دشمن از کی دست به کار شد⁉️ چرا بهترین و نزدیک ترین راه برای مقصودش را سینما و شبکه‌های خانگی دانست و انتخاب کرد⁉️ 🔺 نقش خاندان پهلوی و سلطنت طلبان در این ماجرا چه بود⁉️ موساد اسرائیل چرا نوردخت پهلوی را برای رهبری ارتش زنان آزاد ایران انتخاب کرد⁉️ 🔺 دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی ایران از کی متوجه شدند⁉️ چگونه توانستند کاری کنند که سلطنت طلبان و منافقین و دیگر گروهک‌های تجزیه طلب، هیچ وقت به وحدت و اتفاق نظر نرسند⁉️ 🔺 زهر چشم اساسی دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی ج.ا.ایران از سلطنت طلبان و منافقین چه بود⁉️ چرا منافقین مخصوصا کومله تصمیم گرفت دوزِ خشونت ها را به طرز بی‌سابقه‌ای بالا ببرد⁉️ چرا جمهوری اسلامی زیر بار حکومت نظامی نرفت⁉️ و ابتکار سربازان گمنام امام عصر ارواحنا فداه در این خصوص چه بود⁉️ و از همه مهم‌تر 👈 بهائیت کجای ماجرا بود⁉️ و چرا هر وقت سخن از مسائل ضدفرهنگی و ابتذال و آشوب‌ در فضای حقیقی و مجازی کشور به میان می‌آید، نام نحس بهائیت شنیده میشود⁉️ و ده‌ها مطلب ریز و درشت دیگه... سایت عرضه آثار و سفارش کتاب تقسیم با ۱۰ درصد تخفیف و تحویل درب منزل: www.haddadpour.ir @Mohamadrezahadadpour
اللهم عجل لولیک الفرج
مامادانا|مامایِ جان💞
⛔️رمان #تقسیم بالاخره چاپ شد⛔️ کتابی از محمد رضا حدادپور جهرمی: 🔺دو ماه آخر منتهی به مرگ مهسا چه ا
توی همین کانال هم تمام قسمتهای کتاب هست میتونید سرچ کنید و بخونید .خیلییییییییییی جالبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه شب برفی، من مامای پذیرش زایشگاه بودم، هوا خیلی سرد بود زنگ خورد و در رو که زدم دیدم بچه های اورژانس ۱۱۵ در حالی که یه نوزاد تو شان سبز پیچیده بغلشون هست اومدن داخل من با چشمام پشت سرشون دنبال مادر می گشتم تا پذیرش کنم و ... https://eitaa.com/joinchat/3066888516Ce315d780d7