این هم کلیپ 🍃🍃__________________________🍃🍃 گروه مامان اولی‌ها👇 https://eitaa.com/joinchat/1031996056Cf1b0e46592 آدرس کانالمون🐣🐥👇👇 🤰👩‍🍼 @maman_avali

https://www.javanonline.ir/005J7R لینک مشروح خبر بیانیه دانشجویان و اساتید دانشگاه علوم و تحقیقات در خصوص برهنه شدن یکی از دانشجویان در محیط دانشگاه👆👆

🔔یک زنگ ماجراجویی #بازی_محور، برای کشفِ #راز_پرونده_ریچل 🔷داستان‌بازی راز پرونده ریچل، روایتی از حضور دختر آمریکایی #ضدصهیونیسم در #غزه ❇️ویژه اجرای کلاسی برای ۳۰ تا ۴۰ دانش‌آموزِ دبیرستانی به صورت همزمان ❇️ این داستان‌بازی مناسب اجرا در کلاس های #اجتماعی، #آمادگی_دفاعی، #تاریخ، #پرورشی و ... می‌باشد. 🔰هزینه مشارکت: ۵۰ هزارتومان 📍جزئیات بیشتر جهت دریافت #داستان‌بازی:👇 🆔https://eitaa.com/babazi_to/621 #جهادتبیین #فلسطین #مقاومت #داستان‌بازی 🔆 بابازی، باشگاه نوآوران بازی 🔅ستاد مردمی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی

#الگوی_سوم_زن #شهدا_زنده_اند #خاطره_بازی این روزا خیلی خیلی سرم شلوغه و درگیر فعالیت های فرهنگی و اجتماعی هستم. گاهی اوقات که دو تا دخترای دیگه نیستن و منم بعد از کلی کارهای مختلف با زهرا کوچولو میام خونه، دیگه توان مراقبت و مواظبت ازش رو ندارم و از اونجایی که معتقدم که شهدا زنده اند، ایشون رو به پدرشوهر شهیدم می سپارم و میگم باباجون ، الان دیگه وقت شیفت شماست و توی هال روی مبل از خستگی بیهوش میشم، به طرز عجیبی با زمان بسیار کوتاهی می بینم که زهرا هم بعد از یه کم بازی یه گوشه ی هال خوابش برده. 🍃🍃__________________________🍃🍃 گروه مامان اولی‌ها👇 https://eitaa.com/joinchat/1031996056Cf1b0e46592 آدرس کانالمون🐣🐥👇👇 🤰👩‍🍼 @maman_avali

در اولین شب از هفته بسیج همه مهمان شهید ملایی عرب بودند. ✅برنامه های این مراسم رونمایی از کتاب چشم به راه به قلم صالح علیزاده از زبان همسر شهید و اهدای یک سری کامل جهیزیه برای یک زوج جوان بود . ✅ خاطرات راوی دفاع مقدس و مداحی در خصوص شهدا و حضرت فاطمه زهرا(س) از دیگر برنامه های این یادواره بود . ✅ در پایان مراسم ضمن اهدا کتاب چشم به راه به بسیجیان ، سرهنگ زیدانلو از عوامل برگزار کننده و همچنین از نویسنده و  خانواده شهید بزرگوار تقدیر و تشکر بعمل آورد. ✅ این مراسم به همت حوزه شهید بهشتی و حوزه حضرت فاطمه الزهرا (س) قلندرآباد  و با همکاری ستاد روستا( پایگاه شهدای قلعه نو پایگاه حضرت زینب (س) و شورا و دهیاری و هیئت امنا مساجد روستا) برگزار گردید . #شبی -باشهدا #خبرگزاری_بسیج

🌺🌺😉 #مسابقه 🌺🌺🌺 #خاطره_بازی_مادرانه ارسالی های شما👇👇👇 🌿🌿____________________________ آدرس کانالمون🐣🐥👈 @maman_avali

#مسابقه #شماره۲ #خاطره_بازی_مادرانه سلام وقتتون بخیر 🌹 خاطرات که یادم میاد از مادرم پرسید من کی کجا به دنیا اومدم گفت خونه بدنیا اومدی خیلی ضیف بود یک کیلو ۸۰۰ بودی بابات هم هر روز میرفت سر کار بهم شفارش میکرد مواظب دخترم باش چیزیش بشه تو را چال میکنم زیر درخت گیلاس چون تو حیاط مادرم اینا باغ هست گفتم واقعا اینجوری بود بابام گفت چون بچه هام دو تا سقت شدن میترسید اونجوری میگفت که من حواسم خیلی بهت باشه حتی یه بارم به تنور افتادی موقعه مه ۴ سالت بود ولی خدا را شکر فقط یه پات سخت اونم زود سوندمت دکتر اونم تو کولم ولی خیلی سختی کشید تا بزرگ بشی خاطره زیاده طولانی میشه خسته نباشید🌹🌹🌹❤️❤️❤️❤️ خاطره بگو و جایزه بگیر 🎁🎊🎁👇 @M68jafary 🌿🌿____________________________ گروه پاتوق مامان اولی‌ها (بیا گفتگو کنیم.)👇 https://eitaa.com/joinchat/1031996056Cf1b0e46592 آدرس کانالمون🐣🐥👈 @maman_avali

#مسابقه #شماره۳ #خاطره_بازی_مادرانه البته مادرم که ۳ سال پیش فوت کردند 🥺 خیلی دلم میخواست بودند و زنگ میزدم دوباره از زبان خودشون می‌شنیدم اما خب این هم یکی از خاطراتی بود که برای همه تعریف می‌کردند: می‌گفتند وقتی به دنیا اومدی انقدر لاغر و سیاه و زشت بودی 😢 هرکی تو رو میدید می‌گفت این بچه زنده میمونه؟!! 🥺 آخه چون من بچه آخری بودم و اون زمان مادرم تو سن بالا منو باردار شده بودند بنده خدا چه کارها نکرده بود که من سقط بشم ( البته خودش دلش نمی‌خواسته و به زور مجبور شده بود ،همیشه ازین موضوع ناراحت بودند و خودشونو سرزنش میکردند ) اما خب به فضل الهی من پیروز شدم 💪🥰😂 و شدم ته تغاری خانواده 😌 خاطره بگو و جایزه بگیر 🎁🎊🎁👇 @M68jafary 🌿🌿____________________________ گروه پاتوق مامان اولی‌ها (بیا گفتگو کنیم.)👇 https://eitaa.com/joinchat/1031996056Cf1b0e46592 آدرس کانالمون🐣🐥👈 @maman_avali

#مسابقه #شماره۴ #خاطره_بازی_مادرانه چهار روز قبل از اینکه به دنیا بیام مامانم آبله مرغان گرفته بوده و همه ی دکتر ها گفته بودند من زنده نمی مونم ، مامانم هم خیلی استرس داشته اون چهار روز میگذره و من به سلامتی به دنیا میام ولی مامانم اون چند روز خیلی سختی کشیده چون بعد از به دنیا اومدنم هم حالش بد بود و اینکه تا زمانی که خوب بشه من را نمی تونست شیر بده و از دور من را می دید این چند روز مامان بزرگم می گفت من با قاشق کوچیک بهت شیر میدادم و من آرام خوابیده بودم میگذره تا مامانم خوب میشه و با هم میریم خونه خاطره بگو و جایزه بگیر 🎁🎊🎁👇 @M68jafary 🌿🌿____________________________ گروه پاتوق مامان اولی‌ها (بیا گفتگو کنیم.)👇 https://eitaa.com/joinchat/1031996056Cf1b0e46592 آدرس کانالمون🐣🐥👈 @maman_avali

#مسابقه #شماره۵ #خاطره_بازی_مادرانه سلام عزیزم خداقوت ما اصالتا مشهدی هستیم ولی همیشه این خاطره رو مامانم برای بقیه تعریف میکنه زمانی که من توی شکم مامانم بودم بابام تو شرکت گاز سرخس کار میکردو ما خونمون رو برده بودیم اونجا وشبی که من میخاستم دنیا بیام هیچکی کنارم نبوده که لباسای منو بپوشه بخاطر همین تو بیمارستان سرما خوردم و خیلی ضعیف شدم جوری که چند روز بستری بودم و فقط به من آمپول میزدن و مامانم منو از امام رضا خواسته چون اونجا غریب بوده و کسی کنارش نبود و خوشبختانه من نجات پیدا کردم اینم خاطره ی دنیا اومدن من تو بیماریتان خاطره بگو و جایزه بگیر 🎁🎊🎁👇 @M68jafary 🌿🌿____________________________ گروه پاتوق مامان اولی‌ها (بیا گفتگو کنیم.)👇 https://eitaa.com/joinchat/1031996056Cf1b0e46592 آدرس کانالمون🐣🐥👈 @maman_avali