روضه هفتم #محرم 🎙حاج محمود کریمی دیشب خواب میدیدم دلم رو بردی... سه چهار تا دوندون در آوردی از دست من غذا می‌خوردی... @mamanjoona

صدامون زدن مامان ،عمه ،مامانی بیاین اینجا ما روضه داریم. چادر مسافرتی رو باز کرده بودن توش رو با کاغذهای تیکه تیکه که روش نوشته بود یا حسین و ریسه دست‌ساز فضاسازی کرده بودن. بحثشون شد سر اینکه کی نوحه بخونه.قرار شد علی بخونه[برادرزاده‌ام] اول خجالت می‌کشید ولی شروع کرد؛ میکروفونش فنجون استیلی بود که برعکس کرده بود. خیال می‌کردم با این‌ همه بحث سر نوحه خوندن چیزی آماده کرده ولی فقط حسین حسین زمزمه کرد و سینه زد. سینه زدیم.. ساده و بی‌ریا،کودکانه و پاک... اشک از چشمای مامان قطع نمیشد. یا فاطمه(س) همین قدرِ اندک رو از کودکانمان بپذیر و مرگ و زندگیشان را با حسین و حسینی قرار بده... #شیرینی‌های_تموم_نشدنی #محرم @mamanjoona

حالا رباب به کنار ، گهواره‌ خالی علی با خواهر سه ساله‌اش چه‌ کرد...؟ @mamanjoona

اصول و قواعد خانواده‌های موفق در استفاده از فضای مجازی #فرزند_پروری #همسرانه @mamanjoona

با طهورا و حنیفا رفتیم روضه. تا نشستیم طهورا گفت: آب حنیفا براش آب آورد. خورد گفت :چای چای آوردن ،صبر نداشت خنک بشه آب ریختم بهش دادم ، هنوز تموم نشده بود؛ گفت: جیش دالم!! بردمش دسشویی.. الکی گفته بود!! برگشتیم تا نشستیم پاش خورد به چایی چپ شد! پذیرایی کردن.لباس و دست و صورتش...🥴 چند دقیقه نشده دوباره گفت: جیش!! اینبار حنیفا بردش... بیخیال نشستم. روضه علی اکبر میخوند و روایت مظلوم ترین مادر شهید ایران (شهید یوسف داور پناه) چند دقیقه بعد دوتایی اومدن تو آروم نشستن ولی دیگه روضه تموم شده بود. [اینم از روضه رفتن ما🤦‍♀😅] همه این اذیتها و سختی‌ها به فدای سر رقیه(س) پ.ن: باید از همین الآن برای تربیت حسینی بچه‌هامون سرمایه گذاری کنیم. تا باشه از این رنجهای شیرین... #فرزند_پروری #محرم @mamanjoona

"..خدا مرا کافیست و او بهترین پشتیبان و سرپرست است..." [آیه۱۷۳،ال عمران] #تلنگر @mamanjoona

با هم بزرگ بشن کِیفش بیشتره😍😍 لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم #فرزند_آوری #الحمدلله #خبر_خوب #ارسالی_مامان‌جونا @mamanjoona