#عصرانه کیک کدو حلوایی 😋
با کمک جوجهها
دستور :
ارد ________________۲ پیمانه
شکر________________۱ پیمانه
روغن_______________۱ پیمانه
تخممرغ ____________۲ عدد
کدو حلوایی آبپز شده و چنگالی بدون آب ۱پیمانه
دارچین ____________۲ ق چ(دلخواه)
بیکینگ پودر ________۲قاشق مربا خوری
گردو خرد شده به دلخواه تا یک پیمانه (من ۲ _۳ تا دونه ریختم)
شکر و تخم مرغ رو هم میزنیم تا کرم رنگ و کشدار بشه بعد روغن و دارچین و کدو حلوایی پوره شده(بدون آب باشه اگه اب انداخته بود بریز بیرو که کیک خمیر نشه) اضافه میکنیم و در حد مخلوط شدن هم میزنیم تا یکدست بشه سپس ارد و بکینگ پودر رو با هم توش الک میکنیم و اروم هم میزنیم و درآخر توی قالبی که چرب و ارد پاشی شده ریخته و لابه لاش گردو خورد شده میریزیم.
من چون شعله فراذیت میکنه گذاشتم روی گاز 😅. ولی اگه خواستی بذاری توی فر با دمای ۱۵۰ درجه به مدت ۴۵ دقیقه
با خلال دندون یا چوب کبریت امتحان کن اگه خمیر نچسبید بهش پخته وگرنه بذار یکم دیگه بمونه.
اگه گذاشتی روی اجاق گاز درش دم کنی بزن و شعلهاش خیلی کم باشه (به اندازه دم کردن برنج)
صرف نظر از خواص کدو حلوایی از خواص کمک بچهها تو پخت کیک برات بگم:
_افزایش اعتماد به نفس
_ تقویت حس همکاری
_حس نشاط و انگیزه
_استفاده از محصول تلاش و زحمت خودشون
_قدردان کار مادر بودن
_افزایش اشتها
_و...
مهمتر از همه دقایق شادی که کنار هم میگذرونیم و خاطره سازی میکنیم.
#مادرانه
#آشپزی
#فرزند_پروری
@mamanjoona
واگویههای مامان چهار فرشته🇵🇸🇮🇷
راستی کمک بچه ها برای خودت هم خوبه از خوبیهاش بگم:
_افزایش صبر و تحمل مادر🤫🥴
_تقویت اعصاب😤
_همزاد پنداری و درک کم توانی بچهها
_تقویت مهارتهای خانه داری(تمیز کاری بعد کار)😅😂
خلاصه کنار هم رشد میکنیم هم مامان هم جوجهها
#تجربه
#فرزند_پروری
فکر کن صبح آروم و بیصدا در اتاق رو باز کنی و یهو ۴ تا چشم گردِ تازه بیدار و یه لب خندون با ۴ تا دونه دندون ببینی ؛ میشه نخوریشون!!؟؟😋😍
مگه میشه روزت ساخته نشه😃💪
#فرزند_آوری
#مادرانه
@mamanjoona
بعد از شکست جنبش زن زندگی آزادی در کشور
تو خونه ما کمپین#نه_به_شلوار_اجباری و #نه_به_پوشک_زورکی توسط جوجه ۳ و ۴ راه افتاده.
این اتفاق کمِ کم روزی ۱۰ بار تکرار میشه غافل بشم زندگیم رفته به فنا😅
چی بود آخه!؟همینقدر وقیح همینقدر سخیف
😒😏
#بازیگوشی
@mamanjoona
_آیا از گریههای بی وقفهی شبانه دلبندتان خسته شدهاید!؟
_آیا از بس نازدانه را روی پا خوابانده و تکان دادهاید تا آرام شود زانو درد گرفتهاید!؟
_آیا از اختراع انواع روشهای ساکت کردن بچه از جمله تاب دادن توی پتو و راه رفتن دور خانه و... درمانده شدهاید!؟
_آیا از خوراندن عرق نعنا و شربت گریپ میکسچر و انواع ضد دلدردهای خانگی کلافه شدهاید!؟
_آیا هنوز قلق شیرخوار بامزه خود را نگرفتهاید!؟
_آیا از بی خوابی و کم حوصلگی گله مندید!؟
.
.
.
الکی خودتو اذیت نکن؛ بچه همینه دیگه! خودت هم همینکارو کردی تا بزرگ شدی..
حالا غصه نخور بیا یه چیزی بهت بگم آروم شی:
پیامبر مهربانیها فرمودند:"...گریه کودک تا چهارماه اوّل شهادت به یگانگی خداست و چهارماه دوّم درود بر پیامبر و خاندان او، و در چهارماه سوم دعا برای پدر و مادرش است."
همینطور امام صادق(ع) فرمودند:"در مغز كودكان رطوبتى است كه اگر در آن بماند بيماريها و نارساييهاى سخت و ناگوار به او رساند؛ مانند نابينايى و جز آن . گريه آن رطوبت را از سر كودكان سرازير و بيرون مى كند و بدين وسيله سلامتى تن و درستى ديده ايشان را فراهم مى آورد."
غیر از اینها گریه خودش برای نوزاد یه ورزش کامل محسوب میشه، ورزشی که دست و پا و قفسه سینه و شکم و... به حرکت درمیاره و خون را به سرعت به تمام سلولها میرسونه و آنها رو تغذیه میکنه.
#مادرانه
#الحمدلله
@mamanjoona
همه موجودات عالم در حال ذکر و تسبیح پروردگارند.
انسان هم تا وقتی از فطرت الهی خودش دور نشده و آلوده به مادیات دنیایی همینطوره.
دلیل بیداری بچهها به خصوص شیرخوارها هنگام سحر همینه توفیقی که نصیب مامانشون هم میکنن.
بیداری سحرگاه خیلی با ارزشه حتی اگر عبادتی هم انجام نشه باز هم برکات خودش رو داره.
هر وقت بیداری سحر روزیت شد ولی حال و حوصله عبادت نداشتی همونجا توی رختخواب فقط استغفار کن کافیه.
مرحوم حرّ عاملی :«قَد یَفتَحُ الله لِلسَّالِکِ عَلَی فِرَاشِهِ مَا لَم یَفتَحهُ لَهُ عَلَی صَلَاتِهِ» میگوید: خدا در رختخواب برای سالک خود مطلبی را روشن میکند، دری از حکمت به روی او میگشاید که در نماز وی آن در را به روی او باز نمیکند.
#مادرانه
#الحمدلله
@mamanjoona
#بازیگوشی
آخه من با این جوجه ۱۷ ماهه چیکار کنم !!؟😋
یه دقیقه نشستم دوتا دونه کوک بزنم سرمو چرخوندم دیدم رفته اون بالا!!!🤯
پ.ن:نمیخوام سبک کانال اینستایی بشه فقط محض هدیه حال خوشمزه و نشاندن لحظهای لبخند
@mamanjoona
واگویههای مامان چهار فرشته🇵🇸🇮🇷
#بازیگوشی آخه من با این جوجه ۱۷ ماهه چیکار کنم !!؟😋 یه دقیقه نشستم دوتا دونه کوک بزنم سرمو چرخوندم
معرفی کنم: جوجه ۴ طهورا خانوم
از قصد نمیگم جوجه آخر چون معلوم نیست آخری باشه😁😉
شاید گفتنِ چند تا نکته خالی از لطف نباشه سوالهایی که تو ذهن خیلیهاست و بعضی ها ازم میپرسن چه اینجا چه در فضای حقیقی:
یکی از مهمترین #سوال ها اینه:#چرا_بچهی_زیاد_دوست_دارم و به دیگران هم توصیه میکنم!؟
#فرزند_آوری
@mamanjoona
1:
من تو یه خونواده کم جمعیت بزرگ شدم خانوادهای که اواخر دهه شصت تشکیل شد همون زمانی که سیاستهای تحدید جمعیت به شدت تبلیغ میشد.
وقتی که دبستان رفتم مدرسه ام دو شیفت بود و اکثر همکلاسیهام از خانوادههای پرجمعیت .
روز اول مدرسه که معلم از بچه ها راجع به شغل پدر و تعداد اعضای خانواده و... میپرسید بعضیا خجالت میکشیدن تعداد برادر خواهراشونو بگن حتی گاهی تعداد کمتر از واقعیت میگفتن ولی من کلی کلاس میذاشتم و با افتخار میگفتم یه برادر دارم فقط یکی بود که تک فرزند بود و من از این بابت بهش حسادت میکردم .
البته بعدها که دبیرستان رفتم خدا بهم یه خواهر از گل بهتر داد ولی اون موقع به اندازه الآن قدر آمدنش رو نمیدونستم.
چون نمیدونستم چه رنجهایی بابت کم جمعیتی خانواده خواهم برد و با چه سختیهایی دست و پنجه نرم خواهم کرد.
روزگار سپری شد تا ازدواج کردم
کمکم احساس تلخ بی کسی سراغم اومد از اونجایی که فرزند اول بودم سختیهام چند برابر بود.
تو خریدها، چیدن جهیزیه ، مراسم،انجام کارها و... خیلی بهم سخت گذشت همش آرزو میکردم کاش چند تا خواهر و برادر بزرگ داشتم.
خانواده همسرم بر عکس ما خیلی پرجمعیت هستن من اونا رو میدیدم و حسرت میخوردم.
به هر تقدیر گذشت وارد زندگی که شدم متوجه اختلافاتی با همسرم شدم که ریشهاش در کم بودن اعضای خانوادهام بود مثلا ایشون خیلی حس همدردی و دلسوزی و کمکِ بی توقع و از خود گذشتگی نسبت به دیگران داشت که صفتهای خوبی هست ولی من نه تنها اینجوری نبودم بلکه از این رفتارهاش اذیت میشدم چون تو خونه ما جز خودم کسی نبود که باهاش تعامل داشته باشم و یاد نگرفته بودم از خوشی و وقت و داشتههام برای دیگران بگذرم .
همسرم یه دل گنده داشت که به این راحتی از چیزی ناراحت نمیشد ولی من خیلی دلنازک و شکننده و حساس بودم و با کوچکترین حرف یا سختی به هم میریختم و نمیتونستم خودمو جمع و جور کنم چون من تک دختری بودم که همه توجه ها و امکانات در اختیارم بود و هیچ کس بهم نگفته بود بالا چشمت ابرو
همسرم بسیار مسئولیت پذیر بود و به والدینش احترام میگذاشت بدون هیچ توقعی و همه چیزش رو مدیون اونها میدونست ولی من نسبت به پدر و مادرم یه رفتار معمولی داشتم و به اندازهای که ایشون احترامِ والدینشون رو داشتن، من برای پدر و مادرم احترام و اهمیت قائل نبودم و در عوض خیلی هم متوقع بودم.
البته نه اینکه بی احترامی کنم،نه! ولی اون کجا که محبت والدینت رو لطف اونها بدونی یا از سر وظیفه شون...
ادامه دارد
#تبعات_کم_فرزندی
#فرزند_آوری
#تجربه
#سرگذشت
@mamanjoona