dastan emam ali (www.mplib.ir) (4).pdf
حجم:
6.01M
داستان زندگی امام حسین علیه السلام
مدارس امین 👇👇👇👇
https://eitaa.com/madaresamin
taranom aghazin_Ebtedaei (www.mplib.ir) (1).pdf
حجم:
6.16M
برنامه های صبح گاهی
مدارس امین 👇👇👇👇
https://eitaa.com/madaresamin
Ms.Hassanzadeh.95.06.10 (www.mplib.ir) (1).pdf
حجم:
5.24M
راهنمای برنامه های پرورشی
مدارس امین 👇👇👇👇
https://eitaa.com/madaresamin
book tarh kramatchandpaiye (www.mplib.ir) (1).pdf
حجم:
8.74M
آداب و مهارتهای زندگی اسلامی
ابتدایی
مدارس امین 👇👇👇👇
https://eitaa.com/madaresamin
zendeginame emam ali (www.mplib.ir) (4).pdf
حجم:
2.42M
داستان زندگی امام علی علیه السلام
مدارس امین 👇👇👇👇
https://eitaa.com/madaresamin
یه دل دارم حیدریه
عاشق مولا علیه
من این دلو نداشتم
از تو بهشت برداشتم
خدا بهم عیدی داد
عشق مولا علی داد
علی وجود و هستیه
دشمن ظلم و پستیه
علی ندای بینواس
علی تجلی خداس
علی قرآن ناطقه
جد امام صادقه
علی که شمشیر خداس
دست علی همراه ماس
رو دلامون نوشته
مولا علیو عشقه
هر کی که داره حبش
مسافر بهشته
هدایت شده از عاطفی (آموزگارپایه دوم، نویسنده و پژوهشگر)
منهدم کننده گناه.pdf
حجم:
294.9K
درسنامه منهدم کننده گناه
تدوین: خانم عاطفی ازمبلغات امین خراسان شمالی
باتشکرازمعاونت تبلیغ استان های خراسان شمالی
http:// eitaa.com/madaresamin
#ضرب_المثل
♦️آنچه را تو از رو میخوانی، من از بَرم!
🔹این مثل داستانی دارد؛ میگویند عتیقه شناسی به روستایی رفته بود. در خانه مرد روستایی، کاسهای کوچک دید که بسیار ارزشمند و قدیمی بود. گربهای از آن کاسه آب میخورد.
🔹عتیقهشناس تصمیم گرفت بی آنکه مرد روستایی را متوجه ارزش کاسه کند، به هر ترتیبی شده آن را به دست بیاورد. این بود که شروع کرد به تعریف کردن از گربه و گفت: «اگر این گربه را به من بفروشی، آنرا میخرم.» مرد روستایی خندید و گفت: «گربه قابلی ندارد. پنج تومان بدهید و با خود ببریدش؛ مال شما.»
🔹عتیقه شناس پنج تومان به روستایی داد و گربه را بغل گرفت که ببرد. همین که خواست از در خارج شود، تظاهر کرد که تازه متوجه کاسه قدیمی شده. گفت: «چه خوب این را دیدم. با خودم فکر میکردم در چه ظرفی به این گربه بیچاره آب بدهم! پس این ظرف را هم با خودم میبرم.» عتیقهشناس کاسه را از روی زمین برداشت و مشغول تماشای خطوط عجیبی شد که دور تا دور کاسه نوشته شده بود.
🔹مرد روستایی کاسه را از دست عتیقه شناس گرفت و گفت: «زحمت نکش، آنچه را تو از رو میخوانی، من از بَرَم. این جا نوشته: چیزی که باعث میشود روزی چهار - پنج گربه بیارزش را یکی پنج تومان بفروشی، به هیچ قیمتی نفروش!»
🔺هنگامی که بخواهیم به کسی بگوییم، از حیله و فریب تو آگاهم و گول حرفهایت را نمیخورم، از این ضربالمثل استفاده میکنیم.