eitaa logo
مدارس امین
22.9هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
5.6هزار ویدیو
7.3هزار فایل
✅ کانال آموزشی و محتوایی مدارس امین ✅ کانال اطلاع رسانی مدارس امین https://eitaa.com/amouzeshamin
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام و ادب و احترام🌹 سوال1⃣ 🔹آیا میدانید در چه روزی از سال گناهان انسان، بیشتر بخشیده می شود؟🤔 ❓حدس شما چه مناسبتی هست؟ ماه مبارک رمضان؟ شب قدر؟ روز عرفه؟ روز عاشورا؟ روز غدیر؟ 💡 امام صادق علیه السلام فرمودند: 🔹روزی هست که خداوند در آن روز 2برابر شب قدر و ماه مبارک رمضان، گناهکار از آتش جهنم آزاد می کند😳 🔹و 2 برابرعید فطر، در آن روز پاداش داده می شود😀 🔹و گناه ۶۰سال⌛ ازانسان بخشیده میشود😍 🔸و آن روز بزرگ، روز «عیدغدیرخم» است🎉 (بحار/ ج 94/ ص119) ❗آیا تا بحال چنین نگاهی👀 به داشته ایم؟ ☘☘☘☘☘☘☘ سوال2⃣ 🔹بنظر شما مهمترین در روز عیدغدیر چه چیزی هست؟ ❓نماز روز عید؟ غسل؟ روزه؟ دیدار سادات؟ صله رحم؟ پوشیدن لباس نو؟ عطر زدن؟ خواندن عقد اخوت؟ 💡امام صادق علیه السلام فرمودند: 🔹از بالاترین عبادات در روز غدیر، است و می بایست روز غدیر را بنام «اطعام الطعام»🍛 نامید. (بحار /ج95/ ص323) ☘☘☘☘☘☘☘ سوال3⃣ 🔹آیا می دانید خداوند در دین اسلام، برای مومنین (بطورکلی) چه پاداشی در نظر گرفته؟ 💡امام صادق علیه السلام فرمودند: «هيچ‌يك از مخلوقات پروردگار به مؤمن را نمى‌داند، نه ملائكه مقرّب😇 ونه حتی پيامبران مرسل، بلكه فقط❗پروردگارجهانيان، ثواب آن را مى‌داند🤐 (كافى/ج 2/ص201) ☘☘☘☘☘☘☘ سوال4⃣ 🔹حال بنظر شما مومنین، در روز چقدر هست؟ 💡امام صادق علیه السلام فرمودند: 🔹هرکس را در روز عید غدیر اطعام کند🌮 🔹خداوند پاداش بار اطعام به پیامبران و صدیقین⭐ 🔹و پاداش اطعام به شهدا✨ 🔹و پاداش اطعام به افراد صالح😇 🔹آن هم در 🕋 به اطعام کننده می دهد! (بحار ج6 ص 303) ❗باورتون میشد که خداوند برای اینقدر پاداش گذاشته باشه؟! ❗معمولا خانواده های مذهبی در کدوم یک از مناسبتهای سال، برای دست به قابلمه میشن؟! 🔸حال دو تقاضا🙏 از محضرتون: تقاضای1⃣: در روز عید غدیر به قدر توان💪، داخل منزل خودتون🏡 و یا بین همسایگان چند ظرف خوراکی . تقاضای2⃣: این خبر را بین بستگان، دوستان و همسایگان خود 🔊 تا ایشان هم از این بهره مند شوند و فرهنگ غدیر ترویج پیدا کند🗣 ⭕ یادمان باشد که در اطعام کردن، مقدار و مهم نیست. بلکه نزد خداوند اجر و پاداش دارد، هدف و شماست.
با سلام و تقدیم احترام عید بر شما مبارک...🤗 لطفاً در پیامک ارسالی خود،دانش آموز،حتماً درکنار نام خود و نام مدرسه خود،نام(مدارس امین) نیز قید شود،تا برای ما محرز گردد تعداد شرکت کنندگان مدارس امین چقدر است. سپاس بیکران در سایه لطف حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف باشید.
🌀 شاگرد ملاحسینقلی همدانی 📝 چگونه میرزاجواد آقا ملکی تبریزی، قبله اهل معنا شد 💠 امام خامنه‌ای 🔹 در راه خدا، شکستن خویشتن و خود را فقیر و تهیدستِ مطلق دیدن است. یعنی انسان در عین قدرت و ثروت و علم و برخورداری از مزایا و محاسن و خصوصیات مثبت و در اوج دارایی و توانایی، واقعاً (نه به صورت تعارف) خود را در مقابل خدا، نیازمند و تهیدست و محتاج و کوچک و حقیر ببیند. این، آن روحیه‌ی کمال انسانی است که البته باید با به این‌جاها رسید. 🔹 شنیدم مرحوم حاج میرزا جواد آقای تبریزی معروف (که از بزرگان اولیا و عرفا و مردان صاحبدلِ زمان خودش بوده است) اوایلی که برای تحصیل وارد نجف شد، با اینکه طلبه بود، ولی به شیوه‌ی اعیان و اشراف حرکت می‌کرد. نوکری دنبال سرش بود و پوستینی قیمتی روی دوشش می‌انداخت و لباسهای فاخری می‌پوشید، چون از خانواده‌ی اعیان و اشراف بود و پدرش در تبریز ملک‌التجار بوده یا از خانواده‌ی ملک‌التجار بودند. ایشان، طلبه و اهل فضل و اهل معنا بود و بعد از آنکه توفیق شامل حال این جوان صالح و مؤمن شد، به درِ خانه‌ی عارف معروف آن روزگار، استاد علم اخلاق و معرفت و توحید، مرحوم آخوند ملاحسینقلی همدانی (که در زمان خودش در نجف، مرجع و ملجأ و قبله‌ی اهل معنا و اهل دل بوده است و حتّی بزرگان می‌رفتند در محضر ایشان می‌نشستند و استفاده می‌کردند) راهنمایی شد. 🔻 روز اولی که مرحوم حاج میرزا جوادآقا، با آن هیأتِ یک طلبه‌ی اعیان و اشراف متعین، به درس آخوند ملاحسینقلی همدانی می‌رود، وقتی‌که می‌خواهد وارد مجلس درس بشود، آخوند ملاحسینقلی همدانی، از آنجا صدا می‌زند که همان‌جا -یعنی همان دمِ در، روی کفشها- بنشین. حاج میرزا جواد آقا هم همان‌جا می‌نشیند. البته به او برمی‌خورد و احساس اهانت می‌کند، اما خودِ این و تحمل این تربیت و الهی، او را پیش می‌برد. 🔹 جلسات درس را ادامه می‌دهد. استاد را -آنچنانکه حق آن استاد بوده- گرامی می‌دارد و به مجلس درس او می‌رود. یک روز در مجلس درس، او که در اواخر مجلس هم نشسته بود، بعد که درس تمام می‌شود، مرحوم آخوند ملاحسینقلی همدانی، به حاج میرزا جوادآقا رو می‌کند و می‌گوید: «برو این قلیان را برای من چاق کن و بیاور!» بلند می‌شود، قلیان را بیرون می‌برد، اما چه‌طورچنین کاری بکند؟! اعیان، اعیانزاده، جلوی جمعیت، با آن لباسهای فاخر! ببینید، انسانهای صالح و بزرگ را اینطور تربیت می‌کردند. قلیان را می‌برد، به نوکرش که بیرون در ایستاده بود، می‌دهد و می‌گوید: این قلیان را چاق کن و بیاور. او می‌رود قلیان را درست می‌کند و می‌آورد به میرزا جوادآقا می‌دهد و ایشان قلیان را وارد مجلس می‌کند. البته این هم که قلیان را به دست بگیرد و داخل مجلس بیاورد، کار مهم و سنگینی بوده است، اما مرحوم آخوند ملاحسینقلی می‌گوید که: «خواستم خودت قلیان را درست کنی، نه اینکه بدهی نوکرت درست کند!» این، شکستن آن «منِ متعرضِ فضولِ موجب شرک انسانی در وجود انسان» است. این، آن منیت و خودبزرگ‌بینی و خودشگفتی و برای خود ارزش و مقامی در مقابل حق قائل‌شدن را از بین می‌برد و او را وارد جاده‌ای می‌کند و به مدارج کمالی می‌رساند که مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی به آن مقامات رسید. 🔹 او در زمان حیات خود، قبله‌ی اهل معنا بود و امروز قبر آن بزرگوار، محل توجّه اهل باطن و اهل معناست. بنابراین، قدم اوّل، شکستن منِ درونی هر انسانی است که اگر انسان، دائم او را با توجّه و تذکر و موعظه و ریاضت (همینطور ریاضت‌ها) پَست و زبون و حقیر نکند، در وجود او رشد خواهد کرد و فرعونی خواهد شد. 📅 ۳۰ فروردین ۱۳۶۹ @Manahejj
نشریه الکترونیکی صدق شماره 1 مرداد ماه 1399.pdf
2.12M
📌اولین نسخه ماهنامه الکترونیکی علمی_تبیینی صدق منتشر شد. 📍ماهنامه صدق_ سال اول شماره یکم_ مرداد ماه 1399 💎کاری از معاونت پژوهش مرکز علمی و تحقیقاتی بیان الصدق پایگاه اطلاع رسانی بیان الصدق https://eitaa.com/joinchat/623771694C94b4840412
*نوۀ چنگیزخان مغول چگونه شیعه شد؟* روزی سلطان محمّد خدابنده بر همسر خود خشم گرفت و در یک جلسه او را سه طلاقه کرد؛ ولی به دلیل علاقۀ بسیاری که به وی داشت, خیلی زود از کردارِ خویش پشیمان شد و به همین خاطر عالمان سنی را دعوت نمود و از آنان مشورت خواست. آنها گفتند: هیچ راهی وجود ندارد، مگر این که نخست فرد محلّل (فردی غیر از سلطان) با او ازدواج کند, سپس مجدداً سلطان میتواند با او ازدواج کند. سلطان گفت: برای من پذیرشِ این امر، بسیار سخت است. آیا راه دیگری وجود ندارد؟ شما علما در بسیاری از مسائل با یکدیگر اختلافِ نظر دارید , فقط در همین یک مسئله همه باهم اتفاق نظر دارید؟! گفتند : بله. در این هنگام یکی از مشاوران اجازۀ سخن خواست و اظهار داشت: جناب سلطان! در شهر علامه ای زندگی میکند که چنین طلاقی را باطل میداند، خوب است او را نیز احضار نموده و نظر او را جویا شوید.(منظورِ وی، علامه حلی بود.) عالمان سنی بر آشفتند و گفتند: آن عالم، رافضی مذهب بوده و رافضیان, افرادی کم عقل و بی خِرَد میباشند و اصلا در شأنِ سلطان نیست که چنین فردی را به حضور بپذیرد. سلطان گفت: به هر حال دیدن او خالی از فایده نیست و دستور داد علامه حلی را در محضر او احضار نمایند. وقتی علامه وارد مجلس سلطان محمّد خدابنده شد, علمای مذاهب چهارگانه ی اهل سنت نیز در آن جلسه حاضر بودند. علامه بدون هیچ ترس و واهمه ای نعلینِ (کفش) خود را به دست گرفت و خطاب به همۀ حاضران سلام کرد و آنگاه یک راست به سمت سلطان رفت و در کنار او نشست. عالمان سنی رو به سلطان کرده و گفتند : دیدید؟ ما نگفتیم شیعیان, افرادی سبک سر و بی عقل میباشند؟! سلطان گفت: او عالِم است. دربارۀ رفتار او از خودش سؤال کنید. آنها به علامه گفتند: چرا به سلطان سجده نکردی و آداب تشریفاتِ حضور را به جا نیاوردی؟ علامه گفت: *رسولِ خدا از هر سلطانی برتر و بالاتر بود و کسی بر او سجده نکرد، بلکه فقط به آن حضرت سلام میکردند* و خدای تعالی نیز فرموده است : (چون داخل خانه ای شدید به یکدیگر سلام کنید، سلام و درودی که نزد خداوند مبارک و پاک است.) از سوی دیگر به اتفاق ما و شما، سجده برای غیر خدا حرام است. پرسیدند: چرا جسارت کردی و کنار سلطان نشستی؟ علامه پاسخ داد: چون جای دیگری برای نشستن نبود و از طرفی سلطان و غیرسلطان با یکدیگر مساوی اند و این جسارت به محضر سلطان نیست. پرسیدند: چرا کفش های خود را به داخل مجلس آوردی؟ آیا هیچ آدم عاقلی در محضرِ سلطان و چنین مجلسی این گونه رفتار میکند؟علامه گفت: ترسیدم حَنَفی ها کفش هایم را بدزدند همانگونه که ابوحنیفه، نعلینِ رسول اکرم را دزدید. علمای حنفیِ حاضر در آن مجلس برآشفتند و فریاد زدند : چرا دروغ میگویی؟ این تهمت است. *ابوحنیفه کجا و زمان پیامبر کجا؟* ابوحنیفه صد سال پس از پیامبر تازه به دنیا آمد. علامه گفت: ببخشید اشتباه از من بود. احتمالا شافعی , نعلینِ پیامبر را سرقت کرده است. این بار صدای شافعی ها درآمد که *شافعی در روز مرگِ ابوحنیفه و دویست سال پس از شهادت پیامبر دیده به جهان گشوده است* علامه گفت: چه میدانم! شاید کار مالِک بوده است. *علمای مالکی هم مثل حنفی ها و شافعی ها و به همان شیوه اعتراض کردند.* علامه گفت: پس فقط احمد بن حنبل میماند.قطعا سارق احمد بن حَنبل است. حنبلی ها هم برآشفتند و به اعتراض و انکار پرداختند. *در این لحظه علامه رو به سلطان کرد و گفت : جناب سلطان! ملاحظه کردید که اینان اقرار کردند هیچ یک از رؤسای این مذاهبِ چهارگانۀ اهل سنت در زمان حیات رسول خدا حاضر نبوده اند و حتی صحابۀ آن حضرت را هم ندیده اند...* سلطان گفت: آیا این حرف صحیح است؟ عالمان سنی گفتند: بله هیچ یک از این چهار نفری (که رئیس مذاهب اهل سنت میباشند), رسول خدا و صحابۀ آن حضرت را درک نکرده اند. *آنگاه علامه گفت : ولی ما شیعیان , پیرو آن آقایی هستیم که به منزلۀ نَفس و جانِ رسول خدا بود و از کودکی در دامان پیامبر پرورش یافت و بارها و بارها از سوی آن حضرت به عنوان وصی و جانشین رسول خدا معرفی شد. سلطان که متوجه حقانیت مذهب شیعه شده بود پرسید: نظر شیعه دربارۀ این طلاق چیست؟ علامه پرسدید: آیا جنابعالی طلاق را در سه مجلس و در محضر دو نفرِ عادل , جاری نموده اید؟ سلطان گفت: نه! علامه گفت: در این صورت طلاق باطل میباشد چون فاقد شرایط صحت است. *آنگاه سلطان محمّد خدابنده به دست علامه شیعه شد و به حاکمان شهرهای تحت فرمانش نامه نوشت که از این پس با نام ائمۀ دوازدهگانه ی شیعه خطبه بخوانند و به نام ائمە ی اطهار , سکه ضرب کنند و نام آنان را بر در و دیوار مساجد و مشاهد مشرفه حک نمایند. کتاب پیرامون غدیر علی هراتیان https://eitaa.com/mamin110
آسمانی ترین پیوند.pdf
922.4K
آسمانی ترین پیوند ازدواج _السلام با علیها السلام تدوین مریم سادات میرزایی هستم مبلغ ناحیه ۲ مدرسه امین با تشکر مدیریت مدارس امین https://eitaa.com/mamin110
سفیـر غـریب.pdf
468.6K
پژوهشی پیرامون علیه السلام تدوین مریم سادات میرزایی هستم مبلغ ناحیه ۲ مدرسه امین با تشکر مدیریت مدارس امین https://eitaa.com/mamin110