eitaa logo
#من_منتظرم!
999 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
2.7هزار ویدیو
458 فایل
السَّلامُ‌ عَلَیکَ یٰا‌ أبٰاصالِح‌َ الْمَهْدی برای مهدی «عج» خودت را بساز و مهیا کن، ظهور بسیار نزدیک است.⛅🌻 ادامه فعالیت کانال در مُنیل ان شاءالله برای دریافت لینک منیل به شخصی پیام بدید🌱 @Momtahane110
مشاهده در ایتا
دانلود
حالا فکر کنید این تعداد که همچنان رو به افزایش هست، 20 سال آینده بر ایران حاکم میشه...😥
🤨به نظرتون اون ها هم با ما همینجوری که ما رفتار میکنیم رفتار میکنن و بهمون آزادی عقیده میدن؟ 🧐
1400 سال پیش اماممون رو شهید کردن...
بعدش این اتفاق افتاد⬇️
🌷🔆آیا می‌دانست کی اتفاق افتاد و چرا به ناموس مسلمانان تجاوز شد؟!😱 ❌مدتی بعد از حادثه ی عاشورا ، مردم مدینه و مکه در سال ۶۳ به خاطر فسق و فجور یزید ، علیه او شورش کردند. یزید لشکری حدود ۱۲ هزار تن ، از شام برای مقابله با آنها فرستاد که فرمانده آن《مسلم بن عقبه》بود. ️یزید گفته بود : اگر مردم مدینه مقاومت کردند و شما بر آنها غلبه کردید :《من سه روز ؛ جان ، مال و ناموس مردم آن شهر را بر شما حلال می کنم!!》😱 📛هزاران تن در این قتل عام کشته شدند و شهر مدینه غارت شد و هزاران ناموس مورد تجاوز قرار گرفت. در تاریخ ( ابن اثیر ) آمده است: آنگاه به زنان تجاوز کردند به گونه ای که هزار زن بدون شوهر باردار شدند!! 📚 مقتل الحسین ص ۲۳۵ ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
📍من فکر می‌کنم اگر روزی این مملکت، به دست دشمنان شیعه بیافتد، فاجعه‌ای هزار برابر بدتر از واقعه حرّه رخ خواهد داد😇😇😇😇😇
البته حق قضاوت رو به خودتون میدم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پس بچه شیعه ها❗️ درس بخونید ❗️❗️❗️
صحبتی بود درخدمتم😇 @Momtahane312
همسـر باید همسفـر باشـد تا بهشـت..!♥️ در پیوند ازدواج قـرار نیسـت دو نفـر فقط بہ هم برسنـد ، قرار است باهم بہ خـدا برسنـد.. :) | 📚 ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
#من_منتظرم!
سلام....
دردودلی بود... لطفا کانال رو ترک نکنید.. 😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. فِي مَشَارِقِ الأَْرْضِ وَ مَغَارِبِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا باید ایستاد و دوست داشتنت را در مقابل همہ‌ی فریاد زد...♥️ 💜 ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
[• •] ما در قِبآل تمام کسانے کہ راهِ ڪج مےروند مسئولیمـ..!✋🏻 ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
•|🌱|• هر وقت ❌ کردید و سپس کردید ؛ اگر دیدید هنوز محبت حضرت زهرا (س)🌸 در قلبتان هست ، امیدوار باشید ! 👌
او دو بار در هفته پــرونده میخواند... وای از آن لحــظه که یادی از خودش در پرونده نبیند"😔 @man_montazeram
ظهور ناگهانی رخ میدهد... #وظایف_منتظران #جمعه ┈✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾┈ @man_montazeram 🔝™ ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟 🍃🌺 🍃🌸 🌴 ⚡️ 🎥 #کلیپ_صوت_مهدوی 💽خادمی که جزء #یاران_امام_زمان (عج) شد و او را برای نوکری آستان امام زمان بردند❗️ 🎤 #استاد_عالی 👌🏼بسیار زیبا💚 🖥 حتماً تا پایان ببینید و در شبکه های اجتماعی نشر دهید📡 کانال #من_منتظرم... 👇🍃 🆑 http://eitaa.com/joinchat/1875640339C4f4a70819d
[• 📚•] يه استادي داشتيم مي گفت زن و شوهر بايد جفت هم و کف هم باشن تا خوشبخت بشن. من، چهل شب توي نماز شب از خدا خواستم خدا کف من و جفت من رو نصيبم کنه و چشم و دلم رو به روي بقيه ببنده... سکوت عميقي کرد. – همون جلسه اول فهميدم، به خاطر عناد و بي قيدي نيست. تو دل پاکي داشتي و داري... مهم الانه کي هستي، چي هستي و روي اين انتخاب چقدر محکمي فرداي هيچ آدمي مشخص نيست... خيلي حزب بادن با هر بادي به هر جهت... مهم براي من، تويي که چنين آدمي نبودي. راست مي گفت. من حزب باد و بادي به هر جهت نبودم اکثر دخترها بي حجاب بودن. منم يکي عين اونها؛ اما يه چيزي رو مي دونستم از اون روز، علي بود و چادر و شاهرگم... من برگشتم دبيرستان. زماني که من نبودم علي از زينب نگهداري مي کرد؛ حتی بارها بچه رو با خودش برده بود حوزه هم درس مي خوند، هم مراقب زينب بود. سر درست کردن غذا، از هم سبقت مي گرفتيم. من سعي مي کردم خودم رو زود برسونم ولي ٌعموم مواقع که مي رسيدم، غذا حاضر بود. دست پختش عالي بود؛ حتی وقتي سيب زميني پخته با نعناع خشک درست مي کرد. واقعا سخت مي گذشت علي الخصوص به علي؛ اما به روم نمي آورد. طوري شده بود که زينب فقط بغل علي مي خوابيد، سر سفره روي پاي اون مي نشست و علي دهنش غذا مي گذاشت. صد در صد بابايي شده بود... گاهي حتي باهام غريبي هم مي کرد. زندگي عادي و طلبگي ما ادامه داشت، تا اينکه من کم کم بهش مشکوک شدم! حس مي کردم يه چيزي رو ازم مخفي مي کنه... هر چي زمان مي گذشت، شکم بيشتر به واقعيت نزديک مي شد. مرموز و يواشکي کار شده بود. منم زير نظر گرفتمش. يه روز که نبود، رفتم سر وسايلش همه رو زير و رو کردم. حق با من بود، داشت يه چيز خيلي مهم رو ازم مخفي مي کرد. شب که برگشت. عين هميشه رفتم دم در استقبالش؛ اما با اخم، يه کم با تعجب بهم نگاه کرد! زينب دويد سمتش و پريد بغلش. همون طور که با زينب خوش و بش مي کرد و مي خنديد، زير چشمي بهم نگاه کرد... – خانم گل ما چرا اخمهاش تو همه؟ چشم هام رو ريز کردم و زل زدم توي چشم هاش... – نکنه انتظار داري از خوشحالي بالاو پايين بپرم؟ حسابي جا خورد و خنده اش کور شد... زينب رو گذاشت زمين... 🖊:نقل از همسر وفرزند شهید ... ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
[• 📚•] اتفاقي افتاده؟ رفتم تو اتاق، سر کمد و علي هم به دنبالم، از الي ساک لباس گرم ها برگه ها رو کشيدم بيرون... – اينها چيه علي؟ رنگش پريد... – تو اونها رو چطوري پيدا کردي؟ – من ميگم اينها چيه؟ تو مي پرسي چطور پيداشون کردم؟ با ناراحتي اومد سمتم و برگه ها رو از دستم گرفت... – هانيه جان شما خودت رو قاطي اين کارها نکن... با عصبانيت گفتم: يعني چي خودم رو قاطي نکنم؟ ميفهمي اگر ساواک شک کنه و بريزه توي خونه مثل آب خوردن اينها رو پيدا مي کنه، بعد هم مي برنت داغت مي مونه روي دلم... نازدونه علي به شدت ترسيده بود. اصال حواسم بهش نبود، اومد جلو و عباي علي رو گرفت... بغض کرده و با چشمهاي پر اشک خودش رو چسبوند به علي، با ديدن اين حالتش بدجور دلم سوخت... بغض گلوي خودم رو هم گرفت. خم شد و زينب رو بغل کرد و بوسيدش. چرخيد سمتم و دوباره با محبت بهم نگاه کرد! اشکم منتظر يه پخ بود که از چشمم بريزه پايين... – عمر دست خداست هانيه جان، اينها رو همين امشب مي برم. شرمنده نگرانت کردم، ديگه نميارم شون خونه. زينب رو گذاشت زمين و سريع مشغول جمع کردن شد... حسابي لجم گرفته بود... – من رو به يه پيرمرد فروختي؟ خنده اش گرفت... رفتم نشستم کنارش. – اين طوري ببندي شون لو ميري، بده من مي بندم روي شکمم هر کي ببينه فکر مي کنه باردارم... – خوب اينطوري يکي دو ماه ديگه نميگن بچه چي شد؟ خطر داره، نمي خوام پاي شما کشيده بشه وسط... توي چشم هاش نگاه کردم و گفتم... – نه نميگن واقعا دو ماهي ميشه که باردارم... 🖊:نقل از همسر وفرزند شهید ... ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حال و روز اكثر مردم ايران رو فقط بیدل‌ نیشابوری بدرستی تعريف كرد: دل تنگ و دست تنگ و جهان تنگ و کار تنگ؛ از چهار سو گرفته مرا روزگار تنگ ... ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
دنیا🌍 انقدر کوچیکه که از دورترین فاصله‌ها میتونی با ضربه زدن رو یه صفحه چهارضلعی خیلیا رو به خدا نزدیڪ کنی؛ و اونا رو با حقیقت آشنا ڪنی..✨ پس به بزرگی هدفت فڪر کن حتی اگه یه روزی از پشتِ همین صفحه چهارضلعی که سلاح توئه ڪردن..🧨 | یه رزمنده سایبرۍ هیچ‌وقت نباید بترسه |°•☝️🏻 ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شایَد شَهادَٺ آرِوزے هَمه باشَد اما یَقیناً جُز مَخلِصیݩ کَسۍ بِداݧ نَخواهَد رِسید...✨ ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سرگشته ی محضیم و در این وادیِ حیرت عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم ... @man_montazeram
خواب های پریشان و آشفته، آلودگی های روز را نشان می دهد. @man_montazeram