مؤمن می‌فهمه وقتی من 🥸 مبتلا هستم کاری از دست کسی برنمیاد بخوام یا نخوام باید خودم رو به دست خدا بسپارم. بالاخره یا ما در ذهن خودمون خدایی داریم که نعوذبالله کمتر از ما می‌فهمد یا اون خدا أرحم الرّاحمین ِ✨ اعلم العالمین ِ✨ اقدر القادرین ِ✨ هم می‌تونه هم میدونه هم مهربانه! اینکه گاهی ما رو در جایی نگه داره و معطل کنه، برکات زیادی داره. گاهی کمی به ما فشار میاره که ما از دیگران قطع امید کنیم و بفهمیم که کسی کاره‌ای نیست.

همه‌ی عالم مانند همین سفرِ اربعین ِ! مثلاً در جایی میگه 🔻چون تو رو دوست دارم باید الآن قدری نداری تحمّل کنی 🔻چون تو رو دوست دارم باید الآن قدری دارایی بکشی ✔️ببینم وقتی داری چیکار می‌کنی و وقتی نداری چیکار می‌کنی 🔻 وقتی داغ ببینی چیکار می‌کنی 🔻 و وقتی مریض داشته باشی چیکار می‌کنی. 🔻 وقتی سالم هستی چیکار می‌کنی 🔻وقتی بیمار هستی چیکار می‌کنی. ما حتّی لحظه‌ای هم از ابتلا فارغ نیستیم‌. اگر کسی متوجه این امر باشه شرمنده‌ی خدا میشه! میگه مدام برای من سفره پهن می‌کنی که ببینم آیا من می‌تونم بالاخره بهانه‌ای بدستت تو بدم که منو هم بگیری یا نه. همه‌ی اتفاقاتی که برای ما رخ می‌ده در این موضوع ریشه داره...

روایت معتبر در کتاب شریف «کافی» داریم کار به جایی رسید که ملائکه به محضر حضرت اومدن و گفتند که نصر آماده ست که نازل بشه… آقا اجازه ندادن. شاید ملائکه هم کم آوردن... نظرِ حضرت به هدایت ما هم بود.

سیدالشّهداء به هدایتِ خیلی‌ها نگاه کرد که‌ نصرت نگرفت. اصلا نصرت چیه ، خود آقا میتونست با یک اشاره هرکاری میخواد بکنه. بحث ۷۲‌حرف اسم اعظم رو که‌ یادتونه... آقا می‌دونستن که اگر این رجز رو بخونن انتقام سخت‌تری ازشون می‌گیرن شاید نسبت به ناموس امیرالمؤمنین بدتر عمل کنن ولی حضرت مرد ابتلاست! کاری کرده که انبیاء سرمشق بگیرن! وقتی حضرت وارد میدان شد،

[ آخرین رجزِ سیّدالشّهدا مدحِ امیرالمؤمنین بود! ]

ده سال بود که همه‌ی جامعه‌ی اسلامی امیرالمؤمنین رو نعوذبالله لعن می‌کردن! سیّدالشّهداء میدونن اگر مدح امیرالمؤمنین رو بگن این‌‌ها وحشی‌تر میشن!

[ کلیک کنید بخشی از رجز رو بخونید ]

▫️اگر شخصی که متوجه نبود گیج بود ▫️کربلا رو می‌دید می‌گفت سیدالشهدا رو کشتن و ناموسش رو هم به اسارت بردن... اما چه کسی فکر می‌کرد که هزار و چهارصد سال بعد، عدّه‌ای که در طول زندگی‌شون حداقل سایه‌ی بالای سر و فضای خنک دارن به یاد اینکه فرزندان آقا رو پابرهنه بردن میان در بیابون...

بزارید اینطوری بگم • دیشب چند نفر نماز شب خوندن؟! • چقدر برای قضا شدن • نماز شبت غصه خوردی؟! • تعارف که نداریم • نماز‌شبمون قضا میشه • و عین خیالمونم نیست...

|| خیلی از اعمالمون رو از دست میدیم و عادی زندگی رو میگذرونیم. آرامش هم داریم. دلمونم نمیسوزه || ✖️تنها جایی که ما از فوت شدنِ یک عبادت نگران هستیم برخلاف اولیای خدا که… در بین اولیای خدا کسی رو داشتیم که وقتی نماز شبش قضا شده ، دو روز نمی‌تونست با کسی حرف بزنه و فقط گریه میکرد. من که اینطور نیستم 💚 اما حسین جان! تو کاری کردی که ما از چند ماه قبل از اینکه بخواد ایام اربعین شروع بشه نگرانیم از همین الان نگران اربعین سال بعدیم...

📌این برای اشتیاقِ ما 📌به کارِ خیر نیست 📌این لطفِ سیّدالشّهداست 📌که دلِ من بیچاره رو هم 📌همراه کرده...

موقع کرونا مساجد رو تعطیل کردن صدای خیلی‌ها درنیومد درواقع خیلی از اتفاقات رخ داد و رخ میده و صدای خیلی‌ها درنمیاد ولی کسی نتونست عزاداریِ سیّدالشّهدا رو تعطیل کنه!!!

[خیلی‌ها فقط یکمرتبه به خیمه‌ی سیّدالشّهدا اومدن و پرواز کردن! ]

مثل حضرت زهیر‌ و حضرت حُرّ ؛ 🖇 بعضی‌ها هم که ما اونها رو در تاریخ لعن می‌کنیم یک مرتبه فرصت داشتن که به خیمه‌ی حضرت بیان و قدرِ این یک مرتبه رو ندونستن. مثل عبیدالله بن حر‌جعفی...

▪️سیدالشّهدا «عبیدالله حرّ جعفی» رو صدا زد و نیومد. ▪️حضرت علی اکبر رو فرستاد و فرمود تو برو و دعوتش کن. عبیدالله حرّ جعفی نیومد و حتّی جسارت کرد! ▪️بعد خودِ حضرت تشریف برد اول جسارت کرد، بعد که دید حضرت جلوی خیمه ایستادن خجالت کشید. ▪️آخر صحبت ها‌ هم گفت نمیام اگه میخوای اسب و شمشير میدم آقا فرمود من از گمراه کننده کمک نمیخوام! گرفتی چیشد؟ حضرت گمراه کننده رو هم به خیمه ش دعوت کرد! اما فرصتش سوخت...

آقا جان... شما منو هم دعوت کردی بیشتر از ۴۵ روزه لباس مشکیت تنمه... پناه میارم به خودت از اینکه فرصت منم بسوزه.. سفر اربعینم رو غنیمت نشمارم.

کَرَمِ شما کَرَمِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه بود که ما رو هم راه دادید من خودم میدونم چیکاره ام...😔💔 کسایی بودن که یک مرتبه اومدن و با عنایت شما زیر و رو شدن ؛ •به ما هم عنایت کمک کنید •مسیرِ شما •توانِ شما •شامل حال ما هم بشه •ما رو تکون بده.

انسان تشنه جاودانگیه... ابلیس به هر بهانه ای حضرت آدم رو دعوت کرد جواب نداد. بجز وعده جاودانگی! «هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ» اینکه ما خیلی از اوقات مسیرِ از نجف تا کربلا رو در این اوقات معنوی گرفتارِ این هستیم که از خودمون و دیگران فیلم بگیریم و کم‌توجّه هستیم… تشنه جاودانگی هستیم... دوست داریم بمونه و بعداً بهشون نگاه کنیم و ماندگار بشه . ما ماندگاری رو دوست داریم.

زهیر توبه کرد هدایت اختیاریه... اما سیّدالشّهدا مابقی کار رو انجام داد. زهیر فقط توبه کرد ! آقا برکت داد! یک حرف قشنگی زده که واقعا محشره... حرفی که جناب حبیب و عابس و شوذب و.. که سال ها خدمت حضرت بودن چنین جمله درخشانی نفرمودن...

فرمود: 《 حسین جان! اگر به من بگویند در این دنیا با همه‌ی نعمات جاودانه هستی و فقط برای یاریِ تو من را از این دنیا جدا می‌کنند من خلود را فدای سرِ تو می‌کنم و مرگِ در راهِ تو را به خلودِ در نعمات ترجیح می‌دهم. حسین جان! من برای این نمی‌خواهم که آب و نان مرا درست کنی من تو را برای خودت می‌خواهم!!! 》

|🤲🏻| حسین جان! ره‌آورد سفرِ ما رو در این سفر این قرار بده که ما در این سفر چیزی جز خودت ازت نخوایم...

دقت کردید وقتی ک 👀 به حرم امام رضا میریم 🕌 وقتی گنبد رو می‌بینیم قدری مؤدّب‌تر می‌شیم؟!🤓 وقتی انسان وارد صحن‌ها میشه کمتر با دیگران حرف میزنه لحظه‌ای که چشم انسان به ضریح میفته مؤدّب تر از داخل صحن هست و سر به زیر و متواضع می‌ایسته. • || هرچی احساسِ حضور بیشتر بشه ادبِ انسان بالاتر میره... ||🤌🏻|| • از همون ورودی حرم میگیم «أشهَدُ أنَّکَ تَشهَدُ مَقَامی» من میدونم که تو منو می‌بینی  «وَ تَرُدُّ سَلامِی» و سلام من رو جواب میدی  «وَ تَسمَعُ کَلَامِی» و کلام من رو می‌شنوی؛

🌿 اگر خدا به کسی عنایت کنه اشراف امام رضا کنارِ ضریح مقدّس و صحن و حیاط و هتل و جایی که الان تو خونمون نشستیم تفاوتی نداره!

یعنی الآن هم «أشهَدُ أنَّکَ تَشهَدُ مَقَامی» الآن هم من رو می‌بینی... در مسیر اربعین زائر کم کم تمرین می‌کنه در مسیرِ نجف به کربلا خودش رو در محضرِ امام می‌بینه... وقتی خودش رو در محضر امام می‌بینه •• دوست نداره با دیگران حرف بزنه •• میدونه هم قدم امامشه... ما که نمیدونیم شاید از کنار ما رد شده باشه🥺✨ شاید از این غذایی که میخوریم میل کرده باشه • 🖇 سفر اربعین فرصت خوبی برای‌‌ فکر کردنه... • ❕هر خیری به ما میرسه از ناحیه مقدسشه ❕برای ما دعا می‌کنه. ❕هر مرتبه که کسی به شما یک آب یا یک وعده غذا داده درواقع امام زمان عطا کرده.

فرض کن استوری گذاشتی یه آدم مهم مثلا حضرت آقا مثلا سردار حاجی زاده مثلا... آره ! همونی که تو ذهنته استوریت رو دیده ! چه حسی داره✨ بعضیا اسکرین میگیرن دوباره استوری میزارن که فلانی هم دیده😅 خب حالا ما میتونیم چیکار کنیم که خوبان ِ عالم رو ما ببینن؟! بهمون توجه کنن؟!

امام صادق علیه السلام فرمودند «مَا مِنْ بَاكٍ يَبْكِيهِ» هیچ شرطی هم نگذاشتن فرمودند «مَا مِنْ بَاكٍ يَبْكِيهِ»  هیچ کسی برای حسینِ ما گریه نمی‌کنه «إِلاَّ وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَةَ»  مگر اینکه خبرِ اون به مادرِ ما می‌رسه… یعنی مادرِ ما شما رو رصد می‌کنه «إِلاَّ وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَةَ»  چشمی تر نمیشه مگر اینکه خبرِ اون به مادر ما می‌رسه یا بالاتر.. انگار که به او هدیه‌ای داده‌اند «وَ أَسْعَدَهَا» انگار به حضرت کمک کردی! این سفر که میریم • خیلی ما رو حساب کردن! • خیلی ما رو نگاه کردن!

جمع بندی کنم؟! ابتلا رو مطرح کردیم ، تسلیم بودن رو گفتیم... نمیدونم طلبیده شدی یا نه! مالک اشتر گفت اگر امیرالمؤمنین سیب رو نصف کنه و نصفش رو بگه‌ حرامه و نصفش حلال من تسلیمم... میدونم گفتنش راحت نیست آدم دلش میخواد بخوابه و دوهفته بعد اربعین بلند شه... ولی حواسمون جمع باشه اگه خدایی نکرده زبونم لال جا موندیم لب به اعتراض باز نکنیم

اگه راهی هستی حواست جمع باشه قدر بدونی... یهو فکر نکنی داری برای آقا کاری میکنی! بهت لطف کردن! سعی کن توجه ت رو بالا ببری حواست به امام زمان باشه با آقا زندگی کن عادت کنی گرم صحبت نشو... حواست با عکس و فیلم گرفتن و خوراکی پرت نشه... داری سختی ها رو با عشق انتخاب میکنی میتونی زیر کولر باشی ولی داری میری تو گرما... میتونی تو خونه ت شب راحت بخوابی ولی داری میری جایی که شاید شلوغ باشه و جا گیرت نیاد... اگه همین سختی ها رو در یک سفر دیگه بکشی اعتراض میکنی پس تمرین خوبیه برای بندگی✨

+