❗️ریزش های پیش از ظهور
🌹 اميرمؤمنان (عليه السلام) فرمودند: «مانند زنبور عسل، ميان پرندگان باشيد. هيچ پرنده اى نيست، جز آن كه آن را ناتوان و كوچك مى شمرد و اگر پرندگان، بركت (عسل) نهفته در دل زنبوران عسل را مى دانستند، با او اين چنين نمى كردند. با زبانها و پيكرهايتان با مردم رفت و آمد كنيد و با دل ها و كارهايتان از آنها جدا و كنار باشيد.
سوگند به كسى كه جانم به دست اوست، آنچه [از ظهور و فَرَج] دوست داريد، نخواهيد ديد تا آن كه برخى از شما به برخى ديگر، آب دهان بيندازد و يكديگر را دروغگو بخوانيد و از شما (شيعيان من) جز به اندازه سرمه در چشم و نمك در غذا باقى نماند. برايتان مثلى مى زنم:
مردى از شما، گندمش را تميز و پاكيزه مى كند و آن را در انبار مى ريزد و مدّتى آن را رها مى كند و هنگامى كه به آن باز مى گردد، متوجّه مى شود كه به آن، كرم زده است. آن را بيرون مى آورد و تميز و پاكيزه مى كند و دوباره آن را به انبار، باز مى گرداند و مدّتى رهايش مى كند و آن گاه كه به آن باز مى گردد، مى بيند كه بخشى از آن، كرم زده شده است. آن را بيرون مى آورد و تميز و پاكيزه مى كند و به انبار، باز مى گرداند و اين كار را انجام مى دهد تا از آن گندم ها، مقدارى مانند ته مانده خرمن، كرم نخورده و مقاوم در برابر آفت، باقى مى ماند.
شما نيز اين گونه هستيد. [فتنه ها، برخى از شما را به كام خود، فر مى برند و] از هم متمايز مى شويد تا آن كه تنها، گروهى باقى مى ماند كه فتنه ها هيچ زيانى به آنها نمى رساند».
📚 الغيبة، نعمانى ص۲۰۹ / بحار الأنوار ج۵۲ص۱۱۵ / دانشنامه امام مهدى «عجل الله فرجه» بر پايه قرآن،حديث و تاريخ، ج۷، ص۲۴۰-۲۵۱/ مصطفی امینی خواه
کانال #من_منتظرم... 👇🍃
🔰 http://eitaa.com/joinchat/1875640339C4f4a70819d
#آخرین_عروس
#قسمت_دوازدهم
#در_انتظار_نشانی_از_محبوبم❗️
چند روز می گذرد بشر و مسافر در کنار رود دجله می روند.
چند کشتی از راه می رسند، کنیزهای رومی را از کشتی پیاده می کنند. آنها در آخرین جنگ روم اسیر شده اند.
کنیزان را در کنار رود دجله می نشانند. چند نفر مامور فروش آنها هستند.
مسافر_ما چگونه می توانیم در میان این همه کنیز، ملیکا را پیدا کنیم؟
بشر رو به مسافر میکند و میگوید : این قدر عجله نکن! همه چیز درست می شود.
بشر به سوی یکی از ماموران می رود. از او سوال می کند :
_آیا شما آقای نَحّاس را می شناسی؟
_آری،آنجا را نگاه کن! آن مرد قد بلند که آنجا ایستاده نحاس است.
بشر به سویش می رود. او مسئول فروش گروهی کنیزان است.
بشر از مسافر میخواهد تا گوشه ای زیر سایه بنشیند. ساعتی می گذرد، کنیزان یکی پس از دیگری فروخته می شوند. فقط چند کنیز دیگر مانده اند. یکی از آنها صورتش را با پارچه ای پوشانده است.
یک نفر به سوی او می رود. مثل اینکه یکی از تاجران بغداد است که هوس خریدن کنیز کرده است.
مرد تاجر رو به نَحّاس میکند و میگوید:
_من آن کنیز را می خواهم بخرم!
_برای خریدن آن چقدر پول می دهی؟
_سیصد سکه طلا!
_باشه، قبول است سکه هایت را بده تا بشمارم.
_بیا این هم سکه طلا! در هر کیسه صد سکه طلاست.
صدایی به گوش می رسد: آهای مرد عرب! اگر سلیمان زمان هم باشی به کنیزی تو در نمی آیم. پول خود را بیهوده خرج نکن! دنبال کنیز دیگری برو.
نَحاس تعجب میکند، این کنیز رومی به عربی سخن می گوید.
او جلو می آید و به کنیز می گوید :
_درست شنیدم تو به زبان عربی سخن می گویی؟
_آری
_نکند تو عرب هستی؟
_نه، من رومی هستم. ولی زبان عربی را یاد گرفته ام.
مرد تاجر جلو می آید و به نحاس می گوید : حالا که این کنیز عربی سخن می گوید حاضرم پول بیشتری برای بدهم.
بار دیگر صدای کنیز به گوش می رسد : یکبار به تو گفتم که من به کنیزی تو در نمی آیم.
نحاس رو به کنیز میکند و میگوید : یعنی چه؟ آخر من باید تو را بفروشم و پول آن را تحویل دهم. این طور نمی شود.
_چرا عجله میکنی من منتظر کسی هستم که او خواهد آمد.
ادامه دارد...
@man_montazeram
#آخرین_عروس
#پارت_سیزدهم
#در_انتظار_نشانی_از_محبوبم❗️
نحاس_ چه کسی خواهد آمد؟ نکند منتظر هستی جناب خلیفه برای خریدن تو بیاید؟
_به زودی کسی برای خریدن من می آید که از خلیفه هم بالا تر است.
نَحاس تعجب می کند، نمی داند چه می گوید در همه عمرش کنیزی اینگونه ندیده است.
اکنون بشر از جای خود بلند می شود. او آلان یقین کرده است که گمشده خود را یافته است. او خودش است. او ملیکا را یافته است.
ملیکا همان #نرجس است.
تعجب نکن! او برای اینکه شناسایی نشود نام خود را تغییر داده است. اگر مسلمانان می فهمیدند که او دختر قیصر روم است هرگز نمی گذاشتند به محبوب خود برسد.
بشر فکر میکند که در آن دیدار های شبانه امام از او خواسته است تا نام او نرجس را برای خود انتخاب کند. وقتی او اسیر شد و مسلمانان از نام او سوال کردند و او در جواب همین نام جدید را گفت.
آری تاریخ دیگر هرگز این نام را فراموش نمی کند، به زودی نرجس مایه افتخار هستی خواهد شد!
ما از این به بعد او را به نام جدید می خوانیم.
نرجس! چه نام زیبایی!
ادامه دارد...
@man_montazeram
😔خـــــجالت میڪشم
اسمم را گذاشتــــــه ام : #مـــــنتظر
☝️امّا زمـانے ڪه
دفـــــتر انتظارم را ورق
میزنم مے بینم ؛
فضاے مجــــازے را بیشتر از امامم
میشناسم ! 😔
حتے گاهے صبح آفتاب نزده آنها را چِـــڪ میڪنم ...
امــــا عهــدم را نــــه...❗️
در قنوت نمازهایمان براے " مهدے فاطمه "
دعا ڪنیم ...💕
اللهمعجـللولیڪالفرج
کانال #من_منتظرم... 👇🍃
🔰 http://eitaa.com/joinchat/1875640339C4f4a70819d
﷽
#شنیدید
میگن تا مُضطر نشویم،
دعا اجابت نمی شود!
آقا
ببخش که مُضطَر نیستیم ...
ببخش که به قول خودتان
"به اندازه یک لیوان آب هم تشنه ظهورت
نیستیم!"
ببخش که منتظریم دشمن مضطرمان کند،
امنیتِ جان را از ما بگیرد،
| تا تــــو را صدا کنیم |😔
#مولای_من
نمیدانم اکنون در کدام خیابان این شهری
و چه میکنی...
| فقط میدانم هستی |
روی سنگفرش های همین شهرها راه میروی
و منتظری...
منتظری تا ما به خودمان بیاییم😔
به قول آیت الله بهجت:
"تا خودمون رو اصلاح نکنیم، آقا نمیــاد"
چقدر صبر کنی...
تا منِ بی سر و پا اصلاح بشم؟؟
چقدر تنها و مخفی و طرد شده باشی پسر فاطمه؟(💔)
چقدر صبر کنی...
تا منِ یه لا قَبا بفهمم زندگی فقط خوردن و
پوشیدن و خوابیدن و ازدواج و...نیست!
چرا نمیفهمم؟؟
که این زندگی،
| صاحبـــــــ ندارد |😔
و این دنیا،
| مَهـــــــدی ندارد |😭
#اللهمـ_عجلـ_لولیکـ_الفرجـ
کانال #من_منتظرم... 👇🍃
🔰 http://eitaa.com/joinchat/1875640339C4f4a70819d
#تلنگر
💢 سنش بالاست و به شدت بیمار بود و چند ماه پیش عمل سختی را پشت سر گذراند.
برایش از نزدیکی فرج گفتم!
گفتم ظهور که بشود همه مریض ها شفا پیدا میکنند، همه و همه و همه!
چرا که امام حسین (ع) فرمودند:
لا یبقی علی وجه الأرض أعمی و لا مقعد و لا مبتلی الا کشف الله عیبه و بلائه بنا أهل البیت
هيچ نابينايي و زمينگير و دردمندي بر روي زمين نميماند، مگر آنكه خداوند درد او را بر طرف ميسازد.
( بحار الانوار، ج 53، ص 62)
گفتم عمرت هم زیاد میشود و عمرهای هزار ساله به برکت وجود نازنین عزیز زهرا س بر مومنین عطا میشود که از دوران بهشتی پس از ظهور لذت ببرند.
چرا که امیرالمومنین علی ع سوگند یاد کرده اند که:
قسم به آنکه دانه ها را شکافت وجان را آفرید، هر آینه در آن زمان مردم مانند اشراف وپادشاهان زندگی می کنند و با آسایش در ناز و نعمتند و مردی از آنها از دنیا نمی رود تا اینکه از صُلب او هزار پسر متولّد شود که آنها از هر بدعت وآفت وجدایی از دین در امان هستند.
و همین را هم امام صادق ع بشارت داده اند که:
در سلطنت وحکومت امام زمان (عج)، اصحاب و انصار آن حضرت آنقدر عمر می کنند که برای آنها هزار پسر متولّد می شود.
و چقدر شیرین است که چنان روحیه گرفت که امسال علی رغم منع دیگران سالمتر از همیشه روزه دار است و دارد ماه رمضانش کامل میشود.
بله ، این معجزه ی نزدیکی فرج است و چقدر سعادتمندند کسانی که در این عصر متصل به آن خبر بزرگ عالم نفس میکشند.
از خدا بخواهید که زنده بمانید و عزیزانتان هم باشند و روی آن نازنین عالم را با چشمان خویش ببینند.
چرا که امام باقر ع فرمودند: اگر من آن زمان را درک میکردم خویشتن را برای صاحب این امر نگه میداشتم.
پایان/ و چه بسیارند مومنان و شهیدانی که رفتند اما بازخواهند گشت و معجزه وار رجعت میکنند.
✍ یوسف احمدی
کانال #من_منتظرم... 👇🍃
🔰 http://eitaa.com/joinchat/1875640339C4f4a70819d
#من_منتظرم!
✳️ #من_منتظرم! #تشرفات (قسمت دوم): 💥قدری ناراحت شدم چون می خواستم زیارت را تنها و با توجه و حال ب
✳️ #من_منتظرم!
#تشرفات (قسمت سوم):
💥دیدم شخص عرب نیست، گفتم شاید رفته دور ضریح مطهر طواف می کند. من هم رفتم یک طوافی کردم که شاید ایشان را ببینم ولی ندیدم، دفعه دوم طواف کردم و باز ایشان را ندیدم، با خود گفتم شاید از حرم بیرون رفته. رفتم در ایوان طلا باز ایشان را ندیدم، به کفشداری گفتم:
یک عربی با من آمد داخل حرم، ایشان را ندیدید؟ گفت: من همراه شما کسی را ندیدم.
فهمیدم به من توجهی شده است و اضطراب عجیبی مرا گرفت.
رفتم داخل صحن که شاید یکبار دیگر ایشان را زیارت کنم، ولی اثری از ایشان نبود. بنا کردم به دویدن و دیوانه وار وارد حرم مطهر شدم و رفتم بالای سر مطهر ضریح را گرفتم و دست به دعا بلند کردم و با تضرع و زاری و اصرار تمام از خدا و امامزمان میخواستم دوباره به خدمتشان برسم.
عرض میکردم: این جوری نمیخواستم خدمتتان مشرف شوم، بلکه میخواستم شما را بشناسم و اگر آرزوی مرا برآورده نکنید ضریح را رها نخواهم کرد.
ناگهان از پشت سر یک دستی آمد و انگشتان دستی که به دعا بلند کرده بودم گرفت و فشار داد و دوباره فرمود:
"حاجی اسئلکم الدعاء"
زود برگشتم هیچ کسی را ندیدم ولی با این جمله ایشان یک آرامش عجیبی در خود احساس کردم، مثل اینکه آب سردی رویم بریزند، یعنی به حال عادی خودم برگشتم. دانستم که لیاقت بیشتر از این را نداشتم.
📗ملاقات با امام زمان درکربلا ص ۸۲
🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة
🍃🌸🌹🍃🌹🌸🍃🌸🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1875640339C4f4a70819d
فوروارد یادت نره❗️
🌼خال سیاهی در طرف راست صورت🌼
↩ یعقوب بن منقوش میگوید :
از امام ابو محمد حسن بن علی (ع) پرسیدم صاحب الامر كیست؟ حضرت فرمود : پرده را كنار بزن ، آنرا كنار زدم ، ناگهان كودكی بلند بالا و رشید كه حدود ده یا هشت سال داشت بیرون آمد ، پیشانی بلند و چهره ای سفید و نورانی و چشمان درخشان و دستانی ستبر و زانوانی برجسته داشت و خالی بر گونه راست او و در سرش طره ای از گیسو وجود داشت ، بر دامان ابو محمد (ع) نشست ، آنگاه حضرت به من فرمود : این [ كودك ] صاحب شماست و سپس زود برخاست و رفت و امام (ع) بدو فرمود :
↙️🌺 پسركم ، تا زمانی مشخص و معلوم داخل شو و آن كودك داخل خانه شد و من به او مینگریستم ، پس از آن امام به من فرمود : ای یعقوب ، به كسی كه در خانه است بنگر ، من وارد خانه شدم ولی كسی را ندیدم.
📗 كمال الدین : ج 2 ص 407 ب 38
⛅ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج⛅
کانال #من_منتظرم... 👇🍃
🔰 http://eitaa.com/joinchat/1875640339C4f4a70819d
°🔷°❁°🔷°❁°🔷°❁°🔷°
°❁°🔷°❁°
°🔷°❁°
°❁°
@man_montazeram
❣﷽❣
#فتنہ_مــردمـان_نـاشنـوادراخـرالــزمـان
1⃣
#تاریخچۀ_ری_وتهران
«ری» شهری است با پیشینه ای چند هزار ساله که زمانی از بزرگترین و آبادترین شهرهای جهان به شمار می رفت. این شهر که روزگاری در مسیر جادّۀ ابریشم که غرب دنیای آن زمان را به شرق وصل میکرده است، قرار داشت و بازرگانانی از گوشه و کنار جهان در آنجا رفت و آمد داشتند، به گفتۀ اصمعی، «عروس دنیا و مرکز تجارت مردم» بود(1). ری باستان که در تقاطع محورهای خراسان، تبرستان، قزوین، گیلان، قم و ساوه واقع شده بود، به سبب مرکزیّت مهمّ سیاسی، بازرگانی، اداری و مذهبی از قدیم مورد توجّه بوده و مدّعیان حکومت و جویندگان قدرت، همواره این مرکز راهبردی را مورد تهاجم قرار میدادهاند.
این شهر در طول تاریخ با حوادث دهشتباری، مانند زلزله، اختلافات داخلی و هجوم بیگانگان که هر کدام خرابی و کشتار را در پی داشت، رو به رو بود. ری از قرن سوم هجری قمری به بعد، با وقوع چند زلزلۀ شدید، کم کم رو به ویرانی نهاد. در نیمۀ اوّل قرن پنجم هجری سلطان محمود غزنوی به این شهر حمله کرد(2) و در نیمۀ اوّل قرن هفتم هجری مغولها بر آن تاختند(3). هنوز آثار زلزله های پیشین و حملۀ ددمنشانۀ مغولان از بین نرفته بود که در نیمۀ دوم قرن هشتم هجری، ری دچار زلزله ای ویرانگر شد و یورش سپاهیان تیمور لنگ آسیبهای زیادی بر این شهر وارد ساخت و آن را به ویرانه ای تبدیل کرد. همۀ اینها اسباب خرابیهای گستردۀ ری را فراهم ساخت، به گونه ای که از آن پس، ری دیگر روی آبادانی به خود ندید و از ری قدیم تنها بخشی از آن که اکنون به «شهر ری» معروف می باشد، بر جای مانده است و ویرانه های ری قدیم هنوز نزدیک شهر کنونی ری باقی است.
بر اساس گزارشهای تاریخی، حمله به ری که با خود خرابیهای زیاد و کشتارهای گسترده را همراه داشت، بیشتر در زمانی انجام می گرفت که مردم این شهر، دچار کشمکشهای مذهبی یا رقابتهای سیاسی بر سر کسب قدرت و ریاست بودند، و در نتیجه، فرصتِ پیشگیری از هجوم دشمن یا مقاومت در برابر آن را نمی یافتند.
مردم شهر ری با ورود سپاهیان مسلمان به ایران به دین اسلام و مذهب تسنّن گرویدند و در نیمۀ نخست سدۀ دوم هجری به مذهب شیعه روی آوردند. بنا بر نوشتۀ یاقوت حَمَوی (626- 574 هـ.ق)، در قرن ششم و هفتم هجری قمری، نیمی از مردم ری و تمام ساکنان روستاهای اطراف، شیعه و از نیم دیگر نیز بیشترشان سنّیِ حنفی و کمتر آنان شافعی بودند و میان پیروان این سه مذهب اختلافات فراوانی وجود داشت(4).
در کتابی فارسی که حدود سالهای 62-556 هـ.ق به نگارش در آمده است، می خوانیم:
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
📋مـطالـب کـانـال را بـراے دوسـتان وگـروهـهاے خـود ارسـال کنـــــید🌹
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
http://eitaa.com/joinchat/1875640339C4f4a70819d
°❁°
°🔷°❁°
°❁°🔷°❁°
°🔷°❁°🔷°❁°🔷°❁°🔷°
#من_منتظرم!
#آخرین_عروس #پارت_سیزدهم #در_انتظار_نشانی_از_محبوبم❗️ نحاس_ چه کسی خواهد آمد؟ نکند منتظر هستی جنا
#آخرین_عروس
#قسمت_چهاردهم
#در_انتظار_نشانی_از_محبوبم❗️
بشر به سوی نحاس می رود : من این خانم را خریدارم.
صدای کنیز به گوش میرسد : وقت و مال خویش را تلف نکن.
بشر نامه ای را که امام هادی علیه السلام به او داده در دست دارد، با احترام جلو می رود و نامه را به بانو می دهد و می گوید : بانوی من! این نامه برای شماست.
نرجس نامه را می گیرد و شروع به خواندن می کند. نامه به زبان رومی نوشته شده است. هیچکس از مضمون آن خبر ندارد. نرجس نامه را میخواند و اشک می ریزد.
چه شوری در دل بانو به پا شده است؟ خدا می داند. اکنون او پیامی از دوست دیده است، پیرمرد سکه های طلا را به نحّاس می دهد.
نرجس بر می خیزد و همراه بشر حرکت می کند. او نامه امام را بارها بر چشم می کشد و گریه می کند. گویی که عاشقی پس از سال ها، نشانی از محبوب خود یافته است.
نرجس آرام و قرار ندارد، عطر بهشت را از آن نامه استشمام می کند.
آنها باید هرچه زودتر به سوی سامرا حرکت کنند.
ادامه دارد...
@man_montazeram
#آخرین_عروس
#قسمت_پانزدهم
#بشارت_آسمانی_برای_قلب_من
به شهر سامرا می رسند. نزدیک غروب است. وارد شهر می شوند. رفتن به خانه امام هادی علیه السلام جرم است و آنها باید به خانه بشر رفته و در فرصت مناسبی خود را به خانه امام برسانند.
هوا خیلی تاریک است و آنها می توانند از تاریکی شب استفاده کنند. نیمه شب شده آماده حرکت می شوند.
بشر از آنها می خواهد که خیلی مواظب باشند و بدون هیچ سروصدایی حرکت کنند.
وارد محله عسکر می شوند و نزدیک خانه امام می ایستند.
صدایی به گوش می رسد :
_خوش آمدید.
بشر وارد خانه میشود زانوهای نرجس میلرزد، بوی گل محمدی به مشامش می رسد. اینجا بهشت نرجس است. اشک در چشمان او حلقه زده است.
امام هادی علیه السلام به استقبال او می آید. نرجس سلام می کند و جواب می شنود.
امام هادی به روی او لبخند میزند و می گوید : آیا می خواهی به تو بشارتی بدهم که چشمانت روشن شود؟
امام میداند که نرجس در این سفر با سختی های زیادی روبهرو شده و رنج اسارت کشیده است. اکنون باید دل او را با مژده ای شاد می کند.
ای نرجس! خشنود باش و خوشحال!
به زودی خداوند به تو فرزندی می دهد که آقای همه دنیا خواهد شد و عدالت را در این کره خاکی برقرار خواهد کرد.
نرجس میفهمد که او مادر #مهـدی خواهد شد، همان کسی که همه پیامبران به آمدنش مژده داده اند. به راستی چه مژده ایی از این بهتر!
نرجس سوالی می پرسد:
_آقای من! پدر این فرزند کیست؟
_آیا آن شب را به یاد داری؟ شبی که عیسی علیه السلام و جـدم، پیامبر صلی الله علیه و آله مهمان تو بودند؟ آن شب پیامبر تو را برای چه کسی خواستگاری کرد؟
_فرزندت حسن علیه السلام را می گویی؟
_آری، تو به زودی همسر او خواهی شد.
این جاست که چهره نرجس از خوشحالی همچون گل می شکفد. خدا سرور مردان جهان را برای همسری با او انتخاب نموده است.
ادامه دارد...
@man_montazeram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 امروز در #کازرون چند نفر دیگه با اسب و لباس موسوم به امام زمان در خیابانها دیده شدند!!!
🔸فردی که چند روز پیش امامجمعه کازرون را به قتل رسوند، قبل از قتل با اسب و لباس موسوم به امام زمان در خیابانها دیده شده بود!
✍ گروهی به شدت انحرافی_انگلیسی در طالقان فعال شده که ادعا میکند امام زمان از غیبت کبری خارج شده و دلیل عدم ظهور روحانیون هستند!!
✍ اینکه دشمن طالقان را که بهشت منتظران ظهور است نشان گرفته جای تامل دارد. همچنین دشمن از نزدیکی ظهور و وقوع علایم ظهور استفاده کرده و تلاش میکند شیعیان را با این کارهای سخیف و احمقانه به جان هم بیاندازد! ولی به عصری رسیده ایم که دیگر هیچ حربه ی دشمن نتیجه ای نخواهد داشت.
کانال #من_منتظرم... 👇🍃
http://eitaa.com/joinchat/1875640339C4f4a70819d
✍ سالهاست،
که آخرین جمعهی رمضان
هزار و یک مهمان دارد ...
تا بغضِ حُنّاق گرفتهی زمین را بشکند!
مهمانانِ خوانده ای، که عهد بسته اند ؛
تا تو نیایی روزهی مقاومت شان را افطار نکنند!
این رمضان هم تمام شــد..
دلبر جان ؛
کِی اجابت می شود "اللّهم عجل لولیک الفرج"ِ کودکانی که...از درد، جز پوست به استخوان شان نمانده ؟
کانال #من_منتظرم... 👇🍃
🔰 http://eitaa.com/joinchat/1875640339C4f4a70819d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 جاری شدن سیل در کویر اطراف سرخه استان سمنان!!!
#سیل #کویر #خردادماه !!!
کانال #من_منتظرم... 👇🍃
🔰 http://eitaa.com/joinchat/1875640339C4f4a70819d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️🌊 سیل در سبزوار ۷ خودرو را برد و تاکنون یک کشته برجا گذاشته است!
#بارشهای_عجیب
🔰 http://eitaa.com/joinchat/1875640339C4f4a70819d
⚠️ #سیل ‼️
💢 طبق روایت های اسلامی، افزایش بارندگی و بالا آمدن سطح آب رودخانه ها و دریاها و جاری شدن سیل بر روی زمین، از جمله نشانه های نزدیک شدن زمان ظهور امام مهدی(عج) می باشد. در روایتی آمده است:
از امام هادی(ع) پرسیدند: چه وقت آنان (مردم «قم») منتظر فرج خواهند بود؟ حضرت فرمود: «هنگامی که آب روی زمین را فراگیرد.»
📗«بحارالأنوار»، ج18، ص 311
در برخی احادیث اسلامی به وقوع سیل در برخی شهرهای «عراق» و غرق شدن بعضی از آنها در آب، پیش از ظهور امام مهدی(عج) اشاره شده است. امام سجّاد(ع) در این باره فرموده است:
«هر گاه نجف شما را سیل و باران پر کرد...منتظر ظهور قائم منتظَر ما باشید.»
📕«التشریف بالمنن»، ص ۳۶۹
کانال #من_منتظرم... 👇🍃
🔰 http://eitaa.com/joinchat/1875640339C4f4a70819d
#من_منتظرم!
°🔷°❁°🔷°❁°🔷°❁°🔷° °❁°🔷°❁° °🔷°❁° °❁° @man_montazeram ❣﷽❣ #فتنہ_مــ
°🔷°❁°🔷°❁°🔷°❁°🔷°
°❁°🔷°❁°
°🔷°❁°
°❁°
@man_montazeram
❣﷽❣
#فتنه_مردمان_ناشنوادراخرالزمان
2⃣
و بری با آنکه نعمت بسیار بود گران باشد
و اهل وی مخالفت یکدیگر کنند از بهر دین(5).
پس از بروز ویرانیهای گسترده و پیاپی در ری، این شهر مرکزیّت خود را از دست داد و دیر زمانی نپایید تا آنکه «تِهران» که در گذشته، یکی از روستاهای ری بود(6) و در شمال شهر ری و جنوب کوهپایههای البرز قرار داشت، کم کم رونق گرفت و در قرن نهـم هجری قمری به آبادی بزرگی تبدیل گردید. شاه تهماسب اوّل صفوی، در سال 961 هـ.ق، فرمان داد دور تهران بارویی بکشند که 4 دروازه و 114 برج داشت و از آن پس، تهران صورت شهر پـیدا کرد.
رشد تهران، به دلیل استقرار پایتخت سلسلۀ صفویّه در قزوین و سپس در اسفهان، مدتّی متوقّف شد تا اینکه آغا محمّدخان قاجار، در نخستین سالهای قرن سیزدهم هجری قـمری، آن را به پایتختی برگزید و در داخل ارگ آن که از آثار دوران زندیّه بود، کاخهای سلطنتی ایجاد کرد و شهر رو به آبادانی و گسترش نهاد و در مدّت زمانی حدود دویست سال، به شکل کنونی در آمد و همچنان جایگاه خود را به عنوان پایتخت حاکمان ایران حفظ کرده است. در زمان ما تهران از شهرهای بزرگ و پُرجمعیت جهان به شمار می رود و چنان گسترشی یافته است که از آن با نام «تهران بزرگ» یاد می شود و «شهر ری» که در جنوب شرقی تهران کنونی قرار گرفته است، بخشی از آن به شمار می آید(7). بنا بر این، می توان گفت، واژۀ «تهران» در عصر حاضر، برابر با واژۀ «ری» (شامل شهر و روستاهایش) در قدیم می باشد. شهر تهران اکنون مهمترین منطقۀ ایران است و از لحاظ اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نقش مهمّی را در میان دیگر مناطق کشور ایفا می کند.(8)
-------------------------------------------
1. معجم البلدان، ج 3، ص 118، مدخل «ری».
2. طبق برخی گزارشهای تاریخی، سلطان محمود غزنوی که از شاهان سنگدل، هوسران و غارتگر بود، پس از رسیدن به ری و قتل عام شیعیان، دستور داد عدّه ای از دانشمندان و بزرگان شیعه را دستگیر کرده، به دار آویختند و کتابهای شیعیان را از کتابخانه ها، به ویژه کتابخانۀ عظیم صاحب بن عبّاد - وزیر دانشمند دیالمه- جمع آوری کردند و آنچه را در فقه، حدیث و کلام بود، سوزاندند و بقیّه را بر 100 شتر بار کرده و به غزنین - مرکز حکومت غزنویان- بردند. همچنین بنا بر نقلی، با دستور محمود غزنوی، مدّت سه روز، تنور نانواییها و تون حمّامهای ری را به جای هیزم، با سوزاندن کتابهای شیعیان گرم نگه داشتند!
3. نجم الدین رازی، صاحب مرصاد العباد، که خود اهل ری بود، تعداد کشته ها و اسیران ری در تهاجم مغول به این شهر را حدود 500 هزار نفر برآورد کرده است.
4. رک: معجم البلدان، ج 4، ص 51، مدخل «طهران».
5. عجایب المخلوقات و غرائب الموجودات، ص 227، رکن 4.
6. رک: معجم البلدان، ج 3، ص 117، مدخل «ری».
7. اکنون شهر ری یکی از پُرجمعیّت ترین مناطق تهران به شمار می رود و تهران و شهر ری به یکدیگر متّصل شده اند.
8. در تهیّه و تدوین مطالب «تاریخچۀ ری و تهران»، از منابع گوناگون بهره جستیم.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
📋مـطالـب کـانـال را بـراے دوسـتان وگـروهـهاے خـود ارسـال کنـــــید 🌹
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
http://eitaa.com/joinchat/1875640339C4f4a70819d
°❁°
°🔷°❁°
°❁°🔷°❁°
°🔷°❁°🔷°❁°🔷°❁°🔷°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴الله اکبر
مرحوم محمد دشتی (مترجم نهج البلاغه) ساعاتی پیش از تصادف در سال ۱۳۸۰ سخنان عجیبی دارند از آخرالزمان و قیام شیعیان و نقش سپاه پاسداران در تحولات آخرالزمانی و عصر ظهور...
بیش از هزار سال پیش امامان معصوم درباره سپاه پاسداران و حتی آرم روی لباس پاسداران و پرچم سپاه سخنان قابل تاملی را بیان کرده بودند...
✍تقدیم به پاسداران میهنم....🌹🌹
دوستان حتما ببینید
برنامه های قبل و پیش روی ایران در احادیث اومده
#اللهمعجللولیکالفرج
کانال #من_منتظرم... 👇🍃
🔰 http://eitaa.com/joinchat/1875640339C4f4a70819d
#آخرین_عروس
#قسمت_هفدهم
#سر_سفره_افطار_دعا_می_کنی❗️
ابن وصیف یکی از بزرگان ترک هاست که اکنون به نزد خلیفه می رود تا بتواند با صلح و صلاح اوضاع را آرام کند.
او به خلیفه خبر می دهد که وزیر به او و به وی خیانت می کند و پول های خزانه را می دزدد و حقوق سپاهیان را نمی دهد، اما خلیفه باور نمی کند.
در این میان وزیر از جا برمیخیزد و به سوی ابن وصیف می رود و به او فحش می دهد و او را کتک می زند. ابن وصیف بی هوش بر روی زمین می افتد.
خبر به گوش سپاهیان میرسد، ناگهان با شمشیرهای خود به قصر هجوم می آورند و وزیر را دستگیر می کنند. وقتی ابن وصیف به هوش می آید به فکر انتقام از خلیفه می افتد.
او به سپاهیان دستور می دهد تا خلیفه را از روی تخت پایین بکشند.
سپاهیان هجوم می برند و با چوب چماق خلیفه را میزنند و سپس پیراهن او را گرفته و به سوی حیاط قصر می کشانند او را در افتاب سوزان نگه می دارند. خون از سر و روی خلیفه می ریزد.
ابن وصیف که الان همه کاره قصر خلافت است دستور می دهد تا معتز را در اتاقی تاریک زندانی کنند و او را شکنجه دهند و به او آب و غذا ندهند تا بمیرد.
خلیفه مسلمانان به چه وضعی افتاده است او فریاد می زند : «به من قطره آبی دهید» اما هیچکس جواب نمی دهد، او سه روز و سه شب تشنه و گرسنه در اینجا خواهد بود.
او برای حکومت چن روزه خود، امام هادی علیه السلام را شهید کرد و شیعیان را به قتل رسانید، هرگز باور نمیکرد که سرانجامش، مرگی اینچنین باشد.
راست می گویند که چوب خدا صدا ندارد.
ادامه دارد...
@man_montazeram
💢 با امام خامنهای به قدس می آییم...
🔸 «درفش هايي سياه از خراسان خروج مي کند که هيچ چيز قادر به برگرداندن آنها نيست تا اينکه در ايلياء (قدس شریف) به اهتزاز درآيند»
ملاحم و فتن ابن طاووس ص 43 و 58
کانال #من_منتظرم... 👇🍃
🔰 http://eitaa.com/joinchat/1875640339C4f4a70819d