فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀 سالگرد شهادت شهید محراب حضرت آیتالله شهید دستغیب
🔹 آیتالله شهید دستغیب، روحانی وارستهای که نمونهٔ او در میان همهٔ روحانیون اعم از مسئول و غیر مسئول، کبریت احمر است.
🔺 خبر شهادتش را در ظهر جمعه، فرزند رشید ایشان مرحوم آیتالله سید محمدهاشم دستغیب که در آن انفجار هم پدرش و هم پسرش به لقاءالله پیوستهاند به مردم میدهد.
🎥 استواری ایشان و برخورد مردم را ببینید
#اسوه_روحانیت
@Manahejj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀 لزوم اطاعت همه روحانیت از رهبری
🎥 آیتالله شهید دستغیب
🔻 هر عمامه به سری که از رهبر مکرم اطاعت نکند لعنت خدا بر او باد.
تمام عمامه سرها همه باید مطیع باشند.
🔹 رهبر یکی است، امام یکی است و نائب امام هم یکی است.
تا زمانی که حسن (ع) امام بود، حسین(ع) امام نبود.
🔹 وای بر ملتی که از رهبر خود فاصله بگیرد. هلاک است چنین ملتی.
🔻 چه #مجتهد باشی چه #طلبه، بر تو واجب است تبعیت از رهبر. حق نداری مقابل رهبر، حرفی بزنی.
🔹 مواظب باشید گرگ ها شما را از رهبر الهی جدا نکنند.
شما را گروه گروه نکنند.
شما را طعمه خودشان قرار ندهند.
وسیله پیشرفت دشمن نشوید. شما الان در جبهه جنگید. در جبهه جنگ دینی هستید.
#اسوه_روحانیت
@Manahejj
💐 ولادت با سعادت حضرت زینب (سلام الله علیها) تهنیت باید
🌀 برجستهترین ویژگی حضرت زینب
💠 امام خامنهای
🔹 در زندگی زینب کبری، این بُعد از همه بارزتر و برجستهتر است. حادثهای مثل روز عاشورا نمیتواند زینب کبری را خرد کند.
شکوه و حشمت ظاهری دستگاه ستمگر جباری مثل یزید و عبیدالله بن زیاد نمیتواند زینب کبری را تحقیر کند.
📅 ۲۵ خرداد ۱۳۸۴
📌 مناهج:
اگر تأسی به این ویژگی، در وجود آحاد روحانیت و به تبع آن در آحاد جامعه نهادینه و هویدا شود ملتی استوار و شکستناپذیر خواهیم بود که در برابر هیچیک از ناملایمات و حوادث و مشکلات نه تنها خم به ابرو نمیآوریم بلکه مجاهدانه به استقبال آنها میرویم تا رسیدن به گشایش و فرج در همه امور.
«طلبه ناامید» در در فرهنگ مقدس روحانیت اصیل انقلابی بیمعناست.
#اسوه_روحانیت
@Manahejj
🌀 زینت حوزه علمیه و نظام
📝 به مناسبت سالگرد رحلت آیتالله شاهرودی
🖋 استاد سطوح عالی؛ شاگرد آیت الله شاهرودی (نام محفوظ)
🔹 در فضای فکری و رفتاری بخشی از طلاب انقلابی متأسفانه صرف دغدغهمندی و انگیزههای انقلابی دیده میشود؛ بیآنکه برای این هدف مقدس آنگونه که باید و شاید تلاشهای علمی و عملی لازم صورت گیرد. حرکتهای ما بسیار دور است از نیل به انقلابیگری حقیقی؛ حال آنکه به صرف ادعا که تغییری حاصل نمیشود.
🔹 آنچه در جریان انقلاب برای طلبه مفید است مجهزشدن به سلاح علم است. سرباز امام زمان (عج) اگر مسلح باشد هرجا به او گفتند کار کن میتواند بایستد و قوی کار کند. بنابراین لازمه توانمندی طلبه #تخصص است.
🔹 اولین ویژگی مرحوم آیتالله شاهرودی همین تخصص است. ایشان ۱۴ سال در عصر طلایی نجف، شاگردی اساتید بزرگی همچون امام خمینی، شهید صدر و مرحوم آیتالله خویی را داشته است. در آن چند سال بصورت جدی در درس متمحض شدند و به سطحی از قوت علمی رسیدند که برای هر کاری مفید بودند و از همان موقع استفاده از ایشان شروع شد.
🔹 وقتی آیتالله شاهرودی به ایران عزیمت کردند حضرت امام با واسطه برای ایشان صدهزار تومان -پول خیلی زیادی در آن سالها بود- میفرستند و میگویند شما فقط به درس و بحث مشغول باش. آن زمان ایشان کرسی تدریس خارج داشت و پیش از سی سالگی از شهید صدر اجازه اجتهاد گرفته بود. این آیندهنگری حضرت امام را نشان میدهد که ایشان به عنوان یک متخصص (مجتهد) قوی انقلابی درس را رها نکند. مدتی بعد مجدد حضرت امام برای ایشان مبلغ صدهزار تومان میفرستند.
🔹 از ایشان در مجلس اعلای عراق، قوه قضاییه، هماهنگی بین سران قوا، شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام و ... استفاده شد چون مجهز به سلاح علم بودند. تا آنجایی که اطلاع داریم امام خامنهای بعد از مرحوم شاهرودی فردی را به عنوان مسؤول هماهنگی بین قوا تعیین نکردند.
🔹 آیتالله شاهرودی خود را به معنای واقعی کلمه سرباز ولیفقیه میدانست. از آیتالله شب زنده دار نقل است که در یکی از جلسات فقهی فقهای شورای نگهبان با امام خامنهای، حضرت آقا میفرمایند آقایان مراقب سلامتی خودشان باشند. مرحوم هاشمی شاهرودی در پاسخ میگویند خدا شما را نگه دارد؛ ما که سربازیم.
یک وقت ما میگوییم ما که سربازیم؛ یک وقت آقای شاهرودی با آن بنیه علمی اجتهادی میگوید. شخصیتی که نزد عراقی و ایرانی و انقلابی و غیر انقلابی مجمع نظر همه انظار بود و کسی اجتهاد و علمیت قوی وی را منکر نبود.
🔹 وقتی ایشان ریاست قوه قضاییه را قبول کردند برای عدهای از اهل علم این کار خیلی سنگین بود و این را از شأن ایشان به دور میدیدند؛ اینکه یک شخصیت علمی وابسته به انقلاب شود برای برخی قابل تحمل نبود! چراکه میگفتند شما در قم میماندید و مهیای فراهم کردن مقدمات مرجعیت برای خود میشدید نه اینکه یک مسؤول حکومتی شوید.
برای ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام ایشان اصلا نمیخواستند بروند؛ اما وقتی آقا دستور دهند سرباز انقلاب مطیع است.
🔻 متأسفانه برخی طلاب انقلابی ما به ادنی بهانهای از رسیدن به تخصص فرار میکنند . و تعیین وظیفههای خیلی کوچک و کماثر از وظیفه اصلی فرار میکنند!
کسی که میتواند یک شهر را اداره کند به بهانه یک کانون فرهنگی، برای همیشه برد کاری خود را متوقف بر همان کانون میکند. در صورتی که با چند سال تمرکز علمی بجای یک مسجد، مساجد یک شهر و بلکه یک کشور را میتوانست اداره کند.
✅ امام خامنهای مکرر به طلاب گوشزد کردهاند که بی مایه فطیر است و باید درس بخوانند. ادعای انقلابیگری به درس خواندن است.
وقتی هم قرار است وارد درس شویم باید کار را محکم کنیم. به یک شخصیت علمی بدل شویم که علمیت وی قابل انکار برای کسی نباشد همچون آیتالله شاهرودی.
وقتی آقای شاهرودی رییس قوه شدند آبرو و زینت نظام شدند و برای همین برخی خیلی دردشان گرفت.
🔹 زمانی طلبهای آمد نزد مرحوم شاهرودی و گفت: مدتی درس شما شرکت کردم و و بعد رفتم هجرت و اکنون آمدم دوباره درستان شرکت کنم. آقای شاهرودی گفتند این چه طرز درس خواندن است؟ بنشین درست را تمام کن. شهید صدر چهار سال پایش را از نجف بیرون نگذاشت. شما هر روز یک جایی هستید.
حال حساب کنید چقدر طلاب خوشفکر انقلابی آن وقتی که میتوانستند درس بخوانند و متخصص شوند نخواندند و از بین رفتند.
🔹 جنبه دیگر مرحوم شاهرودی محکم درس خواندن ایشان بود. تا کسی نتواند به علمیت ایشان ایراد بگیرد و بعد مثل سرباز وارد نظام شدند و اثرگذار بودند. چقدر تأسفآور است برخی طلاب انقلابی با چفیه اما با غیبتهای زیاد، کیفیت درس پایین و همیشه در حال غر زدن و اعتراض!
🔹 انشاءالله همه طلاب عزیز انقلابی بتوانند همچون آیتالله شاهرودی و استاد بزرگوارشان شهید صدر جامع علمیت و انقلابیگری باشند و برای حوزه و نظام، زینت و فخر باشند.
#اسوه_روحانیت
@Manahejj
🌀 اسوه روحانیت
📝 سالروز درگذشت شهادتگونه واعظ شهیر و مخلص شیخ احمد کافی
🔸 در آستانۀ نیمه شعبان سال ۵۷ حضرت امام به مناسبت کشتار مردم در تهران و شهرهای دیگر اعلام کردند که امسال جشن نیمه شعبان نداریم و چراغانی نکنید.
✅ شیخ احمد کافی هم به تبعیت از ایشان چراغانی را تعطیل کرد. قرار شد صبح جمعه که نیمه شعبان هم بود دعای ندبه قرائت شود اما جشنی برگزار نشود.
🔻 روز پنجشنبه سرهنگ ازغندی، رئیس کلانتری، مرحوم کافی را احضار کرد و سه گزینه پیش رویش گذاشت؛
1️⃣ یا باید مهدیه را چراغانی کنی،
2️⃣ یا باید تحویل ما بدهی تا ما چراغانی کنیم،
3️⃣ یا باید به مشهد بروی!
ازغندی که آدم بیحیایی بود، این مطالب را بعد از چهار ساعت هتاکی و تهدید، به مرحوم کافی اعلام کرد.
ایشان که به شدت ناراحت شده بود، راه سوم را انتخاب کرد و همان شب راهی مشهد شد. در همین سفر بود که این اتفاق ناگوار رخ داد.
🔹 شیخ حسن کافی برادر شیخ احمد پس از انقلاب پیگیر جریان مرگ برادر میشود و در مکالمه تلفنی با تهرانی، بازجو و شکنجهگر معروف ساواک -که بعد انقلاب دستگیر شده- صحبت میکند تا شاید به سرنخی برسد. تهرانی میگوید: آن زمان اوین بوده و خبر دقیقی ندارد، اما تا جایی که در جریان قرار گرفته ایشان را در آمبولانس کشتهاند.
🔻 در آن تصادف پنج خودرو به هم میخورند و پنج نفر کشته میشوند، اما برای پسر کوچک مرحوم کافی که روی زانوی پدر نشسته بود، هیچ اتفاقی نمیافتد. آمبولانس فقط مرحوم کافی را انتقال میدهد؛ نه هیچکس دیگری را. بعد هم میگویند وقتی به قوچان رسیدیم، ایشان از دنیا رفت.
#اسوه_روحانیت
#احمد_کافی
@Manahejj
🌀 ماجرای کافی و صاحب کاباره بزرگ عظیمیه کرج
📝 به مناسبت سالروز درگذشت واعظ شهیر، مرحوم شیخ احمد کافی
🔢 بخش دوم
🔹 برای اینکه این (صاحب کاباره) سرد نشود شب در شهر کرج یک منبری داشتم این را با خودم برداشتم بردم آنجا. رفتیم آنجا و بالای منبر مطرح کردم و یک خرده تشویقش کردم که باز، صبح پشیمان نشود. به مردم گفتم که قرار شده این (صاحب کاباره) همچین جوانمردی بکند و کاباره را ببندد و ما هم قرار هست یک خدمت مختصری به او بکنیم. وقتی از بالای منبر آمدیم پایین، یک بنده خدایی مال کرج هست شهرسازی داره آنجا، ما را کشید کنار، گفت حاج آقا نمیخواهد تهران از کسی پول قرض کنی من یک چک مینویسم هفتاد هزار تومان به تو میدهم.
♨️ اگر کسی برای خدا قدم بردارد خدا به حال خود نمیگذاردش. گفتم: جلال جان (صاحب کاباره) کی درِ کاباره را میبندی؟ گفت: حاج آقا هر وقت هفتاد هزار تومان را دادید. گفتم: اگر همین الان چکش را به تو بدهم؟ گفت: همین الان میبندم.
🔹 سه چهار تا ماشین سواری برداشتیم رفتیم درِ کاباره. آنجا، ده پانزده تا شاگرد داشت. یک وقت اینها با تعجب دیدند که حاج کافی آمده کاباره! گفتیم بریم جلو. پسره (جلال) را انداختیم جلو. جلال یک وقت جلوی شاگردهایش داد زد. جگرم را حال آورد. گفت: به فرمان ولی عصر(عج)، کاباره تعطیل است. اینها (شاگردها) به خیالشان که این مست کرده دارد یک چیزی همینطوری میگوید. یک دفعه اینها دیدن که آقا جلال، واقعاً آقا جلال شده. من گفتم که جلال جان، چهار پنج هزار نفر ناهار تهیه ببین برای روز جمعه. من در مهدیه اعلام میکنم و همه رفیقها با ماشین میآییم اینجا، داخل صف میایستیم هر نفر ده تومان به تو میدهیم ناهار میخوریم که خیال نکنی چهار تا عرقخور که رفت مذهبیها مُردهاند.
✅ فقط انسان خوب درست نکنید این خوب را هم نگه بدارید. فقط توبهکن درست نکنید این توبهکن را جمع و جورش بکنید.
🔹 یک ناهاری درست کرد و از مهدیه رفقا را برداشتیم رفتیم. در باغ ۷۰۰۰ متری که بلندگو میگذاشتند و جمعهها بزن بکوب و رقص بود، ما هم همان بلندگوها را گذاشتیم و اول اذان ظهر اذان گفتیم و یک نماز جماعت سه چهار هزار نفری خواندیم بعد هم ناهار را، خود من هم ده تومان دادم که کسی توقع نکند. همه ناهارها را خوردند، با میل هم پولهایشان را دادند. بعد هم به جلال گفته بودم که دویست سیصد تا لنگ تهیه کند.
🔹 همه هفته جمعهها یک مشت اراذل و اوباش در این استخرها میرفتند این هفته بچه مذهبیها میخواهند شنا کنند جگرهایشان حال بیاد. شنا کردند و دو نفر از وعاظ تهران هم دعوت کرده بودم منبر رفتند. حاج علامه مداح هم گفتیم آمد یک قصیدهای خواند و غوغایی شد. علما خبردار شدند یک مشت آمدند، منبریها آمدند...
♨️ جلال ماه رمضان امسال آمد خانه ما. گفت حاج آقا، گفتم بله، گفت من امسال کارهایم را کردهام میخواهم بروم مکه...
📗 بانک سخنرانیهای شیخ احمد کافی؛ به نقل از ایسنا
#احمد_کافی
#اسوه_روحانیت
#اخلاص
#تقوا
@Manahejj
46.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌀 کمالِ کمال
🎥 مستندی درباره مرحوم آیت الله سید کمال فقیه ایمانی قدس سره
🌐 دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان
#روحانی_مردمی
#اسوه_روحانیت
#سرمایه_های_حوزه
@Manahejj
🌀 ترسیدم اگر برای فرزندم سفارش کنم، از چشم خدا بیفتم!
📝 خاطرۀ دکتر علی حائری شیرازی از مرحوم پدر
🔸 چند وقتی بود که دانشجوی دکتری شده بودم. در پردیس دانشگاه تهران درس میخواندم و هزینۀ دانشگاه هم کم نبود. گاهگاهی که فراخوان جذب هیأت علمی إعلام میشد، هجوم میبردم به سایت، شاید دانشگاهی دورافتاده، دانشجوی دکترا هم بخواهد. بیشتر اوقات هم ناکام بودم و به مرحلۀ مصاحبه نمیرسیدم.
🔹 یکبار در لیست مراکز جذب، نام «جامعة المصطفی» را دیدم. در شرایط پذیرش هم نوشته بود: «فوق لیسانس حقوق».
ولی هرچه کردم وارد سایت پذیرنده نمیشد. چند باری تلاش کردم که موفقیت آمیز نبود. تلفن پشتیبانی را گرفتم و گفتم وارد سایت جامعة المصطفی نمیشود.
گفت: «درسته، جامعة المصطفی گزینش خاص داره و خودش ثبت نام میکنه. از طریق این فراخوان نمیتونید وارد بشید. با خودشون هماهنگ کنید».
🔹 روحانیای میشناختم که در جامعة المصطفی مشغول به کار بود. زنگ زدم، گفت: بله چون فضای خاصی اینجا حکم فرماست، فقط افراد خاصی که از همه لحاظ مورد شناخت باشند میتوانند ثبت نام کنند و از میان ایشان مصاحبه خواهد شد.
بعد ادامه داد: «حضرت آقای اعرافی که ارادت خاصی به والد شما دارند. اگر ایشان شما را تأیید کنند، حتماً در میان مصاحبه شوندگان قرار خواهید گرفت».
🔹 پدر پس از وفات مادر، بلا استثنا هر روز جویای حالم میشدند. عصر زنگ زدند. گفتم شما که چند سالی است اصرار دارید که من به قم بیایم و همراه و مونس شما باشم و درس حوزه را هم از سر بگیرم. امروز متوجه شدم چنین فرصتی برایم مهیاست. کافیست شما چند جملهای خطاب به حضرت آقای اعرافی بنویسد و مرا معرفی کنید تا در زمرۀ مصاحبه شوندگان قرار بگیرم. سکوت کردند. بعد خیلی کوتاه گفتند: «چند جملهای برایش مینویسم و قطع کردند!»
🔹 با خوشحالی به مسئول دفتر ایشان در قم تماس گرفتم. اتفاقاً ایشان به خاطر کاری، وقتی از آقای اعرافی گرفته بود و گفت هفتۀ آینده اگر مرقومۀ والد، آماده شده باشد، آن را هم همراه خود خواهم برد.
♨️ چند روز گذشت. دوباره پیگیر شدم. مسئول دفتر گفت: «بله، متن مفصلی نوشته بودند. من هم آنرا به حضرت آقای اعرافی رساندم». خیلی خوشحال شدم. البته متعجب هم شدم. چون عادت پدر اینچنین بود که هر موقع مطلبی مینوشتند که ارتباطی با من داشت، زنگ میزدند و مطلب را تمام و کمال برایم میخواندند. اما این بار چنین نبود.
برای آنکه بدانم پدر در نامه، در وصف من چه نوشته، دوباره پیگیر شدم. بنا شد یک نسخه از نامه را برایم بفرستند.
✅ بعد از دو سه روز، نامه را دیدم. چند صفحه بود. از ابتدا تا انتها خواندم. ضعفهای حوزه را برشمرده بودند و نصایحی کاربردی کرده بودند. دوباره به صدر و ذیل نامه نگاه کردم. هیچ اثری از من در آن نبود!!
🔺 کمی بعد، پدر تماس گرفت. با کنایه گفتم: «نامۀ شما را به آقای اعرافی خواندم. خجالتم دادید از بس که از من تعریف کرده بودید!»
جواب دادند: « با پدرت با کنایه صحبت نکن!»
بعد ادامه دادند: «شنیدم آقای اعرافی گزینۀ اصلی مدیریت حوزههای علمیه است. دیدم فرصتی دست داده تا خیرخواهی کنم. ترسیدم از چشم خدا بیفتیم وقتی من برای رزق و روزیَت تصمیم بگیرم و خدا هم برکت را از زندگیمان خواهد برد».
#عبرت_معنوی
#اسوه_روحانیت
#حائری_شیرازی
@Manahejj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀 ویژگیهای برجستهی شهید حجت الاسلام والمسلمین مهدی شاه آبادی
🎥 امام خامنهای
#اسوه_روحانیت
#شهدای_روحانیت
@Manahejj
19.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌀 دستورالعمل معنوی امام خامنهای به سید حسن نصرالله
🎥 راه نجات از خستگیها و فشارهای ناشی از دشمنیها و مشکلات
👤 سید حسن نصرالله
#امام_جامعه
#کوه_معنویت
#اسوه_روحانیت
@Manahejj
🌀 درس احقاقِ حق
📝 سرمشق فاطمی
💠 امام خامنهای
✅ ما باید راه فاطمهی زهرا (سلاماللَّهعلیها) را برویم...
❓مگر نمیگوییم که با حال ناتوانی به مسجد رفت، تا حقی را احقاق کند؟
♨️ ما هم باید در همهی حالات تلاش کنیم، تا حق را احقاق کنیم. ما هم باید از کسی نترسیم.
❓مگر نمیگوییم که یکتنه در مقابل جامعهی بزرگ زمان خود ایستاد؟
📅 ۱۳۷۰/۱۰/۰۵
🏴 شهادت صدیقهی کبری حضرت فاطمهی زهرا سلام الله علیها را خدمت مولایمان حضرت ولیّ عصر ارواحنا فداه و جمیع شیعیان و محبین حضرتش تسلیت میگوییم.
#حضرت_زهرا
#اسوه_روحانیت
@Manahejj
🌀 ماجرای کافی و صاحب کاباره بزرگ عظیمیه کرج
📝 به مناسبت ایام ارتحال شهادتگونه واعظ شهیر، مرحوم شیخ احمد کافی
🔢 بخش دوم
🔹 برای اینکه این (صاحب کاباره) سرد نشود شب در شهر کرج یک منبری داشتم این را با خودم برداشتم بردم آنجا. رفتیم آنجا و بالای منبر مطرح کردم و یک خرده تشویقش کردم که باز، صبح پشیمان نشود. به مردم گفتم که قرار شده این (صاحب کاباره) همچین جوانمردی بکند و کاباره را ببندد و ما هم قرار هست یک خدمت مختصری به او بکنیم. وقتی از بالای منبر آمدیم پایین، یک بنده خدایی مال کرج هست شهرسازی داره آنجا، ما را کشید کنار، گفت حاج آقا نمیخواهد تهران از کسی پول قرض کنی من یک چک مینویسم هفتاد هزار تومان به تو میدهم.
♨️ اگر کسی برای خدا قدم بردارد خدا به حال خود نمیگذاردش. گفتم: جلال جان (صاحب کاباره) کی درِ کاباره را میبندی؟ گفت: حاج آقا هر وقت هفتاد هزار تومان را دادید. گفتم: اگر همین الان چکش را به تو بدهم؟ گفت: همین الان میبندم.
🔹 سه چهار تا ماشین سواری برداشتیم رفتیم درِ کاباره. آنجا، ده پانزده تا شاگرد داشت. یک وقت اینها با تعجب دیدند که حاج کافی آمده کاباره! گفتیم بریم جلو. پسره (جلال) را انداختیم جلو. جلال یک وقت جلوی شاگردهایش داد زد. جگرم را حال آورد. گفت: به فرمان ولی عصر(عج)، کاباره تعطیل است. اینها (شاگردها) به خیالشان که این مست کرده دارد یک چیزی همینطوری میگوید. یک دفعه اینها دیدن که آقا جلال، واقعاً آقا جلال شده. من گفتم که جلال جان، چهار پنج هزار نفر ناهار تهیه ببین برای روز جمعه. من در مهدیه اعلام میکنم و همه رفیقها با ماشین میآییم اینجا، داخل صف میایستیم هر نفر ده تومان به تو میدهیم ناهار میخوریم که خیال نکنی چهار تا عرقخور که رفت مذهبیها مُردهاند.
✅ فقط انسان خوب درست نکنید این خوب را هم نگه بدارید. فقط توبهکن درست نکنید این توبهکن را جمع و جورش بکنید.
🔹 یک ناهاری درست کرد و از مهدیه رفقا را برداشتیم رفتیم. در باغ ۷۰۰۰ متری که بلندگو میگذاشتند و جمعهها بزن بکوب و رقص بود، ما هم همان بلندگوها را گذاشتیم و اول اذان ظهر اذان گفتیم و یک نماز جماعت سه چهار هزار نفری خواندیم بعد هم ناهار را، خود من هم ده تومان دادم که کسی توقع نکند. همه ناهارها را خوردند، با میل هم پولهایشان را دادند. بعد هم به جلال گفته بودم که دویست سیصد تا لنگ تهیه کند.
🔹 همه هفته جمعهها یک مشت اراذل و اوباش در این استخرها میرفتند این هفته بچه مذهبیها میخواهند شنا کنند جگرهایشان حال بیاد. شنا کردند و دو نفر از وعاظ تهران هم دعوت کرده بودم منبر رفتند. حاج علامه مداح هم گفتیم آمد یک قصیدهای خواند و غوغایی شد. علما خبردار شدند یک مشت آمدند، منبریها آمدند...
♨️ جلال ماه رمضان امسال آمد خانه ما. گفت حاج آقا، گفتم بله، گفت من امسال کارهایم را کردهام میخواهم بروم مکه...
📗 بانک سخنرانیهای شیخ احمد کافی؛ به نقل از ایسنا
#احمد_کافی
#اسوه_روحانیت
#اخلاص
#تقوا
@Manahejj