eitaa logo
منبرک
8.6هزار دنبال‌کننده
560 عکس
94 ویدیو
40 فایل
💠 صحبت های کوتاه دو دقیقه‌ای ارتباط با ما: @Admin_soada1
مشاهده در ایتا
دانلود
منبرک
🏴 به مناسبت سالروز شهادت امام رضا علیه‌السلام ❇️ ۳ چیز مقدمه ۳ چیز (۱) 🔹 عنْ أَبِي اَلْحَسَنِ اَلر
❇️ ۳ چیز مقدمه ۳ چیز (۲) 👈 ادامه پست قبلی... 💢 فَمَنْ صَلَّى وَ لَمْ يُزَكِّ لَمْ تُقْبَلْ مِنْهُ صَلاَتُهُ 📎 در قرآن ۲۶ بار نماز و زکات در کنار هم آمده است مانند “یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاه “ 🔸 زکات ۲ نوع است، واجب (خمس و زکات ) و مستحب (صدقه) ⁉️ کسانی که اهل خمس و زکات نیستند؛ چه جوابی خواهند داد؟! 📖 داستانک: 🔸پیرزنى در قم با نخ‏ریسى‏ خود، خمس وسهم امامش را نزد آیت ‏اللَّه حجّت می ‏آورد، وقتى می ‏خواست از اتاق بیرون رود عقب عقب می ‏رفت و خیره خیره به آقا نگاه می ‏کرد، آقا دلیلش را پرسید؟ 🔸پیرزن گفت: می ‏خواهم خوب قیافه شما را در خاطرم نگهدارم و روز قیامت شما را تحویل خدا بدهم و بگویم: خدایا! من جان کندم و خمس و سهم امامم را به این آقا دادم تا از دینم حفاظت کند، حال اگر او در این راه کم گذاشته او را مؤاخذه کن. مرحوم آیت ‏اللَّه حجّت خمس را زمین گذاشت و زار زار گریه کرد. 📚 منبع: خاطرات حجت الاسلام قرائتى، جلد ‏۲، صفحه ۱۰۱ ________________ 💢 فمَنْ لَمْ يَشْكُرْ وَالِدَيْهِ لَمْ يَشْكُرِ اَللَّهَ 📎 در قرآن ۴ بار ؛” و بالوالدین احسانا ” آمده است ؛ که در تمام این موارد قبلش بحث پرستیدن خدا مطرح شده است 1️⃣ … لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً … 2️⃣ و اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً … 3️⃣ … أَلاَّ تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً … 4️⃣ و قَضى‏ رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْسانا … ❌ خدا نکند پدر و مادری ؛ فرزندشان را نفرین کنند و یا از او راضی نباشند. 📖 داستانک: 🔸 «زمخشری»،دانشمند بزرگ اهل سنت و صاحب تفسیر معروف «کشّاف»،یک پای خود را در حادثه ای از دست داد. او پس از ورود به بغداد و ملاقات با فقیه دامغانی ، علت قطع شدن پایش را اینگونه شرح می دهد: ♨️ نفرین مادرم موجب پدید آمدن چنین گرفتاری است؛زیرا من، در ایام کودکی،گنجشکی را گرفتم و نخی به پایش بستم و پرهایش را کندم.در این میان،ناگهان پرنده از دستم فرار کرد و در اثر این کار پای چپش جدا شد. 🔸 مادرم وقتی از این ماجرا باخبر شد، برآشفت و به من گفت: خدا پای چپت را قطع کند،همچنان که پای چپ این حیوان زبان بسته را جدا ساختی! پس از مدتی از اسب افتادم و پای چپم شکست. 🔸 پزشکان چاره ای جز قطع پایم ندیدند. و این در اثر نفرین مادر بود. 📚 منبع: کتاب عظمت یک نگاه صفحه ۱۸۰ به نقل از کتاب مقام والدین در اسلام صفحه ۱۲۵ ________________ 💢 فَمَنْ لَمْ يَصِلْ رَحِمَهُ لَمْ يَتَّقِ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ . 📎 در آیه اول سوره مبارکه نساء ، خداوند می فرماید :” وَ اتَّقُواْ اللَّهَ الَّذِى تَسَاءَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحَامَ ” که تقوا و صله رحم در کنار هم آمده است 📖 داستانک: 💬 یکی از فرزندان شیخ رجبعلی خیاط رحمه الله تعالی نقل می کند: 🔸مهندسی بود بساز و بفروش. یکصد دستگاه ساختمان ساخته بود ولی به دلیل بدهکاری زیاد شرایط اقتصادی بدی داشت و حکم جلبش را گرفته بودند. 🔸به منزل پدرم آمد و گفت نمی توانم به خانه برگردم. خود را پنهان می کنم تا کسی مرا نبیند. شیخ با یک توجه فرمود: برو خواهرت را راضی کن! 🔸مهندس گفت: او راضی است. شیخ فرمود نه. مهندس تاملی کرد و گفت: بله وقتی پدرم از دنیا رفت ارثیه ای به ما رسید، هزار و پانصد تومان سهم او شد یادم آمد که نداده ام. 🔸رفت و برگشت و گفت پنج هزار تومان دادم به خواهرم و رضایتش را گرفتم. پدرم سکوت کرد و پس از توجهی فرمود: می گوید هنوز راضی نشده. خواهرت خانه دارد؟ گفت: نه اجاره نشین است 🔸شیخ فرمود: برو و یکی از بهترین خانه هایی که ساخته ای به نامش کن و به او بده و بیا تا ببینم چکار می شود کرد. مهندس گفت: ما دو شریک هستیم چگونه می توانم؟ 🔸شیخ فرمود بیش از این عقلم نمی رسد چون آن بنده خدا هنوز راضی نشده است . او رفت و یکی از خانه ها را به نام خواهرش زد و اثاثیه او را در آن خانه گذاشت و برگشت. شیخ فرمود: حالا درست شد. ❇️فردای همان روز سه تا از آن خانه ها را فروخت و از گرفتاری نجات پیدا کرد. 📚 منبع: کیمیای محبت اثر آیت الله ری شهری ؛ صفحه ۱۴۱ 💠 🆔 @manbarak
🗓 به مناسبت 27 شهریور، روز بزرگداشت استاد سید محمد حسین شهریار ⭕️ خواب عجیب آیت الله مرعشی نجفی درباره شهریار 🔸 حضرت آیت‏ الله مرعشی نجفی می فرمودند: شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم، آن شب در عالم خواب، دیدم در زاویه‏ ی مسجد کوفه نشسته‏ ام و امیر مومنان علی علیه‏ السلام با جمعی حضور دارند. 🔹حضرت فرمودند: شعرای اهل‏بیت ما را بیاورید. دیدم چند تن از شعرای عرب را آوردند. 🔹حضرت فرمودند: شعرای فارسی‏ زبان را بیاورید. آنگاه محتشم و چند تن از شعرای فارسی‏ زبان آمدند. ❇️ فرمودند: شهریار را بیاورید. شهریار آمد. حضرت خطاب به شهریار فرمودند: شعرت را بخوان! شهریار این شعر (علی ای همای رحمت) را خواند. 🔸 حضرت آیه‏ الله مرعشی فرمودند که وقتی این شعر تمام شد، من از خواب بیدار شدم و پرسیدم شهریار کیست؟ گفتند شاعری است که در تبریز زندگی می‏کند. ❇️ شهریار به دستور آیت الله مرعشی به قم دعوت شده و از این شعر سخن به میان می‏ آید و او تعجب می‏کند، چرا که همان موقعی که ایشان خواب دیده‏ اند او شعرش را سروده و احدی از آن اطلاع نداشته و شهریار وقتی از خواب ایشان مطلع می‏شود، فوق‏ العاده منقلب می‏گردد. و شروع کرد به خواندن : ✨على اى هماى رحمت تو چه آیتى خدا را که به ما سوا فکندى همه سایه هما را ✨دل اگر خدا شناسى همه در رخ على بین به على شناختم من به خدا قسم، خدا را...... 📚 منبع: (تلخیص از روزنامه‏ ی اطلاعات، یکشنبه ۲۹/ ۱/ ۷۲، مقاله‏ ی آقای رزم ‏آسا) به نقل از حاج آقا رضا حداد عادل (پدر دکتر غلامعلی حداد عادل) از حجه‏ الاسلام آقا سید قاسم شجاعی- واعظ معروف- _________________________ ❇️ شهریار، شاعر بزرگ اهل بیت است. او شعرهای بسیار زیبایی برای اهل بیت علیهم السلام و همچنین انقلاب دارد. 💢 زمانی که در بمب گذاری، دست مبارک مقام معظم رهبری (حفظه الله) آسیب می بیند، شهریار شعر زیبایی برای ایشان و با مضمون دست چپ ایشان می سراید و تقدیم رهبری می کند. 💠 منبرک 🆔 @manbarak
🗓 به مناسبت 31 شهریور، آغاز هفته دفاع مقدس 📙 ۲ داستان از کتاب دا؛ نوشته سیده زهرا حسینی 📖 داستان اول 🔹 یک دفعه انگار برق شدیدی به من وصل کرده باشند، به عقب برگشتم. باز هم یک چهرهء آشنای دیگر. عفت بود. چند سال پیش با هم در یک کوچه زندگی می کردیم. حالا او را در حالی می دیدم که کف غسالخانه خوابیده بود و پسر یک ساله اش هم روی دستانش است. می دانستم بچهء دومش هم همین روزها به دنیا می آید. عفت هفت، هشت سالی می شد که ازدواج کرده بود اما بچه دار نمی شد. او و خانواده اش آن قدر این در و آن در زدند و نذر و نیاز کردند تا خدا عنایتی کرد و تازه یکسال بود صاحب پسری شده بودند. با تولد این بچه زندگی شان متحول شد و شور و شادی به خانه شان آمد. هنوز این بچه نوزاد بود که عفت دوباره حامله شد. بالای سرش نشستم. ترکش به سر عفت خورده ولی بدنش سالم بود. اما ترکش ها پهلو و گلوی بچه اش را از هم دریده بودند. این دو را همان طور که سر بچه در بغل مادرش بود به غسالخانه آورده بودند. با بغض به زن هایی که توی اتاق بودند، رو کردم و گفتم: اینا چرا باید به این روز بیفتند 📖 داستان دوم 🔸 پیکر پسر جوانی را دیدم که به شکل دلخراشی به شهادت رسیده بود. نمی توانستم بیشتر ازین به او نگاه کنم. چه برسه بخواهم به او دست بزنم و یا جابه جایش کنم. آخر پایین تنه اش از قسمت کمر و لگن بر اثر موج انفجار شکافته و به هم پیچیده شده بود. طوری که پاهایش خلاف جهت تنه رو به بالا افتاده بودند. یک دستش هم از ناحیه کتف کاملاً له شده بود. تقریباً تمام بدن جوان تکه تکه شده و لهیده شده بود. 🔸 دردناک تر از همه وضع پدر و مادر سالخوردهء جوان بود که از خانه محقرشان بیرون آمده با گریه و زاری او را صدا می زدند: عبدالرسول، عبدالرسول 🔸 وقتی دیدم پیرزن خودش را روی زمین انداخت و کورمال کورمال روی خاک ها دست کشید و جلو آمد تا خودش را به جنازه براسند، تازه فهمیدم چشمانش نمی بیند. به شوهرش نگاه کردم او هم نابینا بود. 🔸 پیرزن که دیگر به پسرش رسیده بود، روی جنازه دست می کشید و می گفت: یوما، یوما. مادر، مادر. پیرمرد هم جلوی درگاه خانه ایستاده بود و با گریه می گفت: عبدالرسول، عبدالرسول جاوبنی. عبدالرسول جوابم رو بده. انگار پیرزن از سکوت پسرش فهمیده بود اتفاقی افتاده است 📚 منبع: برگرفته از کتاب ” دا ” سیده زهرا حسینی 💠 🆔 @manbarak
🗓 به مناسبت 31 شهریور، سالروز آغاز جنگ تحمیلی (1359 ه. ش) 💢 سازمان ملل و عملکرد دوگانه ♨️ مقایسه عملکرد سازمان ملل در مواجهه با دو تجاوز نظامی در دنیا http://www.manbarak.ir/7778 💠 🆔 @manbarak
❇️ شهیدی که امام زمان عجل الله تعالی فرجه کفنش کرد. 🔹 یکی از روحانیون تعریف می کرد: ❇️ در زمان جنگ شخصی از دوستانم از بس به امام زمان عجل الله تعالی فرجه علاقه داشت به من وصیت کرد: «اگر من شهید شدم دوست دارم در مجلس ختم من تو در رابطه با امام زمان عجل الله تعالی فرجه سخنرانی کنی». 🔹 روحانی می گوید: ما از جبهه برگشتیم وقتی آمدیم دیدیم عکس شهید را زده اند. پیش پدر و مادرش آمدم گفتم: این شهید چنین وصیتی کرده است. آیا من می توانم در مجلس ختم او سخنرانی کنم؟ و آنان اجازه دادند. در مجلس سخنرانی کردم، بعد گفتم ذکر شهید این بوده است: ✨ یا بن الحسن؛✨ 🍃 یا بیا و یک نظر به من کن 🍃 یا بیا و مرا در کفن کن 🔸 وقتی این جمله را گفتم، یک نفر بلند بلند شروع کرد به گریه کردن. 🔸 وقتی آرام شد گفت: من غسال هستم، دیشب آخرهای شب به من گفتند یکی از شهدا فردا باید تشییع شود. و چون پشت جبهه شهید شده است باید او را غسل دهی. ❇️ وقتی که می خواستم این شهید را کفن کنم، دیدم یک شخص بزرگواری وارد شد گفت: برو بیرون من خودم باید این شهید را غسل و کفن کنم. وقتی به خودم آمدم به غسالخانه برگشتم ولی آن آقا را ندیدم. آن شهید غسل داده شده بود و فضای غسالخانه را عطر دل انگیزی فرا گرفته بود. ‼️ از دیشب ذهنم درگیر بود که آن آقا که بود؟ ✨ یا بن الحسن✨ 🍃 یا بیا و یک نظر به من کن 🍃 یا بیا و مرا در کفن کن 📚 منبع: کتاب روایت مقدس، موسسه روایت سیره شهدا، ص ۹۶ به نقل از کتاب میر مهر، سید مسعود پور سیدآقایی، ص ۱۱۷ 💢 سربازان خمینی منتظران واقعی حجت ابن الحسن اند. اگر ما ادعا می کنیم آنها عمل کردند. 💠 🆔 @manbarak
🏴 به مناسبت سالروز شهادت امام حسن عسگری علیه السلام (260 ه. ق) ♨️ خشم؛ کلید تمام بدی ها 🔹 و قَالَ أبی محمد العسکری علیهماالسلام : الْغَضَبُ مِفْتَاحُ کُلِّ شَر 🔹 امام حسن عسکری علیه السلام می فرمایند: 💢 خشم کلید تمام بدی هاست. 📚 منبع: بحار الأنوار –جلد ‏۷۵ – صفحه ۳۷۳ – باب ۲۹ – مواعظ أبی محمد العسکری… 📖 داستان: 🔹 مرحوم حضرت آیه اللّه العظمى آقاى بروجردى مرجع وقت جهان تشیع در آن زمانى که در شهرستان بروجرد بودند نذر کردند که اگر خشم و عصبانیت خود را کنترل نکنند و به افراد تندى نمایند یکسال روزه بگیرند. 🔹 یک روز هنگام مباحثه علمى با یکى از شاگردان خود بخاطر اینکه آن شاگرد مطالب غیرمنطقى و بى ارتباط با موضوع بحث مى گفت طاقت نیاوردند و نسبت به او تندى نمودند. 🔹 و در اینجا بود که نذر آقاى بروجردى شکسته شد. بعد یکسال روزه گرفتند تا نذر خود را اداء کنند. 🔸 در اینجا به یاد این سخن حضرت امام زین العابدین علیه السلام افتادم که در مقام دعا خطاب به پروردگار متعال مى فرماید: 🔸 پروردگارا ! مقام مرا در میان مردم بالا مبر مگر آنکه به همان اندازه، مقامم را نزد خودم پایین آورى. (صحیفه سجادیه دعاى مکارم الاخلاق ) 📚 منبع : کتاب داستانهایی از علما 💠 🆔 @manbarak
💢 اگر چند روز امام زمان را نبینیم چه می کنیم؟؟؟ ❇️ سید عبدالکریم کفاش دلباخته امام زمان 🔹 عبدالکریم کفاش؛ پیرمرد کفاشی بود که وجود نازنین بقیه الله هر هفته به مغازه او می آمدند. ⁉️روزی از او سوال کردند که اگر یک هفته نیایم چه می کنی؟ ♻️ عرضه داشت: آقا قطعا دق می کنم. ✨ آقا فرمودند: اگر غیر از این بود نمی آمدم. ✨ 📖 داستان ۱: 🔰 بغل کردن امام زمان ❇️ روزی امام زمان در مغازه عبدالکریم کفاش نشسته بودند که رو می کنند به عبدالکریم و می گویند: ✨ عبدالکریم کفش های منو ببین نیاز به وصله دارند ✨ 🔹 عبدالکریم جواب می دهند: آقا به روی چشم اما اجازه بدهید اول سفارش های مردم رو تموم کنم بعد به کفش های شما برسم. (البته چون آقا امر نکرده بودند این جواب را داد) ✨ امام زمان برای بار دوم می فرمایند: عبدالکریم کفش های من نیاز به وصله دارند برایم بدوزش. ✨ 🔹باز هم عبدالکریم همان پاسخ را می دهد. ✨ برای بار سوم امام زمان می فرمایند: عبدالکریم کفش هایم را برایم بدوز.✨ 🔷 این بار عبدالکریم کفاش از جایش برمی خیزد و به جلوی آقا می رود و آقا رو بغل می کند و محکم فشار می دهد و می گوید آقاجان قربانت بروم من که گفتم چشم اما اگه بار دیگر بگویید همینجوری که در بغلم گرفتمتان، داد میزنم آی مردم بیاین که امام زمان اینجاست. ✨ امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می فرمایند عبدالکریم اگه اینطوری نبودی هرگز به سراغت نمی اومدیم… ✨ _____________________ 📖داستان ۲: 🔰 آقا جان شما که مستاجر نیستید 🔹 مرحوم سید عبدالکریم کفّاش اجاره نشین بود. روزی صاحب خانه ایشان را جواب کرد. وی بلافاصله اسباب و اثاثیه خود را از منزل بیرون آورده و در کنار کوچه ای گذارده بود و از این بابت بسیار نگران به نظر می رسید. 🔹 در همان حال خدمت امام زمان – ارواحنا فداه – مشرّف می شوند. مرحوم آقا سید عبدالکریم می گوید: ✨ حضرت به من فرمودند: صابر باش. ✨ 🔹 عرض کردم: چَشم! اما مصیبت اجاره نشینی مصیبتی است که شما خانواده گرفتار آن نشده اید. ✨ آقا [لبخندی زدند و] فرمودند: برای تو منزل فراهم می شود. ✨ 🔹 چیزی نگذشت که برخی از اهل خیر برای او منزلی خریدند و خیال ایشان از این جهت آسوده گردید. 📚 منبع: کتاب روزنه هایی از عالم غیب / نویسنده:آیت اللَّه سید محسن خرازی 💠 🆔 @manbarak
🗓 به مناسبت 4 مهر، روز سرباز ❇️ تجدید بیعت با فرمانده ✳️ درسربازی، هر روز برنامه صبحگاه است. یکی از دلایل برنامه صبحگاه این است که گاهی فرمانده می آید و سربازها باید با فرمانده بیعت کنند. هر روز یا هر چند روزی باید با فرمانده تجدید بیعت کنند. 🔹 ما هم فرمانده و صاحب داریم. برای همین سفارش شده هر روز صبح با امام زمان عجل الله تعالی فرجه تجدید بیعت کنید تا یادمان باشد فرمانده ما چه کسی است؟ ❇️ این که اینقدر به دعای عهد سفارش شده است به همین منظور است. 🔹 امام صادق علیه السلام می فرمایند: هر که چهل صباح دعای عهد را بخواند از یاران قائم ما باشد و اگر پیش از ظهور آن حضرت از دنیا برود، خدا او را از قبر بیرون آورد که در خدمت آن حضرت باشد. 📖 داستانک: 🔹 عروس حضرت امام رحمت الله علیه می گوید: یکی از چیزهایی که امام در روزهای آخر به ما توصیه می ‌کردند، خواندن دعای عهد بود. دعای عهد در سرنوشت انسان دخالت دارد. 🔹 پس از رحلت جانگداز ایشان که مفاتیحشان را از بیمارستان به بیت منتقل می‌ کردیم، متوجه شدیم امام در مفاتیح خود در کنار دعای شریف عهد، تاریخ چله هایشان را ثبت می کردند. 🔸 خوب نیست ما شیعیان در عمرمان یک چله دعای عهد نخوانده باشیم. 🔸 هر روز صبح با امام زمان عهد ببندیم و تجدید بیعت کنیم 🔸 «عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَهً لَهُ فی عُنُقی»؛ براى آن حضرت عهد و پیمان و بیعت تجدید می ‏کنم… 🔸 «فَاَخْرِجْنی مِنْ قَبْری، مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً‌ سَیْفی، مُجَرِّداً قَناتی»؛ کفن پوشیده از قبر مرا بیرون آور، با شمشیر از نیام برکشیده، و نیزه برهنه … 💠 🆔 @manbarak
🗓 به مناسبت دهم ربیع الاول، سالروز ازدواج پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و حضرت خدیجه سلام الله علیها ❇️ تشکر، یکی از اصول زیاد کننده علاقه در زندگی 🔹 عنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ : 🔹 منْ لَمْ یَشْکُرِ الْمُنْعِمَ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ لَمْ یَشْکُرِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَل ✨ حضرت رضا (علیه السلام) می فرمایند: ✨ 🔹کسى که از احسان مردم تشکر نکند شکر خدا را بجا نیاورد. 📚 منبع: بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهارف جلد ‏۶۸، صفحه ۴۵ ✅ یکی از اصولی که زندگی را شیرین می کند اصل تشکر است. ❇️ به عنوان مثال مرد باید هنگام غذا از همسرش به خاطر پخت غذا تشکر کند و زن نیز از مرد باید تشکر کند. در غیر مسایل مربوط به همسر نیز انسان باید تشکر کند و نگوید وظیفه ی اوست مانند: ⏺ در هنگام …………….پیاده شدن از اتوبوس از راننده …………….تشکر کنیم ⏺ درهنگام …………….بیرون آمدن از مغازه از مغازه دار…………….تشکر کنیم ⏺ در هنگام ………………….خروج از مسجد از خادم………………….تشکر کنیم ⏺ در هنگام ……………………..دیدن روفتگر از او……………………..تشکر کنیم ⏺ در هنگام ………………….دیدن معلم فرزندمان از او…………………تشکر کنیم ⏺ در هنگام …………..دیدن راننده سرویس فرزندمان از او……………تشکر کنیم ⏺ در هنگام …………..دیدن فیلمی زیبا با پیامک از کارگردان …………..تشکر کنیم ⏺ در هنگام ………….مشاهده کار خوبی از مسئولین از آنان ………….تشکر کنیم ⏺ در هنگام …….خواندن مطلبی زیبا در مجله با پیامک از نویسنده……. تشکر کنیم. و ... 💠 🆔 @manbarak
🗓 به مناسبت دهم ربیع الاول، سالروز ازدواج پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و حضرت خدیجه سلام الله علیها ❇️ احترام جالب به همسر 🔹 اگر انسان می خواهد فرزندانی مطیع و خوب داشته باشد؛ قدم اولش این است که به مادرِ بچه ها یعنی همسرش احترام بگذارد ( و برای خانمها ؛ به پدر بچه ها) 🔹 نمی شود زن و مرد همیشه در حال بی احترامی به هم باشند و بخواهند فرزندانشان به آنان احترام بگذارند. ◽️ مثال اول: 🔸 پدر، به بچه ها گفته است، داخل اتاق بازی نکنید و بچه ها بازی می کنند، بعد پدر بیاید و به بچه اش بگوید : چرا داخل اتاق بازی کردی. فرزند جواب دهد: مادر اجازه داده و پدر بگوید : مادرت غلط کرده. ⁉️ به نظر شما این بچه وقتی بزرگ شد، با پدر و مادرش چگونه برخورد می کند؟ 📖 داستانک ۱: خانم فریده مصطفوی، دختر حضرت امام خمینی رحمت الله علیه می گوید: 🔹 یادم می آید بچه که بودم و با توپ توی اتاق بازی می کردم توپ را زدم و شیشه شکست, امام با ناراحتی آمدند که ما را تادیب کنند چرا این کار را کرده ایم؟ 🔹 من گفتم: خانم به ما گفتند در اتاق بازی کنید, عیبی ندارد. تا من این را گفتم, ایشان هیچ نگفتند و سرشان را پایین انداختند و از اتاق بیرون رفتند. 📚 منبع: [برداشتهایی از سیره امام خمینی رحمت الله علیه جلد ۱ صفحه ۸۰ ] ____________________ ◽️ مثال دوم: 🔸 هنوز همسر انسان سر سفره نیامده؛ مردِ خانه غذا را تمام می کند. 📖 داستانک ۲: خانم فاطمه طباطبایی, عروس حضرت امام می گویند: 🔹 احترام امام به خانم بسیار زیاد بود و تا آخرین ساعات عمرشان این احترام در اعمال و رفتارشان مشهود بود و به همه حتی پسرشان نیز حفظ این روحیه را توصیه می کردند. ❇️ تا وقتی که خانم سرسفره نمی آمدند، خودشان دست به غذا نمی زدند. 🔹 گاهی که ما زودتر دست به غذا می بردیم نمی‌گفتند: چرا صبر نمی کنید؟ می گفتند: خانم نیامدند؟ 🔹 چند بار ایشان را صدا می زدند. گاهی خانم می آمدند و می‌گفتند: آقا، آخر من مهمان دارم، شمابخورید، من باید غذا را بکشم بعدا می آیم. 🌟 این رفتار امام در همه اثر می گذاشت. 📚 منبع: [کتاب زندگی به سبک روح الله – جلد ۱ – صفحه ۲۰] 💠 🆔 @manbarak
6.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستانی زیبا از توکل در زندگی ✅ با این داستان معنای توکل روشن می‌شود... 🔹 برشی از سخنرانی به مناسبت ۱۰ربیع‌الاول، سالروز ازدواج نبی مکرم اسلام با حضرت خدیجه 💠 🆔 @manbarak
🗓 به مناسبت 17 ربیع الاول، سالروز ولادت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام موسس مذهب جعفری (83 ه. ق) ❇️ دلسوزِ دیگران 🔹 امام صادق و یا امام باقر علیهما السّلام در روایتی که سعدی نیز آن را به شعر درآورده و در سازمان ملل نیز نصب است ؛ (بنی آدم اعضای یک پیکرند) می فرمایند: 🔹 الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ‏ کَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِنِ اشْتَکَى شَیْئاً مِنْهُ وَجَدَ أَلَمَ ذَلِکَ فِی سَائِرِ جَسَدِهِ … 🔹 مؤمن برادر مؤمن است، مانند یک پیکر؛ که هر گاه عضوى از آن دردمند شود، اعضاء دیگر هم احساس درد کنند… 📚 منبع: [الکافی ؛ جلد ‏۲ ؛ صفحه ۱۶۶] 📍باید ما دلسوز دیگران باشیم. مثلا : ⏺ چادر خانمی از موتور آویزان است . بوقی بزنیم و اطلاع دهیم ( نه آنکه سریع موبایلمان را در بیاوریم و از صحنه ی افتادن، فیلم بگیریم) ⏺ ماشینمان جا دارد ،چرا پیرزن و یا پیر مردی را سوار نکنیم ⏺ اگر پوست موزی دیدم . آن را با پا به کناری بزنیم ⏺ اگر سنگ در مقابل راه بود آن را کنار بگذاریم ⏺ از کنار بیمارستان عبور می کنیم ، برای سلامتی همه ی بیماران سوره ی حمدی بخوانیم ⏺ از مقابل قبرستان عبور می کنیم ؛ فاتحه بخوانیم ⏺ اگر کاری از دستمان بر نمی آید؛ لااقل غصه بخوریم مانند غصه ،برای مردم مستضعف و یا مردم مظلوم عراق ، فلسطین ، افغانستان، پاکستان، یمن ، بحرین، نیجریه و … 🔹 پیامبر آنقدر برای کفار دلسوزی می کرد که خداوند می فرماید: لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ ؛ نزدیک است جان خود را برای آنان تباه کنی ! ___________ 📖 داستانک: 💬 حجت الاسلام قرائتی می فرمودند: 🔹 آیت الله العظمى گلپایگانى‏ سر درس بود. من نشسته بودم. 🔹 می ‏گفت: گاهى که متوجه می ‏شوم ،طلبه ‏ها کم درس می ‏خوانند، از غصه تب‏ می ‏کنم. 🔹 گفتم: اگر بچه ‏هاى من مردود بشوند، داد می ‏زنم ولى تب‏ نمی ‏کنم. 🔹 آیت الله گلپایگانى‏ براى پسر مردم تب می ‏کند، ولى من براى بچه ‏هاى خودم تب نمی ‏کنم. از این پیدا است که او چه سوزى دارد. 📚 منبع: [برنامه درسهایى از قرآن ۰۷/ ۰۲/ ۷۴] 💠 🆔 @manbarak