eitaa logo
کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا
6.8هزار دنبال‌کننده
608 عکس
694 ویدیو
102 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 پيامبر خـدا صلى الله عليه و آله مَن أصبَحَ مِن اُمَّتِي و هِمَّتُهُ غَيرُ اللّهِ فليسَ مِنَ اللّهِ، و مَن لَم يَهتَمَّ بِاُمورِ المؤمِنينَ فليسَ مِنهُم. هر فردى از افراد امّت من كه صبح كند و انديشه‌اى جز خدا داشته باشد، از خدا نيست و هركه به كارهاى (گرفتاريهاى) مؤمنان اهتمام نورزد از مؤمنان نيست. 🌻 📚 تحف العقول، ص۵۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺امام‌صادق‌عليه‌السلام‌فرمودند: 📄مَن نَظَرَ إلي أبَوَيهِ نَظَرَ ماقِتٍ وَ هُما ظالِمانِ لَهُ لَم يَبقَلِ اللهُ لَهُ صَلاةً . 📜 کسی که با نظر کینه و بغض به پدر و مادر خود نگاه کند ، خداوند هیچ نمازی را از او نمی پذیرد ، هر چند آن دو به او ستم کرده باشند . 📚مستدرک الوسائل جلد ۱۵ صفحه ۱۷۶
38.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚امام مهدی(عج) 🍃إنّا یحیطُ عِلمُنا بأنبائِکم و لایعَزُبُ عَنّا شَیءٌ مِن أخبارِکم . 🍃ما از همه خبرهای شما آگاهیم 🍃و چیزی از خبرهای شما از ما پنهان نیست. 📗بحار الأنوار، ج ۵۳ ،
🔹 عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عليه السلام قالَ: اَلمالُ وَآلْبَنُونُ زينَةُ الْحَيوةِ الدُّنْيا وَثَمانُ رَكَعاتٍ مِنْ آخِرِ اللَّيْلِ وَالْوَتْرُ زينَةُ الآخِرَةِ، وَقَدْ يَجْمَعُهَا اللّهُ لاَِقْوامٍ. امام صادق عليه السلام فرمود: ثروت و فرزندان، زيور زندگى دنيايند، و هشت ركعت نماز در آخر شب و يك ركعت نماز «وتـر» زيور آخرتند، كه گاهى خدا همه آن زيورها را براى عدّه اى جمع مى كند. 📗بحارالأنوار، ج ۸۷، ص ۱۵۰.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای امام غائبمون وقت بذاریم... نیازهــــای کاذبِ دنیــا ، ما رو از امام زمان عجل الله غافل کرده! استاد_عالی
IMG_20241121_085755_821_۲۱۱۱۲۰۲۴.mp3
1.85M
برای امام غائبمون وقت بذاریم... نیازهــــای کاذبِ دنیــا ، ما رو از امام زمان عجل الله غافل کرده! استاد_عالی
🌠 درس امام شناسی در مکتب فاطمه زهرا "سلام‌الله‌علیها" ▪️از حضرت فاطمه "سلام‌الله‌علیها" روایت شده که پیامبر "صلی‌الله‌علیه‌وآله" فرمودند: «مَثَلُ الإمامِ مَثَلُ الکَعبَةِ إذ تُؤتی وَ لا تَأتی» امام همچون کعبه است که باید به سویش روند، نه آن که [منتظر باشند تا] او به سوی آن‌ها بیاید. 📚 بحارالانوار،ج۳٦،ص۳۵۳ 🤲🏻 اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج 📌 #️⃣ 📲
﷽ 🌺اللهم عجل لولیک الفرج          💫  جمعه  💫  ☀️ ۲ آذر ماه  ۱۴۰۳ شمسی 🌙 ۲۰ جمادی الاول ۱۴۴۶ قمری 🎄 22 نوامبر  2024 میلادی 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 منظور از کتاب مُصحف فاطمی چیه و الان‌ کجاست؟ آیا قرآنی که حضرت علی علیه‌السلام جمع آوری کرد با قرآن امروز متفاوت بوده؟ 🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیشنهاد دانلود 👆 🌷هر گاه خواستید راه میان بر را برای حل مشکلاتتون پیدا کنید این کلیپ را ببینید 🌹 هر گاه خواستید مشکلی را برای کسی حل کنید این کلیپ را براش بفرستید . 🗝🗝شاه کلید آیت الله العظمی بهجت رحمت الله علیه برای همه مشکلات از جمله : 1⃣دفع خوابهای وحشتناک 2⃣رفع نزاع و اختلاف و مشکلات زناشویی 3⃣دفع وحشت واذیت و آزار کودکان 3⃣دفع آزار و اذیت اجنه 4⃣ایجاد آرامش در خانه و خانواده 5⃣دفع حسادت و دشمنی و آزار دیگران و.... ارتباط و پاسخ به سوالات شما👇 @M09100599468
داستان سوزناک حضرت قاسم بن موسی عليه السلام زمانى كه خشم هارون‌ عباسی نسبت به فرزندان گران‌قدر حضرت فاطمه (صلوات الله علیها) شديد شد و كار به جايى رسيد كه دستان آنان را قطع كرده و چشم هاى آنان را با آهن گداخته بر مى كند و آنان را در ميان ديوار و ستون ها گذاشته يا اينكه آنها را به شهرها پراكنده و تبعيد مى كرد؛ حضرت قاسم بن موسى بن جعفر علیهم السلام يكى از آن فرزندان بود كه به طرف شرق حركت كرد؛ زيرا مى دانست جدش اميرمؤمنان در طرف شرق است. او كنار شط فرات در حركت بود كه در اين هنگام ديد دو دختر روى خاك بازى می كنند و يكى از آنها رو به ديگرى مى گويد: نه، قسم به حق امير صاحب بيعت غدير، مطلب اين طور نيست كه تو مى گويى و از او عذرخواهى مى كند. قاسم وقتى شيرينى زبان و منطق گواراى او را ديد؛ به او گفت: دختر منظورت از اين سخن كيست؟ دخترك در پاسخ گفت: منظورم كسى است كه با دو شمشير جنگ كرد و با دو نيزه ضربه مىزد؛ يعنى پدر حسن و حسين (عليهما السلام) على بن ابى‌طالب علیه السلام. حضرت قاسم علیه السلام به او گفت: دخترم! آيا مرا به رئيس اين قبيله راهنمايى مىكنى؟ او گفت: بله، پدرم بزرگ آن قبيله است پس او حركت كرد و قاسم هم پشت سر او راه افتاد تا به خانه آنان آمد و حضرت سه روز ميهمان آن خانواده شد و مورد احترام آنان قرار گرفت؛ روز چهارم كه شد حضرت به صاحب خانه چنين گفت: اى پيرمرد! من از كسى كه از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنيده بود شنيدم كه آن حضرت چنين فرمود: ميهمان سه روز ميهمان است و هرچه بيشتر بماند، صدقه می خورد و من دوست ندارم صدقه بخورم و از تو مى خواهم كه كارى به من واگذار كنى تا آنچه را مى خورم، صدقه حساب نشود پيرمرد گفت: كارى را براى تو در نظر خواهم گرفت حضرت گفت: اجازه بده من در مجلس تو سقايى كنم و آب بدهم قاسم با اين وضع مدتى را در منزل آن پيرمرد مشغول به كار شد تا اینکه شبى پيرمرد براى قضاى حاجت بيرون آمد؛ ديد حضرت قاسم در حال ركوع و سجود و عبادت است؛ از اين ‌رو قاسم در نظر او بزرگ جلوه كرد و محبت حضرت قاسم در دل پيرمرد جاى گرفت هنگامى كه صبح شد، پيرمرد خويشان خود را جمع كرد و به آنان گفت: من تصميم دارم دخترم را به همسرى اين بنده شايسته خدا درآورم؛ نظر شما چيست؟ آنان هم گفتند خوب است پيرمرد دخترش را به عقد او درآورد و حضرت مدتى پيش آنان ماند، تا اینکه خداوند از همسرش دخترى روزى او كرد؛ زمانى كه دختر سه ساله شد، حضرت قاسم دچار بيمارى شديدى شد و مرگش نزديك گرديد. پيرمرد كنار او نشست و شروع كرد به سؤال از حسب و نسب او و به او گفت: فرزندم! شايد تو هاشمى هستى (ولدي لعلك هاشمي)😭 حضرت گفت: بله، من فرزند امام موسى بن جعفر علیه السلام هستم؛ در اين هنگام پيرمرد در حالى كه به سرش میزد گفت: واى از پدرت امام موسى بن جعفر علیه السلام شرمنده ام! حضرت فرمود: نه چنين نيست؛ باكى بر تو نيست اى عموى من! تو مرا گرامى داشتى و تو در بهشت با ما هستى. اى عموى من! پس هنگامى كه من از دنيا رفتم، مرا غسل بده و حنوط و كفن كن و دفنم نما و زمانى كه ايام حج تمتع رسيد، تو همراه دخترت و دختر سه ساله ام به حج برو و پس از انجام مناسك حج، مسير خود را راه مدينه انتخاب كن؛ پس وقتى به دروازه شهر مدينه رسيدى، دختر سه ساله ام را پياده كن و خودت و همسرت پشت سر او حركت كنيد تا اینکه او بر درب خانه ای توقف كند كه آن خانه، خانه ماست؛ پس او وارد خانه می شود و در آن خانه كسى جز زنهاى بيوه وجود ندارند پس از اين سخنان، حضرت قاسم دار فانى را وداع كرد پيرمرد او را غسل و كفن نمود و به خاك سپرد و منتظر شد تا ايام حج تمتع فرا رسيد و او و دخترانش و دختر قاسم به حج مشرف شدند؛ سپس راه مدينه را در پيش گرفتند هنگامى كه به مدينه رسيدند، دختر حضرت قاسم را پياده كردند و او حركت كرد و پيرمرد و دخترش هم پشت سر او به راه افتادند، تا اینکه دختر سه ساله حضرت به درب خانه ای رسيد و وارد خانه شد و پيرمرد و دخترش پشت در خانه منتظر ماندند در اين هنگام چند زن پيش دختر آمدند و دور دختر را گرفتند و گفتند: شما كه هستيد و اين دختر كيست؟ هرچه زنها می گفتند شما كيستيد، آن دختر پاسخى جز گريه و زارى نمى داد، تا اینکه مادر حضرت قاسم بيرون آمد وقتى نگاهش به چهره دختر افتاد، گريست و گفت: واى فرزندم! واى قاسم! قسم به خدا اين دختر، يتيم فرزندم قاسم است 😭😭😭 زنها پرسيدند: از كجا شناختى كه او دختر قاسم است؟! پاسخ داد: چهره او را كه ديدم، فهميدم او قيافه قاسم را دارد سپس دختر خبر داد كه جد و مادرش پشت در خانه هستند نقل شده است وقتى مادر حضرت قاسم از رحلت او خبر يافت، بيمار شد و در غم فراق او بيش از سه روز زنده نماند و به فرزندش پيوست؛ پس چه حال داشت لیلا هنگامی که به فرزندش علی اکبر نگاه کرد در حالی که سرش شکافته شده بود... شجرة طوبى/ج1/ص171 و 172 المجالس العاشوريّة في المآتم الحسينيّة/ص276
VID_20241122_125353_021_320kbps.mp3
4.96M
🔖منبر کوتاه🔖 🔊 🔅قیامت و تهمت‌زنان 🔸 روایاتی راجع به آبروی مؤمن و تهمت 🔰
🌠 مهدی، فرزند فاطمه "سلام‌الله‌علیهما" ▪️رسول خدا "صلّى‌اللّه‌عليه‌وآله" : «اَلْمَهْدِيُّ مِنْ عِتْرَتِي مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ» مهدى "سلام‌الله‌علیه" از عترت من خواهد بود، از نسل حضرت فاطمه "سلام‌الله‌علیها"! 📚 کشف‌الغمة،ج۲،ص٤٣٨ 🤲🏻 اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج 📌 #️⃣
🩸اهانت‌هایی از جانب «اولی» که چه بسا زخمش دردناک‌تر از تازیانه‌های «دومی» است ... 🔖 به حکم روایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام که فرمود: 📋 ضَرْبُ اللِّسَانِ أَشَدُّ مِنْ ضَرْبِ السِّنَانِ. ▪️ضربت و زخم زبان شدیدتر از ضربت شمشیر و نیزه است.(۱) 🖇 بخش عظیم و دردناکی از مصائب صدیقه کبری سلام‌الله‌علیها ناظر به اهانت‌های زبانی اصحاب سقیفه به آن حضرت است. 📄 بعد از ایراد خطبه فدکیه، ملعون «اولی» بر فراز منبر رفت و اهانتی را به صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها نمود که به فرمایش امیرالمؤمنین علیه‌السلام:«اگر تا روز قیامت بر روی پا ایستاده و به درگاه الهی، «اولی» و «دوّمی» را لعنت کنیم، بازهم کوتاهی کرده‌ایم.»(۲) 📉 آن نانجبیب بعد از آنکه _ العیاذبالله, العیاذبالله, العیاذبالله _ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را به «روباه» و امیرالمؤمنین علیه‌السلام را به «دُم روباه» تشبیه کرد، دهان نحسش را باز کرد و گفت: 📋 يَسْتَعِينُونَ بِالضَّعَفَةِ وَ يَسْتَنْصِرُونَ بِالنِّسَاءِ كَأُمِّ طِحَالٍ أَحَبَّ أَهْلُهَا إِلَیْهَا الْبَغْیَ... (۳) ▪️از محضر امام زمان «ارواحنافداه» شرم دارم که این اهانت را ترجمه کنم...😭 خدا عذاب «اولی» را مضاعف بگرداند! ✍ اللَّهُمَّ عَذِّبْهُمْ عَذَاباً یَسْتَغِیثُ مِنْهُ أَهْلُ النَّارِ ... 📚(۱)جامع الأخبار،ص۲۳۷ 📚(۲)کتاب سُلیم،ص۱۴۷ 📚(۲)بحارالانوار ج۳۰ ص۳۲۱ 📚(۳)بحارالانوار ج۲۹ ص۳۲۶ 📚(۳)شرح نهج البلاغه،ابن ابى‌الحديد،ج۱۶، ص۲۱۴
. ۳ سفارش‌های حضرت فاطمه(س) به امیرالمؤمنین(ع): وقتی حضرت احساس کرد که دیگر هنگام رحلتش فرا رسیده، ام ایمن و اسما را دنبال امیرالمؤمنین(ع) فرستاد و امیرالمؤمنین حاضر شدند. ایشان به حضرت عرضه داشتند: احساس میکنم که خدا دیگر مرا دعوت کرده و دیگر همین ساعت‌ها به پدرم ملحق می‌شوم. اموری را در قلب و سینه خودم نگه داشتم که می‌خواهم آنها را با شما در میان بگذارم. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: "دختر رسول خدا، آنچه در دل داری، با من در میان بگذارید و وصیت‌هایتان را بفرمایید." نقل است: «فَجَلَسَ عِنْدَ رَأْسِهَا وَ أَخْرَجَ مَنْ كَانَ فِي الْبَيْتِ ثُمَّ قَالَتْ يَا ابْنَ عَمِّ مَا عَهِدْتَنِي كَاذِبَةً وَ لَا خَائِنَةً وَ لَا خَالَفْتُكَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِي فَقَالَ ع مَعَاذَ اللَّهِ أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَى وَ أَكْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنْ اللَّهِ مِنْ أَنْ أُوَبِّخَكِ بِمُخَالَفَتِي».[1] برای اینکه حضرت اسرار را می‌خواهند بگویند، بالا سر فاطمه زهرا نشستند. آخرین ساعات بی بی دو عالم است و هر که در اتاق و خانه بود، بیرون فرستادند. فاطمه زهرا(س) به امیرالمؤمنین(ع) عرضه داشت: «يَا ابْنَ عَمِّ مَا عَهِدْتَنِي كَاذِبَةً وَ لَا خَائِنَةً وَ لَا خَالَفْتُكَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِي». تو در دوره ای که با من بودی، مرا دروغگو نیافتی. من به تو خلاف نگفتم. در حق تو خیانت نکردم. در هیچ امری با تو مخالفت نکردم. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: همسر عزیزم، به خدا پناه می‌برم، این حرف‌ها چیست که می‌زنید؟ «فَقَالَ ع مَعَاذَ اللَّهِ أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَى وَ أَكْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنْ اللَّهِ مِنْ أَنْ أُوَبِّخَكِ بِمُخَالَفَتِي». دختر رسول خدا، خداشناس‌تر از این حرف‌ها و متقی‌تر از این درجات هستی. درجات تو بالاتر از اینهاست. تو گرامی هستی نزد خدا و خائف درجات تو بالاتر از اینهاست که من بخواهم فردای قیامت از تو حساب بکشم و بگویم: چرا با من مخالفت کردی و شأن شما رفیع‌تر از این حرف‌هاست که بخواهی من از تو راضی شوم. بعد امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «قَدْ عَزَّ عَلَيَّ مُفَارَقَتُكِ وَ تَفَقُّدُكِ إِلَّا أَنَّهُ أَمْرٌ لَا بُدَّ مِنْهُ وَ اللَّهِ جَدِّدْتِ عَلَيَّ مُصِيبَةَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَدْ عَظُمَتْ وَفَاتُكِ وَ فَقْدُكِ فَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ مِنْ مُصِيبَةٍ مَا أَفْجَعَهَا وَ آلَمَهَا وَ أَمَضَّهَا وَ أَحْزَنَهَا هَذِهِ وَ اللَّهِ مُصِيبَةٌ لَا عَزَاءَ لَهَا وَ رَزِيَّةٌ لَا خَلَفَ لَهَا ثُمَّ بَكَيَا جَمِيعاً سَاعَةً وَ أَخَذَ عَلَى رَأْسِهَا وَ ضَمَّهَا إِلَى صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ أُوصِينِي بِمَا شِئْتِ».[2] جدایی تو برای من خیلی سخت است. مصیبت پیغمبر با رفتن شما دوباره برای من زنده شده است. مصیبتی که برای امیرالمؤمنین فاجعه آمیز و ناگهانی است. چقدر تلخ و سخت است. کسی جز خدا نمیداند سختی این مصیبت را. چقدر این مصیبت مرا غصه‌دار کرده. این مصیبتی است که نمی‌شود جبران کرد. ساعتی امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا در این خلوت گریستند. امیرالمؤمنین سر فاطمه را از روی بستر برداشتند و به سینه چسباندند. بعد فرمودند: فاطمه جان! هر وصیتی داری، بفرما. اگر چه من مأمور به صبرم، ولی خواهی دید که وصیت تو را عملی می‌کنم. در این امر مأمور به صبر نیستم. هر چه وصیت کنی، وفا می‌کنم. بعد بی بی دو عالم وصیت کردند و فرمودند: علی جان! برای من تابوتی درست کن و بدن مرا در تابوت قرار بده. بعد شکل تابوت را ترسیم کردند. شاید برای این بود که این پیکر نحیف و چیزی که جز یک سایه از آن نمانده، مقابل چشم امیرالمؤمنین(ع) و عزیزانش قرار نگیرد. بعد فرمود: علی جان! وصیت من این است که آنهایی که ظلم کردند، نباید در تشییع جنازه من حاضر شوند. شبانه خودت مرا غسل بده و خودت مرا کفن کن و مخفیانه بدن مرا بردار و خودت مرا در قبر بگذار. وقتی روی قبر مرا پوشاندی، مقابل صورت من بنشین و در تاریکی شب برای من قرآن تلاوت کن. بعد فرمودند:«وَ أَنَا أَسْتَوْدِعُكَ اللَّهَ تَعَالَى وَ أُوصِيكَ فِي وُلْدِي خَيْراً ثُمَّ ضَمَّتْ إِلَيْهَا أُمَّ كُلْثُومٍ».[3] تو را به خدا می‌سپارم. مراقب فرزندان باش. ایشان دختر کوچکش را در آغوش گرفت و آخرین وداع را با این دختر کرد و فرمود: علی جان! وقتی این دخترم به سن رشد رسید، آنچه در منزل دارم، به این دخترم بسپارید. سپس امیرالمؤمنین و حسنین را به مسجد فرستاد. در بعضی مقاتل هست که خودش با حسنین به مسجد النبی رفت و دو رکعت نماز خواند. روز آخر حضرت از جا برخاستند و بعد به حسنینش فرمود: عزیزانم! شما پیش پدرتان بمانید. و خودش به منزل برگشت. ایشان به اسما فرمود: من داخل حجره می‌شوم.
در بعضی نقل ها دارد که نماز مغرب را خواند و فرمود: اسما من داخل حجره می‌شوم. بعد از ساعتی بیا و مرا صدا بزن. اگر دیدی که جواب ندادم، علی(ع) را خبر کن. اسما می‌گوید: ساعتی گذشت و وارد خانه شدم و دیدم حضرت پاهای خود را به سمت قبله دراز کرده و روپوشی روی خود انداخته و هر چه صدا زدم، جوابی نشنیدم. روپوش را کنار زدم و دیدم بی بی دو عالم دست را زیر صورت گذاشته و روحش با عالم بالا مفارقت کرده است. کسی را دنبال علی(ع) فرستادم. وقتی امیرالمومنین(ع) خبر را شنید، به صورت روی زمین آمد و در فاصله کوتاه مسجد و منزل، هی می‌نشست و بر می‌خاست. ای گل صد برگ من پر پر مشو/ شمع من خاموش وخاکسترمشو / از حدیث کوچه غرقِ آتشم / فاطمه، از توخجالت می‌کشم.. پی نوشت : [1].بحارالأنوار، مجلسی، ج43، ص 191، باب 7، ما وقع عليها من الظلم و بكائها...، ص155. [2].همان . [3].بحارالأنوار، مجلسی، ج79، ص27، باب 12، الدفن و آدابه و أحكامه ...، ص14. .
حالِ جانسوز امیرالمؤمنین علیه‌السلام به هنگام غسل پیکر مطهر صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها از زبان همسایه آن حضرت... در برخی از نقل‌ها آمده است: شخصی به نام «ورَقة بن عبدالله» گوید: خانه من در همسایگی خانه امیرمؤمنان علی علیه‌السلام بود؛ در همان شبی که صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها از دنیا رفت، من در خانه بودم که، فإذًا سَمِعتُهُ يَبكي بُكاءً عٰاليًا لَمْ أعهِدْ نَظيرَهُ مِنهُ. ناگهان شنیدم مولا علی علیه‌السلام با صدای بلند شروع به گریه‌کردن نمود که تا آن زمان، به خاطر ندارم که علی علیه‌السلام اینگونه گریه کرده باشد! فَتَعَجَّبتُ مِنهُ و قُلتُ:سُبحانَ اللّه!أ هٰكذا يَصنَعُ عليٌّ عليه‌السّلام مَع! شِدّةِ صَبرِهِ و حِلمِهِ و سُكونِه‌؟! بسیار تعجب نموده و با خود گفتم: سبحان الله! علی علیه‌السلام با آن همه حلم و صبر و آرامشی که داشت، چرا اینگونه گریه می‌کند؟! پس از خانه بیرون آمده و به پشت خانه او رفته و دقّ الباب کردم؛ فَخَرَجَ و دُموعُهُ تَسيلُ مِنْ عَينَيهِ مِنْ دُونِ اِنقطاع. پس امیرالمومنین علیه‌السلام از خانه بیرون آمد، در حالی که سیل اشک از چشمانش جاری بود و سیلان اشکش، تمام نمی‌شد. عرضه داشتم: یا ابالحسن! مردم عرب خوب نمی‌دانند که مردی در فقدان همسرش اینگونه بی‌تابی کند؟! در اینجا بود که امیرالمؤمنین علیه‌السلام به من فرمودند: يا وَرَقة! لَمْ أبكِ لِفَقدِها بَلْ رَأيتُ آثارَ الرَّفَسَةِ و السّياط‍‌َ في يَدِها و جَنبِها. فَهٰكذا تُحشُرَ يَومَ القِيامَة و تَلقَى اللّهَ. ای ورَقه! گریه من از فقدان زهرا سلام‌الله‌علیها نیست؛ بلکه به هنگام غسل آثار ضربه‌های لگد و تازیانه‌ها را در دست و پهلوی او دیدم؛ فاطمه سلام‌الله‌علیها با همین حال روز قیامت محشور می‌شود و به ملاقات پروردگار می‌رود. الهجوم علی بیت فاطمه سلام‌الله‌علیها ، ص۳۳۸، (به نقل از منابع خطی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اَزاَزَل‌تابیـدِه‌بَـرجـان‌ِمَن‌اَنـوارالحُسین؏❤️ باسَلام‌اَزدورهَستَـم‌جُـزءِزُوارالحُسین؏🫡 زائرین مهر ماهی که به بهشت سفرکرده و نایب زیاره خیّرین عزیز بودند... خیّرین محترم زیارتتان مقبول درگاه حق 🌱بیگانِه‌‌ کَردی‌اَش‌ ز‌ِ جَهان‌ و‌ جَهانیان هَر‌ دِل‌ کِه‌ گَشتِه‌ با‌ تُو‌ دَمی‌ آشِنا‌ حُسِین🫀 💚اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ‌یا‌اَباعَبْدِاللَّهِ💚 🤝در کنار هم برا اشک شوقی ماندگار 🔸نائب الزیاره را دنبال کنید: https://eitaa.com/joinchat/257753595Cbcd6e412cf
تفکر ۱۵.mp3
11.41M
۱۵ آنچه در پادکست پانزدهم می‌شنوید : ـ چگونگی تأثیر تغذیه در نوع و نتیجه « فکر » انسان. ـ چگونگی تنظیم تعلقات و وابستگی‌های زندگی با ارتقاء جنس و نورانیت « فکر » در انسان. منبع : جلسه ۷ از کارگاه تفکر @ostad_shojae | montazer.ir
کارگاه تفکر ۱۶.mp3
16.35M
۱۶ آنچه در پادکست شانزدهم می‌شنوید : ـ شاخصه‌های «انسان متفکر» و «صاحب نظر» از نظر خداوند. ـ چگونگی هماهنگ کردن لذت بردن از زندگی دنیا با آماده شدن برای تولد سالم به آخرت! - نحوه تولد به آخرتِ انسانهایی که از «فکر کردن» فرار میکنند! منبع پادکست : جلسه ۷ از کارگاه تفکر @ostad_shojae | montazer.ir
کارگاه تفکر ۱۷.mp3
9.67M
۱۷ آنچه در پادکست هفدهم می‌شنوید : ـ تفکر عامل تصمیمات درست برای سرمایه گذاری‌های پرسود. ـ تفکر عامل انتخاب عبادات اثرگذار و رشددهنده ـ تفکر عامل افزایش قدرت جذب در انسان منبع پادکست : جلسه ۷ از کارگاه تفکر @ostad_shojae | montazer.ir
کارگاه تفکر ۱۸.mp3
11.1M
۱۸ آنچه در پادکست هجدهم می‌شنوید : ـ کلمه‌ی «احمق» به چه معناست و چرا ما در بعضی انتخابها و ارتباطات‌مان به «حماقت» مبتلا می‌شویم؟ ـ چطور می‌شود درصد حماقت‌هایمان به صفر برسد؟ ـ تفکر چگونه می‌تواند راه انسان را به عوالم بالاتر (ملکوت/ جبروت و ...) باز کند؟ منبع پادکست : جلسه ۸ از کارگاه تفکر @ostad_shojae | montazer.ir