#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
◾️نانجیبانی که سجّاده از زیر پای امام حسن علیهالسلام کشیدند و خنجر به پای مبارک آن حضرت زدند و از بالای اسب او را به زمین انداختند...
شیخ مفید در «الارشاد» مینویسد:
در نزدیکی مدائن در محلی به نام «ساباط» إمام حسن علیهالسلام خطبهای برای یاران خود ایراد نمودند تا بدین جهت آنان را امتحان کنند؛ سپس وارد خیمه شدند و بر روی سجاده خود به عبادت پرداختند.
در این هنگام بود که برخی از خوارج و منافقینی که در لشکر آن حضرت بودند،
ثُمَّ شَدُّوا عَلَی فُسْطَاطِهِ وَ انْتَهَبُوهُ حَتَّی أَخَذُوا مُصَلَّاهُ مِنْ تَحْتِهِ
▪️به خیمههای آن حضرت هجوم آورده و اموال وی را غارت کردند و حتی سجاده آن حضرت را از زیر پایش کشیدند.
🩸با مشاهده این وضعیت، شب هنگام، امام علیهالسلام از تاریکی شب استفاده کردند و در حال عبور از ساباط مدائن بودند که ملعونی از بنی اسد که به او «جراح بن سنان» میگفتند بر سر راه آن حضرت آمد و در حالی که خنجری در دست داشت، افسار اسب امام را گرفت و گفت:
اللَّهُ أَکْبَرُ أَشْرَکْتَ یَا حَسَنُ کَمَا أَشْرَکَ أَبُوکَ مِنْ قَبْلُ
▪️اللّه اکبر ای حسن! همان طور که پدرت پیش از این کافر شد، تو نیز کافر شدی.
ثُمَّ طَعَنَهُ فِی فَخِذِهِ فَشَقَّهُ حَتَّی بَلَغَ الْعَظْمَ
▪️آنگاه با خنجری که در دست داشت آن چنان به ران آن حضرت زد که آن را شکافت و به استخوان رسید.
ثُمَّ اعْتَنَقَهُ الْحَسَنُ علیه السلام وَ خَرَّا جَمِیعاً إِلَی الْأَرْضِ
▪️امام حسن علیه السّلام دست به گردن آن ملعون انداخت و هر دو روی زمین افتادند.
📚الإرشاد ص ۱۷۰
📚بحارالانوار ج۴۴ ص۴۷
✍ آه یا امام مجتبی...
چه کنیم تا اسم «با صورت به زمین خوردن» و «از بالای اسب به زمین افتادن» میآید، خاطر ما به همان ساعتی میرود که «مُقبل» آن ساعت دردناک را اینگونه سرود و «سیّد بن طاووس» اینگونه نوشت:
➖... ضعف و سُستی در اثر زخمها و جراحات بسیار، بر سیدالشهداء علیهالسلام عارض شد و از اثر اصابت تیرهای بسیار بر بدنش، مانند خارپشت به نظر میآمد. در این هنگام، صالح بن وهب مَرّی (یا مُزنی) ملعون با نیزهای بر پهلوی امام عليهالسلام زد،
فَسَقَطَ الْحُسَيْنُ علیهالسلام عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَيْمَنِ.
▪️در این هنگام، سیدالشهداء علیهالسلام از بالای اسب با گونه راست، بر زمین افتاد.
📚لهوف ص۱۹۳
➖هوا ز جور مخالف،چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گـردید
بلند مرتبـه شاهی ز صدر زین افــتاد
اگــر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد...
۲۳ شهریور ۱۴۰۲
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
🔰 اگر تمام «فَضل» به شکل یک انسان در آید، بدونشک آن انسان، «حسنبنعلی (صلواتاللهعلیه)» است...
➖ در روایتی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
📋 لَوْ كَانَ الْفَضْلُ شَخْصاً لَكَانَ الْحَسَنَ عَلَیهِالسّلام
🔻اگر فضل و بخشندگی، تماماً به شکل انسانی در آید،قطعاً آن انسان، امام«حسن» علیهالسلام است.
📚مئة منقبة، ابنشاذانقمی، ص۱۳۵
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
➖ در روایت دیگری نیز رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
📋 بِي أُنْذِرْتُمْ وَ بِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ اهْتَدَيْتُمْ وَ قَرَأَ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ
🔻به وسيله من انذار داده شديد و به وسيله امیرالمؤمنین علی علیهالسلام هدايت مىشوید.
📋 وَ بِالْحَسَنِ أُعْطِيتُمُ الْإِحْسَانَ وَ بِالْحُسَيْنِ تَسْعَدُونَ وَ بِهِ تَشْقَوْنَ
🔻و به وسيله إمام حسن علیهالسلام احسان مىشويد و به وسيله امام حسين علیهالسلام خوشبخت مىگرديد و بدون او بدبخت میشوید.
📋 أَلَا وَ إِنَ الْحُسَيْنَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ مَنْ عَادَاهُ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ رَائِحَةَ الْجَنَّةِ.
🔻بدانيد كه حسين علیهالسلام درى از درهاى بهشت است، هر كس با او دشمنى كند، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مىكند.
📚مئة منقبة، ابنشاذانقمی، ص۲۲
✍من خَسِ بی سر و پایم، که نِیَم لایقِ لطف
لقمهنانی که خورَم ، از سَرِ خوانِ حسن است ...
۶ فروردین ۱۴۰۳
#حدیث
💚 #امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام:
🌸هرکه به حُسن انتخاب خداوند تکیه کند،
جز آن وضعی را که خدا برایش برگزیده است،
آرزوی داشتن وضعی دیگر نکند🌸
📕میزان الحکمه ج 4 ص 473
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔅 #امام_حسین_علیه_السلام
🔹 اى فرزندآدم! انديشه كن وبگو: كجايند پادشاهان جهان و صاحبان دنيا كه آن را آباد كردند و نهرها كندند و درختان را كاشتند و شهرها را بنا كردند و بعد با ناخرسندى از آنها جدا شدند.
📚 ارشاد القلوب، ج 1، ص 29.
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
🩸ای ماهی دریا برایت گریه کرده ...
ابن عباس گوید:
🥀 یک روز رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نشسته بود، ناگاه امام حسن علیهالسلام آمد و پیامبر خدا پس از دیدن او گریان شد، و به امام حسن علیهالسلام فرمود: ای پسر کوچک و عزیزم نزد من بیا، رسول خدا او را آن قدر به خود نزدیک کرد تا وی را بر سر زانوی راست خود نشانید.
🥀 تا آنجا که فرمود: این حسن پسر من، از من است، نور چشم من، روشنی قلب من، میوه دل من، بزرگ جوانان اهل بهشت و حجت خدا است برای امت، امر او امر من، سخن وی سخن من است. کسی که پیرو حسن است، از من است و کسی که از فرمان او سرپیچی کند از من نخواهد بود.
🥀 هنگامی که من به حسن نگاه کردم به یاد آن ذلتهایی افتادم که پس از من خواهد دید. وضع حسن این چنین خواهد بود تا اینکه در اثر زهر کشته خواهد شد.
📋 فَعِنْدَ ذَلِکَ تَبْکِی الْمَلَائِکَةُ وَ السَّبْعُ الشِّدَادُ لِمَوْتِهِ وَ یَبْکِیهِ کُلُّ شَیْ ءٍ حَتَّی الطَّیْرُ فِی جَوِّ السَّمَاءِ وَ الْحِیتَانُ فِی جَوْفِ الْمَاءِ
▪️در همان موقع است که ملائکه و آسمانهای هفت گانه برای شهادت او گریان میشوند و همه چیز برای مظلومیت حسن گریه میکنند، حتی پرندگان هوا و ماهیان دریا.
📋 فَمَنْ بَکَاهُ لَمْ تَعْمَ عَیْنُهُ یَوْمَ تَعْمَی الْعُیُونُ وَ مَنْ حَزِنَ عَلَیْهِ لَمْ یَحْزَنْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَحْزَنُ الْقُلُوبُ
▪️هر کسی برای حسن گریه کند، چشمش در آن روزی که همه چشمها کور میشوند کور نخواهد شد. کسی که برای او محزون گردد، قلبش در آن روزی که همه قلبها محزون میشوند محزون نخواهد شد.
📋 وَ مَنْ زَارَهُ فِی بَقِیعِهِ ثَبَتَتْ قَدَمُهُ عَلَی الصِّرَاطِ یَوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ
▪️هر کس قبر حسن علیهالسلام را در بقیع زیارت کند، قدم او در آن روزی که قدمها در صراط میلغزند، لغزش نخواهد داشت.
📚الامالی،شیخ صدوق،مجلس ۲۴
✍بارها پاره شد ای یوسف زهرا، جگرت
ناسزا گفت، حضور تو، عدو بر پدرت
پیش رو، یار همه مار شده پشت سرت
ای بسا زخم، که زد دوست به دل، بیشترت
نه عجب گر ز غمت سنگ، به صحرا گرید
آب ها خون شود و ماهی دریا گرید
بارها، چرخ ستمکار تو را کشت حسن
ماجرای در و دیوار، تو را کشت حسن
غم بی دردی انصار، تو را کشت حسن
به چه تقصیر دگر یار، تو را کشت حسن
سال ها بر جگرت نیزه و شمشیر زدند
از چه ای جان جهان، بر بدنت تیر زدند
دوست دارم که شبی، شمع مزار تو شوم
سوزم و نورفشان، در شب تار تو شوم
جان و دل باخته، بی صبر و قرار تو شوم
سر به دیوار نهم، زائر زار تو شوم
هر چه از سوز جگر ناله کنم زار زنم
نگذارند که یک بوسه به دیوار زنم
حرمت را، نه چراغ و نه رواق و نه در است
زائر قبر تو، ماه است و نسیم سحر است
۲۱ مرداد ۱۴۰۳
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
🩸«زهر» با کبد امام حسن مجتبی علیهالسلام چه کرد ...
راوی گوید:
🥀 من به همراه امام حسن و امام حسین علیهماالسّلام در خانه بودم. امام حسن علیهالسلام از اتاق خارج شدند ؛ وقتی که بازگشتند، فرمودند:
📋 لَقَدْ سُقِیتُ السَّمَّ مِرَاراً مَا سُقِیتُهُ مِثْلَ هَذِهِ الْمَرَّةِ لَقَدْ لَفَظَت قِطْعَةٌ مِنْ کَبِدِی فَجَعَلْتُ أَقْلِبُهَا بِعُودٍ مَعِی.
▪️من چند بار مسموم شدهام، ولی هیچ کدام نظیر این بار نبود؛ این مرتبه یک قطعه از کبدم خارج شد و با چوبی که در دست داشتم آن را زیر و رو کردم.
📚بحارالانوار ج۴۴ ص۱۵۶
🔖 إبن خزّاز قُمی در «کفایة الأثر» لحظات آخر امام مجتبی علیهالسلام را اینگونه شرح میدهد:
📋 و بَیْنَ یَدَیْهِ طَسْتٌ یُقْذَفُ عَلَیْهِ الدَّمُ وَ یَخْرُجُ کَبِدُهُ قِطْعَةً قِطْعَةً مِنَ السَّمِّ
▪️جلوی آن إمام، طشتی بود؛ خونی را که بالا میآورد در میان آن طشت میریخت، و نیز قطعات کبدش به وسیله آن زهر، خارج میشد.
📚کفایه الاثر,ابن خزّاز قمی، ص۲۲۲
🔖 در گزارشی دیگر نیز آمده است:
📋 و أحَسَّ بِأمعائهِ کأنّها تُقَطّعُ بِالسّکّاکین و الطّشتُ یُرفعُ مِن بینِ یَدَیه مُمتَلئً بِالدّمِ عِدّةَ مرّاتٍ بالیَوم
▪️آن زهر، چنان اثری در بدن آن حضرت گذاشت که گویا امعاء و احشاء او را با چاقو، قطعه قطعه کرده باشند؛ آن طشتی را که در مقابل آن حضرت گذاشته بودند، در آن روز آخر، چند مرتبه پُر از خون و قطعات کبد آن حضرت شد و آن را برداشتند و دوباره گذاشتند.
📚العبرة الساکتة ج۱ ص۱۱۶
✍ ای کاش بگیرند دو چشمِ پسرش را
تا در دلِ این طشت نبیند جگرش را
بدجور غریبانه نفَس میزند آقا
آتش زده با غربت خود دور و برش را
خوب است که آغوش حسین است کنارش
تا که نزد هِی به زمین بال و پرش را
نه اُمِبنین نه که ابالفضل توان داشت
عباس گرفته است کنارش کمرش را
تا خواهرش اینجا نرسیده است بگویید
بر طشت نریزد جگرِ شعلهورش را
از زهر نبود اینهمه خونابه که آمد
آن کوچه نشان داد خدایا اثرش را
صد شُکر سرش بر روی دامان حسین است
تا بر روی حجره نکشد باز سرش را
افسوس حسن نیست به گودالِ حسینش
تا شمر نگیرد روی آن سر تبرش را
۲۱ مرداد ۱۴۰۳
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
🩸سیدالشهداء علیهالسلام در لحظات احتضار إمام حسن علیهالسلام، از شدّت گریه از هوش رفتند ...
در نقلی آمده است:
🥀 امام حسن علیهالسلام در لحظات آخر عمر مبارک خود، به برادران و فرزندان واهل بیت و پیروان خود دستور فرمود که از برادرش حسین بن علی علیهماالسلام تبعیت کنند.
🥀 سپس خطاب به برادر فرمود: ای برادر من! به تو در مورد اهل و عیالم به نیکی سفارش میکنم و تبعیت نما از همان سفارشاتی را که جدّت رسول خدا و پدرت امیرالمومنین ومادرت فاطمه علیهمالسلام نموده اند.
📋 ثُمَّ إنَّ الحسینَ بَکٰی بُکاءاً شدیداً حتّی غُشیَ علیه
▪️سپس امام حسین علیه السلام شدیدا گریه نمود تا اینکه از هوش رفت.
🥀 هنگامی که به هوش آمد امام حسن علیهالسلام به برادر خود فرمود: ای برادر! بر من غم مخور؛ همانا مصیبت تو عظیمتر از مصیبت من است و سختیهای تو بزرگتر از سختیهای من است.
📚معالی السبطین؛ ص۴۸
۲۱ مرداد ۱۴۰۳
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
🩸حکایت قصرِ سبز امام حسن و قصرِ سُرخ امام حسین «علیهماالسلام» در بهشت ...
در روایت آمده است:
🥀 هنگامی که شهادت امام حسن علیهالسّلام نزدیک شد،
📋 جَرَی السَّمُّ فِی بَدَنِهِ تَغَیَّرَ لَوْنُهُ وَ اخْضَرَّ
▪️ زهر در بدنش نفوذ کرده و رنگ مبارکش دگرگون و سبز گردید.
🥀 سیدالشهداء صلواتاللهعلیه به وی فرمود: چرا رنگ شما به سبزی مایل است؟ امام حسن علیهالسلام پس از اینکه گریان شد، فرمود: حدیثی که جدم راجع به من و شما فرموده صحیح است،
📋 ثُمَّ اعْتَنَقَهُ طَوِیلًا وَ بَکَیَا کَثِیراً
▪️آنگاه دست به گردن امام حسین علیهالسلام انداخت و گریهای طولانی کردند.
🥀 سپس امام حسین علیه السلام از آن حدیث جویا شد. امام حسن علیه السّلام فرمود: جد بزرگوارم به من فرمود:
🥀 در شب معراج که وارد باغهای بهشت شدم و از منزل اهل ایمان عبور کردم، با دو قصر مواجه شدم که بسیار عالی و در کنار یکدیگر و به یک شکل بودند، تنها تفاوتی که داشتند این بود که یکی از آنها از زبرجد سبز و دیگری از یاقوت قرمز بود.
🥀 من به جبرئیل گفتم: این دو قصر برای کیست؟ گفت: برای امام حسن و امام حسین علیهماالسّلام میباشند. گفتم: ای جبرئیل! پس چرا یک رنگ نیستند؟ دیدم ساکت شد و جوابی نداد. گفتم: چرا سخن نمی گویی؟ گفت: از شما خجالت میکشم، گفتم تو را به خدا قسم میدهم که مرا از این موضوع آگاه کن. جبرئیل گفت:
📋 أَمَّا خُضْرَةُ قَصْرِ الْحَسَنِ فَإِنَّهُ یَمُوتُ بِالسَّمِّ وَ یَخْضَرُّ لَوْنُهُ عِنْدَ مَوْتِهِ
▪️علت سبز بودن رنگ قصر امام حسن علیهالسلام این است که در اثر سم شهید میشود و در وقت شهادت رنگش سبز خواهد شد.
📋 وَ أَمَّا حُمْرَةُ قَصْرِ الْحُسَیْنِ فَإِنَّهُ یُقْتَلُ وَ یَحْمَرُّ وَجْهُهُ بِالدَّمِ
▪️ سبب قرمز بودن قصر إمام حسین علیهالسلام این است که آن حضرت شهید میشود و صورتش با خون خودش، سرخ خواهد شد.
📋 فَعِنْدَ ذَلِکَ بَکَیَا وَ ضَجَّ الْحَاضِرُونَ بِالْبُکَاءِ وَ النَّحِیبِ.
▪️در همین هنگام بود که هر دو برادر گریه کردند و حضار هم ضجه زده و گریه کردند.
📚بحارالانوار ج۴۴ ص۱۴۷
✍ دیده اش سرخ شد و سبز تمام بدنش
تکه های جگرش گریه کن و سینه زنش
چقدر حال و هوای بدنش گودالی است
شده پاشیده از آن زهر درون بدنش
پرکشیده است از آن خانه که نه، قربانگاه
کاش می بود به جای دگری جز وطنش
گر چه از غیرتِ خود لب به سخن باز نکرد
در همین موی سفید است تمامِ سخنش
در جوانی همه گفتند شکسته شده است
پیرِ آن ثانیه که انسیه را می زدنش
کوچه وا کرده ملائک که بر او نوحه کنند
روضه خوان، حضرت زهراست برای حسنش
۲۱ مرداد ۱۴۰۳
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
🩸روضهخوانیِ امام حسن برای سیدالشهداء «علیهماالسلام» در لحظات احتضار...
در نقلی آمده است:
🥀 وقتیکه سیدالشهداء علیهالسلام بر بالین برادر گریه میکردند، امام حسن علیهالسلام به او فرمودند:
📋 یاأخاهُ لاتَحزَن عَلیَّ فإنَّ مُصابَکَ أعظَمُ مِن مُصیبَتی و رُزْئُک أعظمُ مِن رُزئی
▪️ای برادر بر من غمگین مباش که همانا مصیبت های تو عظیم تر از مصیبت من است و سختی تو بزرگ تر از سختی من است.
📋 فإنَّك تُقتَلُ يا اباعبداللهِ الحسينُ بشَطِّ الفُراتِ بأرضِ كربلا عَطشانا لَهيفا وَحيدا فَريدا مَذبوحا
▪️همانا ای اباعبدالله تو کشته میشوی در کنار نهر فرات در زمین کربلا، در حالی که تشنه و غمگین و تنها هستی تو را ذبح میکنند.
📋 و يَعلو صَدْرَكَ أشقي الأُمّة و يُحَمْحِمُ فَرَسُكَ و يقولُ في تَحَمْحُمِهِ الظَّليمةَ الظَّليمةَ مِن أُمَّةٍ قَتَلَتْ إبْنَ بِنتِ نَبيِّها
▪️و شقی ترین این امت بر سینهات بالا میرود؛ و در آن هنگام اسب تو فریاد میزند: الظَّليمةَ الظَّليمةَ ؛ شکایت از ظلم امتی میکند که پسر دختر پیغمبرش را کشتند.
📋 و تُسْبي حَريمُكَ و يُؤتَمُّ أطفالُك و يَسيرونَ حريمُكَ علي الأقتابِ بِغَيرِ وُطاءٍ و لا فِراشٍ و يُحمَلُ رأسُكَ يا أخي علي رأسِ القَنا بعدَ أنْ تُقتَلُ و يُقْتَلُ أنصارُك
▪️ و اهل و عیالت به إسارت میروند و فرزندانت یتیم میشوند و عیالت را بر شترانی بدون جهاز حمل میکنند و بعد از اینکه تو و یارانت را کشتند، سرِ تو را ای برادر بر سر نیزه میکنند.
📋 فيالَيْتَني كنتُ عندَكَ أَذُبُّ عَنْكَ كما يَذُبُّ عنكَ أنصارُكَ بِقَتلِ الأَعداءِ و لكِن هذا الأَمرُ يَكونُ و أنتَ وحيدٌ لا ناصِرَ لكَ مِنّا
▪️ پس ای کاش آن روز نزد تو میبودم و از تو دفاع مینمودم همانطور که یارانت با کشتن دشمنانت از تو دفاع خواهند کرد ولی این واقعه اتفاق خواهد افتاد درحالی که تو تنها هستی و یاوری از جانب ما برایت نیست.
📚معالی السبطین ص۶۲
✍ خون می چکد حسن ز لب تو، سخن مگو
گفتی به زینبت تو هر آنچه، به من مگو
من مثل تو که صبر ندارم، عزیز من
از خاطرات کوچه و سیلی زدن مگو
اصلا بیا به فکر خودت باش و این کفن
اصلا بیا و روضه از این بی کفن مگو
دیدم تن کبودت و آتش گرفته ام
حالا تو از منی که شوم پاره تن مگو
مادر به دست خواهرمان داد امانتش
از غارت و نماندن آن پیرهن مگو
یک پیرمرد کور به پای تو نیزه زد
اما تو از گلوی من و نیزه زن مگو
از غارت تنم سخنی را وسط مکش
از دسته دسته روی سرم ریختن مگو
وقتی به جای گل به تنت تیر ریختند
از زیر نعل ماندنم عریان بدن مگو
طشت مدینه ی تو کجا! طشت من کجا!
از خیزران نشستن بر این دهن مگو
یوم الحسین گفتی و زینب ز تاب رفت
دیگر تو از عزای حسین، ای حسن مگو
۲۱ مرداد ۱۴۰۳
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
🩸حکایت دو طشتی که چها بر سر زینب کبری سلاماللّهعلیها آورد ...
در نقلی آمده است:
🥀 در لحظات آخر عمر إمام حسن مجتبی علیهالسلام بود که سیدالشهداء علیهالسلام سر او را به دامن گرفته بود و بر حال یکدگر میگریستند؛ در همین هنگام بود که ناله و زاری زینب کبری سلاماللّهعلیها به گوش این دو برادر رسید.
🥀 در اینجا بود که إمام مجتبی علیهالسلام به برادر خود فرمودند:
📋 أخی أباعبدالله، نَحِ هٰذا الطّشتَ عَنّی لِئلّا تَراهُ أختُنا زینَب سلاماللّهعلیها
▪️برادرم ای اباعبدالله! این طشت را از اینجا برادر تا نگاه خواهرمان زینب سلاماللهعلیها به آن نیفتد.
📚 العبرة الساکتة ج۱ ص۱۱۷
✍ در حیرتم به زینب مضطر چها گذشت!
آن دم که اوفتاد نگاهش بر آن دو طشت
یک طشت را، ز خون جگر دید لاله گون
یک طشت را بدید در آن، رأسِ پر ز خون
یک طشت را بدید، پر از پارهٔ جگر
یک طشت را بدید، در آن، رأسِ پر قمر
... آن دم که رأس پاک شهنشاه بحر و بر
آغاز کرد خواندن قرآن به طشت زر
برداشت چوب کینه، یزید از ره غضب
کرد آشنا، به لعل لبِ شاهِ تشنه لب
زینب به ناله گفت که: ای بی حیا مزن!
چوب جفا به بوسه گهِ مصطفی مزن!
دارد (صغیر) تا به صف حشر، شور و شین
گاه از غم حسن، گهی از ماتم حسین
۲۱ مرداد ۱۴۰۳
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
🩸قمر بنی هاشم علیهالسلام با جاندادنِ إمام حسن علیهالسلام، خاک بر سر و روی خود میریخت...
در نقلی آمده است:
🥀 لحظات آخر عمر مبارک امام حسن مجتبی علیهالسلام بود که برادران و خواهران و عدهای از بنی هاشم دور آن حضرت را گرفته بودند، که نفس های آن حضرت به شماره افتاد،
📋 ثمّ إنّهُ وَجَّهَ وَجهَهُ اِلَي القِبلةِ و غَمضَ عَينَيه و مَدَّ يَدَيهِ و رِجلَيه
▪️در این هنگام روی مبارکش را به سمت قبله نمود و چشمانش را بر هم گذاشت و دست و پایش را دراز نمود.
به وحدانیت خدا و رسالت جدّ و ولایت پدرش اقرار نمود و روح مقدسش از این دنیا پر کشید.
🥀 سیدالشهداء علیهالسلام در این هنگام پیکر پاک برادر را در بر گرفت و صورت مبارکش را مسح مینمود و فریاد میکشید: وا اخاه وا خَبيتاه وا حَسناه وا قلّة ناصراه مَن لي عَونٌ بعدك يا اَخي؟!
🥀 حضرت امکلثوم علیهاالسلام به صورتش لطمه میزد و فریاد سر میداد: واحسناه وا محمداه وا علياه وا فاطمتاه
🥀زینب کبری سلاماللّهعلیها ناله سر میداد و میفرمود: وا اخاه وا حسناه وا سَنَداه وا لَهفاه وا قِلّة ناصراه يا اخي
📋 ... ثمّ انّها بَكتْ عَلَي اخيها و هيِ تَلثِمُ خَدَّيهِ و تَتَمرّغ عليه و تبكي عليه طويلا
▪️ آن بانوی مکرّمه، گریه کرد و خود را بر روی بدن مبارک برادر انداخت و گونه های برادر را بوسید و سخت گریه کرد.
📋 و انّ العبّاسَ رَثّاهُ باكياً حَزيناً يَحثُو التُرابَ علَي وَجهِهِ و يَصيحُ
▪️ابالفضل العباس علیهالسلام نیز در آنجا حضور داشت و با قلبی داغدار و چشمانی اشکبار بر برادر خود مرثیهسرایی مینمود و خاک بر روی خود میریخت و فریاد میکشید.
📚معالی السبطین ص۶۵
۲۱ مرداد ۱۴۰۳
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
🩸قمر بنی هاشم علیهالسلام بر بالای جنازه مطهر برادر، دست به شمشیر میبرَد...
در نقلی آمده است:
🥀 وقتی که جنازه مطهر امام حسن مجتبی علیهالسلام را تیرباران کردند،
📋 إذاً بِأبیالفَضلِالعَبّاس عَلَیهالسّلام یَضَعُ یَدَهُ علَی سَیفِهِ وَ صاحَ
▪️حضرت ابالفضلالعباس علیهالسلام دست به شمشیر بُرد و فریاد کشید:
📋 یٰا بَنی هاشم! أ تُرمیٰ جِنازةُ الحَسَنِ وَ أنتُم تَنظُرونَ؟!
▪️ای بنیهاشم! جنازه إمام حسن علیهالسلام تیرباران میشود و شما نگاه میکنید؟!
🔖 در اینجا بود که سیدالشهداء علیهالسلام به طرف او آمدند و برادر را به سینه خود چسپاندند و فرمودند:
📋 أخی عبّاس! لَیسَ هٰذا یَومُک؛ لَک یَومٌ أعظَمُ مِن هٰذا
▪️ای برادرم عباس! امروز، روز (پیکار) تو نیست؛ چرا که تو روزی بزرگتر از این روز را در پیش داری.
📚العبرة الساکتة ج۱ ص۱۱۹
📚الطریق،کاشی،ج۳ ص۳۱۲
✍عـوض گـل کـه گذارنـد بـه آیات تنت
لالههـا تیر شـد و رفـت فـرو در بـدنت
چه جگرها که چو آتش همه افروخته شد
چه بگویم؟ تن و تابوت به هم دوخته شد
تیرهایی که بر آن نخـل گل یـاس زدند
همـه را بـر جگـر حضـرت عبـاس زدند...
@Maghaatel
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
🩸غارت زده منم که تو را خاک میکنم...
إبنشهرآشوب در «المناقب» مینویسد:
📋 قَالَ الْحُسَیْنُ علیه چالسلام لَمَّا وُضِعَ الْحَسَنُ فِی لَحْدِهِ
▪️وقتیکه سیدالشهداء علیهالسلام بدن مطهر امام حسن علیهالسلام را در میان لحد گذاشت، فرمود:
📜 أَ أَدْهُنُ رَأْسِی أَمْ تَطِیبُ مَجَالِسِی/ وَ رَأْسُکَ مَعْفُورٌ وَ أَنْتَ سَلِیبٌ
▪️آیا جا دارد که من روغن به سرم بزنم، یا مجالس من طیب و نیکو باشند؟ در صورتی که سر و صورت تو روی خاک باشد و تو برهنه باشی؟
📜 ...فَلَا زِلْتُ أَبْکِی مَا تَغَنَّتْ حَمَامَةٌ / عَلَیْکَ وَ مَا هَبَّتْ صَباً وَ جَنُوبٌ
▪️... من دائم برای تو گریه میکنم، مادامی که کبوتر بخواند و باد صبا و جنوب بوزد.
📜 ...فَلَیْسَ حَرِیبٌ مَنْ أُصِیبَ بِمَالِهِ / وَ لَکِنَّ مَنْ وَارَی أَخَاهُ حَرِیبٌ
▪️... غارت زده آن کسی نیست که اموالش را برده باشند. بلکه غارت زده آن شخصی است که برادرش را به خاک بسپارد.
📜 إنْ لَم أمُتْ أسَفًا عَلَيك فَقد / أصبحتُ مُشتاقا إلى المَوتِ
▪️...اگرچه که ز داغ تو من نمردهام؛ ليکن به خاطر فراق تو، مشتاق مرگ شدهام
📚 المناقب ج۹ ص۲۴۸
✍غارت زده منم که کنارت نشسته ام
غارت زده منم که ز داغت شکسته ام
غارت زده منم که تو را خاک می کنم
تابوت را ز خون تنت پاک می کنم
غارت زده منم که ز کف داده صبر را
با دست خویش کنده برای تو قبر را
غارت زده منم چه کنم با جنازه ات
ای وای ریخته به زمین خون تازه ات
غارت زده منم که ز داغ برادرم
می ریزم از کنار تنت خاک بر سرم...
@Maghaatel
۱۱ شهریور ۱۴۰۳