eitaa logo
کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا
6.2هزار دنبال‌کننده
544 عکس
644 ویدیو
92 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📘 💠نوشته ای به خط سبز! 🔹مردی از بزرگان جبل عامل هر سال به زیارت مکه مشرف می‌شد و هنگام برگشت در مدینه محضر امام صادق علیه السلام می‌رسید. یک بار قبل از تشرف به حج، خدمت امام رسید و ده هزار درهم به ایشان داد و گفت: - تقاضا دارم با این مبلغ خانه ای برایم خریداری نمایید. سپس به قصد زیارت مکه معظمه از محضر امام خارج شد. 🔹پس از انجام مراسم حج، خدمت امام صادق علیه السلام رسید و حضرت او را در خانه خود جای داد و نوشته ای به او مرحمت نمود و فرمود: «خانه ای در بهشت برایت خریدم که حد اول آن به خانه محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم، حد دومش به خانه علی علیه السلام، حد سوم به خانه حسن مجتبی علیه السلام و حد چهارم آن به خانه حسین بن علی علیه السلام متصل است.» 🔹مرد که این سخن را از امام شنید، قبول کرد. حضرت آن مبلغ را میان فقرا و نیازمندان از فرزندان امام حسن و امام حسین علیهم السلام تقسیم کردند و مرد جبلی به وطن خود بازگشت. 🔹چون مدتی گذشت، آن مرد مریض شد و بستگان خود را احضار نموده، گفت: - من می‌دانم آنچه امام صادق علیه السلام فرمود، حقیقت دارد. خواهش می‌کنم این نوشته را با من دفن کنید! پس از مدت کوتاهی از دنیا رفت و بنابر وصیتش آن نوشته را با او دفن کردند. روز دیگر که آمدند، دیدند مکتوبی با خط سبز روی قبر اوست که در آن نوشته شده: به خدا سوگند! جعفر بن محمد به آنچه وعده داده بود وفا نمود! 📚 بحارالانوار، ج ۴۷، ص ۱۳۴ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @manbarmajma
📘 💠 معجزه‌ای از امام صادق علیه السلام 🔹گروهی از اصحاب امام صادق علیه السلام خدمت حضرت نشسته بودند که ایشان فرمودند: «خزانه‌های زمین و کلیدهایش در نزد ماست، اگر با یکی از دو پای خود به زمین اشاره کنم، هر آینه زمین آنچه را از طلا و گنج‌ها در خود پنهان داشته، بیرون خواهد ریخت!» بعد، با پایشان خطی بر زمین کشیدند. زمین شکافته شد، حضرت دست برده قطعه طلایی را که یک وجب طول داشت، بیرون آوردند! سپس فرمودند: « خوب در شکاف زمین بنگرید! » 🔹اصحاب چون نگریستند، قطعاتی از طلا را دیدند که روی هم انباشته شده و مانند خورشید می‌درخشیدند. یکی از اصحاب ایشان عرض کرد: - یا بن رسول الله! خداوند تبارک و تعالی این گونه به شما از مال دنیا عطا کرده، و حال آنکه شیعیان و دوستان شما این چنین تهیدست و نیازمند؟ حضرت در جواب فرمودند: « برای ما و شیعیان ما خداوند دنیا و آخرت را جمع نموده است. ولایت ما خاندان اهلبیت سرمایه است، ما و دوستانمان داخل بهشت خواهیم شد و دشمنانمان راهی دوزخ خواهند گشت!» 📚بحارالانوار، ج ۱۰۴، ص ۳۷ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ 📘 💠 معجزه‌ای از امام صادق علیه السلام 🔹گروهی از اصحاب امام صادق علیه السلام خدمت حضرت نشسته بودند که ایشان فرمودند: «خزانه‌های زمین و کلیدهایش در نزد ماست، اگر با یکی از دو پای خود به زمین اشاره کنم، هر آینه زمین آنچه را از طلا و گنج‌ها در خود پنهان داشته، بیرون خواهد ریخت!» بعد، با پایشان خطی بر زمین کشیدند. زمین شکافته شد، حضرت دست برده قطعه طلایی را که یک وجب طول داشت، بیرون آوردند! سپس فرمودند: « خوب در شکاف زمین بنگرید! » 🔹اصحاب چون نگریستند، قطعاتی از طلا را دیدند که روی هم انباشته شده و مانند خورشید می‌درخشیدند. یکی از اصحاب ایشان عرض کرد: - یا بن رسول الله! خداوند تبارک و تعالی این گونه به شما از مال دنیا عطا کرده، و حال آنکه شیعیان و دوستان شما این چنین تهیدست و نیازمند؟ حضرت در جواب فرمودند: « برای ما و شیعیان ما خداوند دنیا و آخرت را جمع نموده است. ولایت ما خاندان اهلبیت سرمایه است، ما و دوستانمان داخل بهشت خواهیم شد و دشمنانمان راهی دوزخ خواهند گشت!» 📚بحارالانوار، ج ۱۰۴، ص ۳۷ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @manbarmajma
📘 💠درجات دهگانه ایمان 🔹عبدالعزیز قراطیسی می‌گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: «ای عبدالعزیز! ایمان ده درجه دارد، مانند نردبان که ده پله دارد و همانند نردبان باید پله پله از آن بالا رفت. کسی که در درجه دوم است، نباید از کسی که در درجه اول می‌باشد، انتقاد کند و بگوید: تو ایمان نداری. و آدمی که در درجه اول ایمان است، باید به روش خود ادامه دهد تا برسد به آن کس که در درجه دهم است. ای عبدالعزیز! کسی که ایمانش در مرتبه پایین تر از توست او را بی ایمان ندان! تا کسی که ایمانش بالاتر از توست، تو را بی ایمان نداند. وقتی که دیدی کسی پایین تر از توست او را با مهر و محبت به درجه خود برسان و چیزی را که تاب و تحمل آن را ندارد، بر او تحمیل مکن! تا او را بشکنی و این کار خوب نیست. زیرا هر کس دل مؤمنی را بشکند بر او واجب است شکستگی دل او را جبران کند.» 🔹آنگاه فرمود: «مقداد در درجه هشتم و ابوذر در درجه نهم و سلمان در درجه دهم ایمان (که بالاترین درجات ایمان است) قرار داشت.» 📚 بحارالانوار ج ۲۲، ص ۲۵۰. ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @manbarmajma
📘 💠صبر در سوگ عزیزان 🔹معاذ بن جبل پسری داشت که مورد علاقه وی بود، پسرش از دنیا رفت. او سخت ناراحت شد و در مرگ او بسیار بی تابی می‌کرد. 🔹رسول گرامی در نامه ای به او چنین نوشت: ... شنیده‌ام درباره مرگ فرزندت بسیار بی‌قراری میکنی، بی‌قراری درباره موضوعی که به اراده الهی انجام گرفته است، فرزند تو از بخشش‌های خداوند و امانت او در نزد تو بود، و این امانت را به تو سپرد تا زمان اجلش از وجود او بهره‌مند شدی، و در وقت معین امانتش را از تو گرفت. انالله و انا الیه راجعون؛ همه ما از آن خداییم و به سوی او برمیگردیم. 🔹ای معاذ! مواظب باش! مبادا پاداش خود را بر اثر بی قراری نابود کنی، اگر پاداش بزرگ صبر و تسلیم به رضای خداوند در مرگ فرزندت را می‌دانستی، می‌فهمیدی که مصیبت تو در برابر آن همه ثواب بسیار ناچیز است. و بدان که بی تابی، جلوی مرگ عزیزان را نمی‌گیرد و قضا و قدر الهی را دفع نمی کند. بنابراین صبر و بردباری را پیشه خود کن و به وعده خداوند امیدوار باش، و در برابر قضاء و قدر الهی که برای همگان اندازه گیری شده است، اندوه مخور، و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. 📚 بحارالانوار ج ۷۷، ص ۱۹۴. ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @manbarmajma ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
📘 💠برخورد منطقی با سخن چین! 🔹شخصی سخن چین، به حضور امام حسن علیه السلام رسید. عرض کرد: فلانی از شما بدگویی می‌کند. 🔹امام علیه السلام به جای تشویق چهره درهم کشید و به او فرمود: «تو مرا به زحمت انداختی. از این که غیبت یک مسلمان را شنیدم باید درباره خود استغفار کنم واز این که گفتی آن شخص با بدگویی از من، مرتکب گناه شده بایستی برای او نیز دعا کنم.» 📚بحارالانوار @manbarmajma ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛ سخنرانی مجمع الذاکرین
📘 💠 کلیدِ روزی 🔹امام صادق علیه السلام به فرزندشان فرمودند: «فرزندم! از مخارج چقدر اضافه آمده است؟» عرض کرد: چهل دینار! فرمودند: «برو آن مبلغ را صدقه بده.» 🔹عرض کرد: در این صورت چیزی برای ما نخواهد ماند، پول ما همین مقدار است؟ فرمودند: «برو صدقه بده قطعا خداوند عوض خواهد داد. آیا نمی دانی هر چیزی کلیدی دارد، کلید روزی صدقه است!» 🔹 بیش از ده روز نگذشت که از محلی مبلغ چهار هزار دینار به محضر آن حضرت آوردند. امام فرمودند: «فرزندم! چهل دینار را در راه خدا دادیم، خداوند چهار هزار دینار عوض آن را داد.» 📚 بحار: ج ۴۷، و همان ج ۹۶، ص ۱۳۴. @manbarmajma ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
📘 💠 احترام به شخصیت دیگران 🔹مردی خدمت امیرالمومنین علی علیه السلام آمد و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین من حاجتی دارم. فرمود: «حاجتت را روی زمین بنویس! زیرا که من گرفتاری تو را آشکارا در چهره تو می‌بینم (لازم نیست با زبان بیان کنی)» 🔹مرد روی زمین نوشت؛ (انا فقیر محتاج) من فقیری نیازمندم. امام علی علیه السلام به قنبر فرمود: «با دو جامه ارزشمند او را بپوشان.» مرد فقیر پس از آن، با چند بیت شعر از امیرالمؤمنین علیه السلام تشکر نمود. حضرت فرمود: «یکصد دینار نیز به او بدهید!» بعضی گفتند: یا امیرالمؤمنین او را ثروتمند کردی! علی علیه السلام فرمود: من از پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: «مردم را در جایگاه خود قرار دهید و به شخصیتشان احترام بگذارید.» 🔹آنگاه فرمود: «من براستی تعجب می‌کنم از بعضی مردم، آنان بردگان را با پول می‌خرند ولی آزادگان را با نیکی‌های خود نمی خرند.» 📚بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۳۴ و ج ۷۴، ص ۴۰۷. ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
📘 💠تاجی بر سر سلمان فارسی 🔹عبد الله بن عباس، عموزاده و صحابه امیرالمومنین علی (علیه السلام) نقل می‌کند: سلمان فارسی را در خواب دیدم و از او پرسیدم: تو سلمان هستی؟ گفت: آری. پرسیدم: تو همان آزاده‌ی رسول خدا نیستی؟ گفت: چرا من همانم. 🔹در این وقت دیدم بر سر او تاجی از یاقوت است و لباس‌های زیبا و زیورها بر تن دارد. به او گفتم: ای سلمان! این مقام و منزلت نیکویی است که خداوند به تو عنایت کرده؟ گفت: آری. گفتم: در بهشت پس از ایمان به خدا و پیامبر او، چه چیز را برتر از چیزهای دیگر دیدی؟ 🔹در جواب گفت: در بهشت پس از ایمان به خدا و پیامبر او (صلی الله علیه و آله و سلم) برترین چیزها دوستی علی بن ابی طالب علیه السلام و پیروی از او است و برتر از آن چیزی نیست. 📚 بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۲۴۱. ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @manbarmajma ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛ @manbarmajma
📘 💠 فریاد رس مظلومان 🔹روزی امیرمؤمنان علی علیه السلام از بازار خرما فروشان میگذشت، دید کنیزی گریه می‌کند. فرمود: چرا گریه میکنی؟ گفت: صاحب من یک درهم به من داد، خرما خریدم. هنگامی که آن را پیش او بردم نپذیرفت و گفت: خرمای خوبی نیست و اکنون آورده‌ام پس بدهم ولی خرما فروش قبول نمی کند. 🔹حضرت به خرما فروش فرمود: «ای بنده خدا! این یک کنیز است از خود اختیاری ندارد، تو خرما را بگیر و پولش را بده.» خرما فروش با ناراحتی از جا برخاست و بر سینه امیرالمومنین (علیه السلام) کوبید و او را عقب زد. حاضران گفتند: ای مرد! این امیر مؤمنان است. خرما فروش از شنیدن آن، نفسش بند آمد و رنگ رخسارش پرید و فورا پول را پس داد و خرما را گرفت و گفت: یا امیر مؤمنان! از من راضی باش، اشتباه کردم. حضرت فرمود: «اگر کارت را اصلاح کنی و حق مردم را ادا کنی از تو راضی خواهم شد.» 📚بحارالانوار ج ۴۱، ص ۴۸ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @manbarmajma ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
📘 💠 لبخند پیامبر صلی الله علیه و آله 🔹روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، به طرف آسمان نگاه می‌کردند، تبسمی نمودند. شخصی به حضرت گفت: «یا رسول الله ما دیدیم به سوی آسمان نگاه کردید و لبخندی بر لبانتان نقش بست، علت آن چه بود؟» 🔹رسول خدا فرمودند: آری! به آسمان نگاه می‌کردم، دیدم دو فرشته به زمین آمدند تا پاداش عبادت شبانه روزی بنده با ایمانی را که هر روز در محل خود به عبادت و نماز مشغول می‌شد، بنویسند؛ ولی او را در محل نماز خود نیافتند. او در بستر بیماری افتاده بود. 🔹فرشتگان به سوی آسمان بالا رفتند و به خداوند متعال عرض کردند: «ما طبق معمول برای نوشتن پاداش عبادت آن بنده با ایمان به محل نماز او رفتیم. ولی او را در محل نمازش نیافتیم، زیرا در بستر بیماری آرمیده بود.» 🔹خداوند به آن فرشتگان فرمود: «تا او در بستر بیماری است، پاداشی را که هر روز برای او هنگامی که در محل نماز و عبادتش بود، می‌نوشتید، بنویسید. بر من است که پاداش اعمال نیک او را تا آن هنگام که در بستر بیماری است، برایش در نظر بگیرم. » 📚 بحار الانوار، ج ۲۲، ص ۸۳ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @manbarmajma
📘 💠جاذبه امام حسن علیه‌السلام 🔹مردی از اهل شام در اثر تبلیغات دستگاه معاویه گول خورده بود و خاندان پیامبر را دشمن می‌داشت وارد مدینه شد در شهر امام حسن را دید و شروع به ناسزا گفتن کرد و هرچه از دهانش می‌آمد به آن بزرگوار گفت. حضرت با کمال مهر و محبت به وی می‌نگریست چون آن مرد از سخنان زشت فراغت یافت امام به او سلام کرد لبخندی زد و سپس فرمود: 🔹ای مرد! من خیال میکنم تو در این شهر مسافر غریبی هستی و شاید هم اشتباه کرده‌ای در عین حال اگر از ما طلب رضایت کنی ما از تو راضی می‌شویم اگر چیزی از ما بخواهی به تو می‌دهیم اگر راهنمایی بخواهی، هدایتت میکنیم. اگر برای برداشتن بارت از ما یاری طلبی بارت را برمیداریم، اگر گرسنه هستی سیرت میکنیم، اگر برهنه‌ای لباست میدهیم، اگر محتاجی بی‌نیازت میکنیم، اگر آواره‌ای پناهت میدهیم، اگر حاجتی داری برآورده میکنیم و چنانچه با همه وسایل سفرت بر خانه وارد شوی تا هنگام رفتنت مهمان ما می‌شوی و ما میتوانیم با کمال شوق و محبت از شما پذیرایی کنیم چرا که ما خانه‌ای وسیع و وسایل پذیرایی از هر جهت در اختیار داریم. 🔹وقتی مرد شامی سخنان پر از مهر و محبت امام را شنید سخت گریست و با شرمندگی عرض کرد: گواهی می‌دهم که تو خلیفه خدا بر روی زمین هستی و خداوند داناتر است به اینکه رسالت خویش را در کدام خانواده قرار دهد و تو ای حسن و پدرت دشمن‌ترین خلق خدا نزد من بودید و اکنون تو محبوب‌ترین خلق خدا پیش منی. سپس به خانه وارد شد و تا وقتی که در مدینه بود به عنوان مهمان آن حضرت پذیرایی شد و از ارادتمندان این خاندان شد. 📚بحار ج۴۳ص۳۴۴
📘 💠امانِ شیعیان حضرت فاطمه سلام الله علیها از آتش جهنم 🔹رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌فرماید: دخترم فاطمه سرور زنان جهان، از اولین تا آخرین است، او پاره ی تن من، نور چشم من، میوه ی قلب من و روح و جان من است. او حوریه است در قیافه انسان. 🔹 هنگامی که در محراب عبادت در پیشگاه خداوند می‌ایستد، نور او برای فرشتگان آسمان می‌درخشد همان گونه که نورستارگان بر اهل زمین می‌درخشد. خداوند به فرشتگان می‌فرماید: «ای فرشتگان! به کنیزم فاطمه که سرور کنیزان من است بنگرید که در پیشگاه من ایستاده و چگونه از خوف و خشیت می‌لرزد و با توجه قلبی به عبادت من روی آورده است، گواه باشید که من شیعیان او را از آتش جهنم امان بخشیدم.» 📚بحارالانوار ج ۲۸، ص ۳۸ @manbarmajma