eitaa logo
کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا
6.8هزار دنبال‌کننده
612 عکس
696 ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها ⚫️ ای مدینه! ما با حسین "علیه‌السلام" از پیش تو رفته‌ایم، اما بدون او برگشته‌ایم؛ ما را بی حسین "علیه‌السلام" نپذیر... 🔺وقتی که کاروان مخدّرات از سفر کوفه و شام به مدینه بازگشتند، در بدو ورود حضرت امّ کلثوم علیهاالسلام قصیده‌ بسیار لطیف و جانسوزی خواندند که چند بیت از آن را نقل میکنیم: 🔺مَدِینَةَ جَدِّنَا لَا تَقْبَلِینَا * فَبِالْحَسَرَاتِ وَ الْأَحْزَانِ جِئْنَا 🔺ای مدینه جدّ ما! به استقبال ما نیا که با حسرت و حزن آمدیم 🔺وَ رَهْطُکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَضْحَوْا *عَرَایَا بِالطُّفُوفِ مُسَلَّبِینَا 🔺و ای رسول خدا! خاندان تو به صورت عریان در زمین‌های گرم قربانی شدند و غارت گردیدند 🔺وَ مَوْلَانَا الْحُسَیْنُ لَنَا أَنِیسٌ***رَجَعْنَا وَ الْحُسَیْنُ بِهِ رَهِینَا 🔻مولایمان حسین انیس ما بود، ولی ما از کربلا برگشتیم اما حسین در گرو زمین کربلا ماند. 🔺فَبَعْدَهُمُ عَلَی الدُّنْیَا تُرَابٌ * فَکَأْسُ الْمَوْتِ فِیهَا قَدْ سُقِینَا 🔺پس بعد از آنان خاک بر سر دنیا که جام مرگ را در این مصیبت سر کشیدیم 🔺وَ هَذِی قِصَّتِی مَعَ شَرْحِ حَالِی * أَلَا یَا سَامِعُونَ ابْکُوا عَلَیْنَا 🔺و این قصه من با شرح حال من است؛ هان ای شنوندگان بر ما بگریید! ▪️ این قصیده بسیار نغر و جانسوز است و شرح کاملی از وقایع کربلا تا شام را بیان می‌دارد که سزاوار است اهل منبر و روضه مراجعه کرده و قصیده کامل را ملاحظه بفرمایند. 📖بحارالانوار ج۴۵ ص۱۹۷ @manbarmajma
سلام‌الله‌علیها ◼️ گوشه ای از حال مخدّرات آل الله بر سر مزار شهدای کربلا... نوشته اند: 🔺 فخرجت زينب عليها السلام في الجمع، وأهوت إلى جيبها، فشقّته، ونادت بصوتٍ حزين يقرح القلوب: وا أخاه! وا حسيناه! وا حبيب رسول اللَّه! وا ابن مكّة ومنى! وا ابن فاطمة الزّهراء! وا ابن عليّ المرتضى! آه،ثمّ آه. ووقعت مغشيّة عليها. 🔻وقتی که روز اربعین زن ها بر سر مزار شهدای کربلا جمع شدند، از بین آن ها زینب کبری عليهاالسلام بیرون آمد و دست انداخت و گریبان درید و با صدایی دردناک که قلب را جریحه دار می کند، فریاد می زد: 🔺 وا أخاه! وا حسيناه! وا حبيب رسول اللَّه! وا ابن مكّة ومنى! وا ابن فاطمة الزّهراء! وا ابن عليّ المرتضى! آه،ثمّ آه. 🔻 وای برادرم ، وای حسینم ، وای محبوب رسول خدا ، وای پسر مکه و منا ، وای پسر فاطمه زهرا و وای پسر علی مرتضی پشت سر هم آه می کشید تا اینکه از هوش رفت. 🔺 وخرجت أمّ كلثوم لاطمة الخدّين تنادي برفيع الصّوت اليوم مات محمّد المصطفى، اليوم مات عليّ المرتضى، اليوم ماتت فاطمة الزّهراء وباقي النِّساء لاطمات ناعيات نائحات قائلات: وا مصيبتاه! وا حسناه! وا حسيناه. 🔻وقتی حضرت ام کلثوم علیها السلام این صحنه را دید او نیز از بین زن ها خارج شد و برصورتش لطمه میزد و با صدایی بلند فریاد می زد : امروز همان روزی است که محمد مصطفی صلی الله علیه و آله از دنيا رفته است. امروز همان روزی است که علی مرتضی علیه السلام از دنيا رفته است. امروز همان روزی است که فاطمه زهرا علیهاالسلام از دنيا رفته است. و بقیه زن ها بر صورت ها لطمه می‌زدند و نوحه سر می دادند و می گفتند :وا مصيبتاه! وا حسناه! وا حسيناه. 🔺 فلمّا رأت سكينة ما حلّ بالنِّساء رفعت صوتها تنادي: وا محمّداه! وا جدّاه! يعزّ عليك ما فعلوا بأهل بيتك ما بين مسلوب وجريح، ومسحوب وذبيح، وا حزني أسفاً 🔺حضرت سکینه علیهاالسلام چون این صحنه را دید با صدای بلند فریاد زد :وامحمداه! وا جداه! یا رسول الله! خیلی سخت است بر تو اینکه ببینی با اهلبیتت چه کرده اند؛ عده ای از آن ها غارت شده؛ عده ای جراحت دارند؛ عده ای ذبح شده و عده کشانده شدند. وای از این حزن و اندوه عظیم.... 📖الدّمعة السّاكبة، ج۵/ص ۱۶۲- ۱۶۳ 📖 معالي السّبطين، ج۲/ ص۱۹۷، ۱۹۸؛ 📖 وسيلة الدّارين، / ص۴۰۴، ۴۰۵ @manbarmajma
سلام‌الله‌علیها 📌خطاب ام کلثوم سلام الله علیها به ابن ملجم ملعون پس از ضربت خوردن حضرت امیر (علیه السلام) 🔺عن إسماعيل بن راشد: إنَّ النّاسَ دَخَلوا عَلَى الحَسَنِ فَزِعينَ‏ لِما حَدَثَ مِن أمرِ عَلِيٍّ، فَبَينَما هُم عِندَهُ وَابنُ مُلجَمٍ مَكتوفٌ بَينَ يَدَيهِ إذ نادَتهُ امُّ كلثُومٍ بِنتُ عَلِيٍّ وهِيَ تَبكي: أي عَدُوَّ اللّهِ! لا بَأسَ عَلى أبي، وَاللّهُ مُخزيكَ، قالَ: فَعَلى مَن تَبكينَ؟ وَاللّهِ لَقَدِ اشتَرَيتُهُ بِأَلفٍ، وسَمَمتُهُ بِأَلفٍ، ولَو كانَت هذِهِ الضَّربَةُ عَلى جَميعِ أهلِ المِصرِ ما بَقِيَ مِنهُم أحَدٌ. 🔻ترجمه: تاريخ الطبرى به نقل از اسماعيل بن راشد: مردم به حضور حسن عليه السلام آمدند و از حادثه‏اى كه براى على عليه السلام پيش آمده بود، بى‏تاب بودند. در همان حال كه ابن ملجم هم دست بسته در برابرش بود، امّ كلثوم دختر على عليه السلام با گريه خطاب به او گفت: اى دشمن خدا! پدرم را باكى نيست [و بهبود خواهد يافت‏]. خدا تو را خوار مى‏كند. گفت: پس بر چه كس گريه مى‏كنى؟ به خدا سوگند، شمشير را به هزار [درهم‏] خريدم و با هزار [درهم‏] آن را زهراگين كردم. اگر اين ضربت بر همه اهل شهر وارد مى‏شد، يكى هم زنده نمى‏ماند 📖تاريخ الطبري: ج 5 ص 146 📖اسد الغابة: ج 4 ص 113 📖تاريخ مدینه دمشق: ج 42 ص 559 @manbarmajma