eitaa logo
کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا
6.2هزار دنبال‌کننده
544 عکس
636 ویدیو
92 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
◼️ قدردانی حضرت موسی بن جعفر "علیهماالسلام" از روضه‌خوانِ سیدالشهداء "علیه‌السلام"... منصور دوانیقی ملعون یک روز به مناسبتی، حضرت موسی بن جعفر "علیهماالسلام" را با اکراه به قصر خود دعوت‌ کرد. وقتی که حضرت تشریف آوردند و جلوس فرمودند، پادشاهان و امیران و سربازان می‌آمدند و تهنیت می‌گفتند و هدایا و تحفه‌های خود را پیشکش ایشان می‌کردند. خادم منصور هم بالای سر موسی بن جعفر "علیهماالسّلام" بود و هر چه می‌آوردند را صورت می‌نوشت. 🔻آخرین نفری که آمد پیرمردی کهن سال بود که عرض کرد: یَا ابْنَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّنِی رَجُلٌ صُعْلُوکٌ لَا مَالَ لِی أُتْحِفُکَ وَ لَکِنْ أُتْحِفُکَ بِثَلَاثَةِ أَبْیَاتٍ قَالَهَا جَدِّی فِی جَدِّکَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام. ▪️ای فرزند دختر رسول خدا! من مرد تهیدستی هستم که مالی ندارم که تحفه دهم، تحفه من سه بیت شعر است که جدّ من، درباره جدّ شما حسین بن علی علیه‌السلام سروده است: عَجِبْتُ لِمَصْقُولٍ عَلَاکَ فِرِنْدُهُ/یَوْمَ الْهِیَاجِ وَ قَدْ عَلَاکَ غُبَارٌ ▪️تعجب می‌کنم از برق شمشیرها که در روز تشنگی بر بالای سر تو بودند و غباری بر فرازت بلند شده بود. وَ لِأَسْهُمٍ نَفَذَتْکَ دُونَ حَرَائِر/ یَدْعُونَ و جَدَّکَ وَ الدُّمُوعُ غِزَارٌ ▪️از تیرهایی که در مقابل زنان آزاده بر تو نفوذ می‌کردند و آن‌ها با اشک‌های جاری جدّت رسول خدا "صلی‌الله‌علیه‌وآله" را می‌خواندند. أَلَّا تَغَضْغَضَتِ السِّهَامُ وَ عَاقَهَا / عَنْ جِسْمِکَ الْإِجْلَالُ وَ الْإِکْبَارُ ▪️چگونه آن تیرها نشکستند!؟ و چرا بزرگواری و عظمت تو مانع از آن‌ها نشد!؟ حضرت موسی بن جعفر "علیهمالسلام" فرمودند: قَبِلْتُ هَدِیَّتَکَ اجْلِسْ بَارَکَ اللَّهُ فِیکَ 🔹هدیه تو را پذیرفتم، بنشین، خدا تو را برکت دهد! سپس سر خویش را به سمت خادم بلند نموده و فرمودند: پیش امیرت برو و صورت این اموال را به او نشان بده و بپرس می‌خواهد آن‌ها را چه کند. خادم رفت و برگشت و خبر آورد که امیرالمؤمنین (منصور دوانیقی ملعون) می‌گوید: همه آن‌ها هدیه ای از طرف من به ایشان باشد، هر چه می‌خواهند با آن‌ها بکنند. امام علیه السّلام به پیرمرد فرمودند: اقْبِضْ جَمِیعَ هَذَاالْمَالِ فَهُوَ هِبَةٌ مِنِّی لَکَ ▪️همه این‌ها را بردار، هدیه ای از طرف من به توست. 📚المناقب ج ۳ ص ۴۳۲ @manbarmajma
🔘 چگونه هم إمام‌حسین علیه‌السلام، «سیدالشهداء» است و هم حضرت حمزه علیه‌السلام؟! سلمان گوید: وقتی‌که که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در حال احتضار بودند، در كنار بستر آن حضرت بودم كه فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها وارد شد. آن بانوى گرامى وقتى ضعف شديد را در پدر بزرگوارش ديد، اشك به گونه‌اش جارى شد. پيامبر براى تسلّى و آرامش دخترش، از عنايات و بركات خداوند بر اهل بيت سخن گفت و بخشى از نعمت هاى خدا را، كه بر اين خاندان ارزانى داشته است، بر شمرد تا بدينجا رسيد كه: 🔻دخترم! ما اهل بيتى هستيم كه خداوند شش صفت و ويژگى را بر ما عطا كرد و بر هيچ يك از گذشتگان و آيندگان عطا ننمود؛ زيرا پيامبر ما سيّد انبيا و مرسلين است و آن پدر تو است و وصىّ ما سيد اوصيا است و آن همسر تو است شَهِيدُنَا سَيِّدُ اَلشُّهَدَاءِ وَ هُوَ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ عَمُّ أَبِيكِ 🔹 و شهيد ما «سيدالشهداء» است و آن حمزة بن عبدالمطّلب عموى پدر تو است. فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها فرمود: اى رسول‌خدا! آيا او تنها «سيدالشهداء» کسانی است كه با وى به شهادت رسيده اند؟ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: لاَ بَلْ سَيِّدُ شُهَدَاءِ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ مَا خَلاَ اَلْأَنْبِيَاءَ وَ اَلْأَوْصِيَاءَ 🔹نه، بلكه او سيد شهداى اوّلين و آخرين است؛ بجز انبياء و اوصياء که«سیدالشهداء» آنان نیست. 📚 کمال‌الدین ج۱ ص۲۶۴ ✍ از این فرمایش رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله،اینگونه برداشت می‌شود که این تنها حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام است که هم « سیدالشهداء » به نسبت شهدای عامّ می‌باشد و هم به نسبت تمامیِ انبیاء و اوصیائی‌ است که به شهادت رسیده‌اند...
🔘 نوحُ‌الأئمه گفت: «نُوحُوا عَلَي الْحُسَينِ»... مرحوم حاج سید مرتضی نُجومی کرمانشاهی - که از علمای برجسته شیعه در عصر حاضر بوده‌اند - در کتاب «فیض قلم» این روایت را از امام صادق عليه‌السلام نقل کرده‌اند که حضرت فرمودند: نُوحُوا عَلَي الْحُسَينِ علیه‌السلام نَوحَ الثَّکْليٰ عَلَي وَلَدِها ▪️ همچون مادرِ بچه مُرده بر إمام حسين عليه‌السلام نوحه کنيد. 📚فیض قلم، ص۵۰
◼️ امام صادق علیه‌السلام شب اول ماه محرم، دم درِ مجلس عزای سیدالشهداء عَلَيْهِ‌السَّلَام نشستند ... ⚡️حضرت زهرا علیهاالسلام در مجالس عزاء سیدالشهداء علیه‌السلام حاضر می‌شود... فُضیل بن یسار، شب اول ماه محرم در محفل عزایی برای امام حسین علیه السلام شرکت کرد و از آن مجلس خبر به امام صادق علیه‌السلام نداد. روز بعد وارد بر امام صادق علیه‌السلام شد. امام علیه السلام فرمودند: ای فضیل! شب گذشته کجا بودی؟ عرضه داشت‌: آقای من! کاری مرا مشغول کرده بود. امام علیه السلام فرمودند: ای فضیل! بر من مخفی نیست که شب گذشته کجا بوده‌ای! آیا در محفل عزاداری جدّ من حسین علیه‌السلام حضور نداشتی!؟ عرضه داشت: بله آقا جان! حضرت فرمودند: نَوّرَ الله قَلبَکَ و شَرَحَ صَدرَکَ و آجَرَکَ عَلَی حُسنِ صُنعِک و َوِلاءِ اَهْلِ بَیتِ نَبیّک ▪️ خدا قلبت را نورانی کند و به تو شرح صدر دهد و تو را بر این عمل نیکو و موالات تو با اهل بیت پیامبرت علیهم‌السلام پاداش دهد. سپس امام علیه‌السلام فرمودند: من هم در آنجا حاضر بودم. فضیل عرضه داشت: پس چرا شما را من ندیدم؟ کجا نشسته بودید؟ امام علیه السلام فرمودند: لحظه ای که خواستی از خانه خارج شوی آیا در کنار درب خانه، پایت به لباسی نخورد؟ گفت :بله آقا جان. گامام علیه السلام فرمودند: من آنجا نشسته بودم. فضیل گوید: گفتم: آقاجان پس چرا در کنار درب خانه نشسته بودید و به بالای مجلس تشریف نیاوردید؟ امام علیه السلام فرمودند: وقتی که خواستم وارد شوم دیدم رسول خدا و جدّم امیرالمؤمنین علی و جدّه‌ام فاطمه زهرا «سلام الله علیهم» در بالای مجلس نشسته بودند و به جهت احترام، من شرم کردم از اینکه به بالای مجلس بیایم . جده‌ام فاطمه زهرا سلام الله علیها در هر عزایی که برای پسرش امام حسین علیه‌السلام گرفته می‌شود، حاضر می‌شود همانگونه که بعد از ظهر روز عاشورا در کنار قتلگاه او حاضر شد. 📚 ثمرات الاعواد ج١ ص٣٢
حکایت یکی از مردان قبيله بنی اسد از عزاداری جنّیان بر بدن بی سر سیدالشهداء عليه السلام مردی از قبيله بنی اسد گوید: هنگامی که لشکر بنی امیه از کربلا رفتند، من در کنار نهر علقمه مشغول زراعت بودم. من عجایب و غرایبی از آن اجساد مقدس دیدم که جز مختصری از آنها را نمی توانم نقل نمایم. از جمله این که هر گاه بادها از روی آن اجساد بلند می‌شد و بر من می‌وزیدند، یک بوی مشک و عنبری به مشام من می‌رسید. وقتی بادها ساکن می‌شدند، ستارگانی را می‌دیدم که از آسمان به زمین نزول می‌کنند و نظیر آنها از زمین به آسمان صعود می‌نمایند. فقط من و اهل و عیالم در آنجا بودیم، شخص دیگری را ندیدیم تا از وی درباره آن منظره جویا شویم. هنگام غروب آفتاب شیری از طرف قبله می‌آمد و من پشت به او کرده و متوجه منزل خود می‌شدم. موقعی که صبح می‌شد و آفتاب طلوع می‌کرد و من از منزل خارج می‌شدم، می‌دیدم که آن شیر به سوی قبله می‌رود. با خودم می‌گفتم: این افرادی که کشته شدند از خوارج بودند و به عبیداللَّه بن زیاد خروج کردند و ابن زیاد دستور قتل ایشان را صادر نموده بود. پس چرا معجزاتی را از این کشتگان می‌بینم که از دیگران نمی بینم؟ به خدا قسم باید امشب را بیدار باشم تا بنگرم آیا این شیر از این بدن‌ها می‌خورد یا نه. وقتی آفتاب غروب کرد، دیدم آن شیر آمد. موقعی که متوجه آن شیر شدم، دیدم فوق العاده خوفناک است، لذا بدنم از دیدن وی دچار لرزه شد. این طور فکر کردم که اگر منظور این شیر خوردن گوشت بنی آدم باشد، پس باید به سراغ من بیاید. من در همین فکر بودم که دیدم آن شیر در میان کشتگان رفت و روی جسدی که نظیر آفتاب بود ایستاد و خود را روی آن انداخت. من با خودم می‌گفتم: از گوشت آن بدن می‌خورد؟ ولی دیدم صورت خود را به خون آن جسد رنگین می‌کند و همهمه می‌نماید و با خود سخن می‌گوید. من گفتم: اللَّه اکبر! این چه منظره تعجب آوری است. من همچنان مواظب آن شیر بودم تا این که تاریکی شب جهان را فرا گرفت. دیدم شمع و چراغ‌هایی آویزان بود که گویا زمین را پر کرده باشند. سپس صدای گریه و ناله و لطمه‌های جان گدازی شنیدم و به دنبال آنها رفتم. ناگاه دیدم آن ناله و گریه‌ها از زیر زمین است، شنیدم شخصی می‌گفت: وا حسیناه! وا اماماه! پوست بدن من دچار لرزه شد و نزدیک آن شخص گریان رفتم و او را به حق خدا و رسول قسم دادم و گفتم: تو کیستی؟ گفت: ما دسته از جنیان هستیم. گفتم: برای چه گریانید!؟ گفتند: ما هر روز و شب برای حسین علیه السّلام که شهید شده و تشنه بود عزاداری می‌کنیم. گفتم: همین حسینی که این شیر نزد جسدش می‌نشیند؟ گفتند: آری. آیا این شیر را می‌شناسی؟ گفتم: نه! گفتند: این شیر ،پدرش علی بن ابی طالب است. من در حالی مراجعت نمودم که اشک هایم بر صورتم می‌چکید. 📚المنتخب ج۲ص۳۲۹ 📚بحارالانوار ج۴۵ص۱۹۳
◼️ وقتی که امام زين العابدين علیه‌السلام با شنیدن روضه اسارت آل الله، سر به دیوار کوبیده و خون از سر مبارکشان جاری می‌شود... در روایتی نقل شده است: روزی خوراک و نوشیدنی نزد امام سجاد «صلوات الله علیه» نهادند، گرسنگی و تشنگی پدرش امام حسین علیه‌السلام در صحرای کربلا به یادش آمد و اشک گلویش را بست و سخت گریست تا جامه هایش از گریه و اشک بر پدرش خیس شد. دستور داد تا خوراک را از نزد او ببرند. 🩸 مردی یهودی وارد شد و سلام کرد و دست إمام علیه‌السلام را گرفت و شهادتین گفت و به امامت به إمام سجاد علیه‌السلام اقرار نمود. حضرت فرمودند: برای چه از دین خود و نیاکانت دست کشیدی؟ گفت: خوابی دیدم. فرمودند: چه خوابی دیدی؟ 🩸آن مرد یهودی گفت: خواب دیدم از خانه برای دیدار برادری بیرون شدم و راه را گم کردم و بیچاره شدم. در این فکر بودم که پشت سرم ناله و گریه و آواز تکبیر و تهلیل بلند شد. وقتی نگریستم لشکری بود و پرچم ها و سرها بالای نیزه و پشت سرشان شترهای لاغر که بر آن‌ها زنان غارت زده و کودکان دست بسته سوار بودند. میان آن ها جوانی بر شتر تنومندی در نهایت رنج و سختی، دست و سرش با غل آهنی بسته و از پاهایش خون می‌ریخت و اشکش بر گونه روان بود. گویا شما بودید و همه زن ها و کودکان عزادار بودند و وامحمّداه! واعلیاه!… می‌گفتند. 🩸در این میان که کاروان در راه بود ناگاه گنبدی در سینه بیابان عیان شد، چون خورشید درخشان جلوی قافله سه بانو بودند. تا گنبد را دیدند خود را به زمین انداختند و خاک بر سر ریختند و سیلی بر رخ زدند و فریاد زدند: «واحسناه! واحسیناه!…» 🩸مردی کوسه و کبود چشم به آن ها رسید و آن ها را زد و به زور سوار کرد و دیدم که خون از زیر سرپوش یکی از زنان که به گمانم بزرگتر آن ها بود از شدت غم روان شد. ای آقا! جلوی سرها سری نورانی بود که بر پرتو خورشید و ماه چیره بود و چون بدان گنبد درخشان رسیدند مردی که آن سر را می‌برد، ایستاد. یارانش او را نهیب زدند و سر را از او گرفتند و گفتند: ای مرد پَست! تو از بردنش ناتوانی. گفت:کسی نبود که در بردنش کمک کند و سر را از آن گرفتند و به دیگری دادند و تا سی تن آن را دست به دست کردند و همه میخکوب شدند و همه واماندند و کمکی نیافتند. به امیر قوم گزارش دادند از اسب پیاده شد و چادری زدند بلندتر از سی ذراع و او در میان آن نشست و دیگران در گرد او. 🩸آن زنان وکودکان را بی فرش و بستر روی زمین ریختند و خورشید روی آنها را می‌سوزاند و نیزه ها که سرها برآن بود به عمد در برابر آنها گذاشتند تا آنها را دلشکسته کنند و بیشتر دل آنها را بسوزانند و جگر آن ها را پاره کنند. 🩸ترسا(آن مرد یهودی) گفت: ای آقا! من سخت بی تاب شدم و سیلی بر چهره زدم و از غم و اندوه، جامه های کهنه را دریدم و در نزدیک زن ها و کودکان با دلی شکسته و چشمی گریان نشستم و ناگاه نیزه‌ای که سر شریف بر آن بود، به سوی گنبد درخشان برگشت و با زبانی رسا گفت: پدرجان! ای امیرمؤمنان! بر تو سخت است آنچه به ما رسید از کشتن و سر بریدن… 🩸من با خود گفتم: صاحب این سر نزد خدا مقامی بزرگ دارد و دلم به دوستی او مایل شد. در این میان که با خود اندیشه داشتم و خود را در میان کفر و اسلام مخیر می‌دیدم، ناگهان شیون زنان بلند شد و روی پا ایستادند و چشم به آن گنبد درخشان دوختند. من هم روی پا بلند شدم و نگریستم دیدم زنانی از آن گنبد فرود آمدند که در آن ها خانمی پر از هیبت و نور است و جامه ای خون آلود به دست دارد و مو پریشان وگریبان دریده است دامن می‌کشد و سیلی بر رخ می زند، به انبیاء و پدرش رسول الله صلی الله علیه وآله وسلّم و امیرالمؤمنین علیه السلام با دلی داغدار، استغاثه دارد و داد می زند: «واولداه! واحبیب قلباه!…». 🩸ای آقا! چون آن بانو به سرها و کودک‌ها نزدیک شد، افتاد و بی هوش شد وپس از مدتی به هوش آمد و با چشمانش بدان سراشاره کرد وسر با نیزه خم شد و در دامنش افتاد و او سر را گرفت و به سینه چسباند و بوسید وگفت: پسر جانم! تو را مثل جد و پدرت نشناختند و کشتند. ای وای آب را به رویت بستند…ای پسرم! چه کسی سینۀ تو را خُرد کرد؟ ای اباعبدالله! چه کسی عیالت را اسیر و اموالت را غارت کرد؟چه کسی تو را و پسرانت را سر برید؟ چه دلیرند بر هتک حرمت خدا و رسول خدا! 🩸راوی گفت: در همین حین که این قضیه را برای امام سجاد علیه السلام نقل میکردم، قامَ عَلی طولهِ و نَطحَ جِدارَ البیت بِوَجههِ فکَسرَ أَنفُه و شَجَّ رأسُه و سالَ دَمُهُ عَلی صَدره و خَرَّ مغشیّاً علیه مِن شِدّةِ الحُزن والبکاء ▪️امام سجاد علیه السلام تمام قامت برخاست و سر به دیوار اتاق کوبید و بینی مبارکش شکست و خون از بینی و سرش به سینه اش سرازیر شد و از شدت اندوه افتاده و بی هوش شد. 📚دارالسلام،محدث نوری، ج٢ ص١٧٠
◼️ قدردانی حضرت موسی بن جعفر "علیهماالسلام" از روضه‌خوانِ سیدالشهداء "علیه‌السلام"... منصور دوانیقی ملعون یک روز به مناسبتی، حضرت موسی بن جعفر "علیهماالسلام" را با اکراه به قصر خود دعوت‌ کرد. وقتی که حضرت تشریف آوردند و جلوس فرمودند، پادشاهان و امیران و سربازان می‌آمدند و تهنیت می‌گفتند و هدایا و تحفه‌های خود را پیشکش ایشان می‌کردند. خادم منصور هم بالای سر موسی بن جعفر "علیهماالسّلام" بود و هر چه می‌آوردند را صورت می‌نوشت. 🔻آخرین نفری که آمد پیرمردی کهن سال بود که عرض کرد: یَا ابْنَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّنِی رَجُلٌ صُعْلُوکٌ لَا مَالَ لِی أُتْحِفُکَ وَ لَکِنْ أُتْحِفُکَ بِثَلَاثَةِ أَبْیَاتٍ قَالَهَا جَدِّی فِی جَدِّکَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام. ▪️ای فرزند دختر رسول خدا! من مرد تهیدستی هستم که مالی ندارم که تحفه دهم، تحفه من سه بیت شعر است که جدّ من، درباره جدّ شما حسین بن علی علیه‌السلام سروده است: عَجِبْتُ لِمَصْقُولٍ عَلَاکَ فِرِنْدُهُ/یَوْمَ الْهِیَاجِ وَ قَدْ عَلَاکَ غُبَارٌ ▪️تعجب می‌کنم از برق شمشیرها که در روز تشنگی بر بالای سر تو بودند و غباری بر فرازت بلند شده بود. وَ لِأَسْهُمٍ نَفَذَتْکَ دُونَ حَرَائِر/ یَدْعُونَ و جَدَّکَ وَ الدُّمُوعُ غِزَارٌ ▪️از تیرهایی که در مقابل زنان آزاده بر تو نفوذ می‌کردند و آن‌ها با اشک‌های جاری جدّت رسول خدا "صلی‌الله‌علیه‌وآله" را می‌خواندند. أَلَّا تَغَضْغَضَتِ السِّهَامُ وَ عَاقَهَا / عَنْ جِسْمِکَ الْإِجْلَالُ وَ الْإِکْبَارُ ▪️چگونه آن تیرها نشکستند!؟ و چرا بزرگواری و عظمت تو مانع از آن‌ها نشد!؟ حضرت موسی بن جعفر "علیهمالسلام" فرمودند: قَبِلْتُ هَدِیَّتَکَ اجْلِسْ بَارَکَ اللَّهُ فِیکَ 🔹هدیه تو را پذیرفتم، بنشین، خدا تو را برکت دهد! سپس سر خویش را به سمت خادم بلند نموده و فرمودند: پیش امیرت برو و صورت این اموال را به او نشان بده و بپرس می‌خواهد آن‌ها را چه کند. خادم رفت و برگشت و خبر آورد که امیرالمؤمنین (منصور دوانیقی ملعون) می‌گوید: همه آن‌ها هدیه ای از طرف من به ایشان باشد، هر چه می‌خواهند با آن‌ها بکنند. امام علیه السّلام به پیرمرد فرمودند: اقْبِضْ جَمِیعَ هَذَاالْمَالِ فَهُوَ هِبَةٌ مِنِّی لَکَ ▪️همه این‌ها را بردار، هدیه ای از طرف من به توست. 📚المناقب ج ۳ ص ۴۳۲ @manbarmajma
🔘 نوحُ‌الأئمه گفت: «نُوحُوا عَلَي الْحُسَينِ»... مرحوم حاج سید مرتضی نُجومی کرمانشاهی - که از علمای برجسته شیعه در عصر حاضر بوده‌اند - در کتاب «فیض قلم» این روایت را از امام صادق عليه‌السلام نقل کرده‌اند که حضرت فرمودند: نُوحُوا عَلَي الْحُسَينِ علیه‌السلام نَوحَ الثَّکْليٰ عَلَي وَلَدِها ▪️ همچون مادرِ بچه مُرده بر إمام حسين عليه‌السلام نوحه کنيد. 📚فیض قلم، ص۵۰
🩸إمام‌صادق علیه‌السلام با روضهٔ «اسارت»،‌ از حال می‌رفتند | شرح گوشه‌ای از أسرار گودال قتلگاه ... شخصی به نام «ابن‌حبیب» گوید: 🥀 نزد مولایم امام صادق علیه‌السلام بودم که شنیدم در سجده‌اش می‌فرمود: 📋 اللّٰهمَّ اْغفِرْ لِمَنْ زارَ جَدِّیَ الحُسین وَ مَنْ بَکیٰ عَلَیه ▪️خدایا ببخش زائرین قبر سیدالشهداء علیه‌السلام را و کسانی که برای او گریه می‌کنند. 🥀 وقتی مناجات حضرت تمام شد، نشست در حالی که اشک‌ها، محاسن حضرت را خیس کرده بود. ➖ عرض کردم: ای مولای‌من! چرا کعبه به رنگ سیاه است؟ 🥀 امام صادق علیه‌السّلام فرمودند: وقتی حضرت ابراهیم علیه‌السلام خانه کعبه را ساخت، پارچه سبز روی آن انداخت،اما خدای متعال وحی فرستاد که: ای ابراهیم! پارچه کعبه را سیاه کن که منِ خدا، در عالم معنا عزادار سیدالشهداء علیه‌السلام نوهٔ سیدالانبیاء صلی‌الله‌علیه‌وآله هستم. ➖ عرض کردم: ای سروَر من! به ما خبر رسیده در بدن جدّ شما از سینه تا پایین هزار زخم تیر و نیزه و شمشیر و چوب و غیره بوده؛ آیا درست است؟ 🥀 حضرت فرمودند: بلکه بیش از این بوده است. ➖گفتم: چگونه در یک بدن، این همه جراحت می‌تواند باشد؟ 📋 فبَکیٰ عندَ ذٰلکَ یَکادُ اَنْ یُغشیٰ عَل‍َیه. ▪️در این هنگام، حضرت آن‌قدر گریه کردند که نزدیک بود، غش کنند؛ 🥀 سپس فرمودند: 📋 قَدْ ضَرَبُوا السَّیفَ عَلَی مَوضِعِ السَیفِ وَالسَّنانَ عَلَی مَوضِع السَّنان وَالسَّهمَ عَلَی مَوضِعِ السَّهم ▪️همانا شمشیر بر جای شمشیر می‌زدند؛ نیزه بر جای نیزه می‌زدند؛ تیر بر روی تیر می‌زدند. ➖ بعد عرض کردم: علت بوی عطر تربت سیدالشهداء علیه‌السلام و عظمت کربلا چیست؟ 🥀 امام علیه‌السلام فرمودند: خاک کربلا با خون جدّم مخلوط شد، وقتی که اسب‌ها را بر بدن او تاختند. و حضرت فرمودند: می‌توان از خاک کربلا برای شفا خورد. ➖ بعد عرض کردم: مخدّرات وقتی به شام رسیدند، «کاشفات الوجوه» بودند؛ آیا این مطلب درست است؟ 🥀 راوی گوید: 📋 وَاللّهِ رَاَیتُ مَولایَ جَعفَرَ الصّٰادِقَ علیه‌السلام عِندَ ذٰلکَ قَد بَکیٰ بُکاءً شَدیداً بِحَیثُ لَم یَقدرْ اَنْ یُجیبَ عَنْ ذٰلکَ وَلٰکِنْ اَومَئَ الیٰ ذٰلکَ بِرَأسِهِ ▪️وقتی این را گفتم به خدا قسم دیدم حضرت چنان گریه کرد که توان صحبت‌کردن نداشت، اما با سر مبارکش در تأیید این مصیبت، اشاره فرمود. (در نقل‌های دیگر آمده است که کسی نمی‌توانست به صورت‌هایشان نگاه کند‌ و هاله‌ای از نور حجاب شده بود.) 📚بحرالمصائب،(نسخه خطی) ج۳ ص۴۰۸
🩸گوشه‌ای از حالات امام صادق «علیه‌السّلام» در مصیبتِ سیدالشهداء «صلوات‌الله‌علیه» حضرت امام صادق علیه‌السّلام همواره، روضه‌دارِ عزای سیدالشهداء علیه‌السلام بودند و به هر بهانه به یاد آن حضرت می‌افتادند و منقلب می‌شدند ... در پاره‌ای از روایات، به احوالاتِ امام صادق علیه‌السلام به هنگام یاد سیدالشهداء «صلوات‌الله‌علیه» ، اشاراتی شده است که برخی از آن‌ها را ذکر می‌کنیم: 🔖 چنان غَمی بر قلب آن حضرت می‌نشست که دیگر اختیار حال خود را نداشتند ... روزی جناب ابابصیر در محضر امام صادق علیه‌السلام بودند که یکی از فرزندان آن حضرت وارد شدند؛ امام علیه‌السلام آن پسر را به آغوش کشیدند و به شدت گریه کردند ... سپس به جناب ابابصیر فرمودند: 📋 یَا أَبَا بَصِیرٍ إِذَا نَظَرْتُ إِلَی وُلْدِ الْحُسَیْنِ أَتَانِی مَا لَا أَمْلِکُهُ بِمَا أَتَی إِلَی أَبِیهِمْ ... (۱) ▪️ای ابابصیر! هر گاه به یکی از فرزندان امام حسین علیه‌السلام نگاه می‌کنم، حالتی به من دست می‌دهد که دیگر اختیار آن حال را ندارم به خاطر مصیبتی که بر سر جدّشان اباعبدالله الحسین علیه‌السلام آوردند ... (امام صادق علیه‌السّلام «فرزند خودشان» را می‌بینند، اما به یاد مصائب جدّ غریب‌شان سیدالشهداء علیه‌السلام می‌افتند!؟ گوئیا دنبال بهانه‌اند برای بی‌تاب شدن برای اباعبدالله الحسین علیه‌السلام ...) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 🔖 مانند مروارید، قطرات اشک از چشمان‌شان می‌افتاد ... عبدالله بن سنان گوید: در روز عاشورا خدمت امام صادق علیه‌السّلام رسیدم؛ 📋 فَأَلْقَیْتُهُ کَاسِفَ اللَّوْنِ ظَاهِرَ الْحُزْنِ وَ دُمُوعُهُ تَنْحَدِرُ مِنْ عَیْنَیْهِ کَاللُّؤْلُؤِ الْمُتَسَاقِطِ.(۲) ▪️دیدم که رنگ چهره آن حضرت پریده، سرتاپای وجودش را حزن گرفته است؛ اشک از چشمان مبارکش همانند دانه‌های مروارید، می‌افتاد. ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 🔖 با یاد سیدالشهداء علیه‌السلام دیگر در آن روز، تبسّمی هم بر لب نداشتند ... در روایت آمده است: 📋 مَا ذُکِرَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ فِی یَوْمٍ قَطُّ فَرُئِیَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُتَبَسِّماً فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ إِلَی اللَّیْلِ (۳) ▪️هیچ روزی نبود که یادی از سیدالشهداء علیه‌السلام در نزد امام صادق علیه‌السّلام بشود، مگر آنکه دیگر کسی آن حضرت تا شب، خندان نمی‌دید. و یا در جای دیگر فرمودند: 📋 فَمَا أَنْغَصَ ذِکْرَ الْحُسَیْنِ علیه‌السلام لِلْعَیْشِ!إِنِّی مَا شَرِبْتُ مَاءً بَارِداً إِلَّا ذَکَرْتُ الْحُسَیْنَ (۴) ▪️یادِ سیدالشهداء علیه‌السلام چقدر عیش و آسایش را تلخ و ناگوار مى‌كند! من هيچ گاه آب سرد نمى‌نوشم مگر اينكه امام حسين علیه‌السلام را ياد مى‌كنم! ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 🔖 به گونه‌ای گریه می‌کردند که نزدیک بود از حال بروند و غشّ کنند ... راوی گوید: وقتی که از امام صادق علیه‌السلام پرسیدم: چگونه می‌شود در یک بدن (پیکر مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام) بیش از هزار زخم جا شود؟! 📋 فبَکیٰ عِندَ ذٰلکَ یَکادُ اَنْ یُغشیٰ عَل‍َیه.(۵) ▪️در این هنگام، حضرت آن‌قدر گریه کردند که نزدیک بود، غش کنند و از حال بروند! 📚(۱) کامل الزیارات، ص۸۳ 📚(۲) مصباح المتهجد، ص۵۴۷ 📚(۳) الأمالی الصدوق، ص۱۲۲ 📚(۴) الأمالی الصدوق، ص۲۰۵ 📚(۵) بحر المصائب، ج۵ ص۲۴۵
🔰 روز عرفه در «کربلا» چه خبر است؟! روایات و تأکیدات اهل‌بیت علیهم‌السلام نسبت به زیارت سیدالشهداء «صلوات‌الله‌علیه» در شب و روز عرفه، هم به لحاظ کمّی بسیار است و هم به لحاظ محتوا، تعابیر منحصر به فرد و والایی دارد که به عنوان نمونه، ترجمان چند روایت را ذکر می‌کنیم: ♦️ «زائر سیدالشهداء علیه‌السلام در روز عرفه» : ➖ همانند کسی است که یک میلیون بار حج، پابه‌پای امام زمان ارواحنافداه انجام داده باشد!(۱) ➖ همانند کسی است که یک میلیون بار، عُمره پابه‌پای رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به جا آورده باشد!(۲) ➖ همانند کسی است که یک میلیون بنده در راه خدا آزاد کرده باشد!(۳) ➖ همانند کسی است که خدای متعال را در عرش زیارت کرده باشد!(۴) ➖ خود خدای متعال با او هم‌سخن می‌شود!(۵) ➖ از شُرورات در آن سال، در امان است!(۶) ➖ به او گفته می‌شود:«از نوْ ، اعمالت را شروع کن که آمرزیده شدی!»(۷) ➖ خدای متعال او را با دلی آرام به خانه‌اش برمی‌گرداند!(۸) ➖ خدای متعال در روز قیامت او را خاطرجمع محشور می‌کند!(۹) ➖ قبل از آنکه خدای متعال به اهل عرفات نظر کند، به او نظر می‌نماید!(۱۰) ➖ بعد از بازگشت از زیارت، تا هفتاد روز برای او گناه نمی‌نویسند!(۱۱) ➖ در حق او فرشتگان می‌گویند:« او یک بندهٔ صدّیقی است که خدای متعال او را از فوق عرش، پاک و پاکیزه گردانیده است!»(۱۲) ➖همانند کسی است که یک میلیون اسب در راه خدا دوانیده باشد!(۱۳) ➖ حاجتش به او داده شده و در مسئلت هایی که دارد، مورد شفاعت قرار می‌گیرد!(۱۴) 📚منابع و مآخذ: (۱)کامل الزیارت، ص۱۷۲ (۲)کامل الزیارت، ص۱۷۲ (۳)کامل الزیارت، ص۱۷۲ (۴)کامل الزیارت، ص۱۷۱ (۵)بحارالانوار، ج۹۸ ص۸۸ (۶)مصباح المتهجد،ص۴۹۸ (۷)مصباح المتهجد،ص۴۹۸ (۸)ثواب الأعمال،ص۱۱۵ (۹)مصباح المتهجد،ص۴۹۷ (۱۰)ثواب الأعمال،ص۸۱ (۱۱)کامل الزیارات،ص۱۷۰ (۱۲)کامل الزیارت، ص۱۷۲ (۱۳)کامل الزیارت، ص۱۷۲ (۱۴)کامل الزیارت، ص۱۶۵ ✍ مستجاب است دعا گوشهٔ شش گوشه تو
🔘 خوشا به حال آشپزهای مجالس روضه که به إمام سجاد علیه‌السلام اقتدا کرده‌اند... ⚡️ عزادار واقعیِ سیدالشهداء علیه‌السلام، گرما ‌و‌ سرما سرش نمی‌شود... در روایت آمده است:‌ لَمَّا قُتِلَ اَلْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لَبِسْنَ نِسَاءَ بَنِي هَاشِمٍ اَلسَّوَادَ وَ اَلْمُسُوحَ وَ كُنَّ لاَ يَشْتَكِينَ مِنْ حَرٍّ وَ لاَ بَرْدٍ ▪️هنگامی که حسین بن علی علیهماالسلام به شهادت رسید، زنان بنی هاشم لباس سیاهِ عزا پوشیدند و مشغول عزا شدند و هنگام عزاداری شکایتی از سرما و گرما نداشتند‌. وَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَاالسَّلاَمُ يَعْمَلُ لَهُنَّ اَلطَّعَامَ لِلْمَأْتَمِ ▪️و حضرت‌ علی بن حسین إمام سجاد علیهماالسلام برای آنها غذا آماده می‌کرد تا عزاداری کنند. 📚المحاسن؛ ج۲ ص۴۲۰
🔰 روز عرفه در «کربلا» چه خبر است؟! روایات و تأکیدات اهل‌بیت علیهم‌السلام نسبت به زیارت سیدالشهداء «صلوات‌الله‌علیه» در شب و روز عرفه، هم به لحاظ کمّی بسیار است و هم به لحاظ محتوا، تعابیر منحصر به فرد و والایی دارد که به عنوان نمونه، ترجمان چند روایت را ذکر می‌کنیم: ♦️ «زائر سیدالشهداء علیه‌السلام در روز عرفه» : ➖ همانند کسی است که یک میلیون بار حج، پابه‌پای امام زمان ارواحنافداه انجام داده باشد!(۱) ➖ همانند کسی است که یک میلیون بار، عُمره پابه‌پای رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به جا آورده باشد!(۲) ➖ همانند کسی است که یک میلیون بنده در راه خدا آزاد کرده باشد!(۳) ➖ همانند کسی است که خدای متعال را در عرش زیارت کرده باشد!(۴) ➖ خود خدای متعال با او هم‌سخن می‌شود!(۵) ➖ از شُرورات در آن سال، در امان است!(۶) ➖ به او گفته می‌شود:«از نوْ ، اعمالت را شروع کن که آمرزیده شدی!»(۷) ➖ خدای متعال او را با دلی آرام به خانه‌اش برمی‌گرداند!(۸) ➖ خدای متعال در روز قیامت او را خاطرجمع محشور می‌کند!(۹) ➖ قبل از آنکه خدای متعال به اهل عرفات نظر کند، به او نظر می‌نماید!(۱۰) ➖ بعد از بازگشت از زیارت، تا هفتاد روز برای او گناه نمی‌نویسند!(۱۱) ➖ در حق او فرشتگان می‌گویند:« او یک بندهٔ صدّیقی است که خدای متعال او را از فوق عرش، پاک و پاکیزه گردانیده است!»(۱۲) ➖همانند کسی است که یک میلیون اسب در راه خدا دوانیده باشد!(۱۳) ➖ حاجتش به او داده شده و در مسئلت هایی که دارد، مورد شفاعت قرار می‌گیرد!(۱۴) 📚منابع و مآخذ: (۱)کامل الزیارت، ص۱۷۲ (۲)کامل الزیارت، ص۱۷۲ (۳)کامل الزیارت، ص۱۷۲ (۴)کامل الزیارت، ص۱۷۱ (۵)بحارالانوار، ج۹۸ ص۸۸ (۶)مصباح المتهجد،ص۴۹۸ (۷)مصباح المتهجد،ص۴۹۸ (۸)ثواب الأعمال،ص۱۱۵ (۹)مصباح المتهجد،ص۴۹۷ (۱۰)ثواب الأعمال،ص۸۱ (۱۱)کامل الزیارات،ص۱۷۰ (۱۲)کامل الزیارت، ص۱۷۲ (۱۳)کامل الزیارت، ص۱۷۲ (۱۴)کامل الزیارت، ص۱۶۵ ✍ گر تُهی‌دستی برو شش‌گوشه‌اش را کن طواف! او لبالب می‌کند پیمانه را بر طائفین ...
🩸حضرت ثامن‌الحجج علیه‌السلام با دستان مبارک خودش، در دهه اول محرم، پرده می‌آویخت و مجلس روضه‌ای را ترتیب می‌داد … جناب دعبل گوید: 🔖 در مثل چنین ایامی (اوائل ماه محرم) بر سید و مولایم علی بن موسی الرضا علیهما‌السّلام داخل شدم. 📋 فَرَأَیْتُهُ جَالِساً جِلْسَةَ الْحَزِینِ الْکَئِیبِ وَ أَصْحَابُهُ مِنْ حَوْلِهِ ▪️دیدم که ایشان با حالتی محزون و اندوهگین نشسته است و یارانش دور اویند! 🔖 وقتی مرا دید که می‌آیم، به من فرمود: خوش آمد به تو ای دعبل! مرحبا به کسی که ما را با دست و زبانش یاری می‌کند! 🗯 سپس از جای خود به من جای نشستن داد و مرا کنار خود نشاند! سپس به من فرمود: ای دعبل! دوست دارم برایم شعری بخوانی! چرا که این روزها ایام حزنی است که بر ما اهل بیت می‌گذرد و ایام سرور دشمنان ما مخصوصا بنی امیه است. 🥀 ای دعبل! کسی که بگرید و ولو یک نفر را بر مصائب ما بگریاند، اجر او بر عهده خداست. ای دعبل! کسی که چشمانش بر مصائب ما گریان شود و به خاطر مصیباتی که از دشمنان بر ما رفت بگرید، خدا او را با ما و در زمره ما محشور می‌کند. 🔖 ای دعبل! کسی که بر مصیبت جدم حسین صلوات‌الله‌علیه بگرید، حتما خدا گناهانش را می‌بخشد! 📋 ثُمَّ إِنَّهُ علیه‌السلام نَهَضَ وَ ضَرَبَ سِتْراً بَیْنَنَا وَ بَیْنَ حُرَمِهِ وَ أَجْلَسَ أَهْلَ بَیْتِهِ مِنْ وَرَاءِ السِّتْرِ لِیَبْکُوا عَلَی مُصَابِ جَدِّهِمُ الْحُسَیْنِ علیه‌السلام 👈 سپس امام علیه‌السّلام برخاست و با دست مبارکش پرده‌ای بین ما و اهل و عیال خود آویخت و اهل بیت خود را پشت پرده نشاند تا بر مصائب جدشان حسین علیه‌السّلام بگریند. 🔖 سپس متوجه من شد و فرمود: ای دعبل! برای حسین علیه‌السّلام مرثیه بخوان که تو یاور ما و مداح ما هستی مادامی که زنده باشی! پس هر قدر می‌توانی از یاری ما کوتاهی مکن! 🥀 دعبل می‌گوید: من گریستم و اشکم جاری شد و شروع به خواندن این اشعار کردم: 📋 أَ فَاطِمُ لَوْخِلْتِ الْحُسَیْنَ مُجَدَّلًا / وَ قَدْ مَاتَ عَطْشَاناً بِشَطِّ فُرَاتِ ▪️ای فاطمه! اگر حسین علیه‌السلام را به خاک افتاده تصور کنی که در کنار شط فرات تشنه جان داده است ... 📚بحارالانوار، ج۴۵ ص۲۵۷ 📚المنتخب، ص۲۷
🩸آویزان شدن پیراهن خونین إمام حسین علیه‌السلام از شب اول محرم | سرّ عزاداری دلدادگان سیدالشهداء علیه‌السلام د‌ر شب اول محرم در روایتی امام صادق علیه‌السلام فرمودند: 📋 اِذَا هَلَّ هِلَالُ مُحَرَّمٍ نَشَرَتِ المَلَائِكَةُ ثَوبَ الحُسَينِ علیه‌السلام ▪️هنگامی که هلال ماه محرم دمیده می‌شود، ملائکه پیراهن مبارک امام حسین علیه‌السلام را در عرش آویزان می کنند 📋 وَ هُو مُخرَقُ مِن ضَربِ السُّيُوفِ وَ مُلَطَّخُ بِالدِّمَاء ▪️در حالی که از ضربه‌های شمشیر پاره پاره شده و به خون آغشته شده است. 📋 فَنَرَاهُ نَحنُ وَ شِيعَتُنَا بِالبَصِيرَةِ وَ لَا بِالبَصَرِ فَاِذًا تَنفَجِرُ دُمُوعَنَا ▪️ما و شیعیانمان این پیراهن را با چشم بصیرت و نه با چشم ظاهر می‌بینیم و پیکر مالک اشک هایمان نیستیم و اشک از دیدگان‌مان سرایز می‌شود. 📚ثمرات الاعواد ج۱ ص۳۷ 📚خصائص الزینبیه ص۸۴
🩸إمام سجاد علیه‌السلام یک عمْر با «آب» نجوا می‌کردند ‌و می‌فرمودند: تو بودی و پدرم را با لب‌تشنه کشتند؟! بنابر نقلی، شخصی به نام «منهال» گوید: 🥀 از کوچه عبور می‌کردم دیدم آب از ناودان خانه‌ای سرازیر است. اجتناب کردم؛ شخصی بانگ بر من زد که وای بر تو! از این اجتناب می‌کنی، مگر نمی دانی این آب چشم زین العابدین «صلوات اللّه علیه» است!؟ 🥀 گفتم: چگونه می‌شود شخصی چنین گریه کند آب چشم او از ناودان بریزد؟! دقّ الباب کردم. غلامی آمد، اذن دخول خواستم و رفتم بالای بام خانه حضرت‌. 🥀 دیدم امام سجاد علیه‌السلام می‌خواهد تجدید وضو کند؛ آب را به کف دست می‌گیرد و گریه می‌کند و به آب می‌گوید: ای آب! تو بودی و پدرم را با لب تشنه شهید کردند؟! 🥀 عرض کردم: مگر اشک چشم شما چه قدر است؟ إمام علیه‌السلام فرمود: ای منهال! آنچه را که من دیدم تو که ندیده‌ای؟! 🥀 ... روز عاشورا بیهوش شدم، چون به هوش آمدم دیدم عمه‌ام زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها آمده و می‌گوید: ای‌نور دیده من! برخیز که عالم دگرگون شده است. زیر بغلم را گرفت و پرده خیمه را بالا زدم، دیدم سر پدرم را روی نیزه کرده‌اند. 📚 جامع المجالس(خطی) ص۲۶۳ ✍ شاید برای برخی این‌گونه نقل‌ها باعث تعجب باشد... اما خوب است نگاهی بیندازیم به احوالات انبیاء عظام، که از خوف الهی چگونه گریستند... 🔖 در روایتی إمام صادق علیه‌السلام در احوالات داوود نبی علیه‌السلام فرمودند: 📋 أَمَّا دَاوُدُ فَإِنَّهُ بَکَی حَتَّی هَاجَ الْعُشْبُ مِنْ دُمُوعِهِ 🔻اما داوود نبی علیه‌السلام آن‌قدر گریه کرد تا گیاهان از اشک او، روییدند. (بحارالانوار ج۱۱ص۲۱۳) 🔖 در روایتی دیگر إمام صادق علیه‌السلام در احوالات حضرت‌ یحیی‌ علیه‌السلام نیز فرمودند: 📋 بَکَی یَحْیَی بْنُ زَکَرِیَّا علیه‌السلام حَتَّی ذَهَبَ لَحْمُ خَدَّیْهِ مِنَ الدُّمُوعِ فَوَضَعَ عَلَی الْعَظْمِ لُبُوداً یَجْرِی عَلَیْهَا الدُّمُوعُ 🔻یحیی بن زکریا علیهما‌السلام به حدّی گریست که اشک، گوشت گونه‌هایش را از بین برد، پس نَمَدی بر استخوان صورتش نهاد که اشک‌ها بر آن جاری می‌شدند. (بحارالانوار ج۱۴ص۱۶۷) ✍ حال که حق گریه از خوف خدا اینگونه است، حق گریه بر اعظم المصائب یعنی مصیبت سیدالشهداء علیه‌السلام باید چگونه باشد؟! آن هم مصیبتی که إمام سجاد علیه‌السلام هم چشیده‌اند و هم با چشم خود دیده‌اند... 📝 روضه برپا بود هر جا آب بود روضه هایش ذکر بابا آب بود مقتل جانسوز آقا آب بود: تشنه لب بود آه اما آب بود روضه خوانش گاه ظرفی آب شد گاه گاهی روضه خوان قصاب شد ماجرای آب آبش کرده بود غصه ی ارباب آبش کرده بود مادری بی تاب آبش کرده بود دختری بی خواب آبش کرده بود یا خودش بارید دائم یا رباب روضه می خواندند هر دم با رباب پیکری را بر زمین پامال دید شمر را در گودی گودال دید عمه را بالای تل بی حال دید لشکری را در پی خلخال دید هجمه ی شمشیرها یادش نرفت سنگ ها و تیرها یادش نرفت هم به تن رخت اسارت دیده بود خیمه را در وقت غارت دیده بود از سنان خیلی جسارت دیده بود از حرامی ها شرارت دیده بود آتش بی داد دنیا را گرفت شمر آمد راه زن ها را گرفت عمه را با دست بسته می زدند با همان نیزه شکسته می زدند بچه ها را دسته دسته می زدند می شدند آنقدر خسته... می زدند تازیانه جای طفلان خورده بود زین جهت خیلی به زینب برده بود با تنش زنجیرها درگیر بود در غل و زنجیر امّا شیر بود از نگاه حرمله دلگیر بود اوجوان بود آه امّا پیر بود ماجرای شام پشتش را شکست غصه های شام پشتش را شکست کوچه های شام پیرش کرده بود شهر و بار عام پیرش کرده بود سنگ روی بام پیرش کرده بود طعنه و دشنام پیرش کرده بود بی هوا عمامه اش آتش گرفت مثل زهرا جامه اش آتش گرفت درد و رنج و غصه ی بسیار دید از زبان شامیان آزار دید خواهرانش را سر بازار دید عمه را در معرض انظار دید بزم مِی بود و سر و طشتی طلا خیزران بود و عزیز مصطفی نیزه بازی با سرش هم جای خود بوریا و پیکرش هم جای خود دست بی انگشترش هم جای خود ماجرای خواهرش هم جای خود خاک را همسایه ی افلاک کرد خواهرش را در خرابه خاک کرد
🔰 سِرّ عظیم پیاده‌روی به طرف قبر مطهر سیدالشهدا علیه‌السلام.... 🔺عاشقانِ‌طریقِ «مَشّایه» حتماً بخوانند🔺 چند روایت،گوشه‌ای از اسرار و برکات پیاده‌روی به طرف قبر مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام را برای ما بیان می‌کند👇 🗯 امام صادق علیه السلام فرمودند: 📋 مَنْ خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ یُرِیدُ زِیَارَةَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام إِنْ کَانَ مَاشِیاً کُتِبَ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةٌ وَ مُحِیَ عَنْهُ سَیِّئَةٌ ▪️هر که به قصد زیارت حسین بن علی علیه‌السلام از خانه خارج شود، اگر پیاده باشد به هر گامی که برمی‌دارد، برایش یک کار نیکو نوشته می‌شود و یک کار بد از او محو می‌شود، 📋 حَتَّی إِذَا صَارَ فِی الْحَیْرِ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْمُفْلِحِینَ الْمُنْجِحِینَ حَتَّی إِذَا قَضَی مَنَاسِکَهُ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَائِزِینَ ▪️ و چون در حرم مطهر قدم بر می‌دارد ، خداوند او را از رستگاران و نجات یافتگان نویسد، و چون آیین زیارت را به جای آورد خداوند او را از رستگاران نویسد، 📋 حَتَّی إِذَا أَرَادَ الِانْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَکٌ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَکَ مَا مَضَی ▪️ و چون قصد بازگشت کند فرشته ای نزد او آید و گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید که کار را از سر بگیر که همه گذشته ات آمرزیده شد. 📚 کامل الزیارات: ص۱۳۲ 🗯 ابی صامت گوید: از امام صادق علیه‌السلام شنیدم که می‌فرمود: 📋 مَنْ أَتَی الْحُسَیْنَ علیه السلام مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیِّئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ أَلْفَ دَرَجَةٍ ▪️هر که پیاده به زیارت امام حسین علیه السلام بیاید، خداوند به هر گامش برای او هزار حسنه نویسد و هزار سیئه از وی پاک نماید و مرتبه اش را هزار درجه بالا ببرد. 📚کامل الزیارات،ص ۲۲۱ 🗯 ابی سعید قاضی گوید: شنیدم که امام صادق علیه السلام فرمود: 📋 مَنْ أَتَی قَبْرَ الْحُسَیْنِ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ قَدَمٍ یَرْفَعُهَا وَ یَضَعُهَا عِتْقَ رَقَبَةٍ مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیلَ وَ مَنْ أَتَاهُ فِی سَفِینَةٍ فَکُفِئَتْ بِهِمْ سَفِینَتُهُمْ نَادَی مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ طِبْتُمْ وَ طَابَتْ لَکُمُ الْجَنَّةُ ▪️هر که پیاده به زیارت قبر مطهر امام حسین علیه السلام بیاید، خداوند برای هر گامی که بر می‌دارد و بر زمین می‌گذارد، آزاد کردن یک اسیر از فرزندان اسماعیل علیه السلام را می‌نویسد. و هر که سوار بر لنج به زیارت وی آید و از روی لنج به دریا بیفتند، منادی از آسمان فریاد بر می‌آورد که نیک روزگار باشید و بهشت شما را گوارا باد. 📚 کامل الزیارات، ص۱۳۴ 🗯 راوی گوید از امام صادق عليه السلام پرسیدم؟ 📋 فما لمَن زارَه ماشیاً؟ ▪️چه ثوابی دارد کسی که پیاده به زیارت امام حسین علیه السلام می‌رود؟ حضرت فرمودند: 📋 لَهُ بِکلّ خُطوةٍ حَجّةٌ و عُمرَة ▪️برای هر قدمش یک حج و یک عمره. می‌نویسند. 📚فضل زیارة الحسین علیه السلام، ص۶۲ ✅ علاوه بر روایات فوق، در سیره اهلبیت علیهم السلام وارد شده است با اینکه اسب‌ها و شتران همراه آن حضرات بودند ولی ایشان با 👈پای پیاده👉 به حج مشرف می‌شدند؛ این در حالی است که روایات فراوانی در افضلیت زیارت سیدالشهدا علیه‌السلام بر حج و همچنین افضلیت زمین کربلا بر کعبه، وارد شده است. 🗯 به عنوان نمونه به چند روایت در سنت پیاده‌روی در سیره اهلبیت علیهم‌السلام اشاره می‌کنیم: 📌 از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که فرمودند: 📜 کَانَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ علیه‌السلام یَحُجُّ مَاشِیاً وَ تُسَاقُ مَعَهُ الْمَحَامِلُ وَ الرِّحَالُ ▪️امام حسن مجتبی علیه السلام پای پیاده به حج می‌رفت، در حالی که محمل‌ها و مال‌های سواری در کاروان با آن حضرت در حرکت بودند. 📚بحارالانوار ج۴٣ص٣۵١ 📌 در روایتی دیگر از سیره امام حسین علیه السلام آمده است: 📜 لَقَدْ حَجَّ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ علیهماالسلام خَمْساً وَ عِشْرِینَ حَجَّةً مَاشِیاً وَ إِنَّ النَّجَائِبَ لَتُقَادُ مَعَهُ عُیُونُ الْمَحَاسِنِ ▪️امام حسین علیه السّلام با پای پیاده بیست و پنج حج به جا آورد، در صورتی که اسب‌های خوبی در کاروان آن حضرت بود. 📚التهذیب ج٣ص١١۶ 📌 در روایت دیگر آمده است: 📜 حَجَّ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام مَاشِیاً فَسَارَ عِشْرِینَ یَوْماً مِنَ الْمَدِینَةِ إِلَی مَکَّة ▪️علی بن الحسین امام سجاد علیه‌السلام پیاده به حج رفت و از مدینه تا مکه بیست روز در راه بود. 📚 الارشاد، ص۲۷۳
🩸ملائکهٔ ساکنِ در «حائر حسینی» چنان مشغول گریه و ضجّهٔ هستند، که نمی‌توانند با ملائکه‌ای که برای زیارت می‌آیند، مصافحه کنند ... در روایتی امام صادق علیه‌السلام فرمودند: 📋 إِذَا زُرْتُمْ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام فَالْزَمُوا الصَّمْتَ إِلَّا مِنْ خَیْرٍ ▪️هرگاه که امام حسین علیه‌السّلام را زیارت می‌کنید، زبان خود را جز از گفتن سخنان خیر، نگه دارید! 📋 وَ إِنَّ مَلَائِکَةَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ مِنَ الْحَفَظَةِ تَحْضُرُ الْمَلَائِکَةَ الَّذِینَ بِالْحَائِرِ فَتُصَافِحُهُمْ فَلَا یُجِیبُونَهَا 👈مِنْ شِدَّةِ الْبُکَاءِ👉 فَیَنْتَظِرُونَهُمْ حَتَّی تَزُولَ الشَّمْسُ وَ حَتَّی یُنَوِّرَ الْفَجْرُ ▪️زیرا ملائکه‌ای که امور شبانه روز را به عهده دارند، نزد آن ملائکه‌ای که در حائر امام حسین علیه‌السّلام می‌باشند، می‌آیند و می‌خواهند که با آنان مصافحه می‌کنند، اما ایشان از شدت گریه نمی‌توانند جوابشان را بدهند. آنان تا زوال آفتاب و روشن شدن طلوع فجر در انتظار سخن گفتن با ملائکه ساکن در حائر، منتظر می‌مانند. 🥀 سپس (بعد از طلوع آفتاب) راجع به موضوعی از امور آسمان گفتگو می‌کنند. آنان مابین زوال آفتاب و طلوع فجر سخن نمی‌گویند و از گریه بر سیدالشهداء علیه‌السلام و دعا (برای زوار آن حضرت) خسته نمی‌شوند ... 📚 کامل الزیارات ص۸۸ ✍ نمی‌فهمد دگر پروانه دور شمع ، حالش را فقط آموخت باید سوخت، باید سوخت، در آنجا… @Maghaatel
🩸با چه حالی به سمت حرم سیدالشهداء «صلوات‌الله‌علیه» قدم برداریم چه ذکری بر زبان داشته باشیم؟! صفوان جمّال (که از اصحاب خاص امام صادق علیه‌السلام می‌باشد) گوید: 🔖 از حضرت امام صادق علیه‌السلام اذن گرفتم تا به زیارت مولایمان حسین بن علی علیهماالسلام بروم و از ایشان درخواست کردم آنچه را که باید در این مسیر انجام دهم ، بیان فرمایند ، آن حضرت در ضمن توصیه‌هایی که نمودند، فرمودند: 📋… فَتَوَجَّهْ نَحْوَ اَلْحَائِرِ وَ عَلَيْكَ السَّكِينَةُ وَ الْوَقَارُ ▪️با حال آرامش و وقار به سمت حرم روانه شو! 📋 وَ قَصِّرْ خُطَاكَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَكْتُبُ لَكَ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حِجَّةً وَ عُمْرَةً ▪️و گام‌هایت را کوتاه بردار که خداوند به اندازه هر قدمی که برمی‌داری، یک حج و یک عمره برایت می‌نویسد. 📋 وَ سِرْ خَاشِعاً قَلْبُكَ بَاكِيَةً عَيْنُكَ ▪️با قلبی خاشع و با چشمی گریان، راه برو! 📋 وَ أَكْثِرْ مِنَ التَّكْبِيرِ وَ التَّهْلِيلِ وَ الثَّنَاءِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الصَّلاَةِ عَلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ▪️و بسیار «الله اکبر» و «لا اله الا الله» و «الحمدالله» بگو و بر پیغمبر او «صلوات» بفرست! 📋 وَ الصَّلاَةِ عَلَى اَلْحُسَيْنِ خَاصَّةً وَ الْعَنْ عَلَى مَنْ قَتَلَهُ وَ الْبَرَاءَةِ مِمَّنْ أَسَّسَ ذَلِكَ عَلَيْهِ ▪️و به خصوص بر اباعبدالله الحسین علیه‌السلام «صلوات» بفرست و قاتلین او را لعنت کن و از هر آنکه بنیان این جنایت را نهاد، برائت بجوی. 📚 مصباح المتهجد،ج‏۲ ص ۷۱۹ ✍ قرائت «زیارت عاشورا» در طول مسیر زیارت، با صد لعن و صد سلام، چه بسا مصداق أتمّ و أکمل این دستور امام صادق علیه‌السّلام باشد. @maghaatel
🩸عدّه‌ای می‌آیند که بدن‌هایشان را در راه زیارت حرم مطهر سیدالشهداء «صلوات‌الله‌علیه» به سختی و مشقّت می‌اندازند … در نقلی آمده است: 🥀 وقتی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله خبر شهادت سیدالشهداء علیه‌السلام را به حضرت‌ فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها داد، آن بانوی مکرّمه فرمود: 📋 یا أبَتاه! ومَن یَنوحُ علیه و یَبکي علی مُصیبتِه و یُقیمُ عزائَه و یَحزُنُ علی رَزیّتِه و بَلواه؟ ▪️ای پدرجان! در آن زمان چه کسی بر او گریه و زاری می‌کند؟ چه کسی در مصیبت او به ماتم نشسته و عزاداری می‌کند؟ 🥀 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: 📋اِعلَمي یا فاطمةُ، أنّ اللهَ تعالی یُنشِئُ شیعةً کِراماً طاهرینَ مُطهَّرینَ مِن أمّةِ أبیکِ وشیعةِ بعلِکِ یُقیمونَ عزائَه و یَسهَرونَ لیلَهم في مراثیه و تَذکّرِ مصیبتِه ▪️ای فاطمه جان! بدان خدای متعال، شیعیان پاک و پاک‌نژادی را از امّت پدر و پیروان همسرت علی علیه‌السلام خلق می‌کند که بر حسین تو اقامه عزاء می‌کنند؛شب‌ها بیدار می‌مانند و به عزاداری و مرثیه‌سرایی مشغول می‌شوند؛ 📋 و یَترُکونَ البَیعَ والشِّریٰ عِندَ إقامةِ عزائِه لا یَشغُلُهم عن ذکرِ مراثیه شاغلٌ ولا یمنَعُهم مانعٌ في کلِّ وقتٍ و زمانٍ ▪️در وقت اقامه عزاء، خرید و فروش را کنار می‌گذارند؛هیچ امر دیگری آنان را مشغول از عزاداری نمی‌کند؛ هیچ کس نمی‌تواند مانع ایشان از برپایی عزا شود. 📋 و یُنفِقونَ أموالَهُم و یُتعِبونَ أرواحَهُم وأبدانَهم لِزیارةِ قَبرِه 👈 آن‌ها اموال‌شان را در این راه خرج می‌کنند و بدن‌ها و جان‌هایشان را در راه زیارت قبر مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام به سختی و مشق‍ّت می‌اندازند. 📚 بحرالمصائب ج۱ ص۳۷۲ 📚 تظلّم الزهرا سلام‌الله‌علیها،ص۷۴ ✍ آواره‌ی عشقیم و غمِ خانه نداریم بلبل صفتیم و هوس لانه نداریم آنقدر خُمار گل خوشبوی حسینیم کز شدّت مستی غم میخانه نداریم در عشق چنان سوخته بال و پرمان که دیگر خبر از ناله‌ی پروانه نداریم آنقدر ز خود بی‌خود و غرقابه‌ی عشقیم کز فرط جنون کار به دیوانه نداریم تا کشته ی تیغ سر ابروی حسینیم ما میل به اعجاز مسیحانه نداریم تا کرب و بلا قبلهٔ مردان خداجوست دیگر هوس کعبه و بتخانه نداریم قلّاده به گردن بنمائیم که پُستی والاتر از این منصب شاهانه نداریم بگذار به مجنونی ما جمله بخندند ما واهمه از طعنه‌ی بیگانه نداریم @Maghaatel
🩸تا حسینم به زمین خورد، دیگر حال خودم را نفهمیدم... در نقل‌ها آمده است: 🥀 در حالی‌که پیامبراکرم صلی الله علیه وآله بر فراز منبر مشغول خطابه بود، امام حسین علیه‌السلام از مسجد خارج شد و پایین لباس او، به پاى مبارکش پیچید و به زمین افتاد و گریان شد. 🥀 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله سراسیمه از منبر فرود آمد و ایشان را در برگرفت و فرمود: 📋 … والَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَا دَرَيْتُ أَنِّي نَزَلْتُ‏ عَنْ‏ مِنْبَرِي‏ ▪️قسم به حق آن خدایى که جان من در دست قدرت او است، (تا که حسین "علیه‌السلام" بر زمین افتاد) من نفهمیدم که چگونه از منبر فرود آمدم! 📚المناقب، ج۴ ص٧١ ✍ در نقلی دیگر آمده است که رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «وَ مَا مَعِی عَقْلِی» {دیگر عقلم به همراه من نبود!) 🗯 «عقل کل عالم»، به پای افتادن کودکانه امام حسین علیه‌السلام و گریه آن حضرت، چنین حالی به او دست می‌دهد... گویا هر کس که بهرهٔ بیشتری از عقل دارد، با یاد مصائب سیدالشهداء علیه‌السلام، گریه و بی‌تابی بیشتری می‌کند... 😭 آه یا رسول الله... وقتی‌که با افتادن سیدالشهداء علیه‌السلام اینچنین حالی به شما دست می‌دهد، دیگر چه بر شما می‌گذرد در ساعت دردناکی که سید بن طاووس آن لحظه جگرسوز را اینگونه نوشت: ➖... ضعف و سُستی در اثر زخمها و جراحات بسیار، بر سیدالشهداء علیه‌السلام عارض شد و از اثر اصابت تیرهای بسیار بر بدنش، مانند خارپشت به نظر می‌آمد. در این هنگام، صالح بن وهب مَرّی (یا مُزنی) ملعون با نیز‌ه‌ای بر پهلوی امام عليه‌السلام زد، 📜 فَسَقَطَ الْحُسَيْنُ علیه‌السلام عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَيْمَنِ. ▪️در این هنگام، سیدالشهداء علیه‌السلام از بالای اسب با گونه راست، بر زمین افتاد. 📚لهوف ص۱۹۳ 📝نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت بلندمرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد...
🩸رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله با چه حالی سیدالشهداء علیه‌السلام را از شانه‌اش به زمین می‌نشاند ؟! در روایتی آمده است: 🥀 هرگاه که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در حضور جمعی از اصحاب خود نماز می‌خواندند، سیدالشهداء علیه‌السلام در حالی که خردسال بودند، می‌آمدند و در کنار آن حضرت می‌نشستند. 📋 فَلَمّا سَجَدَ النَّبیّ صلی‌الله‌علیه‌وآله قامَ الحُسَینُ علیه‌السلام و رَکبَ عَلَی ظَهرِهِ فَصارَ النَّبیّ یُطیلُ الذِّکرَ فِی سُجودِه 🔻 همین‌که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به سجده می‌رفتند، سیدالشهداء علیه‌السلام از جا به پا خواسته و بر دوش آن حضرت سوار می‌شد. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله تا که وجود مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام را بر دوش خود حسّ می‌نمود، سجده خود را طول می‌داد. 📋 فإذٰا أرادَ النّبیّ صلی‌الله‌علیه‌وآله أنْ یَرفَعَ رأسَهُ أخَذَهُ أخْذاً رَفیقًا و وَضَعَهُ إلیٰ جانبِه 🔻و هرگاه که اراده می‌نمود سر مبارک را از سجده بردارد، با ملاطفت و آرامی وجود نازنین سیدالشهداء علیه‌السلام را گرفته و در کنار خود می‌نشاند. 🥀 و هرگاه سجده دیگری می‌نمود، باز وجود مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام بر دوش آن حضرت می‌رفت و روال به همینگونه ادامه داشت تا که نماز آن حضرت تمام می‌شد... 🔖 در نقلی دیگر نیز آمده است: 📜 فإذٰا فَرغَ النّبیُّ مِن صَلاتِه یَأخُذُهُ إلَیهِ و یَجلِسُهُ عَلَی رُکبَتَیه و یُقَبّلُهُ و یَرشُفُ ثَنایاه و یَضُمُّه إلیٰ صَدرِه، 🔻همین‌که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله از نماز فارغ می‌شدند، سیدالشهداء علیه‌السلام را گرفته و بر روی زانوان مبارک می‌نشاند؛ لب و دندان آن دُردانه را بوسیده و وجود مبارکش را به سینه می‌چسباند. 📚المنتخب،طریحی، ص۸۴ 📚المناقب،ج۴ ص۷۱ (اندکی تفاوت) ✍ السلام ای بدن بی سر گرما دیده السلام ای سر مجروح کلیسا دیده با چه وضعی تَه گودال کشاندند تورا ما شنیدیم ولی زینب کبری دیده ای به قربان نگاهش که از این دشت بلا هر بلایی به سرش آمده زیبا دیده زینت دوش نبی بودی و بی وجدان‌ها سر بریدند و گرفتند تو را نادیده ای که شد مهریهٔ مادر تو آب فرات ترک روی لبت را لب دریا دیده؟! خنجر انداخت مسیحی و مسلمان برگشت به گمانم ته گودال مسیحا دیده ای عزیزی که تنت پیش همه عریان شد بر سر پیرهنت، فاطمه دعوا دیده دختری که همهٔ دلخوشی اش بابا بود عوض دیدن بابا ، سر بابا دیده @Maghaatel
🩸«تشنه» ماندی که نباشم به قیامت «تشنه» ... در نَقلی آمده است: 🥀 در روز عاشورا ، حضرت سکینه سلام‌الله‌علیها نزد امام حسین صلوات‌الله‌علیه آمد و فرمود: 📋 العَطَشُ قَد قَتَلَنی ▪️تشنگی دارد مرا می‌کُشد! 🥀 امام علیه‌السلام فرمود: دخترم! سکینه! تو خوب می‌دانی که در خیمه‌ها آبی نمانده است! در این هنگام حضرت سکینه سلام‌الله‌علیها دست پدر را گرفت و آن حضرت را به پشت خیمه‌ها بُرد و فرمود: 📋 أبَة! إنّکَ تَستَطیعُ أَنْ تَضرِبَ بِرِجلِکَ إلَی الارضِ فَتُخرِجَ الماءَ. ▪️پدرجان! شما می‌توانید پای‌تان را به زمین بزنید و آب را از زمین بیرون بیاورید! 🥀 سیدالشهداء علیه‌السلام در همان‌جا، پای مبارک‌شان را به زمین زدند‌ و چشمه‌ای گوارا جاری شد. سپس فرمودند: ای‌دخترم! بنوش! حضرت سکینه سلام‌الله‌علیها تا که آمدند از آن آب بنوشند، ناگهان دیدند که اشک‌های سیدالشهداء علیه‌السلام بر گونه مبارکش جاری شده‌است! آن نازدانه به پیش آمد و عرضه داشت: پدرجان! چرا گریه می‌کنید؟ حضرت فرمودند: 📋 بُنَیّةَ ! إشرِبی وَلٰکِن إعلَمِی أنّکَ إذا شَربتِ سَوفَ یَعطِشُ شیعَتُنا یَومَ القِیامَة ▪️دخترم! اگر می‌خواهی بنوشی از این آب، بنوش ؛ امّا بدان که اگر بنوشی، روز قیامت شیعیان ما تشنه خواهند شد! 📚 عرفانُ کربلاء قُدس الأقداس،قازان، ص‌۲۹۵ ✍ شخصیتی که زحمت ما را کشیده است عالم از ابتدای وجودش ندیده است دست من و تو نیست اگر نوکرش شدیم خیلی حسین زحمت ما را کشیده است منت نهاده بر سرمان، اشک، جاری است از دل بگو «حسین»، تو را او خریده است ما را به حال خودمان ول نکرده است چون بوی کربلا به مشامم رسیده است
◾️ چون گریه‌کُن جدّ غریبم هستی، پیشانی‌ات را بوسیدم... بر پایه گزارشی، شخصی به نام «سعید» گوید: به سامرا رفتم و دیدم که قیامت به پا شده است. پرسیدم: چه خبر است؟ گفتند: امام حسن عسکری علیه‌السلام از دنیا رفته است. با خود گفتم آیا خدا حجتی بعد او قرار داده است؟! 🩸ناگهان دیدم کودکی از خانه آمد که نور خیره کنند‌ه‌ای داشت و گریه می‌کرد و به طرف من آمد و پیشانی مرا بوسید و فرمود: ای سعید! از این به بعد، من حجت خدا بر تو أم؛ 🩸عرض کردم: ای آقای من! چرا در بین این جمعیت پیشانی مرا بوسیدید؟ فرمود: به جهت آنکه تو تعزیه دار جدّم حسین علیه‌السلام هستی! به شیعیان من برسان که ماتم جدّم حسین علیه‌السلام را در دوشنبه و جمعه فراموش نکنند. 📚مقتل خطی بیاض ص ٢٢٣ ✍این اشک نیست، آب زلال و مطّهر است این چشم نیست، چشمه‌ای از حوض کوثر است ظرفِ نزولِ رحمتِ پروردگار شد چشمی که پای مجلس این روضه‌ها، تَر است چشمی که بیش‌تر به خودش، گریه دیده است فردا کنار فاطمه با آبروتر است ما خشک می‌شویم، ولی بار می‌دهیم دنیای گریه، مزرعۀ سبز محشر است فرموده است حضرت صادق: هر آن کسی گریانِ جدّ ما شده، با من برادر است در حجّ و در عبادت و در سجد‌ه‌های شب گریه کنِ حسین، شریک پیمبر است ما را از این تلاطم دنیا، هراس نیست تا کشتی نجات حسینی، شناور است بر من لباس نوکری‌ام را کفن کنید نوکر بهشت هم برود، باز نوکر است...
🩸خودم شب اول قبر به گریه‌کُنانم سر می‌زنم … عذاب را از آن‌ها دور می‌کنم … مونس‌ِ تنهایی‌شان می‌شوم … جناب سلمان «رضی‌الله‌عنه» گوید: 🥀 روزى از كوچه‌هاى مدينه مى‌گذشتم؛ جمعى از اطفال عرب را ديدم كه با يكديگر بازى مى‌كردند و وجود مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام (در کودکی) بر روی خاك نشسته است و گردن مبارک خود را كج كرده و مانند ابر بهارى زار زار مى‌گریست. 🥀 پيش رفتم و سؤال كردم كه اى آقازاده‌ى من،! خدا جان مرا فداى شما گرداند! چرا گريه مى‌كنید؟ حضرت سر مبارکش را بلند نمود و با یک نگاه محزونی به من نظر نموده و فرمودند؛ اى سلمان! مرا معاف بدار که سخن گفتن از این موضوع برایم سخت است! 🥀 سلمان گوید: عرضه داشتم: ای آقای من! مگر شما از جدتان نشنیده‌اید که فرمود:«سلمانُ منّا اهل‌البیت»!؟ در این هنگام سیدالشهداء علیه‌السلام به گریه افتاده و فرمودند: 📜 بدان ای سلمان كه از جانب خدای متعال جبرئيل به جدّم خبر داده كه مرا در كربلا، كوفيان با خنجر جفا سر از بدن جدا نموده و كودكان مرا يتيم خواهند كرد و جوانان مرا خواهند كشت و نعش همه را بى غسل و كفن در ميان ريگ‌هاى گرم خواهند انداخت و بعد از آن اهل‌بيت مرا با فرزندم زين‌العابدين عليه‌السلام بر شتران عريان سوار خواهند نمود و شهر به شهر خواهند گردانيد! 🥀 سلمان عرض كرد: در آن وقت، جدّ و پدر و مادرتان در حيات خواهند بود!؟فرمود: در آن وقت هيچ يك نخواهند بود! سلمان عرض كرد: اى سيد من! پدر و مادرم فداى تو باد - در آن روز عزاى شما را كه خواهد گرفت و كه بر شما خواهد گريست‌؟ 🥀 حضرت فرمود: اى سلمان، شيعيانی خواهند آمد از مرد و زن كه مثل پدر مهربان، عزاى مرا خواهند گرفت و جان و مال خود را فداى من خواهند نمود. 📋 يا سلمان، إنّ الّذينَ يَبكونَ علينا قَومٌ خَلَقَهُم اللَّهُ مِن طينَتِنا، وَ لِذلك أحَبّونا وَ بَذَلوا أموالَهم و أرواحَهم فينا، وَ هـُم يَبكونَ علينا، يَقصُدون زيارةَ قبورِنا مِن البعيدِ والقريب، 🔻اى سلمان! اشخاصى كه به من خواهند گريست، خدای متعال، طينت ايشان را از طينت ما سرشته است و از اين سبب است كه با ما همراهی خواهند داشت. مال و جان خود را فداى ما خواهند نمود و بر ما خواهند گريست و از راه دور و نزديك به زيارت ما خواهند آمد. 📋 و نَأتيهِم نَحنُ في أوّلِ لَيلةٍ مِن لَيالي القبر فَنَزورُهم و نَدفَعُ عَنهم أهوالَ تِلك الليلة و نُؤنِسُهم، واذا ماتُوا تُقيمُ أُمُّنا فاطمةُ سلام‌الله‌علیها العزاءَ عليهم إلى يَوم القيامة، فَتَشفَع لهم و تُدخِلُهم الجنّة 🔻 من نيز پس از مرگ ايشان در شب اوّل قبر به زيارتشان خواهم آمد و مادرم فاطمه زهرا عليها السلام بعد از وفات ايشان برايشان خواهد گريست و عزاى ايشان را خواهد گرفت تا روز قيامت كه ايشان را شفاعت كند و داخل بهشت گرداند. 📚أمواج البكاء،ص۵۵. 📚مخزن البکاء،ج۲ ص۳۶۲. ✍ ای حسینی که به دل عشق تو درمان من است مِهر تو نور دل و اول و پایان من است ای حسینی که عوالم همه گریان تواند گوهر اشک برای تو به دامان است جان نثار حرمت می‌کنم ای محور عشق عشق‌تو دین‌من و مذهب و ایمان‌من است دیده‌ام تا صف محشر زچه آرام شود که نصیبم برِ تو دیده گریان من است به شب اول قبرم نکنم وحشت و ترس چون در آن‌لحظه حسین‌است که‌مهمان من است به سؤالم اگر آرند به میزان حساب پاسخ آرم به خداوند «حسین» جان من است