🔴 #تحلیل خواندنی l بحران معنا در مسیر اصلاح طلبی
🔻 چند روزی است رسانهها و شخصیتهای جریان اصلاحات از لزوم بازسازی و اصلاح در اصلاحات سخن میگویند و نقدهای درون گفتمانی آنان در افق رسانهها جلوه نمایی میکند. نگارنده دلسوزانه نکاتی پیرامون مسئله اصلی اصلاحات مختصر عرض میکند.
🔹 در درون جریان اصلاحات انسانهای موجهی هستند که در حوزه رسانه و سیاست با آنان مرتبط هستم، حرف آنان را شنیدهام و معتقدم دیگرانی هستند که به این جماعت ظلم میکنند. کدام دیگران؟ همانهایی که مقابل نسلهای متأخر همسو با انقلاب اسلامی طوری سیاستورزی کردهاند که اصلاحطلبی را معادل «ضدانقلاب» جا انداختهاند.
🔹سخت معتقدم جان کلام در چیستی بحران اصلاحطلبی را جناب قوچانی در سرمقاله ۱۴ /۲ /۹۹ روزنامه سازندگی به تصویر کشیدهاند. اگر به سؤالات مطروحه در آن یادداشت به صورت جامع توجه شود بسیاری از مشکلات اصلاحطلبان حل خواهد شد. باور کنید مشکل اصلاحطلبان نظارت استصوابی نیست که اگر بود بیش از ۲۲۰ نفر آنان وارد مجلس ششم نمیشدند، خاتمی رئیسجمهور نمیشد، عارف تأیید نمیشد، پزشکیان نایب رئیس مجلس نبود و...
🔹 مسئله این استکه طیفهای اصلاحطلبان -برخلاف اصولگرایان- بر سر اصول انقلاب اسلامی و اندیشه امام تفاهم ندارند، اما با وارونه نمایی، مشکلات را به اشخاص و ساختارها ارجاع میدهند. سؤال اساسی این است که چه چیزی اصلاحطلبان را دور یک کرسی مینشاند؟
🔹 به نظر نگارنده اصلاً وجه مشترکی جز تعلقات تاریخی وجود ندارد. مسئله را قوچانی به درستی برجسته کرده است که: مرز «اصلاحات در حکومت» با «اصلاحات بر حکومت» باید روشن شود و دقیقتر نوشت که «نسبت اصلاحات هم با حاکمیت باید روشن شود هم با ملت» و بسیار دقیق موشکافی کرده است که اصلاحات دنبال مشارکت در قدرت است یا جنبشی شدن؟
🔹 مهمترین شکاف درونی اصلاحات آن است که طیفهایی از جریان میخواهند فراسوی سیاستهای کلی نظام خودشان یک جمهوری اسلامی دیگر معنا کنند که قلب ماهیت شده باشد و با استانداردهای غرب منطبق شود و بتوانند سرشان را بالا بگیرند. عجیب آن است که طیفهای همسو با نظام در جریان اصلاحات مرتب تحقیر میشوند و علناً جرم آنان وفاداری به نظام اعلام میشود (مثل نظر شکوریراد نسبت به عارف).
🔹نمیشود جمهوری اسلامی را با مفاهیمی مانند «استبداد دینی» و «دیکتاتوری صالحان» و... معنا کرد و خود را عضو آن دانست. نمیشود به عنوان اصلاحطلب، عضو مجلس شورای اسلامی باشی سپس کشف حجاب کنی و سر بتراشی و آرزوی بازگشت شاهزاده! برای نجات میهن را بکنی؟
🔹در سالهای اخیر حزب کارگزاران متوجه شد که اصلاحات «بر نظام» معنا میشود؛ بنابراین به واقعگرایی روی آورد و معتقد است بالاخره ما میخواهیم در درون این نظام کار کنیم پس نمیتوانیم هم اپوزیسیون باشیم هم جنبش اجتماعی راه بیندازیم و هم در صف اول ورود به قدرت باشیم. نمیشود شاخه سیاسی حزب مشارکت طراحی به خاک سیاه نشاندن موسوی را انجام دهد، اما بخشی از قدرت باشد. نمیشود امام، امام کرد، اما آرزوی پیمودن مسیر جانشینان مائو در چین را نمود.
🔹 مشکل اصلی بخش اندیشهای اصلاحطلبان این است که میخواهند «روشنفکران قدرت» باشند و این امر پارادوکسیکال است. تب روشنفکری نمیتواند یک جریان سیاسی را به ساحل سیاستورزی رساند. این تب آنقدر بالا است که امثال آخوندی و کلانتری هم به خاطر دو فنجان قهوهای که با اصلاحطلبان خوردهاند ژست روشنفکری به خود میگیرند. آخوندی بعد از ۴۰ سال حضور در قدرت معتقد است من روشنفکری بودم که وارد قدرت شدم یا کلانتری بعد از ۴۰ سال به امام دروغ میبندد و در عین حال کارگزار نظام نیز هست.
🔹 مشکل طیف «برنظام» اصلاحطلبان این است که تکلیف خود را با سیاستهای کلی نظام روشن نمیکنند یا سکوت کردهاند یا طعنهزننده و پرخاشگر از آن میگذرند و این بدان معناست که حتی اصل ۱۱۰ قانون اساسی را که قبلاً برای عبور از ولایت مطلقه فقیه بر اجرای آن اصرار میکردند نیز قبول ندارند.
🔹 تا امام در این کشور زنده است تجدیدنظرطلبان راه به جایی نمیبرند. عرض خود میبرند و زحمت ما میدارند. نیروهای همسو با نظام در درون جریان فهمیدهاند که نمیشود با نویسندگان این متون پالوده خورد و در عین حال مدعی انقلاب و امام و جمهوری اسلامی شد.
✅ امید است روشنفکران رمانتیک به «جنبش اجتماعی» خود بپردازند و اجازه دهند جریان اصلاحات بخشی از نظام جمهوری اسلامی باقی بماند. لازمه این مهم وجود مرزبندی شفاف و ماهوی است.
🖌 #عبدالله گنجی ( تلخیص )
🔴 #تحلیل| آیا عربستان عادی سازی رابطه اش با اسرائیل اعلام میکند؟
🔻 جرد کوشنر داماد و مشاور ارشد ترامپ اخیراً مدعی شده که «روابط اسرائیل با عربستان نیز قطعی است». در اینکه دو طرف سعودی و اسرائیلی علاقهمند به علنیسازی روابط دوجانبه هستند شکی نیست، اما هر کشور عربی برای برقراری رابطه با رژیم صهیونیستی باید از سه مرحله عبور کند:
1⃣ پذیرش و ایجاد روابط امنیتی و سیاسی پنهان : این مرحله نهتنها در مورد عربستان بلکه در ارتباط با برخی دولتهای دیگر عربی از سال 2000 میلادی به اینسو تحقق یافته است.
2⃣ پذیرش عادیسازی روابط در فضای نخبگانی و تبیین لزوم آن برای جامعه:
🔹 در زمینه تحقق مرحله دوم در عربستان ، هنوز بخش قابلتوجهی از مقامات فعلی و سابق و نخبگان سیاسی و امنیتی در عربستان پیرامون توافق با رژیم صهیونیستی ملاحظات و مخالفتهای جدی دارند. «ترکی الفیصل» وزیر خارجه اسبق و از شاهزادگان مطرح سعودی دو هفته پس از دیدار ناگهانی نتانیاهو و بن سلمان، در نشست منامه و در حضور وزیر خارجه رژیم صهیونیستی بهشدت به رژیم صهیونیستی انتقاد میکند و آن را قدرت استعمارگر غربی مینامد که فلسطینیان را در بازداشتگاههای نظامی نگه میدارد.
3⃣ حساسیتزدایی اجتماعی و شکستن قبح رابطه با رژیم صهیونیستی:
🔹این مرحله مهم ترین و اصلی ترین بخش از فرایندعادی سازی است. در این ارتباط عربستان با یک مانع جدی به نام جامعه و افکار عمومی مواجه است. کما اینکه عربستان که با توجه بهقرار داشتن مکه و مدینه در آن از یک شأنیت دینی و تاریخی برخوردار است، کشوری است که حساسیتهای اجتماعی، اعتقادی و اسلامی در آن بهویژه در مناطق شیعهنشین نسبت به روابط با رژیم صهیونیستی بسیار بالاست. اهمیت این موضوع بهاندازهای است که چندی پیش خلیج آنلاین به نقل از بن سلمان ولیعهد سعودی «بیم از هرجومرج داخلی» را یکی از ملاحظات جدی وی در زمینه توافق با رژیم صهیونیستی اعلام کرده بود.
🔴 #تحلیل| آمریکایی ها و نا آرامی ها؟‼️
🔻کارین ژان پی یر سخنگوی کاخ سفید اعلام کرد اگرچه دولت بایدن، دیپلماسی را بهترین راه برای جلوگیری از دستیابی به سلاح هستهای میداند اما اکنون تمرکز واشنگتن بر حمایت از ناآرامیها است نه مذاکرات. بایستی برای آمریکایی ها مختصر عقلی قائل شویم که بدانند جمهوری اسلامی ایران با اغتشاشات اخیر دچار براندازی نمی شود. اما سئوال اساسی این است که آمریکایی ها از این که صراحتا می گویند بر نا آرامی های ایران متمرکز شده ایم و نه مذاکرات بدنبال چه هستند؟در این باره توجه به نکات زیر گره گشا خواهد بود.
🔹مذاکرات هسته ای هم اکنون در نقطه ای قرار دارد که بر اساس آن ایران به دنبال تحقق دو هدف اساسی است: اولا،هیچ موضوعی نباید بهعنوان اهرم فشار در آینده علیه ایران باقی بماند. به این معنا که مباحث پادمانی به طور کامل حل و فصل شود. یکی از مسائلی که تیم مذاکرهکننده بر آن تاکید دارد آن است که توافق بهگونهای بسته شود تا اطمینان یابد مسئلهای به عنوان اهرم فشار در آینده باقی نمیماند. برای ایران قابل پذیرش نیست که با مبهم گذاشتن مباحث پادمانی برجام گروگان ادعاهای غرب برای اعمال فشار علیه ایران باشد. ثانیا،رفع تحریمها بایستی باثبات و پایدار باشد. به گونه ای که شرکتها و فعالان اقتصادی از روابط و انعقاد قرارداد با ایران اطمینان خاطر پیدا کنند. تیم مذاکرهکننده بر اثربخشی پایدار رفع تحریمها اصرار دارد.شرکتها و شرکای خارجی و فعالان اقتصادی در ایران بایستی اطمینان یابند که قراردادهای منعقده با ایران از ثبات و پایداری منطقی برخوردارند و تحت تأثیر تغییرات احتمالی دولتها و سیاستها در آمریکا قرار نمیگیرند.
🔹عدم پذیرش خواست منطقی ایران مبنی بر حفظ پایداری رفع تحریمها معنای دیگرش آن است که آمریکا بدنبال حفظ اثربخشی تحریمها حتی پس از انعقاد توافق است. جمهوری اسلامی ایران با قاطعیت چنین چیزی را نخواهد پذیرفت. اینکه نهاد عالی امنیت ملی و در کل عقلانیت موجود در کشور تاکنون به دولت آقای رئیسی نیز مجوز نداده است احیای برجام، بدون شرط مهم و غیر قابل اغماض یعنی انتفاع اقتصادی ایران، تحقق پیدا کند معنایش آن است که منطق این مخالفت ها ماهیتِ «منافع ملی»دارد و نه جناح بندی های سیاسی. طرف مقابل بایستی میان گذشته و آینده یکی را انتخاب کند.انتخاب ایران آینده است.نمی توان از یکسو مدعی حل و فصل مسائل گذشته شد و ادعای حرکت به سمت آینده را داشت و از دیگر سو ادعاهایی واهی مربوط به گذشته را برای اعمال فشار در آینده علیه ایران باقی گذاشت.
🔹به طور خلاصه امروز مهم ترین موانع موجود بر سر راه احیای برجام مسائلی است که در بالا به آن اشاره کردم. این مخالفت آمریکایی ها با پیشنهادات منطقی ایران را بگذارید در کنار بازی پنهان آن ها و پیام های متعددی که سران آمریکا با واسطه برخی کشورهای همسایه برای ایران فرستاده اند که حرف اصلی همه آن پیام ها نیز یک چیز است؛ علاقه مندی کامل آمریکا به احیای برجام. در باره علت توقف مذاکرات هسته ای باید انتخابات میاندورهای در آمریکا که قرار است روز هشتم نوامبر (۱۷ آبان) برگزار شود و آمریکا خواستار ادامه مذاکرات پس از آن انتخابات شده را نیز باید در نظر گرفت.
✅ به هر ترتیب آمریکایی ها به درستی دریافته اند که اغتشاشات خیابانی تاثیری بر اقتدار و پایداری جمهوری اسلامی نخواهد داشت. خاصه آن که مردم ایران علیرغم مشکلات متعدد اقتصادی و اجتماعی با اغتشاش گران کمترین همراهی نکردند. این را هم در نظر باید گرفت که در سطح منطقه مخصوصا محور مقاومت تاکنون هیچ یک از ترتیبات مد نظر آمریکا پیش نرفته است. بنابراین تنها یک گزینه برای غرب و مخصوصا کاخ سفید برای مواجهه و کنترل ایران قوی باقی می ماند و آن این است که آمریکایی ها با دمیدن در آتش ناآرامی های داخلی مسئولان کشور را دچار تغییر در محاسبات کرده تا در نهایت گزینه دشوار را برگزینند. آن ها در پی آن هستند تا فشار اجتماعی و تشدید نارضایتی های اقتصادی و معیشتی مسئولان ایران را به نقطه ای برسانند که از یکی دو شرط باقی مانده خود و خاصه اصرار بر حل و فصل مباحث پادمانی و گنجاندن آن در متن توافق احیای برجام صرف نظر کنند. چنانچه جمهوری اسلامی دچار عدول شود اغتشاشات اخیر بزرگترین منفعت را برای آمریکایی ها در مذاکرات هسته ای و موضوع احیای برجام تولید کرده است.
🔴 #تحلیل| تحلیل بیانیه مشترک سعودی و چین با موضوع ایران‼️
🔻در بیانیه مشترکی که پس از سفر رئیس جمهور چین به عربستان منتشر شد ، ۲ کشور بر همکاری ایران و آژانس اتمی جهت تحقق برنامه صلح آمیز هسته ای تاکید کردند و خواستار رعایت حسن همجواری و عدم دخالت تهران در امور داخلی همسایگان شدند.
🔸️بیانیه مورد اشاره نه پیام خاصی در بطن خود داشت و نه موضع جدیدی از سوی چین تلقی میشد اما رسانه های غرب گرا در داخل و خارج از ایران به شدت روی آن مانور داده و همچنان می دهند.
🔻چند نکته در خصوص این بیانیه:
1️⃣ در روابط بین الملل منافع ملی کشورها تعیین کننده رفتارها و مواضع آنهاست ؛ برای نمونه کشورهای دارای سلاح هسته ای اصلا تمایل ندارند انحصارشان توسط یک بازیگر خارج از هسته قدرت جهانی شکسته شود و آن کشور از لحاظ میزان توان تاثیرگذاری با آنان برابر گردد یا حداقل بدان ها نزدیک شود.
🔹از همین رو بود که چین و روسیه با ۵ قطعنامه شورای امنیت علیه برنامه اتمی ایران همراهی داشتند زیرا اصلا تمایل ندارند یک قدرت جدید هسته ای در آسیا رقیب ایشان گردد .
🔹یا در خصوص برنامه منطقه ای ایران ، چین و روسیه به قطعنامه هایی چون ۱۵۵۹ در خصوص خلع سلاح حزب الله و و ۲۲۰۱ (علیه انصارالله یمن) رای مثبت دادند به این دلیل که افزایش قدرت و حوزه نفوذ جمهوری اسلامی در عرصه ژئوپلیتیکی از منظر رویکردهای واقع گرایانه تحدید نفوذ آنان را در پی داشته و ظهور یک قدرت فرامنطقه ای را نمایان می کند که اصلا خوشایند بازیگران قدرتمند جهانی نیست.
🔹اما موارد بالا نافی همکاری های مثبت چین و روسیه با جمهوری اسلامی نمیشود زیرا این ۳ کشور در حوزه های بسیاری از جمله انرژی ، کردیدورهایی چون شرق به غرب و شمال-جنوب و همچنین جلوگیری از نفوذ ناتو به شرق منافع مشترک دارند .
🔹از قضا خود سفر شی جین پینگ به سعودی ، تلاش چین برای حضور در حوزه نفوذ ایالات متحده و کاهش اثرگذاری آن بر سعودی است و اصلا نافی منافع و امنیت ایران نیست.
🔹چه بسا رقابت چین و آمریکا بر سر حوزه های نفوذ در کشورهای عربی به سود جمهوری اسلامی ایران نیز باشد.
2️⃣ این بیانیه نشان داد رفتارهای مستقلانه جمهوری اسلامی در منطقه غرب آسیا و پیشروی های ژئوپلیتیکی این کشور تا چه حد می تواند برای قدرت های جهانی دردناک باشد ، زیرا تسلط متحد استراتژیک ایران بر بخشی از کرانه های شرقی دریای سرخ و تنگه باب المندب یعنی نظارت و اشراف محور وابسته به ایران بر تمام تجارت کالا وانرژی شرق آسیا با اروپا و یک اهرم قدرت مناسب برای تاثیرگذاری بر سیاست های بازیگران مطرح آسیا و اروپا .
🔹نباید فراموش کرد در دوره محمد مصدق انگلستان در سواحل یمن نفتکش رزماری که حامل نفت ایران بود را توقیف کرد و مانع از صدور نفت ایران شد.
🔹اما ۷۰ سال بعد این ایران است که با کمک متحدانش در آن نقطه بسیار استراتژیک نفوذ و قدرت اعمال راهبردهایش را دارد .
3️⃣ چرخش تدریجی و آرام نگاه سعودی به شرق حاکی از آنست که ایالات متحده در حال تضعیف و از دست دادن جایگاه خود در جهان و به خصوص منطقه غرب آسیاست و این حرکت سیال قدرت از غرب به آسیا از چشم ریاض نیز دور نمانده و سعی دارد از قافله عقب نماند.
🔹این در حالی است که جمهوری اسلامی سالهاست که نگاه خود را معطوف به روابط متوازن با قدرت های آسیایی کرده و تضعیف قدرت آمریکا را فریاد می زند .
4️⃣ چینی ها اصلا نمی توانند در عداد یک ابرقدرت ظاهر شوند زیرا مولفه های فرهنگی ، گفتمانی - ایدئولوژیکی و رسانه ای آنها از اساس قابل مقایسه با آمریکا نیست و نمی توانند یک ایدئولوژی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جذاب و شمول گرا را به جهانیان عرضه دارند.
🔹چینی ها حداکثر یک قدرت بزرگ نظامی و اقتصادی و تکنولوژیکی خواهند شد ؛ لکن قدرت نرم غرب و ایدئولوژی و سبک زندگی لیبرالیستی بزرگترین تهدید برای ایران است .
🔹سبک زندگی چینی هیچگاه مورد پذیرش ملت های دیگر نخواهد بود . به عبارت ساده تر ، چین صرفا نگاه اقتصادی به روابط با کشورهای دیگر دارد و نمی تواند از لحاظ نرم و تاثیرگذاری ادراکی در دراز مدت یک تهدید جدی برای ایران باشد و به همین دلیل نباید از گسترش نفوذ آن نگرانی جدی داشت.
✅ چین در منطقه غرب آسیا صرفا دنبال منابع پایدار انرژی و فراهم آوری بازار جهت فروش محصولات کارخانجاتش است ؛ همانگونه که در دوران جنگ ۸ ساله ، موشک های کرم ابریشم را همزمان به عراق و ایران می فروخت و مدتی بعد هم موشک های دانگ فنگش را به سعودی داد که البته خطایش بالای ۵۰۰ متر بود و دردی هم از مشکلات ریاض در چالش های امنیتی و نظامی آنان (مانند یمن) دوا نکرد.