چشم در راه و هراسان باش، ما ناگاه میآییم
از میان قلبهای روشن و آگاه میآییم
بیرق خود را به دست کوهها دادیم و چون سیلاب
با سپاهی از شهیدان خدا همراه، میآییم
بگذرد راه رهایی از دل کرببلای خون
از نفیر سرخ عاشورائیان، از آه میآییم
روزها با نیزههای آتشین لشگر خورشید
شب به شب از زیر قرآن نگاه ماه میآییم
بعد از این در سایهات هم مردهامان مستتر هستند
از کمین سایهات توفنده و خونخواه میآییم
از خیابان، کوچه، از بازار و از دکان و از دالان
از حیاط مدرسه، از بام دانشگاه میآییم
میکشی ما را بکش، از خون ما سرنیزه میروید
کور خواندی گر تصور کردهای کوتاه میآییم
#ملیحه_رجائی
#انتقام_سخت