eitaa logo
" من انقلابی‌ام "
6.8هزار دنبال‌کننده
20.6هزار عکس
21هزار ویدیو
346 فایل
1️⃣کانال نامش مزین به فرمایش انقلابی امام خامنه ای که فرمودند:"من انقلابی ام" 2️⃣متفاوت علیه لیبرالهاوویژه خواران 3️⃣ بصیرتی، سیاسی، فرهنگی، تحلیل ها مدیریت: @manenqelabiam313 تبادلات: @Gomnam423 کانالمون در سروش: https://splus.ir/manenqelabiam
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 مـهـمـان‌هـای سـرگـردان ➖اگر دسترسی به مسئولان ستاد و مقدس دارید ارسال بفرمایید. ▪️متأسفانه وضعیت در قم در شأن این عزیزان نیست. ▪️اگر مدیرانی هستند که توریست‌های غالباً بی‌تربیت غربی(که خیلی‌شان هم هستند) را روی سر می‌گذارند باید مدیرانی مکتبی هم باشند که قدر زائران و را روی چشم بگذارد. ▪️اگر یک توریستِ تروریست، مزاجش به هم بریزد برخی سلبریتی‌های غرب‌لیس تا وزارت‌خانه خارجه را پاسخ‌گو می‌کند، اما این مردم عزیز و عاشق اهل بیت علیهم السلام و عاشق انقلاب را سرگردان رها کرده‌اید... ▪️شب در سرمای قم که اخیرأ دما پایین آمده و روز در گرمای قم، سرپناه ندارند. ▪️حرف تعدادی از این عزیزان و توجیهات تعدادی از مسئولان را هم شنیدیم که جمع بندی این شد که قطعا تقصیر است. ▪️مثلاً ستاد می‌گوید ما تا فلان روز متعهد هستیم، خب با چه معیاری قبل از بازگشت پاکستانی ها را موعد قرار داده‌اید؟ ➖یا اینکه در مکان داده‌اید چرا در اطراف حرم مطهر مکان نمی‌دهید؟ ▪️یادتان رفته سال ۹۷ چند نفر از این عزیزان جان دادند؟!!! ▪️قطعاً با این مردم اهل خیر قم و رویکرد خوب دولت، مشکل شما بودجه و امکانات نیست بلکه مشکل نبود مدیریت است. ✍معظمی ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ   ✍️ من انقلابی‌ام 💠 @manenqelabiam💠
✍ مهمترین اخبار ظهور و بهترین تحلیل‌های روز درخصوص وقایع آخرالزمانی جهان https://eitaa.com/joinchat/783089699Ce2935a9f9a 🔴 فتنه و رسانه‌های صهیونیستی در آخرالزمان. کیست؟ نتیجه نهایی و پیش از ظهور، چه خواهد بود؟ و حمله سنگین ایران به اسرائیل و پروسه‌ی انتقام سخت. خروج سفیانی از وادی یابس در جنوب سوریه https://eitaa.com/joinchat/783089699Ce2935a9f9a ✍ دوستان همراه، چک میکنم که همه‌تون دنبال کنید این کانال‌ مهم رو ✋👆👆👆👆
🔥 تحرکات خطرناک و سریع در و / مقدمات فراهم شده؟ https://eitaa.com/joinchat/783089699Ce2935a9f9a https://eitaa.com/joinchat/783089699Ce2935a9f9a 💥🔥💥 اولین علامت اصلی ظهور امام زمان علیه‌السلام 💥🔥💥
هدایت شده از " من انقلابی‌ام "
✍ مهمترین اخبار ظهور و بهترین تحلیل‌های روز درخصوص وقایع آخرالزمانی جهان https://eitaa.com/joinchat/783089699Ce2935a9f9a 🔴 فتنه و رسانه‌های صهیونیستی در آخرالزمان. کیست؟ نتیجه نهایی و پیش از ظهور، چه خواهد بود؟ و حمله سنگین ایران به اسرائیل و پروسه‌ی انتقام سخت. خروج سفیانی از وادی یابس در جنوب سوریه ✍ دوستان همراه، چک میکنم که همه‌تون دنبال کنید این کانال‌ مهم رو ✋👆👆👆👆
💠 دیشب بعد ازدیدن نطق بسیار خوب و امید بخش رئیس جمهور ایران 🇮🇷 در وهمزمان با نطق باقی رؤسای جمهور کشورها این نوشته را نوشتم اما فرصت ویرایش و ارسال دست نداد: رؤسای جمهور کشورها یکی یکی پشت تریبون سازمان ملل حاضر شده ونطق خودرا ارائه میدهند، اکثریت دریک ادبیات و گفتمان هماهنگِ تامل برانگیز تاکید براهداف ! دارند: ➖ توسعه پایدار در رفع مشکلات ناشی ازتغییرات آب و هوایی، افزایش دما ونجات کره زمین!! و تاکید ویژه شان بر موظف بودن خود وجوامع بر اجرای این مهم قابل چشم پوشی نیست! _توسعه ی پایدار در خدماتپزشکی و دارویی ! در دمات برای زنان باردار و نوزادان و تامین مکمل های دارویی ویتامین ها ...! _ رفع فقر! _ و ... تعجبم از کشورهای آفریقایی بیشتر است چراکه سالهاست نتایج فاجعه بار پروتکل های شیطانیِ سازمان های بین المللیِ صهیونیستی را، در ابعاد مختلف تمدنی، درجوامع خود دیده اند و اینگونه درحال اعلام ادامه ی خود هستند ! گویی شیطان بر کُرسی نشسته و اینان باید سر تعظیم بر شیطان فرود آورند و بیعت و پیمان ببندند برای اجرای هماهنگِ . . اما دراین میان بسیار موجب مسرت، امید و وجد بود که آقای رئیسی، رئیس جمهور ایران 🇮🇷 اینگونه شرافتمندانه و راسخ سخن گفت و برشیطان تعظیم نکرد، سخنانی که معنای واقعی را تبیین کرد، و توطئه ها و اهداف توسعه پایدار را رسوا نمود و قلباجای بسی تقدیر، تشکر و حمایت دارد. و اکنون وقت آن است که اعتراف کنیم : «فرق میکنه کی رئیس جمهور باشه و خدایا شکرت که از شرّ _کدخداپرست و ذلیلِ تزویر و دروغ نجات پیدا کردیم» اما لازم است تامل کنیم و تلنگری برخود زنیم؛ آیا اهداف عملا و زیرپوستی در کشور خودمان در حال اجراست؟ یا اهداف ؟! و نیز بیندیشیم دشمن چندین ده سال درحال زیرساخت سازی توسط برای تحقق این اهداف بوده و ما چگونه انتظار داریم یک نفر آقای رئیسی تک و تنها در ۲ یا ۴ سال ، تمام زیرساختهای چند ده ساله (و یا حداقل ۸ ساله ی دولت روحانی) را تغییر دهد؟! آیا یک نفر آقای رئیسی خواهد توانست به تنهایی مقابل استکبار و اهداف توسعه پایدارش بایستد یا نیاز به پشتوانه مردمی ازاقشار مختلف دارد؟! آقای رئیسی رسالت خود را درسازمان ملل انجام داد و حجت را بردشمن خارجی و بازوهایش: نفاق داخلی تمام کرد ، حالا نوبت مدعیان داخلی است تا کمر همت ببندند و رئیس جمهور را یاری دهند و بازوانِ شبکه را ازعرصه های مختلف تمدنی قطع کنند! همچنین آقای رئیسی و مسؤلین مربوطه با مدیریت بسیار قوی و معنادار خود در ۱۴۰۲ 🏴 و نیز شروع آشکار تغییر وتحولاتی دربخشهایی از دولت و بدنه ی مسؤلین وسیاستها، نشان داده است که مصمم به تحول در زیرساختها و تغییر ریل هاست، اما به تنهایی قادر به این امر نیست و هرکجا که حمایتی ازجامعه ی نخبگانی ومردمی برایش ایجاد میشود موفق شده وهرکجا این پشتوانه وجود ندارد توفیقی حاصل نمیشود. دو دسته ی کلی از افراد مدعی وجود دارند: ۱_افرادی که را معصوم و بیخطا پنداشته و اجازه ی هیچ گونه نقدی (برخی تعمدا، برخی ناآگاهانه) به عملکرد مسؤلین ازجمله دولت را نمیدهند و نقد را موجب ضعیف شدن دولت میدانند! ۳_افرادی که (**برخی آگاهانه و اغلب از جریانهای انحرافی چون حجتیه** و ... و برخی ناآگاهانه) فقط درحال تخریب و توهین به؛ خصوصا شخص رئیسی هستند، و معتقدند ایشان نیز خود مهره دشمن است! این وسط هم افراد خیلی کمی هستند که هم کارهای مثبت را میگویند، هم بجا نقد میکنند هم تخریب نمیکنند هم کمک به دولت و مسؤلین! . . یک نکته ی مهم دیگر اینکه برخی میگویند اصلا چرا باید کشور ما در سازمان ملل با اهداف شیطانی توسعه پایدار حاضر شود؟! درجواب این دوستان باید عرض کنیم که تریبون سازمان ملل تقریبا تنها تریبونی است که مخاطب آن تمام جهان و ملت هاست و ما گفتمان تمدن اسلامی _ایرانی و را از این تریبون براحتی میتوانیم به گوش تمام آزادگان و ملت های جهان برسانیم! اگر خود را از این تریبون محروم کنیم موجب قوت جبهه مقاومت است یا جبهه استکبار؟! مگر در سازمان ملل فقط برای رؤسای جمهور کشورها سخنرانی میشود؟!حالا برفرض که نماینده ی رژیم غاصب هم در گوشه ای سروصدایی کند یا نمایندگان آمریکا جلسه را ترک کنند، چه اهمیتی دارد؟! مهم این است که پیام ضداستکباری انقلاب اسلامی توسط نماینده ایران به گوش جهانیان برسد وموجب امید، تقویت، و بیشتر برعلیه استکبار شود. ✍ ۱۴۰۲/۶/۳۰ ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ   ✍️ من انقلابی‌ام 💠 @manenqelabiam💠
میثم حق‌شناس هستم ، پژوهشگر علوم استراتژیک ، سخنران و مدرّس دوره‌های توانمندسازی مربّیان عقیدتی و هادیان سیاسی . پاسخگوی شبهات سیاسی و اعتقادی کانال متفاوت منو داشته باش 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2735407301C1f2f6fa887
💠 تا حالا به این سوال فکر کردید که شورای نگهبان، نگهبانِ چیست⁉️ قانون اساسی؟ اسلام؟ این پاسخ‌ها صحیح است، ولی کافی نیست. جدیدترین وظیفه شورای نگهبان، نگهبانی از مصوبات کمیسیون‌های مجلس است!!! 📍پ.ن: ویراست بالا توسط خانم زهرا لاجوردی، نماینده‌ی مجلس منتشر شده است! ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ   ✍️ من انقلابی‌ام 💠 @manenqelabiam💠
💠 تا حالا به این سوال فکر کردید که شورای نگهبان، نگهبانِ چیست⁉️ قانون اساسی؟ اسلام؟ این پاسخ‌ها صحیح است، ولی کافی نیست. جدیدترین وظیفه شورای نگهبان، نگهبانی از مصوبات کمیسیون‌های مجلس است!!! 📍پ.ن: ویراست بالا توسط خانم زهرا لاجوردی، نماینده‌ی مجلس منتشر شده است! ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ   ✍️ من انقلابی‌ام 💠 @manenqelabiam💠
💠 تا حالا به این سوال فکر کردید که شورای نگهبان، نگهبانِ چیست⁉️ قانون اساسی؟ اسلام؟ این پاسخ‌ها صحیح است، ولی کافی نیست. جدیدترین وظیفه شورای نگهبان، نگهبانی از مصوبات کمیسیون‌های مجلس است!!! 📍پ.ن: ویراست بالا توسط خانم زهرا لاجوردی، نماینده‌ی مجلس منتشر شده است! منبع پست:گروه رسانه ای تیمورا ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ   ✍️ من انقلابی‌ام 💠 @manenqelabiam💠
💠 ملیکا مادر «علیه‌السلام» نامش «ملیکه» (ملیکا) بود، او از طرف پدر، دختر «یشوعا» فرزند امپراطور روم شرقی بود، و از طرف مادر، نوه «شمعون» بود. شمعون از یاران مخصوص حضرت عیسی«علیه‌السلام» و وصیّ او بود. 🔅ملیکه با اینکه در کاخ می‌زیست و با خاندان امپراطوری زندگی می‌کرد، اما آن چنان پاک و باعفّت بود که گویی نسبتی با این خاندان نداشت، 🔸در جنگهای قدیم، رسم بود وقتی که شهر یا روستایی را فتح می‌کردند، مردان و زنان لشکر دشمن را اسیر می‌نمودند و آنها را به عنوان برده می‌آوردند، و در بازارها می‌فروختند. ♻️مادر امام زمان(عج) بانوی بسیار ارجمند و پاک باعفّت یعنی حضرت «نرجس» (نرگس) از دخترانی است که در میان اسیران جنگی، از روم شرقی (حدود ترکیه فعلی) به عراق آورده شد، (امام دهم«علیه‌السلام») او را خریداری کرد، و سپس او را به همسر فرزندش (امام یازدهم و پدر بزرگوار حضرت حجّت امام زمان (عج) انتخاب نمود. ‌ 🔆ونتیجه این ازدواج یک فرزند نورانی یعنی حضرت امام زمان«علیه‌السلام» بود که در شب نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری در شهر سامراء به دنیا آمد، فرزندی که هم اکنون، جهان به طفیل وجودش برقرار است، و در پشت پرده غیبت بسر می‌برد و روزی خواهد آمد که جهان، تحت نظارت و رهبری او پر از عدل و داد و مهر و صفا خواهد شد، ادامه دارد ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ   ✍️ من انقلابی‌ام 💠 @manenqelabiam💠
💠 نوه شمعون وصیِّ عیسی«علیه‌السلام» 🔹مادر «علیه‌السلام» نامش «ملیکه» (ملیکا) بود، او از طرف پدر، دختر «یشوعا» فرزند امپراطور روم شرقی بود، و از طرف مادر، نوه «شمعون» بود. 🔹شمعون از یاران مخصوص حضرت عیسی«علیه‌السلام» و وصیّ او بود. ملیکه با اینکه در کاخ می‌زیست و با خاندان امپراطوری زندگی می‌کرد، اما آن چنان پاک و باعفّت بود که گویی نسبتی با این خاندان نداشت، بلکه به مادر و خانواده‌ مادری خود رفته و زندگیش همچون زندگی شمعون، و عیسی بن مریم از صفا و معنویّت و پاکی خاصّی برخوردار بود. 🔹از این رو نمی‌خواست، با خاندان امپراطوری دنیا پرست، بیامیزد بلکه دوست داشت و هدفش این بود که در یک خانواه پاک خداپرست، زندگی کند، او را در این هدف کمک کرد و او را به طور عجیب به خواسته و هدفش رساند. ادامه دارد ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ   ✍️ من انقلابی‌ام 💠 @manenqelabiam💠
💠 خواستگاری و مجلس عقد «علیها السلام» 🔸ملیکه وقتی که به سنّ ازدواج رسید، جدّش ، خواست او را به همسری برادرزاده‌اش درآورد. با توجه ‌به اینکه کسی نمی‌توانست از فرمان امپراطور سرپیچی نماید، امپراطوری از طرف برادرزاده‌اش، از ملیکه خواستگاری کرد. 🏛و سپس مجلس عقد بسیار باشکوهی ترتیب داد که در آن مجلس سیصد نفر از برگزیدگان روحانیون و کشیشان مسیحی و هفتصد نفر از افسران و فرماندهان ارتش و چهار هزار نفر از اشراف و معتمدین و ثروتمندان شرکت داشتند. ✨مجلس در کاخ با شکوه امپراطور برگزار شد، تخت بزرگی را که با انواع جواهرات و طلا و نقره و یاقوت و عقیق، آراسته شده بود، در جای مخصوص کاخ گذاشتند، برادرزاده امپراطور روی آن تخت نشست، تشریفات مراسم عقد فراهم شد، دربانان و خدمتگزاران با لباسهای مخصوص خدمت هر یک در جایگاه خود ایستادند، در اطراف کاخ قندیلها و چهل چراغها، را جلوه خاصّی داده بود، ناقوس نواخته شد. 🔹روحانیون برجسته مسیحی کنار تخت با عبا و کلاه و لباس مخصوص، شمعدان به دست در دو طرف به صف ایستادند و کتاب مقدّس انجیل در دست داشتند. ⬅️همین که را گشودند که آیات آن را تلاوت کنند، ناگهان آمد، کاخ لرزید، و هر کسی که روی تخت نشسته بود بر زمین افتاد، خود امپراطور و برادرزاده‌اش نیز از تخت بر زمین افتادند. 😨ترس و لرز حاضران را فراگرفت، یکی از کشیشان بزرگ به حضور امپراطور آمد و عرض کرد: «این عجیب، نشانه ‌بلا و خشم خدا و علامت پایان یافتن آیین و مراسم است، ما را مرخص فرمایید برویم» 🔸امپراطور اعلام ختم مجلس کرد، و همه رفتند، سپس دستور داد آنچه که از تخت و قندیل و چراغ و چیزهای دیگر که درهم ریخته و افتاده بود همه را به جای خود گذاشتند. ادامه دارد ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ   ✍️ من انقلابی‌ام 💠 @manenqelabiam💠
" من انقلابی‌ام "
💠 خواستگاری و مجلس عقد #حضرت_نرجس «علیها السلام» 🔸ملیکه وقتی که به سنّ ازدواج رسید، جدّش #امپراطور_
💠 این بار امپراطور تصمیم گرفت که «ملیکه» را به همسری دیگرش درآورد، و با خود گفت شاید این حادثه زلزله، برای آن بود که «ملیکه همسر برادرزاده اوّلی نگردد بلکه همسر برادرزاده❌ دوّمی‌شود. 🏛دستور داد مجلس را در کاخ مثل مجلس سابق آراستند، دربانان و خدمتکاران در جایگاهی مخصوص قرار گرفتند، تخت مخصوص را نیز در جای خود گذاشتند برجسته را بادست گرفتن شمعدانها و با لباسهای مخصوص در کنار تخت قرار گرفتند، برادرزاده دوّمی‌بر تخت مخصوص نشست. 💥همین که مراسم عقد شروع شد، و کشیشان خواستند عقد بخوانند، بار دیگر حادثه رخ داد و همه‌ حاضران پریشان شدند و رنگها پرید و مجلس به هم ریخت و تختها واژگون شد امپراطور و برادرزاده دوّمی، از تخت بر زمین افتادند و همه وحشت زده از کاخ بیرون آمدند و به خانه‌های خود رفتند. ▪️، بسیار ناراحت شد، در اندوه و غم و فکر فرو رفت و لحظه‌ای این دو حادثه عجیب را فراموش نمی‌کرد. ادامه دارد ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ   ✍️ من انقلابی‌ام 💠 @manenqelabiam💠
" من انقلابی‌ام "
💠 این بار امپراطور تصمیم گرفت که «ملیکه» را به همسری #برادرزاده دیگرش درآورد، و با خود گفت شاید این
پذیرفتن اسلام در عالم خواب «ملیکه» می‌گوید‌: از خواب بیدارشدم ولی ماجرای خواب را به هیچ کس و حتّی جدم امپراطور روم، نگفتم، تا مبادا به من آسیبی برسانند، ولی شب و روز در فکر این خواب عجیب بودم. و با خود می‌گفتم من در اینجا، و امام حسن عسکری «علیه‌السلام» در شهری بسیار دور از اینجا، چگونه به خانه ‌او راه می‌یابم، محبّت امام حسن عسکری «علیه‌السلام» سراسر دلم را گرفته بود تنها به او می‌اندیشیدم تا اینکه بیمار و رنجور شدم، تمام پزشکان روم را به بالین من آوردند، ولی معالجه آنها بی‌نتیجه ماند، چرا که بیماری من، بیماری جسمی نبود! تا با معالجه آنها خوب شوم. روزی پدرم که از من ناامید شده بود، به من گفت: آیا هیچ آروزیی داری تا آن را برآورم، ‌ گفتم‌: آرزویم این است که به زندانیان مسلمان که در جنگ اسیر و دستگیر شده‌اند، سخت نگیرید، و آنها را از شکنجه معاف دارید تا شاید به خاطر این کار خوب، خداوند حال مرا نیک کند و سلامتی مرا به من بازگرداند، و حضرت مسیح«علیه‌السلام» و مادرش مریم«علیه‌السلام» بر این کار نیک به من لطف و مرحمت کنند. پدرم خواسته مرا برآورد، عدّه‌ای از زندانیان مسلمان را آزاد کرد، و مجازات و شکنجه بعضی را بخشید، بسیار خوشحال شدم، از آن به بعد روز به روز حالم بهتر می‌شد، همین موضوع باعث شد که پدرم دستور داد تا بیشتر از زندانیان مسلمان، دلجویی کنند و آنها را ببخشند و خوشنودی آنها را به دست آورند،
" من انقلابی‌ام "
💠 این بار امپراطور تصمیم گرفت که «ملیکه» را به همسری #برادرزاده دیگرش درآورد، و با خود گفت شاید این
💠 ⁉️خواب عجیب نرجس«علیها السلام» 🔅گرچه «ملیکا» با آن طینت پاکی که داشت، خواستار چنین ازدواجی با چنان افرادی نبود، و آرزوی رفتن به خانه‌ای که پر از صفا و و باشد می‌کرد، اما دو حادثه‌ای که رخ داد، او را نیز غرق در تفکر کرد، با خود می‌گفت: «سرنوشت من چه خواهد شد، سرانجام کجا خواهم رفت؟ خدایا به من کمک کن و مرا نجات بده…» ♻️او همچنان فکر می‌کرد و اندوهگین بود تا اینکه شب خوابش برد، در عالم خواب دید، جدّش همراه «علیه‌السلام» و عدّه‌ای از یاران مخصوص حضرت مسیح«علیه‌السلام» وارد کاخ شدند، ناگهان منبری بسیار با شکوه به جای تخت امپراطور گذاشته شد، سپس دید دوازده نفر که مردانی بسیار خوش سیما و و زیبا بودند وارد کاخ شدند، در عالم خواب به ملیکه گفته شد، اینها که وارد شدند، پیامبر اسلام «صلی الله علیه و آله» و علی، حسن و حسین، امام سجاد، امام باقر، امام صادق، امام کاظم، امام رضا، امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری«علیه‌السلام» هستند. 🌀ناگهان مشاهده کرد که «صلی الله علیه و آله» به حضرت مسیح«علیه‌السلام» رو کرد و گفت: ما به اینجا آمده‌ایم تا «ملیکه » را از شمعون برای فرزندم «حسن عسکری» خواستگاری کنیم. ⬅️حضرت مسیح«علیه‌السلام» به شمعون گفت: ، سعادت به تو رو کرده، خود را با دودمان محمد«صلی الله علیه و آله» پیوند بده، شمعون از این پیشنهاد بسیار خوشحال شد. 📍آنگاه حضرت محمد«صلی الله علیه و آله» به منبر رفت و خطبه عقد را خواند و «ملیکه» را به عقد «علیه‌السلام» در آورد، و سپس حضرت مسیح و شمعون و یاران مسیح «علیه‌السلام» به این عقد گواهی دادند. ادامه دارد ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ   ✍️ من انقلابی‌ام 💠 @manenqelabiam💠
" من انقلابی‌ام "
💠 ⁉️خواب عجیب نرجس«علیها السلام» 🔅گرچه «ملیکا» با آن طینت پاکی که داشت، خواستار چنین ازدواجی با چنا
💠 پذیرفتن در عالم خواب «ملیکه» می‌گوید‌: از خواب بیدارشدم ولی ماجرای خواب را به هیچ کس و حتّی جدم امپراطور روم، نگفتم، تا مبادا به من آسیبی برسانند، ولی شب و روز در فکر این خواب عجیب بودم، و با خود می‌گفتم من در اینجا، و ~عسکری «علیه‌السلام» در شهری بسیار دور از اینجا، چگونه به خانه ‌او راه می‌یابم. 🥀محبّت امام حسن عسکری «علیه‌السلام» سراسر دلم را گرفته بود تنها به او می‌اندیشیدم تا اینکه بیمار و رنجور شدم، تمام پزشکان را به بالین من آوردند، ولی معالجه آنها بی‌نتیجه ماند، چرا که بیماری من، بیماری جسمی نبود! تا با معالجه آنها خوب شوم. 🍂روزی پدرم که از من ناامید شده بود، به من گفت: آیا هیچ آروزیی داری تا آن را برآورم، ‌ گفتم‌: آرزویم این است که به زندانیان که در جنگ اسیر و دستگیر شده‌اند، سخت نگیرید، و آنها را از شکنجه معاف دارید تا شاید به خاطر این کار خوب، خداوند حال مرا نیک کند و مرا به من بازگرداند، و «علیه‌السلام» و مادرش مریم«علیه‌السلام» بر این کار نیک به من لطف و مرحمت کنند. ✅پدرم خواسته مرا برآورد، عدّه‌ای از زندانیان را آزاد کرد، و مجازات و شکنجه بعضی را بخشید، بسیار خوشحال شدم، از آن به بعد روز به روز حالم بهتر می‌شد، همین موضوع باعث شد که پدرم دستور داد تا بیشتر از زندانیان مسلمان، دلجویی کنند و آنها را ببخشند و خوشنودی آنها را به دست آورند، ادامه دارد ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ   ✍️ من انقلابی‌ام 💠 @manenqelabiam💠
" من انقلابی‌ام "
💠 پذیرفتن #اسلام در عالم خواب «ملیکه» می‌گوید‌: از خواب بیدارشدم ولی ماجرای خواب را به هیچ کس و حتّ
💠 چهارده شب از این جریان گذشت، شبی خوابیده بودم، ‌ در خواب دیدم » بانوی بزرگ دنیا و آخرت، همراه » و بانوان دیگر نزد من آمدند، به من گفت که این بانو مادر همسر توست. 🔹بی اختیار به یاد همسرم (علیه‌السلام) افتادم، و قلبم فرو ریخت و به «علیها السلام» عرض کردم از حسن عسکری گله دارم که سری به من نمی‌زند دیگر گریه امانم نداد، زار زار گریستم. 🔹فاطمه «علیها السلام» فرمود: تا تو هستی، فزندم به سراغ تو نمی‌آید، اگر می‌خواهی خدا و حضرت مسیح«علیه‌السلام» از تو خشنود شوند، را بپذیر تا چشمت به جمال امام حسن عسکری روشن شود. ♻️ گفتم: ای بانوی بزرگ! با تمام وجودم حاضرم که اسلام را بپذیرم. فرمود: بگو اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلّا اللهٌ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمّداَ رَسُولُ اللهِ؛ گفتم: «گواهی می‌دهم به یکتایی خدا و پیامبری حضرت محمد«صلی الله علیه و آله»». آنگاه فاطمه زهرا «علیها السلام» مرا به آغوش محبتش گرفت و نوازش داد و فرمود: خوشحال باش! به تو مژده می‌دهم که از این به بعد امام حسن عسکری «علیه‌السلام» به دیدارت خواهد آمد و تو به زیات او موفّق می‌شوی! ✨از خواب بیدار شدم بسیار خوشحال بودم و همواره شهادت به یکتایی خدا و پیامبری محمد«صلی الله علیه و آله» را به زبان می‌گفتم، و در انتظار دیدار امام حسن عسکری«علیه‌السلام» بودم تا شب بعد شد، در همین فکر و اندیشه خوابیدم. 🌼در خواب دیدم «علیه‌السلام» به دیدار من آمد، از دیدار او بسیار خوشحال شدم، گله کردم که چرا به دیدار من نمی‌آمدی با اینکه دلم غرق محبّت تو بود! ⬅️فرمود: علت جدایی این بود که تو در دین اسلام نبودی، از این به بعد به دیدار تو خواهم آمد، ‌ تا روزی که خداوند تو را در ظاهر همسر من گرداند. 🌻از خواب بیدار شدم، هر شب آن بزرگوار را می‌دیدم، از آن به بعد حالم رو به بهبود می‌رفت و به لطف خدا سلامتی خود را باز یافتم. ادامه دارد ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ   ✍️ من انقلابی‌ام 💠 @manenqelabiam💠
✅ کانال بزرگ گاندو به ایتا پیوست. 🔴 پوشش لحظه ای اخبار امنیتی سازمان های اطلاعاتی سپاه؛وزارت اطلاعت و فرجا. 🔴 پوشش ۲۴ ساعته اخبار حوزه ی مقاومت و جهان. 🔻اگر دوست داری عضو هسته ی تشکیل دهنده ی گاندو بشی رو لینک زیر ضربه بزنید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1738801346C2b28d57d47
🛑توجه توجه🛑 ✅مخاطبین محترم کانال بعد از پخش سریال گاندو افراد زیادی بودن که در خواست عضویت در تیم گاندو رو داشتن ؛ ماهم‌برای شما توی ایتا پیداشون کردیم . 🟢 دوستانی که علاقه مندن وارد تیم بزرگ ((گاندو)) بشن روی لینک زیر ضربه بزن و وارد تیم گاندو شو 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1738801346C2b28d57d47
" من انقلابی‌ام "
💠 چهارده شب از این جریان گذشت، شبی خوابیده بودم، ‌ در خواب دیدم #فاطمه_زهرا_علیها_السلام» بانوی بزر
💠 جنگ و 🔹«ملیکه» همچنان آروز می‌کرد که روزی بیاید و از میان خاندان امپراطور روم دور شود، و از آلودگی دنیا پرستی این خاندان نجات یابد تا به افتخار و سعادت خدمت در خانه برسد. ⚔💥بین مسلمانان و رومیان، سالها بود، گاهی مسلمانان پیروز می‌شدند و گاهی رومیان، طبیعی است که در جنگ، عدّه‌ای اسیر می‌شدند و آنها را به اسارت می‌بردند، و در این جنگهای پی‌درپی گاهی از مسلمانان اسیر رومیان می‌شدند وگاهی به عکس، رومیان مسلمانان می‌شدند. 📛و در آن زمان رسم بود که یا اسیران را به عنوان غلام و کنیز، می‌فروختند و یا آنها را با اسیران خود عوض می‌کردند. 📌در یکی از مسافرتها که «ملیکه» با عدّه‌ای از بانوان همراه امپراطور بود، به لشکر اسلام برخوردند، سپاه روم با اسلام درگیر جنگ شد، در این جنگ مسلمانان پیروز شدند، عده‌ای از زنان از جمله«ملیکه »‌اسیر مسلمانان شدند، اسیران را بوسیله کشتی از راه رودخانه به برای فروش آوردند، یکی از فروشندگان، برده فروش معروفی بنام«عمرو یزید» بود. ادامه دارد ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ   ✍️ من انقلابی‌ام 💠 @manenqelabiam💠
تعیین نماینده امام هادی«علیه‌السلام» برای خریداری روزی امام هادی«علیه‌السلام» پدر بزرگوار امام حسن عسکری«علیه‌السلام» یکی از یارانش به نام «بشر بن سلیمان» را که در خرید و فروش برده نیز سابقه داشت در شهر سامرا دید و نامه‌ای که به زبان رومی نوشته بود و زیر آن را امضا کرده بود به او داد و همیانی پول نیز جداگانه به او داد و فرمود: «می‌خواهم بروی بغداد و با این همیانِ پول، کنیزی را خریداری کنی و به اینجا بیاوری». بشر بن سلیمان گفت: بسیار خوب، هر امری بفرمایی اطاعت می‌کنم. امام هادی«علیه‌السلام» فرمود: حال بشنو تا توضیح دهم که چگونه کنیزی را خریداری می‌کنی؟ فلان روز از اینجا به طرف بغداد حرکت می‌کنی، سعی کن اوّل صبح فلان روز در کنار پل رودخانه معروف بغداد باشی، وقتی به آنجا رسیدی می‌بینی چند کشتی کنار آب می‌آیند تا بار خود را خالی کنند، در این میان می‌بینی زنانی را که اسیر کرده‌اند، از کشتیها پیاده می‌کنند و به عنوان کنیز در معرض فروش قرار می‌دهند. مشتریها می‌آیند و کنیزها را می‌خرند و با خود می‌برند، همچنان نگاه کن یک وقت می‌بینی در یکی از این کشتیها «عمرو بن یزید» دختری را در معرض فروش قرار می‌دهد، با اینکه پرده‌داران می‌خواهند کنیزان را به خریداران نشان دهند، آن دختر، خود را نشان نمی‌دهد، حجاب و عفّت خود را حفظ می‌کند، ‌او دو لباس حریر پوشیده و یک لباس پوستی گرانبها بر دوش دارد. خریداران متوجّه او می‌شوند، و اصرار می‌کنند که او را خریداری کنند، او ناراحت می‌شود و به زبان رومی‌ می‌گوید :‌«وای که حجابم آسیب دید» یکی از خریداران می‌گوید: من این کنیز را به سیصد دینار خریدارم آن دختر به او می‌گوید: «اگر به‌اندازه ملک سلیمان دارایی داشته باشی، حاضر نیستم کنیز تو شوم.» عمرو بن یزید به آن دختر می‌گوید: چاره‌ای نیست، باید تو را فروخت. او می‌گوید: شتاب نکن، آن خریداری که من می‌خواهم پیدا می‌شود، مگر نه این است که معامله باید از روی رضایت باشد. در این موقع نزد «عمر بن یزید» برو؛ بگو نامه‌ای برای این بانو دارم که به زبان رومی نوشته شده است، این نامه را به آن بانو بده بخواند اگر راضی شد، او را برای صاحب نامه که اوصاف و نشانه‌های صاحب نامه در آن نوشته شده، خریداری می‌کنم، وقتی که نامه را به او دادی او راضی می‌شود آنگاه او را خریداری کن و به اینجا بیاور. «ملیکه» وقتی که همراه عدّه‌ای از بانوان اسیر شد، برای اینکه کسی او را نشناسد، خود را نرگس نامید (که تلفّظ عربی‌اش همان نرجس است) بشر بن سلیمان طبق پیشنهاد امام هادی«علیه‌السلام» همان روز معیّن به بغداد آمد، صبح زود کنار پل بغداد رفت، دید کشتیها رسیدند، و کنیزها را در معرض فروش قرار دادند، در این هنگام کنیزی را دید که دارای آن اوصافی است که امام هادی«علیه‌السلام» فرموده بود، خریداران اصرار دارند که او را بخرند، ولی او مایل نیست کنیز آنها شود. بُشر جلو آمد و با اجازه فروشنده، نامه امام هادی«علیه‌السلام» را به «نرجس» داد، نرجس تا آن را گشود و خواند، بی‌اختیار منقلب شد و اشک در چشمانش حلقه زد، در حالی که گریه شوق گلویش را گرفته بود به صاحبش عمرو بن یزید گفت: مرا به صاحب این نامه بفروش، و اصرار و تأکید کرد که مرا حتماً به صاحب این نامه بفروش. عمرو بن یزید، گفت: ‌بسیار خوب، مانعی ندارد، آنگاه در مورد قیمت او با بُشر بن سلیمان صبحت کرد، او به همان مقدار پولی که در همیان بود و امام هادی«علیه‌السلام» فرستاده بود، راضی شد. بُشر می‌گوید: همیان را دادم و کنیز را خریدم و با او از آنجا حرکت کردیم. او همواره نامه را بیرون می‌آورد و می‌بوسید و به چشم می‌کشید، من از روی تعجب گفتم تو که هنوز صاحب نامه را نمی‌شناسی چرا این قدر نامه را می‌بوسی؟ گفت: «معرفت و شناخت تو اندک است، اگر پیامبر «صلی الله علیه و آله» و جانشینان آنان را می‌شناختی چنین نمی‌گفتی!» آنگاه داستان خود را از اوّل تا آخر برای من بیان کرد، من به پاکی و شخصیّت معنوی و فکر بلند و عالی حضرت نرجس«علیها السلام» پی بردم، و از آن پس بیشتر احترامش کردم تا رسیدیم، به سامّرا، و او را به حضور امام هادی«علیه‌السلام» بردم. در این وقت امام هادی«علیه‌السلام» به او خوش آمد گفت، و احوالپرسی کرد، و سپس خواهر حکیمه خاتون را خبر کرد، و به او فرمود:‌ این است آن بانوی محترمه‌ای که در انتظار او بودی، حکیمه او را در آغوش گرفت، و خوش آمد و تبریک به او گفت، امام هادی«علیه‌السلام» به او فرمود: «عزّت اسلام و ذلّت نصرانیّت را چگونه دیدی؟» او عرض کرد: «چگونه چیزی را بیان کنم که شما بهتر از من می‌دانید.» سپس امام هادی«علیه‌السلام» به خواهرش حکیمه فرمود: او را به خانه ببر و دستورات اسلامی را به او بیاموز، او همسر فرزندم حسن، و مادر مهدی آل محمد«صلی الله علیه و آله» خواهد بود.
" من انقلابی‌ام "
💠 جنگ #مسلمانان و #رومیان 🔹«ملیکه» همچنان آروز می‌کرد که روزی بیاید و از میان خاندان امپراطور روم د
💠 تعیین نماینده امام هادی«علیه‌السلام» برای خریداری 1⃣روزی امام هادی«علیه‌السلام» پدر بزرگوار امام حسن عسکری«علیه‌السلام» یکی از یارانش به نام «بشر بن سلیمان» را که در خرید و فروش برده نیز سابقه داشت در شهر سامرا دید و نامه‌ای که به زبان رومی نوشته بود و زیر آن را امضا کرده بود به او داد و همیانی پول نیز جداگانه به او داد و فرمود: «می‌خواهم بروی بغداد و با این همیانِ پول، کنیزی را خریداری کنی و به اینجا بیاوری». 2⃣بشر بن سلیمان گفت: بسیار خوب، هر امری بفرمایی اطاعت می‌کنم. امام هادی«علیه‌السلام» فرمود: حال بشنو تا توضیح دهم که چگونه کنیزی را خریداری می‌کنی؟ فلان روز از اینجا به طرف بغداد حرکت می‌کنی، سعی کن اوّل صبح فلان روز در کنار پل رودخانه معروف بغداد باشی، وقتی به آنجا رسیدی می‌بینی چند کشتی کنار آب می‌آیند تا بار خود را خالی کنند، در این میان می‌بینی زنانی را که اسیر کرده‌اند، از کشتیها پیاده می‌کنند و به عنوان کنیز در معرض فروش قرار می‌دهند. 3⃣مشتریها می‌آیند و کنیزها را می‌خرند و با خود می‌برند، همچنان نگاه کن یک وقت می‌بینی در یکی از این کشتیها «عمرو بن یزید» دختری را در معرض فروش قرار می‌دهد، با اینکه پرده‌داران می‌خواهند کنیزان را به خریداران نشان دهند، آن دختر، خود را نشان نمی‌دهد، حجاب و عفّت خود را حفظ می‌کند، ‌او دو لباس حریر پوشیده و یک لباس پوستی گرانبها بر دوش دارد. 4⃣خریداران متوجّه او می‌شوند، و اصرار می‌کنند که او را خریداری کنند، او ناراحت می‌شود و به زبان رومی‌ می‌گوید :‌«وای که حجابم آسیب دید» یکی از خریداران می‌گوید: من این کنیز را به سیصد دینار خریدارم آن دختر به او می‌گوید: «اگر به‌اندازه ملک سلیمان دارایی داشته باشی، حاضر نیستم کنیز تو شوم.» 5⃣عمرو بن یزید به آن دختر می‌گوید: چاره‌ای نیست، باید تو را فروخت. او می‌گوید: شتاب نکن، آن خریداری که من می‌خواهم پیدا می‌شود، مگر نه این است که معامله باید از روی رضایت باشد. 6⃣در این موقع نزد «عمر بن یزید» برو؛ بگو نامه‌ای برای این بانو دارم که به زبان رومی نوشته شده است، این نامه را به آن بانو بده بخواند اگر راضی شد، او را برای صاحب نامه که اوصاف و نشانه‌های صاحب نامه در آن نوشته شده، خریداری می‌کنم، وقتی که نامه را به او دادی او راضی می‌شود آنگاه او را خریداری کن و به اینجا بیاور. 7⃣«ملیکه» وقتی که همراه عدّه‌ای از بانوان اسیر شد، برای اینکه کسی او را نشناسد، خود را نرگس نامید (که تلفّظ عربی‌اش همان نرجس است) 8⃣بشر بن سلیمان طبق پیشنهاد امام هادی«علیه‌السلام» همان روز معیّن به بغداد آمد، صبح زود کنار پل بغداد رفت، دید کشتیها رسیدند، و کنیزها را در معرض فروش قرار دادند، در این هنگام کنیزی را دید که دارای آن اوصافی است که امام هادی«علیه‌السلام» فرموده بود، خریداران اصرار دارند که او را بخرند، ولی او مایل نیست کنیز آنها شود. 9⃣بُشر جلو آمد و با اجازه فروشنده، نامه امام هادی«علیه‌السلام» را به «نرجس» داد، نرجس تا آن را گشود و خواند، بی‌اختیار منقلب شد و اشک در چشمانش حلقه زد، در حالی که گریه شوق گلویش را گرفته بود به صاحبش عمرو بن یزید گفت: مرا به صاحب این نامه بفروش، و اصرار و تأکید کرد که مرا حتماً به صاحب این نامه بفروش. 🔟عمرو بن یزید، گفت: ‌بسیار خوب، مانعی ندارد، آنگاه در مورد قیمت او با بُشر بن سلیمان صبحت کرد، او به همان مقدار پولی که در همیان بود و امام هادی«علیه‌السلام» فرستاده بود، راضی شد. 1⃣1⃣بُشر می‌گوید: همیان را دادم و کنیز را خریدم و با او از آنجا حرکت کردیم. او همواره نامه را بیرون می‌آورد و می‌بوسید و به چشم می‌کشید، من از روی تعجب گفتم تو که هنوز صاحب نامه را نمی‌شناسی چرا این قدر نامه را می‌بوسی؟ 📍گفت: «معرفت و شناخت تو اندک است، اگر پیامبر «صلی الله علیه و آله» و جانشینان آنان را می‌شناختی چنین نمی‌گفتی!» ♻️آنگاه داستان خود را از اوّل تا آخر برای من بیان کرد، من به پاکی و شخصیّت معنوی و فکر بلند و عالی حضرت نرجس«علیها السلام» پی بردم، و از آن پس بیشتر احترامش کردم تا رسیدیم، به سامّرا، و او را به حضور امام هادی«علیه‌السلام» بردم. ⬅️در این وقت امام هادی«علیه‌السلام» به او خوش آمد گفت، و احوالپرسی کرد، و سپس خواهر حکیمه خاتون را خبر کرد، و به او فرمود:‌ این است آن بانوی محترمه‌ای که در انتظار او بودی، حکیمه او را در آغوش گرفت، و خوش آمد و تبریک به او گفت. 🔹امام هادی«علیه‌السلام» به او فرمود: «عزّت اسلام و ذلّت نصرانیّت را چگونه دیدی؟» او عرض کرد: «چگونه چیزی را بیان کنم که شما بهتر از من می‌دانید.» 🔹سپس امام هادی«علیه‌السلام» به خواهرش حکیمه فرمود: او را به خانه ببر و دستورات اسلامی را به او بیاموز، او همسر فرزندم حسن، و مادر مهدی آل محمد«صلی الله علیه و آله» خواهد بود. ادامه دارد   ✍️ من انقلابی‌ام 💠 @manenqelabiam💠
" من انقلابی‌ام "
💠 جنگ #مسلمانان و #رومیان 🔹«ملیکه» همچنان آروز می‌کرد که روزی بیاید و از میان خاندان امپراطور روم د
🔹سپس امام هادی«علیه‌السلام» به خواهرش حکیمه فرمود: او را به خانه ببر و دستورات اسلامی را به او بیاموز، او همسر فرزندم حسن، و مادر مهدی آل محمد«صلی الله علیه و آله» خواهد بود. ادامه دارد ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ   ✍️ من انقلابی‌ام 💠 @manenqelabiam💠
" من انقلابی‌ام "
💠 تعیین نماینده امام هادی«علیه‌السلام» برای خریداری 1⃣روزی امام هادی«علیه‌السلام» پدر بزرگوار امام
💠 مژده امام هادی«علیه‌السلام» به نرجس«علیها السلام» 👤 «علیه‌السلام» به «نرجس» رو کرد و گفت: ✨«مژده باد تو را به فرزندی که سراسر جهان را با نور حکومتش پر از عدالت و دادگری کند، همان گونه که پر از ظلم و جور شده باشد.» ⬅️ آری این چنین یک دختر پاک و دانا، ‌خود را از آلودگی کاخ شاهان نجات داد، و در خطّ جدّ مادریش شمعون قرار گرفت، و همین هدف و ایده را دنبال کرد، خدا نیز او را کمک کرد تا سرانجام افتخار و لیاقت آن را یافت که همسر امام حسن عسکری«علیه‌السلام» مادر حضرت حجّت«علیه‌السلام» گردد. 🔖خواهر امام هادی«علیه‌السلام» حکیمه، او را به عنوان سیّده (خانم) می‌خواند. 📌 آن بانوی با سعادت در سال ۲۶۱ هجری و به روایتی قبل از شهادت امام حسن عسکری«علیه‌السلام» از دنیا رفت، قبر شریفش در سامّرا کنار قبر منوّر امام حسن عسکری «علیه‌السلام» است. ⬅️این است لیاقت و استعداد یک زن که شخصیّتش به جایی می‌رسد که قائم آل محمد«علیه‌السلام» منجی جهان بشریّت، از دامن پاک او برمی‌خیزد. پایان ✍پینوشت: نام اصلی نرجس علیها السلام، ملیکا بوده است و بعدها، نرگس و صیقل نیز نامیده شده است ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ   ✍️ من انقلابی‌ام 💠 @manenqelabiam💠
💠 آمریکایی‌ها نباشند، جنگ تمام است 🔻 اولکسی دانیلوف دبیر شورای امنیت و دفاع ملی اوکراین: در صورت توقف کمک‌های نظامی و مالی آمریکا به اوکراین، ما هیچ نقشه جایگزین و دیگری نخواهیم داشت. 👈🏻 این در حالی‌ست که روز گذشته رئیس‌جمهور ایران نیز عنوان کرده بود که کمک‌های آمریکا و اروپا موجب شده اوکراین به ادامه جنگ تشویق شود. ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ ✍️ کانال من انقلابی‌ام 💠 @manenqelabiam💠