eitaa logo
گاهی وقت‌ها
4.1هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.7هزار ویدیو
86 فایل
گاه‌نوشت‌های «نظیفه سادات مؤذّن» سطح چهار (دکترا) حکمت متعالیه از جامعةالزهرا، مدرّس فلسفه، نویسنده و پژوهشگر.
مشاهده در ایتا
دانلود
. متن منتشر شده این بود 👇👇 زمستان سال ۱۳۷۶ بود، کلاس دوم راهنمایی بودم، در مدرسه‌ای که مدیر به‌اصطلاح خوش‌فکری داشت‌که در اواسط سال تحصیلی اومده بودن بر اساس نمره‌ی امتحانات، انضباط و کارنامه‌ی شبانه‌ای هر شب که توسط والدین پر می‌شد (که در اون مثلاً ساعت خواب بعد از ساعت ۹ تخلف محسوب می‌شد) به دانش‌آموز درجه و رتبه می‌دادند، به این صورت که دانش‌آموز عالی و درس‌خون و پسر خوب می‌شد (ساعی) دانش‌آموزی که مستعد بود و محتاج به تلاشی بیش‌تر می‌شد (کوشا) و زباله‌های مدرسه هم می‌شدند (غافل) پس چی شد؟به‌ترتیب شأنیت: ساعی، کوشا، غافل. پس از تعیین سطح توسط شورای مدرسه شما کارت خودت رو باید به جلوی لباست با سنجاق وصل می‌کردی و اگر جوری قرار می‌گرفت که دیده نمی‌شد تخلف محسوب می‌شد، مثل پلاک ماشین، حالا شما حساب کنید نوجوونی که عرض شونش ۴۵ سانته یک کارت پرس‌شده‌ی مثلا ً ۱۸ سانتی رو روی سینه‌ش که سطح و شأن اجتماعی‌ش رو نشون می‌داد باید نگه میداشت. من توی درجه‌بندی توی دسته‌ی (غافل) قرار گرفتم. روزهای اول خیلی باهاش کلنجار رفتم تا دیده نشه، مثلاً پشت کارت غافل کارت دانش‌آموزی‌م رو می‌ذاشتم و می‌چرخوندمش به سمت کارت دانش‌آموزی‌ تا کم‌تر آبروریزی بشه که اینجا هم با برخورد خشن ناظم مواجه می‌شدم که چرا کارتت پیدا نیست. چند هفته گذشت دیدم نمی‌شه، باید خودم‌ رو ازین ذلت نجات بدم، با کلی تلاش و زود خوابیدن و چند امتحان نمره بالاتر گرفتن شایسته‌ی درجه‌ی کوشا شده بودم که وقتی رفتم برای تعویض کارت کسی پاسخگو نبود، متوجه شدم که سیاست عوض شده. رتبه‌بندی این‌جوری شده بود به ترتیب از عالی به نازل،(ممتاز)(ساعی)(کوشا) این‌جوری عملاً همون غافل محسوب می‌شدم. این خاطرات رو مدت‌ها بود می‌خواستم بگم، یک بار یادمه توی مدرسه دارالفنون، دوستانی از آموزش و پرورش محبت کرده بودند و برای من نکوداشتی گرفته بودند. با لوح کاغذ aA و از من خواستن که بیام بالا و صحبت کنم، من حوصله نداشتم ولی برای اینکه نگن متکبری رفتم، اونجا گفتم زمانی که من بچه بودم و به مدرسه می‌رفتم هیچ احساس احترامی دریافت نمی‌کردم، از دم در مدرسه که وارد می‌شدم در، سطل اشغال، تخته سیاه، میزها، معلم، دانش‌آموزها، همه و همه بهم با زبون بی‌زبون می‌گفتن خاک بر سرت کنن، ریاضی بلد نیستی، زبانت خوب نیست، دیکته بلد نیستی. اما هیچ وقت کسی نیومد بگه چقدر خوب طراحی می‌کنی، حتی معلم هنر. حالا شماها هر چی به من بگید استاد، هنرمند، فلان و چنان، من همون حرفای بچیگیم‌رو باور دارم، همون خاک بر سرت رو. آدم‌ها در کودکی همان آ‌دم‌های بزرگسالی‌ان، با تجربه‌ی کم‌تر، وقتی در اول دوران حیات، من رو به اسمی بخوانی من با همون اسم خودم‌ می‌شناسم. حسن روح الامین | ۱۷ شهریور ۱۴۰۳ 🔹🍃 @mangenechi
🔹🍃 و نمرات کارنامه‌ی این هنرمند هم نشون می‌داد که غیر از قرائت قرآن، نمره‌ی انضباط، و درس هنر، بقیه‌ی نمرات، چنگی به دل نمی‌زنن. واقعیت تلخ اینه که: هنوز هم توی نظام آموزش و پرورش ما، همین روش حاکم هست و اگه ما پدر و مادرها توجه نکنیم و استعداد بچه‌ها رو کشف نکنیم و اونا رو دنبال مسیر درست نفرستیم، معلوم نیست چه بلایی سر روح و روان این امانت‌های مظلوم خدا بیاریم! بچه‌ها رو دریابیم! @mangenechi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غیرت داریوش ارجمند روی نقش مذهبی‌ای که بازی کرده بی‌غیرتی سید جواد هاشمی روی کارنامه‌ی کاریش عیار آدم‌ها اینجا مشخص میشه 🔹 @Afsaran_ir
گاهی وقت‌ها
غیرت داریوش ارجمند روی نقش مذهبی‌ای که بازی کرده بی‌غیرتی سید جواد هاشمی روی کارنامه‌ی کاریش عیار آ
. کاری به هاشمی ندارم ارزشی برام نداره که وقتتونو براش بگیرم. این فیلم رو براتون گذاشتم که حرفای داریوش ارجمند رو بشنوید. لذت ببریم از داشتن چنین اندیشه‌های قشنگی بین مردم کشورمون ☺️ .
•••❈❂🌿🌼🌿❂❈••• سه‌شنبه‌ها با امام خامنه‌ای 💛
┄┅◈✨🍀✨◈┅┄ 🍀دخترم باعث تقویت دست مجروحم شد. دست من آن اول که فلج شد، بخاطر حادثه ترور، تا مدت‌ها این دست اصلاً حرکت نمی‌کرد و ورم داشت. بعد به تدریج دیدم که یک کمی از شانه حرکت می‌کند. دکتر به من گفت وقتی راه می‌روم، دست‌هایم را بطور طبیعی حرکت بدهم. من همین کار را کردم، دامنه حرکت بیشتر شد. بعد یواش یواش دیدم می‌توانم دستم را از آرنج خم کنم. در همان اوقات، خدای متعال یک فرزند دختری به ما داد که به من خیلی انس داشت، زیاد سراغ من می‌آمد دفتر ریاست جمهوری، من بغلش می‌گرفتم. یواش یواش دیدم با این دست هم می‌توانم بغلش بگیرم. دکترم یک روز دید که با این دست بغلش گرفته‌ام، خیلی تشویق کرد! گفت این بچه دست تو را خوب می‌کند! وقتی از روی محبت این بچه را بغل می‌گیری، همین باعث می‌شود سنگینی‌اش را تحمل کنی. همینطور هم شد. بغل می‌گرفتم، می‌آوردم و می‌بردم، بعد یواش یواش این دست قوت پیدا کرد. 📚مسیح در شب قدر، روایت حضور مقام معظم رهبری در منازل شهدای ارمنی و آشوری، مؤسسه جهادی صهبا، تهران، ۱۳۹۳، ص۶۱. ┄┅◈✨🍀✨◈┅┄ ╔═🍀✨◈═════╗ @mangenechi ╚═════🍀✨◈═╝
🌼🍂 بهترین روش تربیت فرزند انسان، این است كه در آغوش و با استفاده از مهر و محبت او پرورش پیدا كند. 🌼🍂 @mangenechi
🌼🍂 محبوب‌ترین انسان‌های جامعه در نزد پروردگار، جوان‌های پارسا و پرهیزگار و مؤمن هستند. 🌼🍂 @mangenechi
🌟🌿 و این حکمت توست که پستی و بلندی عالم را، سختی و دشواری را، آسانی و شادی و غم را، مفهوم می‌بخشد و انسان را به آینده خوشبین می‌سازد. ای آن که خلقت را توأمان با حکمت قرار دادی! 🌟🌿 ╔═.🌟🌿.═════╗ @mangenechi ╚═════.🌟🌿.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅◈🔅◈┅┄ مولای من! می‌شود این انتظار سخت، به دیداری شیرین بینجامد؟ ┄┅◈🔅◈┅┄ ╔═🔅◈═════╗ @mangenechi ╚═════🔅◈═╝