﷽
#هدایت
از #عدالت میگفت، از هدایت.
این طرف مایی بودیم که جمعمان با زن و بچه یک دهم پیاده نظامشان بود
و آن طرف آنهایی که هم ثروتش را داشتند هم قدرتش را.
یک ستون از سرسرای دربارش به اندازهی تمام کوخهایمان بود.
▫️
از عدالت میگفت، از هدایت.
▫️
آنها از هیچ ظلمی ابایی نداشتند و حدش که به اعلی رسید به سراغمان آمدند.
قول داده بودند از سرهایمان کوه بسازند و به زن و فرزندمان رحم نکنند.
▫️
از #عدالت میگفت، از #هدایت.
خیلی هامان جا زدند، غر زدند ناامید شدند اما #او اینبار از هدایت میگفت و از #نصرت.
متوهمش خواندند، ترکش کردند همانها که به امید سعادت راهی سپاه فرعون شدند.
اما ما #ایستادیم.
▫️
گفت:
باید از این شهر گریخت، عازم ناکجاآباد بودیم و کسی جز او نمیدانست مقصد سفر چیست.
#بصیرهامان تنها سایهای از فکرش را میخواندند و #علم الیقین نجاتشان داد.
تنها او #میدید آنچه را که #یقین داشت.
▫️
میرفتیم و ترس پشت سرمان بود.
به دریا رسیدیم؛ راه بن بست و عرصه تنگ، دیگر نفرات سپاه فرعون نمایان شد و دندانهای از حقد و غضب فشرده شدهشان را میدیدیم.
▫️
«فَلَمّا تَرٰٓءَا الجَمعان»
ما و موسایمان، آنها و فرعونشان به نزدیک یکدیگر رسیده بودیم.
هراس بهجانمان افتاد، چیزی نمانده بود که زیر سم اسب هایشان استخوانهایمان خرد شود.
مایی که بخاطر #موسی از همه چیزمان گذشته بودیم حال بین دریا و #فرعون منتظر شکستی سهمگین بودیم.
فریاد زدیم:
یا موسی، انّا لمدرَکون؛
چیزی نمانده ما را به چنگ بگیرند.
چون صلابت و آرامش همیشگیاش ندا داد: کلّا
کلّایش محکم تر از دژ فرعونیان بود.
انَّ معی ربّی،
همانا پرودگارم بامن است.
قلبش مطمئن بود. سیهدین را که گفت همگان آرام شدیم.
▫️
به سمت دریا گام برمیداشت. چه فکری درسر دارد؟
عصا را به دریا زد... آری خدا با ما بود و فرعون با همهی امکاناتش مغروق قدرت الهی شد.
🌷💠🌷
پ.ن:
جمهوری اسلامی با اتّکاء به قدرت الهی و با باور کردن قدرت حضور مردم، از هیچ قدرتی در دنیا هراس ندارد. اگر کسی به تقلید از روحیّههای ضعیف بنیاسرائیل میگوید که «اِنّا لَمُدرَکون»
-حالا به ما میرسند و پدر ما را در میآورند-
ما هم به تقلید از حضرت موسی عرض میکنیم که:
«کَلّا اِنَّ مَعِیَ رَبّی سَیَهدین»
#امام_خامنه_ای_مدظله_العالی
(۱۳۹۵/۳/۹)
🌷💠🌷
✍ #مُترصِّد
🔗 #منگنهچی
http://eitaa.com/joinchat/1637810190C4e7588d495