eitaa logo
من حجاب را دوست دارم 🇮🇷🇵🇸
252 دنبال‌کننده
19.5هزار عکس
12.4هزار ویدیو
347 فایل
#من_محمد_را_دوست_دارم😊😍 #حجاب_زیباست😍😊 #حجاب_را_دوست_دارم #امر_به_معروف_نهی_از_منکر_واجب_است😊 حجاب امرخداست زنده باداسلام زنده باد قرآن @manhejabradoostdaram2 https://www.instagram.com/invites/contact/?i=154cisoszc69c&utm_content=lvv1sl4‎‏
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 💎
اون روز و اون شب هم به هر ترتیبی بود گذشت. اون از صبحش و جلسه اداره... اون از پیش از ظهرش و مجلس روضه ی خانمم... اون از اون همه لیچار و حرفی که بارم کرد... اون از پرواز و ترافیک بعدش... اون از جلسه اداره و معرفی اجمالی پرونده و مترو و اون خانمه... اینم از بساط مانور شبش! داشتم از خستگی میمردم... گفتم تحویل پرونده را بذارید واسه صبح... الان دارم دیوونه میشم از بی خوابی... تا روی تخت دراز کشیدم، دیگه نفهمیدم چه شد... بلافاصله بعد از نماز صبح، رفتم بیرون واسه ورزش... معتقدم که دویدن و ورزش کردن حتی توی «پارک» های تهرون هم اشتباهه چه برسه به خیابون ها و کوچه هاش... از بس هوا آلوده است... یه کله پاچه ای هم همونجاها بود، یه دست کامل زدم بر بدن... جاتون خالی... تا یه کم به خودم رسیدم و جمع و جور کردم، حدودا ساعت 7 شد... اولین کسی بودم که جهت تحویل اصل پرونده اقدام کردم. کسی که قرار بود پرونده را بهم تحویل بده، قبلا از همکاران مستقیم شهید شاهرودی بوده... خیلی با هم حرف زدیم... گفت: «من سر این پرونده که احتمالا سریالی هم باشه، خیلی آسیب دیدم. حتی نزدیک بود خانوادم را از دست بدم! به خاطر همین از شما خواسته شده که تنهایی و مجردی تشریف بیارید تهران و اینو دنبال کنید! شهید شاهرودی، داماد ما بود. با هم شروع کردیم و با هم دنبال میکردیم. به نتایج خوبی هم رسیدیم. ترجیح میدم به جای اینکه بخوام توضیح اولیه بدم، خودتون به صورت کامل مطالعش کنید.» گفتم: «بسیار خوب! نکته دیگه ای هست که بخواید قبل از مطالعه پرونده بدونم؟!» گفت: «نکته دیگه... نه... الان چیز خاصی به ذهنم نمیاد... فقط اگر احساس کردید جایی ازش سر در نیاوردید، خودم درخدمتم و میتونید به خودم مراجعه کنید.» گفتم: «من به محل ثابت کاری و منزل غیر سازمانی نیاز دارم.» گفت: «حق با شماست. محل کار شما شعبه چهارم اداره است که در خیابون سمیه واقع شده. منزل هم شما منطقه اش را مشخص کنید ببینم چیکار میتونم بکنم.» گفتم: «پس اجازه بدید اول پرونده را بررسی و آنالیز کنم تا بتونم منطقه ای که منزل لازم دارم را عرض کنم.» قرار شد اصل تمام پرونده را همین الان روی میز کارم در شعبه چهار خیابون سمیه تحویل بگیرم. خدافظی کردم و وسایلمو برداشتم و با یه تاکسی سرویس به طرف خیابون سمیه رفتم. طرفای خیابون مفتح و هتل مارلیک. دم در شعبه چهار پیاده شدم. تابلو نداشت اما پیداش کردم. رفتم داخل و پس از معرفی و صدور کارت تردد و کارهای اداری مربوط به حضور و ورود و خروج و میزان دسترسی به اطلاعات و منابع و ... را ظرف دو سه ساعت انجام دادم. خیلی همکاری خوبی داشتند و مشکلی از لحاظ اداری نداشتم. شعبه چهار، یه ساختمون چهار طبقه با مساحت شاید حدودا 500 متر و کلی اتاق و سالن و ... که طبقه زیر زمین اولش نمازخونه باصفایی داشت و طبقه دوم زیر زمینش هم سالن غذا خوریش بود... رفتم توی اتاقم... یه اتاق حدودا 20 متری در طبقه دوم که یه پنجره باحال هم داشت. گلدون گل نداشت که سفارش دادم. قرآنم را آوردم بیرون و کنار آیینه کوچیک اتاقم قرار دادم. اسلحه و تجهیزات مختصری هم که باهام بود، درآوردم و آویزون کردم. دو تا سیستم... دو خط تلفن... تعدادی کتاب مربوط به عملیات های شهری و مدیریت سیستماتیک و... عکس امام و حضرت آقا... میز و چند تا صندلی و... در را از پشت قفل کردم... جانمازم را از کیفم درآوردم و انداختم... عادت کردم که قبل از هر پرونده، دو رکعت نماز استغاثه به حضرت زهرا بخونم... تا نخونم دست به سیاه و سفید نمیزنم... وضو داشتم... ایستادم رو به سجاده... السلام علیک یا فاطمه الزهرا... نیت کردم... دو رکعت هدیه و استغاثه به بی بی... الله اکبر... http://eitaa.com/joinchat/2374500364C36214123a7
🔰🔰🔰 👈 یه نفر حرف قشنگی می زد می گفت؛ آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام به همه فرمود بروید ، ولی به یه نفر تو کربلا هیچ وقت نگفت بروید و اون سلام الله علیها بود 👌 به عباس هم فرمود می خوای بری بلند شو برو ✅ اصلا این کار دو نفره ست، شما می خواین بروید ، بروید 🍃 نه تنها زینب سلام الله علیها کربلاست، بلکه هفتاد و دو تن زنان تحت ریاست حضرت زینب همه زنان غریب بودند 😔 شما بروید تقریبا شمال سوریه شما زنانی از اصحاب حضرت زینب را می بینید که سر زاییدن از بین رفتند و تقریبا می شه گفت به شهادت رسیدند 😔 اونجا طفل دیگری از اباعبدالله الحسین مرحوم شده، خب اسیری است دیگر، شوخی که نداره 🤔 اینا چه کسانی بودند که این سختی ها را کشیدند؟ حتی اسماشونو هم نمی دونیم 🌹 لااقل اسم شهدای کربلا در زیارت ناحیه اومده، بعضیا در صحن و سرای اباعبدالله الحسین حک شده، یا در تاریخ هست ✏️ولی اسامی این زنها در تاریخ نیست و در هیچ نوحه ای هم نمی یاد 🤔 ما اصلا از غریبی اونا گله نمی کنیم ، مگه هر کی خوب شد باید مشهور بشه؟ از غربت در بیاد بیرون؟ اصلا اینطوری نیست❌ 👌نوعا خانومها هم همینطور هستند. 🔥 بسوزه اون فرهنگ منحطی که به خانوما می گه شما حتما باید داشته باشید تا حقتون را ایفا کرده باشید ❌این چه حرف غلطیه ❌ 👈با طبع زن هم اصلا جور در نمی یاد، ❌نه اینکه بحث حجاب و محرم نامحرم باشه، ✅ اصلا در روایت داریم که خوش به سعادت ، هیشکی نمی شناسدش ✅ حضرت رحمة الله علیه می اومد تو جلسه ، طلبه ها صلوات می فرستادند برای حضورشون، ناراحت می شدند، می گفتند نمی خواد صلوات بفرستید ، خب آقا صلواته دیگه، می گفتند یه وقت دیگه بفرستین ، چرا من می یام می‌فرستین ✋ مدیریت این یتیم خونه رو دادند به حضرت امام ، دیگه هی دست نوازش می کشید، وگرنه اصلا دوست نداشت کسی بشناسدش 👌عرفای بزرگ می خواستند باشند ❌ ولی طرف، هنوز غوره نشده می خواد مویز بشه @jalasaaat ارسال مطلب ✅ کپی ⛔️