eitaa logo
من حجاب را دوست دارم 🇮🇷🇵🇸
235 دنبال‌کننده
22هزار عکس
14.9هزار ویدیو
356 فایل
#من_محمد_را_دوست_دارم😊😍 #حجاب_زیباست😍😊 #حجاب_را_دوست_دارم #امر_به_معروف_نهی_از_منکر_واجب_است😊 حجاب امرخداست زنده باداسلام زنده باد قرآن @manhejabradoostdaram2 https://www.instagram.com/invites/contact/?i=154cisoszc69c&utm_content=lvv1sl4‎‏
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 چیکار کنیم فرزندانمان واجباتی مثل حجاب و نماز رو به‌راحتی انجام بدن دین یک مجموعه‌ای هست از اعتقادات، اخلاق و احکام. فرض کنید بخوایم یه غیر مسلمون رو به اسلام دعوت کنیم، از کدوم یکی از حوزه‌ها باید شروع کنیم؟ اگه از اون اول بیایم از احکام شروع کنیم و بگیم خب اسلام میدونی چیه؟ اسلام دینی هست که باید توش اینطوری غسل کنی، اینطوری وضو بگیری، 5وعده نماز بخونی، یک ماه روزه بگیری، حج بری، تازه باید پول هم بدی (خمس و زکات). طرف میگه بروبابا، نخواستیم، چه کاریه؟ پیامبر(ص) چیکار کرد که دینش در کمتر از یک قرن جهانی شد؟ شما قرآن رو نگاه کنید، آیاتی که ابتدای بعثت پیامبر در مکه نازل شد عموما درباره توحید و نفی شرک، معاد و همچنین آیات تکان دهنده و منقلب کننده‌س که دلهای مردم رو زیر و رو میکرد. آیات احکام تو مدینه نازل شد. مثلا آیه تحریم شراب 17سال بعد از بعثت پیامبر نازل شد، یا مثلا آیات وجوب حجاب، 18سال بعد از بعثت و درسال پنجم هجری نازل شد. یعنی بعد از اینکه پیامبر سال‌های سال اعتقادات مسلمونا رو تغییر داد، قلب‌هاشونو نرم کرد. آیات احکام نازل شد. یکی از مشکلاتی که ما در بحث حجاب یا دیگر واجبات مثل نماز داریم، همین موضوعه. ما قبل از اینکه روی اعتقادات خودمون یا بچه‌هامون کار کنیم و اونو قوی کنیم، میریم سراغ احکام که سخته و نیاز به اراده و اعتقاد قوی داره. بخاطر همین خودمون هم که آدم مقیدی هستیم گاهی به زور نماز میخونیم و لذت نمیبریم. ما چون مسلمونیم و تو جامعه اسلامی زندگی میکنیم فکر میکنیم بچه‌هامونم معتقدن. درحالیکه نوجوان از دوران نوجوانی به بعد که سن استدلال و منطق هست، کلی سوال داره. از طرفی هم امروزه شبهات و مطالب دروغ درباره دین به شدت درحال پخش شدنه، و نوجوان یا جوان ما خیلی سردرگمه، اعتقاداتش هم کامل شکل نگرفته یا اصلا شکل نگرفته تو این وضعیت ما میایم دستور میدیم نماز بخون، حجابتو رعایت کن. بعد میایم از فلسفه حجاب و نماز و عواقب بی‌نمازی و بی‌حجابی میگیم، که کامل توجیه بشه. طرف میگه آقا حجاب یکی از فروعات اسلامه، من هنوز تو اصل اسلام موندم. چه انتظاری داری از من؟ من موارد زیادی رو تو اطرفیانم دیدم که طرف بی‌حجاب بود، محجبه ‌شد. وقتی بررسی کردم دیدم طرف اصلا درباره حجاب تحقیق خاصی نکرده، یه سری جلسات اعتقادی، معرفتی یا اخلاقی رفته. یعنی اعتقاداتش و نگاهش عوض شده، خودبخود محجبه شده. پس اگه میخوایم برای حجاب کار کنیم. باید چندبرابر برای اعتقادات کار کنیم، خودبخود برای حجاب و نماز وبقیه واجبات کارکردیم. اگه میخواید ده جلسه برای حجاب سخنرانی بذارید، هشت جلسه‌شو برای اعتقادات و اخلاق و معارف دین بگذارید و دو جلسه‌شو برای حجاب والدین عزیز برای اینکه در سن بلوغ بچه‌ها احکام الهی رو راحت‌تر قبول کنن و انجام بدن، سال‌ها قبل از سن بلوغ روی اعتقادات و شناخت خدا کار کنید. نمونه بارزش خود من که تو نوجوانی، مدرسه تاثیر زیادی تو تغییر نگاه و اعتقاداتم داشت و خودم، خودبه‌خود رفتم سراغ رساله توضیح‌المسائل و فراگرفتن احکام این کاری هست که همه مردم و خانواده‌ها و فعالان فرهنگی باید انجام بدن. حکومت هم میتونه در کنار وظایف خودش در اجرای قانون، این کار رو در ارگان‌های مختلف انجام بده. چه مدرسه، چه دانشگاه، چه اداره‌جات. که اعتقادات و معرفت دینی مردم و بچه‌هاشون رو بالا بره. حتی اگه هیچکدوم از اینا کاری نکنن، خانواده به تنهایی میتونه ادامه دارد... برای مطالب بیشتر به کانال نویسنده بپیوندید👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم؛ خداقوت. خدا را واقعا شاکرم دیشب بعد نماز در جمع دوستان واقعا باصفا و مخلص خودم در رزم "پارک کوهسنگی" مشهد مقدس، بودم. ✅ طرح "کارت شهدا" و "سنجاق روسری" برای خانمهایی که حجابشون شرعی نیست. ✅و کارت های "بی تفاوت زدایی" برای خانمهای محجبه ی ساکت که تشویق بشن کلاس های مجازی رو شرکت کنند و در برابر گناه سکوت نکنند👌🏹 رو اجرا کردیم. 📢شکر خدا یک مورد 🌷تلنگری🌷هم داشتیم دخترخانم جوانی گریه ش گرفت و گفت از خداخواسته با گروهی مثل ما آشنا بشه، ایشون گفت خونوادش چادر رو مسخره می کنند به این‌ جای حرفش رسید گریه ش گرفت. ما شمارشو گرفتیم تا "آمرش" کنیم👌🏹 📢📢📢حضور در رزم خیلی برکت داره باعث میشه شیوه های تذکرمون تذکرمون عالی تر بشه و از تجربیات همرزمامون بهره ها ببریم.👌🏹 📢📢📢استقبال مخاطبین ۱۰۰ درصده از این نوع رزم✅✅✅ واین عالیه🏹🏹🏹 🔵📢از همه مهمتر حین رزم کاملا میشه خشنودی حضرت بقیه الله (عج) رو احساس کرد.🌷🌷🌷 واقعا این حس بهم دست داد یک لحظه نکه خیلی مهربون هم باهاشون باید حرف بزنیم پس آقا راضی ان به این روش. هم باید خیلی خیلی با مهربونی حرف بزنیم باهاشون هم وصیت شهدا رو می دیم و هم سنجاق ها رو براشون می بندیم . و شکر خدا خیلی خوشحال میشن. هم خانمهایی که ان شالله قراره از این به بعد حجابشون شرعی بشه و هم‌خانمهایی که قراره از این به بعد دیگه سکوت نکنند واقعا خوشحال میشن از هدایای ما
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
⛔️درباره شهید حاج قاسم، مراقب باشید که: ۱. ایشان را معرفی نکنید! ایشان خیلی حق به گردن امنیت ما داشتند اما فقط ایشان نبود بلکه بزرگان زیادی در عین گمنامی در این امر حساس، در حال ایفای نقش هستند. ۲. سپاه قدس را یک نیروی مشخص نکنید! نیروی قدس، دارای سازماندهی و چارت و تشکیلات دقیق و بزرگی است که حتی شهید سلیمانی هم حواسش کاملا جمع بود که آن را قائم به فرد اداره نکند. ۳. انواع و اقسام را بر آن شهید والا مقام تطبیق ندهید. اصل تطبیق شخصیت ها و حوادث منقول در روایات بر اشخاص و حوادث جاری در هر زمان، اشتباه است و سبب ایجاد سوالات و شبهات عدیده خواهد شد. ۴. پایین آوردن سطح و افق والای این شهید بزرگ در حد صرفا مجالس و های_احساسی و امثال ذلک، درست نیست. اصل شخصیت ایشان بر اساس ایفای نقش موثر در معادلات داخلی و خارجی است. لذا بهتر است مدام در فضای مصیبت زدگی و تحلیل عاطفی نمانیم و به سایر ابعاد شخصیت ایشان هم توجه کنیم. ۵. لطفا از نقل انواع و اقسام و محیرالعقول درباره آن شخصیت نورانی پرهیز کنیم. باید مراقبت کنیم که هر کسی اقدام به نقل کرامت از ایشان نکند. نباید ایشان به عنوان الگوی دست نیافتنی تبدیل شوند که نقل بی قاعده انواع کرامت ها از زبان هر کسی، موجبات تمسخر دشمنان را فراهم نماید. ۶. لطفا در معرفی دانش جنگ و هنر جنگاوری و سایر عرصه های تخصصی آن شهید والا مقام، و بزرگان را یا نکنیم. الحمدلله کشور ما به برکت انقلاب، دلاوران و فرماندهان بزرگی دارد که لزومی به معرفی و رسانه ای شدن آنان نبوده و نیست. ۷. نباید چنان القا کنیم که اگر حاج قاسم نباشد، ! پیش آمدن یا نیامدن جنگ، مرهون شرایط خاص خودش هست و پیوست های فراوان دارد. لذا ای چه بسا القای اینکه «اگر حاج قاسم نباشد جنگ میشود» محصول اتاق جنگ دشمنان باشد. ادامه دارد ...
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
⛔️درباره شهید حاج قاسم، مراقب باشید که: ۱. ایشان را معرفی نکنید! ایشان خیلی حق به گردن امنیت ما داشتند اما فقط ایشان نبود بلکه بزرگان زیادی در عین گمنامی در این امر حساس، در حال ایفای نقش هستند. ۲. سپاه قدس را یک نیروی مشخص نکنید! نیروی قدس، دارای سازماندهی و چارت و تشکیلات دقیق و بزرگی است که حتی شهید سلیمانی هم حواسش کاملا جمع بود که آن را قائم به فرد اداره نکند. ۳. انواع و اقسام را بر آن شهید والا مقام تطبیق ندهید. اصل تطبیق شخصیت ها و حوادث منقول در روایات بر اشخاص و حوادث جاری در هر زمان، اشتباه است و سبب ایجاد سوالات و شبهات عدیده خواهد شد. ۴. پایین آوردن سطح و افق والای این شهید بزرگ در حد صرفا مجالس و های_احساسی و امثال ذلک، درست نیست. اصل شخصیت ایشان بر اساس ایفای نقش موثر در معادلات داخلی و خارجی است. لذا بهتر است مدام در فضای مصیبت زدگی و تحلیل عاطفی نمانیم و به سایر ابعاد شخصیت ایشان هم توجه کنیم. ۵. لطفا از نقل انواع و اقسام و محیرالعقول درباره آن شخصیت نورانی پرهیز کنیم. باید مراقبت کنیم که هر کسی اقدام به نقل کرامت از ایشان نکند. نباید ایشان به عنوان الگوی دست نیافتنی تبدیل شوند که نقل بی قاعده انواع کرامت ها از زبان هر کسی، موجبات تمسخر دشمنان را فراهم نماید. ۶. لطفا در معرفی دانش جنگ و هنر جنگاوری و سایر عرصه های تخصصی آن شهید والا مقام، و بزرگان را یا نکنیم. الحمدلله کشور ما به برکت انقلاب، دلاوران و فرماندهان بزرگی دارد که لزومی به معرفی و رسانه ای شدن آنان نبوده و نیست. ۷. نباید چنان القا کنیم که اگر حاج قاسم نباشد، ! پیش آمدن یا نیامدن جنگ، مرهون شرایط خاص خودش هست و پیوست های فراوان دارد. لذا ای چه بسا القای اینکه «اگر حاج قاسم نباشد جنگ میشود» محصول اتاق جنگ دشمنان باشد. ادامه دارد ...
✅ ایام تبلیغ کاملا 😂 پرستار اول: آقا مگه با شما نیستم؟ چرا بدون ماسک اومدین داخل؟! گفتم: ببخشید. نشنیدم. بخش پذیرش کجاست؟ پرستار اول: باید برید اورژانس. سرفتون شدیده؟ گفتم: من سرفه نمیکنم. برای کمک اومدم. پرستار اول: آهان ... بازم باید ماسک میزدید! چرا ماسک ندارین؟ گفتم: راستش گرون بود... دو تا بیشتر نتونستم بخرم. اونم دادم به عیال و بچه ها. پرستار اول: باشه حالا ... با من بیایید. رفتیم تا وارد بخش داخلی شدیم که چشمتون روز بد نبینه! تا درش باز شد، بوی وایتکس خورد به صورتم و سرم گیج رفت! دستمو گرفتم به دیوار تا نیفتم و چشمام بسته بودم. پرستار اول با حالتی از فریاد گفت: حاج آقا دست به دیوار نزنین! این چه وضعشه؟ نمیدونین اینجا باید کنترل دست داشته باشید؟ چند بار باید تذکر بدن؟ گفتم: ببخشید ... سرم گیج رفت! پرستار اول: بایدم گیج بره. عادت ندارین به این چیزا . حاج آقا میخوای همین جا با خودم دو تا سلفی بگیری و مثلا بگی منم رفتم کمک بیماران کورونایی و جاتون خالی و همین حالا با یه خانم پرستار یهویی؟! حتی خندمم نمیومد از بس بوی وایتکسش شدید بود. گفتم: من برای سلفی نیومدم. حتی تلفن همراهمم نیاوردم. چند تا هم لباس من دیدید که برای سلفی اومده باشه مرکز بحران که من یکیش باشم؟ یه پوزخند زد و یه ماسک مچاله شده از جیبش درآورد و گفت: بگیر حاجی! اینو بزن که حداقل خودت کورونا نگیری! اینجوری نگاش نکن. استفاده نشده ازش. تو جیبم بوده و مچاله شده. اعتماد کردم و زدم. به نظر نمیومد دختر بدی باشه. سر و وضع و زبونش با تیر و طایفه آخوند جماعت و بلکه مذهبی هامون خیلی فرق داشت اما مشخص بود بدذات نیست. رفتیم داخل. به یه اتاق رسیدیم و دیدم سه چهار تا دکتر و پرستار اونجا هستن. مثل اتاق جنگ دوران دفاع مقدس بود. از بس همه میدویدن و میومدن داخل و مشورت میگرفتن و میرفتن و تلفن مدام زنگ میخورد و حتی فرصت نداشتن نفس بکشن بندگان خدا! گفتم: ببخشید من اومدم کمک! پرستار دوم که خانم مذهبی بود اومد به طرفم و گفت: حاج آقا شما مشکل تنفسی و ریه و آسم و این چیزا ندارین؟ گفتم: نه خدا را شکر! گفت: قرص خاصی مصرف نمیکنین؟ گفتم: نه خدا را شکر! گفت: جسارتا اعتیاد ... منظورم عادته ... عادت به چیز خاصی ... چه میدونستم منظورش چیه؟ خیلی جدی و صادقانه گفتم: چرا ... نوشابه خیلی میخورم. مخصوصا اگه سیاه باشه و غذامون هم خورشتی نباشه! خودش و چند تا مرد و زن همکارش زدن زیر خنده. گفت: اصلا هیچی ... ولش کن ... بلدین غسل و کفن و دفن و این چیزا؟ گفتم: آره خب ... از مرحوم پدر خدا بیامرزم تا الان، سه چهار نفر غسل دادم و کفن کردم و اینا. گفت: بنظرتون میتونین به بیماران روحیه بدین یا همون کارای مربوط به اموات و این چیزا ؟ یه دکتری گفت: اینا در گریوندن و ذکر مصیبت فوق دکترا دارن! تافل دارن! همشون زدن زیر خنده. منم حساس نشدم و باهاشون زدم زیر خنده و گفتم: کلا هر جا نیاز باشه کار میکنم. اما بنظرم برای روحیه دادن به بیماران بد نباشم. خلاصه قرار شد بین تخت ها و بیماران و بخش ها بچرخم و باهاشون خوش و بش بکنم و روحیه بدم و حتی المقدور بخندونم. ادامه دارد... @mohamadrezahadadpour
سلیمانی چگونه سلیمانی شد... فقط برای خدا جانباز بالای پنجاه درصد بود، هم حقوق جانبازی داشت، هم حق پرستاری، کارت بانکی‌اش را داد، گفت؛ این پول را خرج درمان جانبازانی کنید که توانش را ندارند. این همه سال به موجودی کارت دست نزده بود! 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃 @OstadRaefipoor1
هدایت شده از ساعت ازدواج
❌کم ربط به قتل دختر نوجوان نیست! در ابتدا بگویم که این متن یک نظر شخصی ست و ممکن است شما با آن موافق یا مخالف باشید و این بدیهی ست! 👈در طول سالیان متمادی،سنت های پوسیده ای که برگرفته از مردم است بارها فجایع و رفتارهای ناهنجاری را در جامعه به وجود آورده که دل مردم را به درد آورده است و علاوه بر آن به جای اینکه روشن گری شود که این فرهنگ برگرفته از سنت غلط جامعه است آن را گردن دین انداخته اند و به دین اسلام تاخته اند! البته که عده ای از روی عمد این دشمنی با دین را انجام می دهند و عده ای از روی ناآگاهی! عامیانه بگویم در جامعه امروز دختر یا پسر نوجوان یا جوان بعد از سن بلوغ به دلیل احساس نیاز عاطفی و جنسی دوست پسر‌ یا دختر پیدا میکند! اصل این مطلب را به هر انسان با هر باوری در هر جای جهان بگویی که دو جنس مخالف به هم در این سن میل پیدا کرده اند در جواب می گوید:طبیعی ست! چون خداوند موجودات را آفریده و آن ها به گونه ایست که به هم میل داشته باشند. بحث اختلافی بین تفکرات مختلف بر سر اصل داستان نیست بلکه اختلاف بر سر این ارتباط است! مثلا در پس از رسیدن به سن بلوغ سه راه توصیه می شود که در اولویت سپس و در صورت میسر نشدن این دو بحث و همان مطرح می شود که در مقابل این سه راه درست دو راه حرام یعنی زنا و خودارضایی وجود دارد که اسلام آن را ممنوع کرده! یعنی در اسلام گفته شده اگر دو به هم میل پیدا کردند و به اصطلاح حالشان با هم خوب است و به درد هم می خورند آن ها را به هم نزدیک کنید. اینکه اسلام حتی به فکر‌ این هم هست که مثل امروز اگر جوان یا نوجوان شرایط ازدواج دائم را به هردلیل(عقلی،مالی و...)نداشت باز هم برایش راه نزدیک شدن به طرف مقابل از طریق ازدواج موقت باشد خودش نشان می دهد اسلام بیش از هر تفکری‌ برای ارتباط بین زن و مرد و دختر و پسر برنامه دارد! شاید بگویید این فقط برای پسر های جوان است و دختر های جوان نمی توانند بدون اجازه پدر به پسری که دوستش دارند نزدیک شوند! اینجا دو بحث مطرح می شود،ابتدا اینکه اسلام اجازه رابطه را داده حالا ربط به فرهنگ خانواده پیدا میکند که پدر اجازه دهد یا ندهد!یعنی باز هم اسلام مانع نزدیکی نیست بلکه این تفکر پدر است که می تواند مانع شود! و ثانیا از آن جالب تر اینکه حتی بابی در کتاب وسائل الشیعه به اسم تمتع بالبکر بغیر اذن ابیها(ازدواج موقت دختر باکره بدون اجازه پدرش)وجود دارد که روایات در آن اجازه می دهد دختر و پسر جوان بدون اجازه پدر دختر هم با هم ارتباط داشته باشند و ازدواج موقت کنند که البته نوع ارتباط هم با برداشت متفاوت از روایات بین فقها محل اختلاف است! حالا ببینید با این همه راه حل و برنامه که در اسلام وجود دارد غلط جامعه هنوز به آن جا نرسیده که این ارتباط را هضم کند! و ها بعد از به بلوغ رسیدن فرزندانشان به جای بسترسازی صحیح ازدواج دائم یا موقت به فکر این هستند که یا خودشان را به خواب بزنند که مثلا ما نمی دانیم فرزندمان به جنس مخالف میل دارد یا با واکنش های ناشی از تعصب بی جا با فرزند خودشان برخورد را کنند! تا جایی که عده ای با بیان اینکه ما داریم فرزند خود را می زنند و می کشند که چرا با فلان پسر یا دختر ارتباط گرفته است! یاد دیالوگ جواد عزتی در فیلم فی المدت المعلوم افتادم که وقتی به او گفتند اگر خواهر مادر خودت هم بود راضی بودی ازدواج موقت کنند؟ گفت:اگر شرایطش را داشته باشند چرا نه؟جایی که خدا نشان نداده چرا من غیرتی شوم؟ این دیالوگ قشنگ تفاوت بین سنت و شرع را نشان می دهد! آدم با آدم متفاوت است. و اگر پدری دختری را می کشد او سنتی است و معتقد به سنت غلط خودش و محیطش چون مذهب ما اجازه این رفتار را نمی دهد و برای تمام شئونات روابط برنامه دارد و معنی غیرت در شرع و این سنت متفاوت است. هرچند عده ای به زور دشمنی با اسلام بخواهند به انسان های مذهبی حمله کنند و کار آن پدر و خانواده ها را به مذهب ربط دهند شایان مصلح ادامه دارد.... @moteeh 🌿
🔴 گزارش و تحقیق محلی و میدانی وحید اشتری از فوت نیکاشاکرمی ١. این تحلیل سی و پنج قسمت است تا آخر بادقت بخوانید. اکثر شواهد عینی از اهالی محل و ساختمونی هست که نیکاشاکرمی اونجا حادثه براش اتفاق افتاده ۲. ادامه متن رو از زبان وحید اشتری بخوانید ‏۳. من تقریبا وقت گذاشتم و همه مطالب در مورد ‎ را خواندم. تقریبا هیچ چیزی نیست که نخوانده باشم یا ندیده باشم. بخاطر دغدغه خودم رفتم آدرس دقیق در محله امیراکرم را هم پیدا کردم. با اهالی ساختمان و برخی همسایه‌ها هم صحبت کردم. قصه این طفل معصوم هیچ ربطی به اعتراضات ندارد. ‏۴. البته اینکه نیکا مثل خیلی از هم سالانش در اعتراضات هم شرکت کرده قطعی است. همسایه‌هایی که با کلانتری محل کیفش را اولین بار باز کرده‌اند می‌گویند در کیفش یک عینک شنا و یک حوله خیس بوده است. عینک شنا را معمولا برای جلوگیری از خوردن ساچمه به چشم و حوله را برای گاز اشک آور می‌برند. ‏۵. ولی من با صحبت اهل محل خیلی زود فهمیدم قصه‌هایی که این چندوقت در مورد بازداشت چند روزه و شکنجه و تعقیب و گریز و چیزهای دیگر نوشته شد مشخصا ساخته ذهن خبرنگاران رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور است. هم همسایه‌ها و هم کسبه محل پیدا شدن جنازه را متعلق به ۳۰ شهریور می‌دانند. ‏۶. یعنی نیکا غروب ۲۹ شهریور در اعتراضات بلوار کشاورز بوده و شب به این ساختمان نیمه کاره در لبافی نژاد که فقط چند پلاک با منزل خاله‌اش فاصله دارد آمده است. نزدیک صبح چند ساعتی روی پشت بام بوده و تعداد زیادی سیگار کشیده است که فیلترهایش باقی است. ‏۷. در این چند ساعت شروع می‌کند به پاک کردن اکانت‌ها در شبکه‌های اجتماعی و احتمالا خاطرات و عکس‌ها و کانتکت ها و چیزهای دیگر. بعد همسایه‌ها نزدیک صبح صدای افتادن یک جسم سنگین در حیات خلوت را می‌شنوند. ساعت‌های متفاوتی را ذکر می‌کنند که خیلی دقیق نیست. بین ۴ تا ۵ و نیم صبح. ‏۸. همسایه طبقه زیر همکف که اولین نفر جنازه را دیده می‌گوید بخاطر بالاتر بودن باغچه از داخل خانه پشت باغچه را نمی‌تواند ببیند. حدود ساعت ۱ ظهر که برای گربه‌های حیاط غذا می‌آورد متوجه جنازه می‌شود و به سایر همسایه‌ها و پلیس فورا زنگ می‌زند. ‏۹. اهالی محل و کسبه ها هم آمدن پلیس و بردن جنازه را متعلق به ظهر ۳۰ شهریور می‌دانند. اینکه رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور گفتند نیکا ۲۹ یا ۳۰ شهریور دستگیر شده و ده روز بازداشت بوده و آنجا شکنجه شده و الباقی داستان رسما با توجه به شهادت اهل محل یک قصه تخیلی می‌نماید. ‏۱۰. برخی ساعتها و تاریخ وقایع و جزئیاتی که برخی خبرگزاری‌های داخلی منتشر کرده‌اند بعضا اختلافاتی با چیزهایی که اهل محل می‌گویند دارد. من در این روایت فقط جزئیات ساعتها و رخ‌دادهایی را می‌نویسم که مستقیما از همسایه‌ای که جنازه را دیده یا به پلیس زنگ زده یا ... شنیدم. ‏۱۱. فیلمی که از ورود نیکا به ساختمان منتشر شد هم برای دقایق اولیه بامداد ۳۰ شهریور است. نیکا در حال تعقیب و گریز نیست و دنبال آدرس جایی می‌گردد که تا حالا به آنجا نرفته است. اول از کوچه عبور می‌کند بعد در تلفن می‌گویند برگرد. به درب خانه هم که می‌رسد درب را برایش باز گذاشته‌اند. ‏۱۲. من با پرس و جو از همسایه‌ها تقریبا مطمئن شدم که زنده از بالا خودش پریده است. اولا کسی را که زنده باشد و به زور از بالا بیندازند حتما داد و هوار می‌کند و هنگام سقوط جیغ می‌کشد ولی در خودکشی یا اشکالی شبیه به این که طرف با قصد خودش می‌پرد متفاوت است. ‏۱۴. نکته بعد اینکه در تصاویر حیات خلوت مشخص است جای جنازه با نقطه‌ای که به زمین خورده چند وجب فاصله دارد. یعنی طفل معصوم زنده بوده و داشته جان می‌داده. همسایه‌ها مطمئن بودند با پیشانی زمین خورده و جمجمه‌اش کامل له شده ولی جنازه‌اش روی زمین برگشته است. ‏۱۵. روی تصویر جنازه در حیات خلوت دقت کردم‌. بند کتانی‌هایی که پایش بود را دور پاش پیچیده بود ولی این کتانی‌ها در حال تقلا از پایش درآمده بود. احتمالا برای آن چند لحظه‌ای است که طفل معصوم داشته روی زمین دست و پا می‌زده است. همسایه‌ها می‌گویند له شدگی جمجمه و شکستگی ساق مشهود بود. @hosein_darabi 👇
هدایت شده از دوتا کافی نیست
۳۲۴ من متولد سال ۶۸ هستم. از همون ابتدای بچگی دختر پرانرژی و با روحیه ای بودم و معمولا تو جمع ها ناخودآگاه میشدم سرگروه هم سن و سال ها و بقیه به دنبالم... راهنمایی و دبیرستان تیزهوشان رفتم. همیشه توی زندگیم دنبال هدف خاصی بودم و دنبال اون «نقش خاصِ خاصی» بودم که خدا برام تعیین کرده چون همیشه معتقد بودم و هستم که خدا به هر فرد یک نقش خیلی خاص در زندگی میده که در تاریخ به هیچ کس داده نشده و چون همیشه بلند پرواز بودم، احساس میکردم نقش خاص من در دنیا نقشی هست که باید دنیا رو تغییر بده. از دوره ی راهنمایی میدونستم می‌خوام تو دانشگاه حقوق بخونم. به خاطر همین، با رتبه ی دو رقمی حقوق دانشگاه تهران قبول شدم. از همون اول هم میدونستم می‌خوام حقوق بین الملل بخونم. چون قصدم این بود که با یادگیری و استفاده از قوانین اسلامی، تئوری یک نظام حقوق بین الملل جدید رو بنویسم و به دنیا عرضه کنم... این شد که در کنار درسهای دانشگاه، درسهای مرتبط حوزه رو هم خودم می‌خوندم و زبان انگلیسی رو کامل یاد گرفتم و ... اما در تمام طول این مدت ته دلم راضی نبود، با اینکه هدف والایی رو برای خودم تعیین کرده بودم و براش تلاش میکردم، اما همیشه یک علامت سوال تو ذهنم بود: واقعا این بالاترین هدفیه که خدا برام تعیین کرده؟ واقعا خدا از من همینو میخواد؟ واقعا این همون «نقش خاص خاص» منه؟ خلاصه، تو این مدت خواستگارهای خیلی زیادی هم داشتم که دونه دونه به خاطر سختگیری های شدید پدرم رد میشدند، تا جایی که اطرافیان میگفتند پدر فلانی نمی‌خواد دختر شوهر بده و تعداد خواستگارها کم شد و من هم ناامید. سرتون رو درد نیارم، پیش خانم مشاور عزیزی میرفتم. همون ایام سفر کربلا قسمتم شد. اون خانم مشاور نازنین به من یاد داد که برو زیر قبه ی امام حسین علیه السلام و به خدا بگو خدایا، فرشته ای از میان فرشته های خودت نصیب من کن. من هم همین کار رو کردم، اما از اونجایی که همیشه دنبال بهترین ها بودم، به نظرم رسید که از فرشته بهتر هم داریم، پس در اوج ناامیدی از اسباب و واسطه ها، چنگ به دامن امام حسین علیه السلام زدم و از خدا یکی از ۳۱۳ یار امام زمان علیه السلام رو خواستم. بعد از این سفر دل من به طرز عجیبی آرام گرفت، دیگه حالا منتظر اون شاهزاده ی اسب سوار بودم😊 چیزی از سفر کربلا نگذشته بود که شاهزاده اسب سوار من هم رسید اما از جایی که هیچ وقت فکرش رو نمی کردم، از کانادا... ادامه در پست بعدی 👇👇 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
12.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 همه میگن خیلی سخته!! 😥 ✅ حرف هایی که زندگی ام را تغییر داد! ⚛ () ◀️ منتظر قسمت های بعدی باشید... @ADLEMOLA
26.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در شب چه می گذرد؟ 🎙مرحوم آیت الله موسوی ⭕این مطلب چهار قسمت داره که ان شاءالله طی دو روز هر چهار قسمت رو داخل کانال قرار میدیم ... https://eitaa.com/namazeshab_net