#بوقتطنز
#ماجرایخندهدارخواستگاری
من مامانم قبل اینکه مامان و ابجی خواستگارم بیان خونمون بهم سفارش میکرد میگف بگو میخام درسمو بخونم... منم دیگه به بقیش فکر نکردم وقتی مامانه پسره پرسید نظرت چیه گفتم میخام درسمو بخونم گفخب عیب نداره نامزد کنین فعلا درستم بخون گفتم نه من میخام درسمو بخونم مغزم قفل کرده بود نمیتونستم جمله ی دیگه ای بگم🤣🤣
🧕🏻@mano_maman🌿🥘🌸