🌼
پندانه
روزی پدری همراه پسرش به حمام عمومی رفت.
در حمام پدر از پسر خود طلب آب نمود. پسر با بی حوصلگی رفت و از گوشه ای کاسه سفالین ترک خورده و رسوب گرفته ای که مخصوص آب ریختن روی تن و بدن مردم و نه برای نوشیدن آب بود، پیدا کرد؛
و آبی نه چندان خنک یافت و برای پدر برد.
پدر به محض دیدن کاسه و آب اندکی مکث کرد، لبخند زد و رو به پسر گفت:
" با دیدن این کاسه یاد خاطره ای افتادم.
چندین سال پیش وقتی خود من نوجوانی کم سن و سال بودم همراه پدر به حمام عمومی رفتم، درست مثل امروز که من از تو آب خواستم، آن روز هم پدرم از من آب خواست.
من، برای اینکه برای او آب بیاورم، گشتم و لیوان بلوری و تمیزی یافتم
و آبی گوارا و خنک در آن ریختم و با احترام به حضور پدر بردم"
امروز، من که چنان فرزندی برای پدر بودم،
پسری چون تو نصیبم شده که با بیحوصلگی در چنین کاسه کثیف و ترک خوردهای برایم آب آورده
حال درآینده چه اولادی قرار است نصیب تو شود خدا می داند و بس!
نیکی به پـــدر و مــادر
داستانی است
که ما آن را مينويسيم
و فرزندانمان
آن را برایمان حکایت می کنند !
مواظب باشیم که خوب بنویسيم..
✍️روزمرِگی_من_و_مامان
🧕https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
#پندانه
🌼
#پندانه
درویشی کودکی داشت که از غایت محبّت، شبْ پهلوی خویش خوابانیدی.
شبی دید که آن کودک در بستر می نالد و سر بر بالین می مالد.
گفت: ای جان پدر چرا در خواب نمی روی؟
گفت: ای پدر! فردا روزِ پنج شنبه است و مرا متعلّما (درس های) یک هفته پیشِ استاد عرضه می باید
که از بیم در خواب نمی روم مبادا که درمانم.
آن درویش صاحب حال بود.این سخن بشنید به فکر فرو رفت و.
چون با خود آمد گفت: واویلا، ؛ کودکی که درسِ یک هفته پیش معلّم عرض باید کرد شب در خواب نمی رود👌🌷🌱
پس مرا که اعمالِ هفتاد ساله پیش عرشِ خدا در روز مظالم (قیامت) بر خدایِ عالم الاَسرار عرض باید کرد حال چگونه باید باشد!!!
#روزمرِگی_من_و_مامان👇
https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پندانه😊
نه هفت طبقه آسمان ونه هفت طبقه زمین برای جا دادن خداوند کافی نیست 👌
ولی قلب انسان به تنهایی می تواند اورا درخود جای دهد . پس....خیلی مواظب باش هیچ گاه دل کسی را نشکنی !🌳
#زور بای یونانی
#روزمرگی
https://eitaa.com/mano_maman
#پندانه🍀
لقمان حکیم پسر را گفت: امروز طعام مخور و روزه دار، و هر چه بر زبان راندى، بنویس . شبانگاه همه آنچه را که نوشتى، بر من بخوان؛ آن گاه روزه ات را بگشا و طعام خور …
شبانگاه،پسر هر چه نوشته بود، خواند . دیر وقت شد و طعام نتوانست خورد ..
روز دوم نیز چنین شد و پسر هیچ طعام نخورد. روز سوم باز هر چه گفته بود، نوشت و تا نوشته را بر خواند، آفتاب روز چهارم طلوع کرد و او هیچ طعام نخورد ..
روز چهارم، هیچ نگفت . شب، پدر از او خواست که کاغذها بیاورد و نوشته ها بخواند.
پسر گفت: امروز هیچ نگفته ام تا برخوانم..
لقمان گفت: پس بیا و از این نان که بر سفره است بخور و بدان که روز قیامت، آنان که کم گفته اند، چنان حال خوشى دارند که اکنون تو دارى ...👌
#روزمرگی
#لقمان حکیم ⚘️
https://eitaa.com/mano_maman
#پندانه🌾
از دست شرایط و ادم ها ناراحت نباش!
جفتشون بدون واکنش تو، بی قدرتن..🍄
✍️روزمرِگی_من_و_مامان
🧕https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
🌼
#پندانه
و ممکن است تو ندانی که با
کلامت چه تاثیری بر دیگران میگذاری؛
یا کلامت نور 💥میشود و مثل ستارهای🌟
درون قلب دیگران میدرخشد.⚡️
یا شاید با کلامتچراغی را برای همیشه
درون قلب❤️ کسی خاموش کنی.
انتخاب با توست.👌
#روزمرگی
https://eitaa.com/mano_maman
#پندانه
تعدادی از آدما با ناله و ... از خواب بیدار میشن. با کسالت از تختشون میان بیرون، میرن توی آینه ی دستشویی، به خودشون خیره میشن و میگن: «لعنت به این زندگی!» انگار زندگی بود که مجبورشون کرد شب قبل تا دیروقت بشینن پای فوتبال، یا زندگی بود که تا خرخره شام به خوردشون داد که نتونن صبح از جاشون بلند شن!
خلاصه صبح که میشه٬ دیوار کوتاه تر از دیوار زندگی پیدا نمیشه!
یادمون رفته. خیلی وقته فراموش کردیم که همین صبح، همین زندگی، همین که چشم باز میکنیم، همین که مزه ی چایی تازه دم رو میچشیم٬ نیمرو، نون تازه، طلوع آفتاب، همین چیزای روزمره ی کوچیک، خودشون یه شانس دوباره محسوب میشن، شانس دوباره ای که خیلیا نصیبشون نمیشه!
به خودمون یاد بدیم که از دنده ی چپ بلند نشیم، چون ممکنه کلا بلند شدنی وجود نداشته باشه!
#روزمرگی_من_و_مامان👇
https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
#پندانه
مرد ثروتمندی به کشیشی می گوید:
نمی دانم چرا مردم مرا خسیس می پندارند.
کشیش گفت:
بگذار حکایت کوتاهی از یک گاو و یک خوک برایت نقل کنم.
خوک روزی به گاو گفت: مردم از طبیعت آرام و چشمان حزن انگیز تو به نیکی سخن می گویند و تصور می کنند تو خیلی بخشنده هستی. زیرا هر روز برایشان شیر و سرشیر می دهی.
اما در مورد من چی؟...
من همه چیز خودم را به آنها می دهم از گوشت ران گرفته تا سینه ام را. حتی از موی بدن من برس کفش و ماهوت پاک کن درست می کنند. با وجود این کسی از من خوشش نمی آید. علتش چیست؟
می دانی جواب گاو چه بود؟
جوابش این بود:
شاید علتش این باشد که
"هر چه من می دهم در زمان حیاتم می دهم"
#روزمرِگی_من_و_مامان👇
https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
#پندانه
مرد مؤمن و صالحی که از خوبان روزگار بود در خواب باغ وسیعی را دید که قصر با شکوهی در آن ساخته بودند. در تعجب بود که این قصر زیبا از آن کیست. به او گفتند این قصر متعلّق به حبیب نجار است. با شگفتی به قصر نگاه می کرد که ناگهان صاعقه ای در باغ افتاد و همه ی باغ و قصر را به آتش کشید.
وحشت زده از خواب بیدار شد و متوجه شد که این خواب رویایی صادقه بوده است. فردای آن روز بلافاصله سراغ حبیب نجار رفت و به او گفت: شب گذشته چه خطایی از تو سر زده! او ابتدا کتمان می کرد و چیزی نمیگفت. امّا در نهایت لب باز کرد و گفت: دیشب با مادرم مشاجره می کردم و در حین مشاجره دست خود را به روی او بلند کردم!
مرد صالح خواب دیشب خود را برای حبیب تعریف کرد و به او گفت که چنین مقامی نزد خداوند داشتی، امّا به خاطر عمل دیشب خود همه را از دست دادی😭
✍️روزمرِگی_من_و_مامان
https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
پندانه
ملا نصرالدین با دوستی صحبت میکرد. خوب ملا، هیچ وقت به فکر ازدواج افتادهای؟ ملا نصرالدین پاسخ داد: فکر کردهام. جوان که بودم، تصمیم گرفتم زن کاملی پیدا کنم. از صحرا گذشتم و به دمشق رفتم و با زن زیبایی آشنا شدم اما او از دنیا بیخبر بود. بعد به اصفهان رفتم؛ آن جا هم با زنی آشنا شدم که معلومات زیادی دربارهی آسمان داشت، اما زیبا نبود. بعد به قاهره رفتم و نزدیک بود با دختر زیبا با ایمان و تحصیل کردهای ازدواج کنم.
پس چرا با او ازدواج نکردی؟ آه، رفیق! متاسفانه او هم دنبال مرد کاملی میگشت!
پی نوشت :
من روی خود (خصلت های خود) را نمی توانم ببینم بلکه من می توانم روی تو را و تو می توانی روی من را ببینی.من عیوب ظاهری خود را ممکن است نبینم پس به طریق اولی از ضعفهای رفتاری و اخلاقی خود نیز غافلم.اگر کسی بتواند روی خودش را ببیند یعنی با شخصیت خود آشنا شود, نور عقل و خرد و شناخت در وجود او از بقیه افراد بیشتر است.
✍️روزمرِگی_من_و_مامان
🧕https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
#پندانه
🌼