eitaa logo
روزمرِگی های من و مامان
52.7هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.6هزار ویدیو
6 فایل
آغوش مادرانه ام برایت گسترده است🫂 اینجا تجربه هامو باهات به اشتراک میذارم❤️ با کلی تَرفَنــــــــــــــدِ: 🔸آشپزی 🔸مشاوره 🔸خانه داری 📲با جان و دل می‌شنوم: @ghorbani_29 ⭕️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/520225055Cabc0a1c423 @yazahra205
مشاهده در ایتا
دانلود
هر آدمی در وجودش یک مادربزرگ دارد که به وقت دلتنگی می تواند به کمکش بیاید. مادربزرگی که سماور را جوش می کند، چای دارچین و هل دم می کند، قوری و قندان میبدی اش را می آورد؛ با مرغ های آبی آوازخوانش . کنار استکان کمر باریک و نعلبکی گل گلی، پولکی اصفهان می گذارد؛ توی پیاله تاجیکی. می رود نان سنگک می گیرد و نخود و لوبیا و سبزی پاک می کند و آش رشته بار می گذارد. او بوی نعنا داغ و ‌پیاز داغ را با هیچ عطری عوض نمی کند. از ‌وانتی، سبزی خوردن تازه می خرد و پاک می کند و تربچه نقلی و پیازچه را ها گلچین می کند و از زرشکیِ تربچه ها و سفیدیِ پیازها شادی و شور می چیند. زیتونِ سوغات لاهیجان و گردوهای باغ آهار و پنیر خانگی هم در پیشدستی سفالینش می گذارد. و دل می دهد به صورتی گل کوکبی که پیازش را خودش کاشته و آن برگ های سبز و عنابی بوته زرشک که در گلدان شیشه ای قدیمی اش گذاشته است. هر آدمی مادربزرگی دارد که به وقتش برایش قصه می گوید، مَثل و حکایت و خاطره تعریف می کند؛ شعر و ترانه و لالایی می خواند. من چنین مادربزرگی ندارم. مادربزرگ هایم سالهاست که به رحمت خدا رفته اند؛ برای همین است که خودم مادربزرگ خودم شده ام. حالا سالهاست که ما، نوه و مادربزرگی هستیم که در یک پیراهن زندگی می کنیم. صفایی دارد مادربزرگانه زیستن. تو هم بلند شو مادربزرگ خودت باش! 👇 https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
♡ من برای تو دل خُنَک شدن را میخوام 🍇 یعنی با اتفاق ها و خبر های خوب دلت مثل شربت زعفرون وسط تابستون🍺 خنک و تازه بشه...🍏🍎 ✍️کانال روزمرگی من و مامان https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
♡ عاشق چایی‌های مادر هستم نمیدانم به خاطر سماورش است، یا استکان‌های بلور کمر باریکش، یا قوری گلسرخی اش، که آن‌قدر میچسبد و مزه میدهد ولی مطمئنم لبخند همیشگی و دلنشین مادر و خوش صحبت بودنش هم در دلچسب بودن چای تاثیر زیادی دارد. ✍️روزمرِگی_من_و_مامان https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
پلاستیکِ میوه ها را با ذوق خالی می کُنَم توی سینکی که در نگاهِ خیالی و نوستالژی پَسَندِ مَن، شبیهِ حوضچه ی کاشی فیروزه ی پُر از آب اَست ! برای مایی که از لذّتِ داشتنِ حوضِ فیروزه ای وَسَطِ حیاطِ خانه که دورَش شمعدانی های رنگارنگ‌ با گلدان های گِلی نِشَسته و میوه ها در آبِ زُلالَش آرام گرفته باشَند، مَحرومیم ، سینکی که اَدای حوضچه را در می آوَرَد هَم مایه ی دِلخوشیست! مثلاً همین اِتِّفاقِ ساده که میوه ها از پلاستیکِشان می پَرَند توی آب و چَند قَطره آب می پاشَد روی لباس و صورتَم و صِدایِ قُلُپِشان در آشپزخانه می پیچَد ، خیالَم را می بَرَد به آن وَقت ها؛ که زَنی، پیش از صَلاةِ ظُهر، از خَریدِ یومیّه به خانه بَرگشته و دستَش از سنگینیِ خرید ها ذُق ذُق می کُنَد، دَر را پُشتِ سرش می بَندَد و همانطور که از سه تا پلّه ی آجُریِ ی دَمِ دَر پایین می آیَد ، با هَمان دَستی که خالیست ، چادُر را از سَرش برمی دارَد ، با مهارتی خاصّ می تِکانَد و میگذارَدَش لَبه ی تَختِ چوبی که رویَش قالی دستبافِ لاکی پهن کرده ، و بدونِ مُعَطَّلی می رَوَد لَبِ حوضِ فیروزه ای و یکی یکی پاکت های کآغذ کاهی را خالی می کُند توی حوض و از صِدای قُلُپ قُلُپِ میوه ها وقتی می اُفتَند در بَغَلِ آب و قطره هایی که پرواز می کُنَند و روی دامَنِ چین دارِ قهوه ای و جوراب های مشکیِ ساق بُلَندَش فرود می آیَند ، سَرخوش می شَوَد ... غرقِ همین خیالِ شیرینَم که چَشمَم می اُفتَد به دو دانه لیمویِ وفاداری که از شاخ و برگشان دِل نَکَنده اَند و ✍️کانال روزمرگی من و مامان https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
🍂 بی بی سماور را جوش می کند، قوری و قندان میبدی اش را می آورد با مرغ های آبی آوازخوانش چای با دارچین و هل دم می کند... کنار استکان کمر باریک و نعلبکی گل گلی، پولکی اصفهان می گذارد؛ توی پیاله تاجیکی... می رود نان سنگک می گیرد و نخود و لوبیا و سبزی پاک می کند و آش رشته بار می گذارد... او بوی نعنا داغ و ‌پیاز داغ را با هیچ عطری عوض نمی کند... از ‌وانتی، سبزی خوردن تازه می خرد و پاک می کند و تربچه نقلی و پیازچه ها را گلچین می کند و از زرشکیِ  تربچه ها و سفیدیِ پیازها شادی و شور می چیند... زیتونِ سوغات لاهیجان و گردوهای باغ آهار و پنیر خانگی هم  در پیشدستی سفالینش می گذارد و دل می دهد به صورتی گل کوکبی که پیازش را خودش کاشته و آن برگ های سبز و عنابی بوته زرشک که در گلدان شیشه ای قدیمی اش گذاشته است..🌼 میبینی چه صفایی دارد مادربزرگانه زیستن...🪴 ✍️روزمرِگی_من_و_مامان https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
1.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🪴 خانه های قدیمی را دوست دارم چون... چایی همیشه دم بود روی سماور توی قوری در خانه همیشه باز بود مهمانی دلیل و برهان نمی‌خواست غذاها ساده بود و خانگی بویش نیازی به هود نداشت عطرش تا هفت خانه می‌رفت کسی نان خشک نداشت نان برکت سفره بود. مهمانِ ناخوانده، آب خورشت را زیاد می‌کرد بوی شب‌بوها و خاک نم‌خورده حیاط غوغا می‌کرد خبری از پرده های ضخیم و مجلسی نبود نور خورشید سهمی از خانه های قدیم بود دلخوری ها مشاوره نمی خواست دوستی ها حساب و کتاب نداشت سلام ها اینقدر معنا نداشت!� خانه‌های قدیمی را دوست دارم...🪴 ✍️روزمرِگی_من_و_مامان https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
756.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادر بزرگ می گفت: “درست می شود” و همیشه بعدش نگاه می کرد به آسمان و می خندید حتم دارم چیزهایی درباره خدا می دانست که ما بی خبر بودیم! ✍️کانال روزمرگی من و مامان https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
وسط حرف هایِ گُل انداخته نزدیک اذان که می‌شود و رادیو قرآن زمزمه می‌کند ، با دست نور را نشانم می‌دهد و می گوید : من عاشق این آیه ام اللهُ نورُ السَماواتِ و الاَرضْ ......؛ و می‌خندد! . بعد وقتِ اذان تمامِ دلم مثلِ خانه روشن می‌شود از این نور ؛ که الله اکبر از تمامِ دنیا و مافیها! 🍂🍂 ✍️روزمرِگی_من_و_مامان ‏https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
گوشه دنجی پیدا کن، خودت را با دلخوشی ها محاصره کن.. ✍️روزمرِگی_من_و_مامان https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
خانه یعنی داشتن جایی برای رفتن به آن خانواده یعنی داشتن کسی که به تو عشق می ورزد و داشتن هر دوی آن ها نعمت و خوشبختی است ✍️روزمرِگی_من_و_مامان https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
باید دلت را با جهان و با آدمها صاف کنی و حتی برای دشمنت هم خوب بخواهی و دست از قضاوت و پیش داوری برداری تا جهانت بستر اتفاقات خوب شود و معجزات آفرینش را به چشم ببینی ،باید خیرخواه دیگران باشی و از دستاوردها و خوشی های دیگران خوشحال شوی تا خوشی ها به سراغت بیایند ... 🌸🪴 ✍️روزمرِگی_من_و_مامان ‏https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb