eitaa logo
روزمرِگی های من و مامان
53.5هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
2.6هزار ویدیو
6 فایل
آغوش مادرانه ام برایت گسترده است🫂 اینجا تجربه هامو باهات به اشتراک میذارم❤️ با کلی تَرفَنــــــــــــــدِ: 🔸آشپزی 🔸مشاوره 🔸خانه داری 📲با جان و دل می‌شنوم: @ghorbani_29 ⭕️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/520225055Cabc0a1c423 @yazahra205
مشاهده در ایتا
دانلود
کاش می شد تمامِ آدم های غمگین و تنهایِ جهان را در آغوش کشید برایشان چای ریخت ، کنارشان نشست و با چند کلامِ ساده ، به لحظاتشان رنگِ آرامش پاشید و حالشان را خوب کرد کاش می شد این را قاطعانه و آرام در گوشِ تمامِ آدم ها گفت که غم و اندوه ، رفتنی است و روزهایِ خوب در راه اند که حالِ همه مان خوب خواهد شد … 🍂🍂 ✍️روزمرِگی_من_و_مامان ‏https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
همین روزها ؛ اتفاقاتِ خوب ، خواهند افتاد ؛ درست وسطِ روزمرِگی هایمان ، دلخوشی ها راهشان را گم خواهند کرد و این بار به سمتِ ما روانه خواهند شد . شب هایی را می بینم که از خستگیِ شادی و لبخندِ روزهایمان می خوابیم و صبح هایی که با اشتیاقِ دلخوشی هایِ تازه بیدار می شویم . من شک ندارم ؛ یکی از همین روزها … همه چیز درست خواهد شد ! 🪴🌸 ✍️روزمرِگی_من_و_مامان ‏https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
جمعه بوی خونه میده؛ بوی پوشال‌ِ آب‌خورده بعد از نهاری مبسوط، لمیده‌ زیر شمدی قدیمی و چشم‌هایی که زیر بازی آفتاب و باد کولر و سکوت اتاق، گرم‌ و سنگین می‌شن. ‌ جمعه مزه‌ی توت‌های شیرین‌ خانه‌ی قدیم رو‌ میده؛ اون وقت که چادر کهنه‌ی مامانی رو پهن می‌کردیم و بابایی با چوب می‌زد به شاخه‌های بالابلند ِدرخت و ما زیر بارونِ توت چرخ می‌زدیم‌ و دونه‌های سفید توت از روی پیراهن‌های پرچین ‌سُر می‌خوردند به آغوش گل‌های چادر. ‌ جمعه زرده شبیه تابِ فلزی حیاط که‌ مثل یک‌ قناریِ زرد بود که با هر‌ تکونی جیرجیر آواز می‌خوند؛ قرمزه شبیه هندونه‌های‌ توسرخی که سر صلاة ظهر قاچ‌ می‌شدند و خنکی و شیرینی می‌نشست جای قطره‌های عرق پیشونی؛ سبزه، شبیه برگ‌های تردِ پیچکِ مو‌ که دیوار شرقی حیاط، از زیر طاقی بزرگ تا راه‌پله‌ها رو تنگ بغل کرده بود؛ جمعه برای من سفیده و روشن از نور هزار یادِ خوش‌عطر و خوش‌طعم و خوش‌رنگ که تا همیشه در دلش چشمک میزنن✨ 🪴🪴 ✍️روزمرِگی_من_و_مامان ‏https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
یک وقت هایی هم که دلت گرفت ، دل بده به دل زندگی و خیلی ساده خودت را با دلخوشی های معمولی سرگرم کن ، چای دم کن ، غذای مورد علاقه ات را بپز ، قفسه ی کتاب ها را مرتب کن، به گل ها آب بده … چه اشکالی دارد آدم در دل روزمرگی های ساده زندگی شفای درون خودش را پیدا کند؟ 🌸🌸 ✍️روزمرِگی_من_و_مامان ‏https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
آرام بگیر بگذار به حال خودش زندگی را و هیاهوی آدم ها را بنشین کنار سکوتت و یک استکان چای به خودت تعارف کن … 🌸🌸 ✍️روزمرِگی_من_و_مامان ‏https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
دلم کمی صبح‌های بچگیمو میخواد... صدای جیرینگ جیرینگ استکان نعلبکی و اختلاط پدر و مادر و هورت کشیدن و قورت دادن پرسروصدای چایی شون بیاد. قل قل " زندگی" توی سماور بجوشه و تندتند، تو نعلبکی سر بکشن لحافو تا زیر گلوت بکشی روت و به شیرینی رویات فرو بری. بوی شلغم و لبو پیچیده باشه تو خونه شیشه‌های بخار گرفته... درهای چوبی و یه دنیا حس "امنِ" زندگی....امنِ امن... بی هیچ شتاب و دلهره‌ای. بعد مامان، عشق رو توی بقچه نون بابا گره بزنه و تا دم در ببره بده دستش. یا کریم‌ها لب بوم بق بقو کنند و مدرسه‌ت دیر بشه... ‌ محبوبه احمدی ✍️روزمرِگی_من_و_مامان https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
665.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حال خوب خدایا شکرت برای تمام غم‌هایی که می‌گذرند و شادی‌هایی که می‌رسند ... ✍️روزمرِگی_من_و_مامان 🧕https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb 🌼
1.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌼 نورِ کَم‌جونِ خونه ، عَطرِ قُرمه سَبزی ، سَرما سَرما شُدَنِمون وَقتِ جدا شُدَن از رختخوابِ گَرم و نَرم، صدایِ خَش دارِ دُعای سَحَر که از رادیو پَخش می شُد و گاهی تویِ صدای برخوردِ قاشق و چنگال با تَنِ بُشقاب های ملامین گُم می شُد، چِشم های خواب آلود‌ و نیمه باز، گیر کردنِ لُقمه های نَجَویده توی گلو ، لیوان لیوان آب خوردَن ، نگرانی از شروعِ اذان و تَموم نَشُدَنِ سَحَریمون ، شوخی های بابا برای سرحال آوُردَنِمون، صورتِ خَسته و‌مهربونِ مامان ... آره، گذشته ها گذشته، اَمّا مُرورِ بَعضی خاطِراتِش شیرینه ؛ مِثلِ آب شُدنِ آرومِ یک حَبّه قَند ،گوشه ی لُپ ، وقتِ خوردَنِ یک فنجون چای داغ .. ✍️روزمرِگی_من_و_مامان 🧕https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb 🌼
حال خوب این‌روزها دارم بی‌اختیار دنبال خبرهای خوب می‌گردم، انگار منتظر باشم، منتظر یک اتفاق عزیز، یک دلخوشی جانانه، یک معجزه! دوست دارم وقتی مادرم پرسید چه خبر؟ سکوت نکنم و نگویم هیچ! دوست دارم از شوق بالا و پایین بپرم و با هیجان از اتفاقاتِ شگفت‌انگیز جهانم حرف بزنم. من منتظر پستچیِ حامل نامه‌های خوشایندم، در انتظار تماسی نویدبخش، حرفی تازه، خبری خوب. به هر حال این امید است که ما را زنده می‌دارد و خدا، خدا، خدا... خدا بزرگ‌تر از شرایط و اوضاع این‌روزهاست. منتظرم در بزنند، باز کنم، نوری بتابد و خدا پشت در باشد... ✍️روزمرِگی_من_و_مامان 🧕https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb 🌼
🌼 عصر باشد چای باشد آرامش باشد بشینیم گپ بزنیم چای بخوریم از هیاهوی زندگی فارغ .... ✍️روزمرِگی_من_و_مامان 🧕https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb 🌼
4.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حال و هوای جور عجیبی دلنشین است . آدم یادِ کودکی اش می افتد . یادِ سادگیِ آن روزها یک سفره ی بی ریا ، یک جمع صمیمی ، و یک عالمه اشتیاق و بیتابی دلم برایِ آدم های نابِ آن روزگار تنگ شده ، برایِ تمامِ حالِ خوبی که داشتیم ! برایِ هرچیزِ کوچکی که دنیایمان را قشنگ تر می کرد . آخ که یک استکان چای و خرما موقع افطار چقدر می چسبید ! 🧕🏻@mano_maman🌿🥘🌸
خوشبختی همین سادگی‌هاست...😍 یه دورهمی خودمونی، میوه‌های رنگارنگ🍓🥒 شیرینی ساده🍰 و صدای خنده‌هایی که توی خونه می‌پیچه. امروز خونه‌ی خواهرم بودم، یه حال خوش بی‌دلیل، یه آرامش بی‌صدا🫂 قدر لحظه‌هامون رو بدونیم، همین لحظه‌ها هستن که بعداً دلتنگشون می‌شیم... 🧕🏻@mano_maman🌿🥘🌸