همسایه بالاییمون یه زن و شوهرِ جوونن که #بچه_دار نمیشن!
چندوقتی بود فاطمه خانم میومد دخترمو به #بهونه ی سرگرمشدن میبرد خونش و منم به خیال اینکه #ثواب میکنم #ممانعت نمیکردم
کل زمانی که دخترم میرفت خونشون صدای #خنده هاش پایین میومد تا زمانیکه #علی آقا شوهرش میومد ، یهو #صدا قطع میشد ،،،
#روم_نمیشد بلافاصله برم دخترمو بیارم همیشه میزاشتم یه ساعتی بگذره بعد...
تااینکه یروز فاطمه اومد و با #گریه گفت دیگه دخترتو نفرست بالا...
با استرس پرسیدم چرا چیشده فاطمه؟؟؟
یهو بغضش ده برابر ترکید و لباسشو کشید بغلو رو شونش جای کبودی نشون داد!
مردم از ترس بنفش شده بود 😔
پرسیدم فاطمه جان گیجشدم چیشده آخه؟؟؟
آروم گفت رفته بودم آشپزخونه شام بزارم زهرا هم آروم داشت با عروسکش بازی میکرد که یهو علی الکی شروع کرد دعوا با من آخرم کتکم زد گفت زنیکه نازا پس افتاده های مردمو میاری جلو چشمم دقم بدی ؟؟؟ بعد هم بهونه گیری میکنه و حرف زن دوم و پیش میکشه
منم دهن بدهن شدمو جلو زهرا دستش روم بلند کرد بخدا نمیخواستم اینطور بشه😞
دیگه بعد اون جریان دخترمو هرجایی حتی خونه ی خواهرم بدون خودم نزاشتم بمونه .
•┈┈••✾❀ ❀✾••┈┈•
❣ @manoagamon ❣
#مــــنو 👰آقامـــون🤵 👆
•┈┈••✾❀ ❀✾••┈┈•
#کپی_مطالب_بدون_لینک_ما_حرامه ❌