eitaa logo
منو درسام
211 دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
83 ویدیو
0 فایل
هدف ما این است که بجوییم حقیقت را بگوئیم حقیقت را و بیاییم حقیقت را و در این راه خواهیم پرسید همیشه ارتباط با ادمین @yavarnajm
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ نظر تخصصی پکیج‌فروش‌ها نه ببخشید کارشناسان دولت پزشکیان از امروز تا چهارسال آینده : گران‌سازی‌های ما تقصیر ترامپ است!!!!😏 🔴 کانال منو درسام  👇👇👇 سروش @s_mano_darsam ایتا @manodarsam
⭕️ خیلی گل بود، به سبزه نیز آراسته شد، درست مثل همیشه همه چیز عالی پیش می‌رود! قاچاقچی حرفه‌ای ارز رو هم به جلسات.تون دعوت می‌کنید؟! مهدی جهانگیری برگشته به میادین کلاهبرداری از مردم؟ با دزد هم وفاق کردید؟ 🔴 کانال منو درسام  👇👇👇 سروش @s_mano_darsam ایتا @manodarsam
⭕️خبر خوب اینکه غزه هنوز زیبایی‌هاشو داره😁 تا باشه از این خبرای خوب 😎 خدا این خوبی ها رو هزار برابر کنه 😆 🔴 کانال منو درسام  👇👇👇 سروش @s_mano_darsam ایتا @manodarsam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ بسم الله الرحمن الرحیم الهی ... 🌔 هر بامدادت؛ رودخانه حیات جاری می شود ... زلال و پاک ... چون خورشید ☀️ به لطف و مرحمت مهربان و گرم وخالصمان ساز 🌻 به امید سلامت همه انسان ها سلاااام 🍃 الهی به امیدتو 💖 🔴 کانال منو درسام  👇👇👇 سروش @s_mano_darsam ایتا @manodarsam
⭕️ شکوه زیبای پاییز در تالش ، 🔴 کانال منو درسام  👇👇👇 سروش @s_mano_darsam ایتا @manodarsam
✍ رمان زیبای ✈️ نویسنده: با ما همراه باشید هرگونه کپی برداری از رمان حرام و تضییع حق الناس است و نویسنده به هیچ عنوان رضایت ندارند 🔴 کانال منو درسام  سروش @s_mano_darsam ایتا @manodarsam
🔵 داستان نویسنده: ✈️ آخرین آرزو (قسمت ۹۲) مودئا چن بار چشمشو بین سر تا پای مهدی گرداند و بعد بازوی باربارا رو گرفت و به کنار پنجره ی باز اتاق کشوند و با تعجب به باربارا گفت: به نظر میاد تو رو نمی شناسه! باربارا پشت چشمی نازک کرد و گفت: میشناسه اما چون بیشتر از دو هفته بیهوش و یا خواب بوده یادآوری حوادث و افراد براش سخته! مودئا پوزخندی زد و گفت: باربی اصلاً باورم نمیشه تو این مرد لاغر مردنی و کله سیاه رو به آرتور جذاب و خوش تیپ و زیبا ترجیح بدی. نظر مودئا درباره ی مهدی باربارا رو ناراحت کرد و با اخم گفت: مهدی اصلاً زشت نیست از نظر من اون یه جنتلمن و یه فرشته واقعیه. بهتره در این مورد بعداً حرف بزنیم الان وقتش نیست ممکنه بشنوه و ناراحت بشه. وقتی که ایرج و نرگس با تورج و دانیال وارد اتاق شدن، چشمای مهدی از شادی درخشید. دلش می خواست از جا بلند شه و تا آغوش پدر پرواز کنه. قیافه ی پدر تنها قیافه ای بود که حتی در حال کما هم از یاد نرده بودش و موقع چشم باز کردن از کما هم کلمه ی پدر اولین کلمه ای بود گفت. ایرج آروم آروم به طرف تخت رفت و پسرشو که رو تخت نشسته و به متکا تکیه داده بود، در آغوش فشرد. هلن لبخند به لب، به دانیال گفت: حواستون باشه تا ده دقیقه دیگه اینجا رو ترک کنید. دانیال سرشو به نشان پذیرش تکون داد و گفت: باشه. پیرزن عینکشو جابه جا کرد و به این خانواده گرم و صمیمی زل زده بود و آهی کشید و زیر لب زمزمه کرد: کاش جو و الکس هم به دیدن من میامدن. باربارا و مُدِئا از اتاق بیرون رفتن. باربارا می دونست الان وقت مناسبی برای صحبت با مهدی نیست و قطعاً صحبت هاشو نمی شنوه. تصمیم گرفت در اولین فرصت که مهدی رو‌ تنها دید باهاش صحبت کنه. او هر روز به دیدن مهدی میومد به امید اینکه در یکی از این روزها اتاق خلوت و او تنها باشه. بیشتر از 10دقیقه از حضور اعضای خانواده در اتاق مهدی نگذشته بود که مردی جوان و بلند قد و موفرفری که پرستار پیرزن بود، برای رسیدگی به بیمارش اتاق وارد شد و به اونا گفت از اتاق بیرون برن. همشون با مهدی خداحافظی کردن و نرگس طبق دستور هلن به کمک دانیال و تورج، پدر رو به اتاقش انتقال داد. تورج به محل کارش بازگشت و دانیال هم دقایقی بعد تصمیم گرفت به محل کارش برگرده. نرگس تا دم در بخش همراهیش کرد و نزدیک در از دانیال خواست دوباره به اداره پلیس برن و پیگیر وضعیت شکایتشون بشن. دانیال موافقت نکرد و گفت: دیروز به آنجا رفتیم ستوان سوئیفت گفت دو روز دیگر پرونده به دادگاه می فرستد. فردا برویم شاید کارش انجام داده باشد! نرگس آهی کشید و گفت: ستوان سوئیفت که کاملاً به شکایت ما بی توجهی میکنه و اصلاً دلش نمی خواد اونو پیگیری کنه. خیلی مسخرس. از اول بگه هیچ کاری برای شما انجام نمیدم و خلاص! دانیال گفت: ناراحت نباش اگر فردا جواب مناسب نداشت با رئیس اداره گفتگو میکنم و برای درست انجام ندادن کار، از ستوان سوئیفت شکایت میکنم. نرگس حس خوبی نسبت به وضعیت پیش اومده نداشت و امیدی هم نداشت حق برادرش مراعات بشه. ناچار باشه ای گفت و بحث رو تموم کرد تا دانیال از بیمارستان بره. نرگس احساس می کرد در وضعیتی قرار گرفته که هیچ کس نمیتونه درک و کمکش کنه. اما مصمم بود تا زمانی که مهدی در بیمارستان بستریه و خودشم توان داره، گرفتن حق برادرشو پیگیری کنه. ادامه دارد ...... 🔴 کانال منو درسام سروش 👇👇 @s_mano_darsam ایتا 👇👇 ‌@manodarsam
توییت دردناک و تلخ یک مدافع حقوق بشر 🔹هر ۱۰ دقیقه یک کودک در غزه کشته می‌شه و روزانه حداقل ۳۰ کودک با خطر قطع عضو روبه‌رو هستند. 🔹این یک وحشی‌گری بی‌نظیر در طول تاریخه. پ.ن: البته ارتش کودک کش و نوزاد کش اسراییل اخلاقی ترین ارتش دنیاست میدونید که !!!😏 🔴 کانال منو درسام  👇👇👇 سروش @s_mano_darsam ایتا @manodarsam
🎥 دیدار دوباره در بهشت 🔹 پدربزرگ فلسطینی، «حاج‌خالد نهبان» ملقب به «روح‌الروح»، که ویدئوی وداع او با نوه‌اش در فضای مجازی فراگیر شده بود، بر اثر بمباران رژیم صهیونیستی در اردوگاه النصیرات غزه شهید شد و به نوه شهیدش پیوست. 🔹حاج‌خالد این روزها با انتشار محتوا در فضای مجازی، مظلومیت مردم فلسطين و جنایات صهیونیست‌های تروریست را به تصویر می‌کشید. 🔴 کانال منو درسام  👇👇👇 سروش @s_mano_darsam ایتا @manodarsam
🔵 واقعیات ⬅️ زنده زنده سوختن ۲۳ فلسطینی در حمله اسرائیل به اردوگاه مواصی ▪️گزارش اختصاصی خبرنگار تسنیم در غزه درباره جنایت جدید تروریست های کودک کش 🔹حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی به چادرهای آوارگان در اردوگاه مواصی در خان یونس در نوار غزه به شهادت ۲۳ زن و کودک فلسطینی منجر شد که همگی زنده زنده در آتش سوختند. 🔹ادهم الشاعر؛ شاهد عینی جنایت مواصی به خبرنگار تسنیم در غزه: آتش وحشتناکی بود، انگار جهنم برپا شد، همه جا مملو از خون بود و تکه‌های بدن شهدا همه جا دیده می‌شد. 🔹از جمله شهدای این جنایت زنی بود که در حال پخت نان برای فرزندانش بود اما قبل از آنکه شکم فرزندانش را سیر کند به همراه آنها به شهادت رسید. 🔹سالم النجار؛ یکی دیگر از شاهدان عینی این جنایت: برخلاف ادعای صهیونیست‌ها در این جا هیچ رزمنده‌ای حاضر نبود، فقط زنان و کودکان بودند که غذا و خوراک تهیه می‌کردند که در جریان بمباران تکه تکه شدند. 🔹«وائل فروانه»؛ دیگر شاهد جنایت مواصی با افشای ماهیت دروغین ادعاهای ارتش اسرائیل در مورد عدم حمله به مناطق بشردوستانه تاکید کرد که چادرهای هدف قرار گرفته شده پیش از این توسط صهیونیست‌ها به عنوان مناطق امن و بشردوستانه معرفی شده بودند 🔴 کانال منو درسام  👇👇👇 سروش @s_mano_darsam ایتا @manodarsam
⭕️ تعزیه روز عاشوراشون توی کل لبنان معروفه؛ هر سال چند هزار نفر میان برای دیدن تعزیه؛ روستای مجدل سلم توی جنوب لبنان؛ حالا یک اتفاق خاص افتاده؛ همه عوامل اصلی این تعزیه شهید شدن... ۷۲ نفر... بخاطر همین گفتن این بچه‌ها رو کجا تشییع کنیم؟ ‌ توی ارض کربلا... توی همین زمین تعزیه! 🔴 کانال منو درسام  👇👇👇 سروش @s_mano_darsam ایتا @manodarsam