eitaa logo
موسسه انصار المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
1.1هزار دنبال‌کننده
290 عکس
145 ویدیو
169 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم موسسه علمی پژوهشی فرهنگی انصار المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دسترسی به سایر کانال های مجموعه👇 مراسمات: @ansarolmahdi_aj اجتماعی ‌سیاسی: @Tanbiholomah طلبه مدیا: @Talabeh_media خادم کانال: @Mansar_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
1⃣ مفاد قاعده د) تعیین حکم حکم و محمول قاعده قطعا رجحان است؛ یعنی «تعظیم شعائر راجح است» اما کدام حکم از میان استحباب یا وجوب؟ باید آن را در ضمن بررسی ادله مشخص کرد. 2⃣ مدرک قاعده در مورد قاعده اصلی ترین دلیلی که مورد استناد قرار گرفته، آیه مبارکه « ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب‏» است. عده ای گفته اند آیه مبارکه دلالت بر وجوب دارد، به این تقریب که: تعظیم شعائر در این آیه از جمله مصادیق رعایت تقوا شمرده شده، و به حکم آیاتی مانند «وَ اتَّقُوا اللّٰهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» رعایت تقوا مطلقا واجب است، بنابراین تعظیم شعائر واجب است. 📚العناوین الفقهیّة: ۱/۵۶۱ لکن می توان در این مطلب مناقشه کرد که: از جانبی تعظیم شعائر در آیه شریفه مصداقی از «تقوی القلوب» شمرده شده (که همه مراتبش واجب نیست) نه تقوا به صورت مطلق؛ و تقوی القلوب یعنی پیراستن آن از رذایل و آراستنش به مکارم اخلاقی.(همانگونه که در مجمع البحرین آمده، و مرحوم طبرسی هم در تفسیرشان به این احتمال اشاره کرده اند.) 📚مبانی الفقه الفعّال: ۱/۲۵۷ و از جانب دیگر وجوب تعظیم شعائر به صورت مطلق و در تمام مراتبش، هم قابل التزام نیست و هم مخالف با سیره متشرعه می باشد. 👈 بنابراین مفاد دلیل، استحباب است. 📚موسوعة الإمام الخوئي: ۶/۳۱۱ موسوعة الإمام الخوئي: ۳/۲۹۰ عوائد الأیام للنراقي: ۳۰ جواهر الکلام: ۳/۴۷ (با تفاوت هایی) تتمّه: ادعا شده روایاتی هم دلالت بر وجوب تعظیم شعائر دارند، اما با دقت در آن ها روشن می شود مفادشان تنها اثبات حکم وجوبی برای «هَدی» به عنوان یکی از شعائر است، نه شعائر به صورت مطلق. 📚مبانی الفقه الفعّال: ۱/۲۵۷ @ghavaed
«هیچگاه تعطیلی را احساس نکردم!» وصیت نامه آیت الله العظمی تبریزی(قدّس سرّه): بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم وأهلک اعدائهم حال که پیکر اینجانب بر دستان شماست ویا در قبر آرمیده است، «بر دستان شاگردان عزیزم که سالها برای موفقیت آنان تلاش کردم و هیچگاه تعطیلی را احساس نکردم»، این ناقابل نصیحتی دارم -که در طول حیاتم سعی کرده ام قبل از آنکه نصیحتی متوجه کسی کنم خود بدان عمل کرده باشم- : بر تمام مومنین است با دل و جان از مسلمات مذهب حق دفاع کنند و هیچگاه اجازه ندهند بعضی با القاء شبهه عوام از مومنین را فریب دهند، خصوصا در مسائل شعائر حسینیه که تشیع به واسطه آن زنده است، «حفظ شعائر اهل بیت (علیهم السلام) حفظ مذهب بر حق تشیع است؛ در آن کوتاهی نکنید که مسئول هستید.» به طلاب عزیز نصیحت می کنم که با جدیت و تلاش تقوای الهی را پیشه کار خود کنند و در امر تحصیل تلاش کنند و همواره رضای خدا را مد نظر داشته باشند، «اینجانب در طول دوران عمرم طلبه ای بیش نبودم و مثل یک طلبه جوان شب و روز در امر تحصیل تلاش می کردم تا بتوانم خدمتی ناچیز داشته باشم و اثری از خود بر جای بگذارم که طلاب عزیز از آن استفاده کنند»، عزیزانم سکان هدایت مردم به دست شماست کاری نکنید که دل امام زمان (عج) به درد آید او ناظر بر اعمال ما به اذن خداست و در همین جا از پیشگاه مبارکشان می خواهم که اگر کوتاهی از طرف اینجانب سر زده بر من ببخشند، عزیزانم به دعای خیر شما نیاز دارم. من چه در میان شما باشم یا نباشم دلی به دنیا نبسته ام که در ادای وظیفه خود تردید کرده باشم، هنگامی که در میان شما بودم خود را یک خادم کوچک حساب می کردم که امیدوارم این خدمت ناچیز مورد رضایت اهل بیت (علیهم السلام) واقع شده باشد که رضای آنان رضای خداست، حال که در میان شما نیستم به دعای خیر شما عزیزان محتاجم در پایان بر حفظ شعائر تأکید می کنم و ضمن طلب دعای خیر، شما عزیزان را به خدای بزرگ می سپارم. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته @Qabasat
3⃣ تطبیقات قاعده بعضی تطبیقاتی که توسط فقهاء شیعه(رضوان الله تعالی علیهم) برای این قاعده بیان شده، چنینند: - علامه حلی فرموده اند نماز عیدین واجب عینی ست، به دلایلی از جمله اینکه شعار دین می باشد. 📚تذکره الفقهاء: ۴/۱۲۰ - شهید اول استقبال و استدبار قبله در حال تخلّی را با استناد به تعظیم شعائر الهی و بعضی روایات، حرام دانسته اند. 📚ذکری: ۱/۱۶۳ - ابن فهد حلّی (رحمه الله) فرموده اند در عصر غیبت مستحبّ است که مالک زکات، ابتدائا و بدون مطالبه آن را به فقیه بپردازد؛ چون بوسیله ی إجلال منصب فقیه، شعاری الهی تعظیم می شود. 📚الرسائل العشر: ۱۷۹ - اجاره ی مصحف شریف به فرد کافر برای اینکه آن را مطالعه کند، به نظر محقّق کرکی (قدّس سرّه) باطل است؛ چون منافات با تعظیم شعائر الهی دارد. 📚جامع المقاصد: ۷/۱۲۳ - شهید ثانی فرموده اند حکم کراهت تجدید قبور شامل مزار انبیاء و ائمه و علما و مانند آن ها نمی شود، چون (عمران و) اصلاح آن ها تعظیم شعائر الهی ست. 📚حاشیة الإرشاد: ۱/۱۸۲ - مرحوم صاحب ریاض فرموده اند استنجاء با دست چپ در حالی که انگشترِ دارای نام انبیاء یا أئمه در آن است، مکروه می باشد(به شرط عدم تلویث و الا اشکال دارد)؛ به خاطر ادله ی استحباب تعظیم شعائر. 📚ریاض المسائل: ۱/۱۱۴ @ghavaed
قاعده تعظیم شعائر.pdf
333.9K
📚جزوه جامع #قاعده_تعظیم_شعائر 🔅لطفا دوستان در دعا و زیارات، بنده را هم فراموش نکنند. ❗️هر نوع استفاده جایز است، مشروط به قصد قربت. @ghavaed
«علنی یا مخفی بودن عبادات؟» (إجهار یا إسرار؟) شیخ جعفر کاشف الغطاء(أعلی الله مقامه) : 🔹يستحبّ التظاهر (أی الإجهار)* في العبادات الواجبات و المندوبات لمن كان قدوة للناس يقتدون به(لرئاسة في الدين أو الدنيا)؛ ليكون باعثاً على عملهم، فإنّ الداعي إلى الخير قولًا أو فعلًا كفاعله و لمن أراد أن يجبّ الغيبة عن نفسه فلا يُرمى بالتهاون و التكاسل في العبادة، و ربّما وجب لذلك و لمن أراد ترغيب الناس إلى الطاعات و إيقاعهم في الغيرة ليرغبوا في العبادات و لمن أراد تنبيه الغافلين، و إيقاظ النائمين. .... 🔸و يُستحبّ الإسرار في المندوبات؛ لظاهر الروايات، إلا ما ورد فيه استحباب الجهر. 💡و لو لا دلالة الأخبار لقلنا بإطلاق أفضليّة الإجهار؛ لأنّ إظهار العبوديّة عبوديّة ثانويّة. * لفظ «تظاهر» که در نُسَخ آمده، به شهادت لغت و با توجه به ادامه متن و تصریح انجام شده در آخر مطلب، به معنای «ظاهر و علنی انجام دادن است»(إجهار) نه «ظاهر سازی». 📚كشف الغطاء(ط - الحديثة): ۱/۳۱۸ @ghavaed
🔅 قاعده حجیّت اقرار عقلاء قاعده حجیّت اقرار عقلاء را از ۷ جهت بررسی می کنیم: - مفاد قاعده - مدارک و ادله قاعده - شرایط قاعده - استثنائات قاعده - اقرار به دلالت التزامی - تفکیک در مفاد اقرار واحد - انکار بعد از اقرار @qabasat
1⃣ مفاد قاعده الف) إقرار «قرّ» به معنای «ثبت» است و إقرار یعنی «جعل الشیء ذا قرارٍ و ثباتٍ»، و منظور از آن در مقام «اثبات المقرّ به و جعله ثابتا» می باشد. پس إقرار، إقرار نامیده شده چون مُقرّ می خواهد «مقرّ به» را تثبیت کند. 📚 القواعد الفقهیّه للفاضل: ۶۸ درس خارج فقه آیت الله سبحانی: ۹۲/۸/۲۹ ب) جائز مراد از «جائز» نافذ است نه مباح، به عبارت دیگر معنای جواز «الزام و نفوذ» است نه جواز تکلیفی که مقابل حرمت می باشد؛ به دو دلیل: اول: «اقرارِ به معنای مباح بودن» اختصاصی به صورت ضرر (علی أنفسهم بودن) ندارد بلکه اقرار به نفع خود انسان هم مباح است گرچه نافذ و معتبر نیست. دوم: اقرار همیشه مباح نیست بلکه گاهی حرام می باشد، و مورد آن فرض کذب است خصوصا اگر کذبش همراه با اهانت به غیر باشد؛ مثل اینکه شخص اقرار کند با زن محترمی زنا کرده است و با این اقرار او را رمی به گناه کند. 📚 القواعد الفقهیّه للبجنوردی: ۳/۵۱ @ghavaed
1⃣ مفاد قاعده ج) علی أنفسهم معنای «علی أنفسهم» به ضرر شخص بودن است در مقابل «لأنفسهم». سوال: لزوم تعیین متعلّق جار و مجرور - سوال این است که متعلّقش«إقرار» می باشد یا «جائز»؟یعنی «إقرار العقلاء علی أنفسهم جائز» پس جار و مجرور قید موضوع است و حکم به نفوذ مطلقا ثابت است حتی در جایی که نافذ بودن اقرار از جهاتی موجب ثبوت نفعی شود، یا «إقرار العقلاء جائز علی أنفسهم» که آن ها قید حکمند و نفوذ نسبت به مصادیقی از اقرار ثابت است که نفع نداشته باشند؟ ثمره این مساله هم در جایی ست که شخص اقرار به مطلبی ذوالوجهین کند؛ مثلا اقرار کند فلانی فرزند اوست، که وجه ضرر ثبوت نفقه است و وجه نفع ثبوت ارث در فرض فوت فرزند. در این حال اگر «علی أنفسهم» قید موضوع باشد، چون اقرار واجد جهت ضرر است مطلقا نافذ می باشد حتی نسبت به جهات نفع، اما اگر قید حکم باشد فقط نسبت به جهات ضرر نفوذ دارد. پاسخ: مقیّد بودن موضوع و حکم معاً با توجه به مستندات روایت پاسخ این است که حکم و موضوع هر دو مقیّدند یعنی «إقرار العقلاء علی أنفسهم جائز علی أنفسهم» اما قید در حکم به قرینه قید مذکور برای موضوع حذف شده، شبیه به عبارت «أسمع بهم و أبصر» که در قرآن کریم آمده. 📚 القواعد الفقهیّه للبجنوردی: ۳/۵۱ القواعد الفقهیّه للفاضل: ۶۹ @ghavaed
رُوِيَ عَنهُ(عَجَّلَ اللّهُ تَعالی فَرَجَهُ) : لَوْ أَنَّ أَشْیاعَنا -وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ- عَلَی اجْتِماع مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الُْیمْنُ بِلِقائِنا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا. 📚 الاِحتجاج للطبرسی: ۲/۴۹۹ @Qabasat
1⃣ مفاد قاعده تنبیه اول: اطلاق متعلّق اقرار متعلّق اقرار اطلاق دارد و هرچیزی که ثبوتش موجب ضرری بر مقرّ شود را شامل می شود؛ چه مال باشد، یا حقّ، یا امری که مستتبع ثبوت مال یا حقی ست (مانند اقرار به زوجیّت)؛ و چه آن حقّ حق الله باشد(مثل حدّ زنا) و چه حقّ الناس‌(مثل دین). 📚القواعد الفقهیّه للفاضل: ۷۴ تنبیه دوم: اقرار به لفظ انکار برای صدق عرفی اقرار لازم نیست الفاظ حتما به صورت ایجابی و در قالب جمله مثبت باشند - مثل اینکه مقرّ بگوید «فلان مقدار بدهی به شخص خاصی دارم» - بلکه اگر با لفظ انکار و در سیاق نفی هم بیان شوند، اقرار محقّق می شود. پس اگر شخصی اقرار کند که در معامله اش خیاری برای طرف مقابل ثابت است اما آن طرف ثبوت این خیار را انکار کند، گفتار شخص دوم هم مصداق اقرار است بنابراین نافذ می باشد و خیاری برای او وجود ندارد. 📚القواعد الفقهیّه للبجنوردی: ۳/۵۹ تنبیه سوم: انشاء نبودن اقرار چون که اقرار امری اخباری ست و نه انشائی، نه می توان آن را از عقود دانست و نه ایقاعات؛ هر چند در کتب فقهی ضمن ابواب ایقاعات مورد بحث قرار می گیرد. 📚جواهر الکلام: ۳۵/۲ @ghavaed
جناب آقای روحانی 💡حکم خدای متعال نسبت به نقض عهد کفّار کاملا مشخّص است: 💠 إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ (۵۵) الَّذِينَ عَاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَهُمْ لَا يَتَّقُونَ (۵۶) فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ (۵۷) سوره مبارکه انفال 💠 وَإِنْ نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ (۱۲) سوره مبارکه توبه ❓چیزی که ابهام دارد چرایی تحریف آن توسط شماست. @qabasat
2⃣ مدارک و ادلّه الف) قرآن کریم ادعاء شده آیه شریفه «كُونُواْ قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِكُمْ» دلالت بر حجیّت اقرار دارد، به این تقریب که: امر به ادای شهادت به ضرر نفس، ملازم با وجوب قبول آن توسط دیگران است (و الا این امر لغو می شود چون از یک طرف شخص مکلّف است علیه خودش شهادت دهد، اما از طرف دیگر هیچ اثری بر آن مترتّب نیست) و معنای وجوبِ قبولِ شهادت شخص بر ضد خودش، «نفوذ و حجیّت اقرار» است. نقد: دلالت آیه بر وجوب قبول شهادت و نه اقرار اما این استدلال ناتمام است؛ چون نهایت دلالت آیه شریفه اثبات وجوب اداء شهادت و پرهیز از کتمان آن است، رفع لغویت آن هم با وجوب پذیرشش توسط دیگران از جهت صدق «شهادت» است که شرایطی از جمله عدالت و تعدّد شهود دارد، پس ربطی به مساله «اقرار» که در آن صرف اخبار یک نفر علیه خودش پذیرفته می شود ولو اینکه فاسق باشد، ندارد. 📚القواعد الفقهیّه للبجنوردی: ۳/۴۹ @qabasat