فقط اونی که سیبیل داره..
مثلا انقد مغروره که نمیگه "بغل؟"
فقط برات دستاشو باز میکنه :|
« أتَزعَمُ أنَّکَ جِرمٌ صَغِیر
وَ فِیکَ انْطَوَی العَالَمُ الأکبَر»
آیا گمان میکنی که تو، جرمی کوچک هستی؟ درحالی که جهانِ بزرگی در تو پنهان و نَهفته میباشد.
[دیوان اشعار منسوب به امیرالمومنین]
#حفظیات
「 منتظران ظهور」
« أتَزعَمُ أنَّکَ جِرمٌ صَغِیر وَ فِیکَ انْطَوَی العَالَمُ الأکبَر» آیا گمان میکنی که تو، جرمی کوچ
هر وقت این شعرو میخونم لحنِ حاج آقا فاطمی نیا میاد تو ذهنم که میگن از تو میشه قاضی ساخت، بهاءالديني ساخت.
ارزون داری ميفروشی عزیز من
یکی به آیت الله جاودان میگه که با اینکه ازدواج کردم بازهم فکر یکی دیگه باهامه و اذیتم میکنه. البته نه میبینمش و نه باهاش ارتباط دارم. علی النهایه میگه که دوای این درد عاشقی چیست؟
آیت الله جاودان: این درد عاشقی برای شما درد بسیار خوبی است و اگر درست عمل نمایید بسیار پر برکت نیز خواهد بود شما در این درد رنج میکشید و هیچکس نمیفهمد و چیزی نمیداند ممکن است امکان هرکاری را داشته باشید، اما خودداری میکنید؛ دندان روی جگر میگذارید و پاک میمانید؛ و اصلاً به آن شخص نزدیک هم نمیشوید این درد و رنج - خصوصاً اگر برای شروع آن خودتان کاری نکرده باشید - یک ریاضت شرعی و ممتاز است و آدم را در مقابله با گناه آب دیده میکند و در نتیجه اخلاق او را اصلاح مینماید. مهم این است که شما کاملاً پاک بمانید پس دوای این درد چیزی جز مقابله با آن نیست. مثل يوسف صدیق باشید که دامن خود را آلوده نکرد.
توی منو نوشته: « آب، نذرِ تشنه لبانِ کربلا »؛ کارِ قشنگِ این رستوران تو ذهن آدم میمونه.
4_5884269847386262348.mp3
18.93M
مینویسم پس از خدا، زینب؛
#ولادت_حضرت_زینب💚
🆔@mantazeran
من خیلی سخت غافلگیر میشم خب؟ ولی امسال واقعا با این بچهها غافلگیر شدم. از چند روز پیش که هر روز یکیشون تماس میگرفتن که بیا و. تا
همین چنددیقه پیش تولد تولد میخوندن و من یه لبخند عمیق بودم این برای هرکسی ارزشمنده. داشتم فکر میکردم این حس که از چندروز قبل دوستات به خوشحال کردن تو فکر میکنن و تلاش میکنن، هنوز یه گوشه از ذهن و دلشون جای توعه خیلی قشنگه امشب بعد عشا از ته دلم خداروشکر کردم که دوستای خوب مهربونی دارم و از خدا خواستم منو دوست خوبی براشون قرار بده.
#الحمدلله_علی_کل_رفیق
بچهها تو خوابگاه با یزدیها دوست بشید یزدیها تو هر ساعت از شبانه روز چایی دارن.
همونجوری که آخر بازی بیتاب یه گل بودیم، باید بیتاب ظهور باشیم. اگر منتظریم!
#اللهم_عجل_فرجه 💚
هفتگی 1400.4.10 محفل زوارالبقیع3.mp3
6.21M
حضرت زینب
به ما
«ما رَاَیْتُ اِلاّ جَمیلا» یاد بده قربونت برم.
15.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«اَوْ سَمِعْتُم بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی»
و هنگامی که از غریبی یا شهیدی خبری شنیدید، بر من ندبه کنید.
_ روایت شهادت شهید عجمیان.
خیزش انقلابی؟!
امروز ما خودمون هیئت داشتیم و وظیفهی چای دادن و بردن و آوردن و ریختنش به عهدهی من و فاطما بود. فارغ از این کار که بلدش بودیم، طبقه طبقه و حجره به حجره با زهرا و فاطما میرفتیم و بچههارو با هزار ترفند و وعده خوراکی میکشوندیم پایین که هیئت به خوبی برگزار شه. [کاری که بلدش نبودیم و یکمم سخته] یعنی همین که ما مسئولیتی ولو کوچیک تو هیئت داشتیم، انگار باعث شده بود نسبت صمیمیتری با هیئت احساس کنیم و براش از جون و دل مایه بذاریم. در صورتیکه در بقیه موارد من اصلاً این شکلی نیستم و تو همه مراسمای سخنرانی و .. یا نمیرم یا میرم موزمو میخورمو برمیگردم.
میخوام بگم من فکر میکنم سپردن مسئولیت شخصی به یکی، شاید باعث شه اون انقلابی و فرازمینی عمل کنه. چون بقیه که هیچ تعلق و نسبت و مسئولیتی احساس نمیکردن یا علناً میگفتن نمیخوان بیان یا یه جورایی میگفتن بیخیال، هیئتِ چی؟!
یعنی اگه بخوام بیشتر فکر کنم باید بگم من فکر میکنم تو اگر میخوای یکی رو غیرمستقیم تربیت کنی میتونی حتی تو کاری که خیلی هم واردش نیست بهش شخصا مسئولیت بدی تا خود اون کار و حرکت و مسئولیتش اون فرد رو بسازه.
یه قسمت تو تربیت کودک هم هست که این شکلیه.
یعنی مثلا تو به شلوغترین بچهی موجود
مسئولیت ساکت کردن بچههای دیگه رو میدی
و همین کار سخت که بلدش نیست هم خودشو میسازه هم بقیه رو.
ابوبصیر میگه امام صادق علیهالسلام به من فرمودن تا بحال اندوهگین و مضطرب و دردمند نشدی؟ گفتم به خدا شدهام.
حضرت بهش میفرمان که هروقت اینطور شدی مرگ و تنهایی تو قبر رو بیاد بیار، اینکه بدنت متلاشی میشه بطوریکه چشمات بر گونههات روون میشه و بندهات از هم بریده میشن.
بیاد بیار پوسیده شدنت و انقطاع از دنیا رو که این یادآوری انگیزه توئه به کار و عمل و دورت میکنه از خیلی از حرصهای دنیا.
أمالی شیخ صدوق/ص۳۴۵
4_6044109391769111958.mp3
10.38M
حالا که شبای استخوان در گلو و خار در چشم رسیده، شما کجایی...