✅👈 حركت معكوس
💠 از پيش به من اعتراض مىكردند كه تو بچهها را بىكار مىكنى و نمىگذارى كه به كارشان برسند. بچههايى كه با رنج به دست آمدهاند، در يك برخورد منزوى و سر در لاكشان مىكنى و بالاتر از اعتراض، حتى تهديد هم مىكردند.
💠 گفتم: داستان درست اين چنين است، كه تو دارى عبور مىكنى و مىبينى كه يك مشت آدم با شتاب آجرها را بالا مىاندازند و بارها را به دوش مىكشند و چيزى مىسازند.
💠 سلام مىكنى و مىپرسى: چه مىكنيد؟ جواب مىشنوى: نمىدانيم. آيا بايد اينجا ديوار كشيد؟ نمىدانيم. پس چه مىكنيد؟
💠 جواب: تو راه بيفت، راه به تو مىگويد چه بكن. تو شروع بكن تا بفهمى چگونه بايد ادامه بدهى.
💠 و تو با خنده مىگويى: پس حركت معكوس داريد؟! اول مصالح جمع مىكنيد، سپس مىسازيد، سپس نقشه مىكشيد، سپس معلوم مىكنيد كه چه مىخواستيد؟ اول، عمل؛ بعد، طرح؛ بعد، هدف؟!
💠 و بچهها به فكر فرو مىروند كه راستى اول هدف و سپس طرح و سپس عمل، يا بر عكس⁉️
💠 و به خود مىگويند اينكه همان سنت گرايى و تقليد كوركورانه است. همان عملزدگى جد و آبايى است. حركت بكن، راه به تو مىگويد يعنى چه؟ اين چرندها يعنى چه؟ آيا اين هم يك نوع برده پرورى و آدمكشى نيست؟
💠 از يك طرف مىگوييد بايد از تقليد جدا شد و از يك طرف شعار مىدهيد؛ راه بيفت تا ره گويدت چون؟
💠 بايد به جاى تفتن و تظاهر با شهادت و تقدير همراه شد. بايد ديد و آمد.
شهادت يعنى اين حضور. و يك شب تقدير از هزار ماه، از يك عمر بىحساب، بهتر است.
💠 و نكته اينكه شب قدر مىگويند نه روز قدر. در متن تاريكى و بحران بايد طرح بريزى و در طلوع فجر بايد گام برداى.
💠 آيا اين شهادت و تقدير، درون گرايى است؟ و اين بىحساب به راه افتادن، واقع گرايى است؟ پس به هزار بار بهتر ز هزار پخته خامى. لعنت بر اين حماقت و بر اين حركت معكوس.
📚 صراط، ص ۲٠
@mantazeran
🔰استاد شهید مطهری(ره):
یکی از آثار #کار، جلوگیری از گناه است.
البته نمیگویم صددرصد اینطور است، ولی بسیاری از #گناهان منشأش بیکاری است.
📗تعلیم و تربیت در اسلام، ص۲۸۱
@mantazeran
۳۱_01.mp3
4.94M
🔺#روشهای_ترغیب نسل نو به #نماز، در خانه، مدرسه یا دانشگاه6⃣2⃣
🔺 تشویق فرزندان به اذان زیبا گفتن و توجه به معانی آن (۱)
💥 واکنش مسیحیان به اذان چیست؟
🎤 ابوالفضل ساجدی
🔹راديو معارف، برنامه اذانگاهی، 1403
@mantazeran
⏺ نقد و بررسی ایرادها به حجاب اسلامی (۱۲)
#حجاب
⭕️ ایراد سوم : حجاب و افزايش التهابهای جنسی
🔸ادامه پاسخ تفصیلی
5️⃣ آزادى در مسائل جنسى سبب شعله ور شدن شهوات به صورت حرص و آز مى گردد،
از نوع حرص و آزهايى كه در صاحبان حرمسراهاى رومى و ايرانى و عرب سراغ داريم.
ولى ممنوعيت و حريم، نيروى عشق و تغزل و تخيل را به صورت يك احساس عالى و رقيق و لطيف و انسانى تحريك مى كند و رشد مى دهد
و تنها در اين هنگام است كه مبدأ و منشأ خلق هنرها و ابداع ها و فلسفه ها مى گردد.
6️⃣ ميان آنچه «عشق» ناميده مى شود و به قول ابن سينا «عشق عفيف»
و آنچه به صورت هوس و حرص و آز و حس تملك در مىآيد- با اينكه هر دو روحى و پايان ناپذير است- تفاوت بسيار است.
عشق، عميق
و متمركزكننده نيروها
و يگانه پرست است
و اما هوس،
سطحى و پخش كننده نيرو و متمايل به تنوع و هرزه صفت است.
ادامه دارد
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (مسأله حجاب)، ج19، ص: 457- 456- با تلخیص و ویرایش-
🔰فهم جايگاه انسان در هستی
1⃣ درجۀ وجودى انسان از تمامى جمادها و حياتها و حيوانها جلوتر است. پس چطور مىتواند خودش را با اينها مبادله كند؟ يك عمر بدهد و يك مشت طلا و يا سنگهاى گرانقيمت و آجرها و خانهها را بپذيرد.
2⃣انسان با تمامى هستى رابطه دارد و در محدودۀ خانه و جامعه محبوس نيست. چگونه مىتواند خودش را از اينهمه رابطه كنار بكشد و با ابزارش پيوند بزند؟
3⃣و انسان بيشتر از آگاهى و تكامل نياز دارد و با رسيدن به شكوفايى استعدادهايش، تازه آغاز طغيانها و عصيانها و مصيبتهايش مىشود. انسان هنگامى كه بىنيازى و استغناى خودش را مىبيند و شكوفايى خودش را احساس مىكند تازه طغيان مىكند و سر بر مىدارد، كه: (كَلاّ إِنَّ اَلْإِنْسانَ لَيَطْغى أَنْ رَآهُ اِسْتَغْنى). و اين است كه اين انسان بايد ادامهاى بيابد و جهتى نامحدود بگيرد، تا آنجا كه بهشت هم مقصد او نباشد، كه بهشتمنزل اوست نه مقصد او: (إِنَّ إِلى رَبِّكَ اَلرُّجْعى)
ادامه دارد...
وقتی که از خودت می سوزی، صفحه 19
@mantazeran
ادامه قبل...
من خودم منقلب شده بودم و او هم در برابر هر كدام از اين سؤالها به جرقهاى مىرسيد و آتش مىگرفت كه چگونه از دوست بريده و در برابر محبتهايى كه او داشته و ضربههايى كه او زده و بتهايى كه او شكسته، به جاى تشكر، فرياد راه انداخته و خود را باخته است.
آن گاه به او گفتم: من نمىگويم رنج را تحمل كن و با درد بساز، بلكه مىگويم اين رنجها را تحليل كن كه از كجا برخاستهاند. آيا خودت به وجود آوردهاى؟ پس بگذار. آيا ديگران برايت ساختهاند؟ پس خراب كن و اگر از اين هر دو نيست، پس بكوش كه بهرهاش را بگيرى و درسش را بخوانى.
آن وقت گفتم: من هنگامى كه خودم عامل بدبختىام نباشم، باكم نيست كه در كجا هستم؛ چون در هر كلاس درسى هست و با هر پايى مىتوان راه رفت.
بيشتر از آن چه كه دارم، از من طلبكار نيستند.
گفت: نيشخند مردم؟
گفتم: من اسير آنها نيستم. من آمپر دهان آنها نيستم كه هميشه بلرزم.
هنگامى كه من حسابم صاف بود، خندههاى آنها مرا به خودم نزديكتر مىكنند و در من قدرت و اعتماد به نفس را بارور مىنمايند.١
آیههای سبز، صفحه 31
@mantazeran
4_5769164672313855028.mp3
9.99M
می شود فرصت دیدار مهیا حتما
غم به دل راه نده میرسد آقا حتما
#بحق_الزینب_اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@mantazeran