همسر ملانصرالدين از او پرسيد: فردا چه مي كني؟
گفت: اگر هوا آفتابي باشد به مزرعه مي روم و اگر باراني باشد به کوهستان مي روم و علوفه مي چينم.
همسرش گفت: بگو ان شاءالله
ملا گفت: ان شاءالله ندارد فردا يا هوا آفتابيست يا باراني!!
از قضا فردا در ميان راه به راهزنان رسيد و اورا گرفتند و كتك زدند و هرچه داشت با خود بردند . ملا نه به مزرعه رسيد و نه به كوهستان رفت. به خانه برگشت و در زد. همسرش گفت: كيست؟
ملا گفت: ان شاءالله كه منم!
همیشه ان شاءلله بگویید حتی در مورد قطعی ترین کار ها
خداوند در قران می فرماید:
«و لا تقولن لشی ء انی فاعل ذلک غدا* الا ان یشاء الله؛»
هرگز درباره چیزی نگو فردا چنین می کنم* مگر اینکه بگویی اگر خدا بخواهد» (کهف/ 23-24).
آیت الله اراکی (ره) فرمودند:
شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت. پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت: خیر.
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت: نه
با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟
جواب داد: هدیه ی مولایم حسین (ع) است!
گفتم چطور؟
با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید.
ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند اینهمه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.
آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین (علیه السلام) آمد و فرمود:
به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی. این هدیه ما در برزخ. باشد تا در قیامت جبران کنیم!
همیشه برایم سوال بود که امیرکبیر که در کاشان به شهادت رسید چگونه با امکانات آن زمان مزارش در کربلاست.
جواب، عشق به مولایش امام حسین (علیه السلام) بود.
📚 منبع: کتاب آخرین گفتار
داستانی بسیار شیرین👇😊
روزی اسب پیرمردی فرار کرد، مردم گفتند: چقدر بدشانسی!
پیر مرد گفت : ازکجا معلوم
↻♥↻
فردا اسب پیر مرد با چند اسب وحشی برگشت
مردم گفتند: چقدر خوش شانسی!
پیرمرد گفت: از کجا معلوم
↻♥↻
پسر پیرمرد از روی یکی از اسبها افتاد و پایش شکست.
مردم گفتند: چقدر بدشانسی!
پیرمرد گفت از کجا معلوم!
↻♥↻
فردایش از شهر آمدند و تمام مردهای جوان را به جنگ بردند به جز پسر پیرمرد که پایش شکسته بود.
مردم گفتند : چقدر خوش شانسی!
پیرمرد گفت : از کجا معلوم!
↻♥↻
زندگی پر از خوش شانسی ها و بدشانسی های ظاهری است، شاید بدترین بدشانسی های امروزتان مقدمه خوش شانسی های فردایتان باشد.
از کجا معلوم؟!
🌹
#درد_دل
✍گفتم :خدا آخه این همه سختی؟چرا ؟
گفت :« ان مع العسر یسرا »
"قطعا به همراه هر سختی آسانی هم هست."
(شرح/6)
✍گفتم : واقعــــــــا ؟
گفت :« فان مع العسر یسرا »
" حتما به همراه هر سختی آسانی هم هست."
(شرح/7)
✍گفتم : خوب خسته شدم دیگه ...
گفت :« لا تقنطوا من رحمة الله »
" از رحمت من نا امید نشو .
"(زمر/53)
✍گفتم :انگار منو فراموش کردی؟!
گفت :« فاذ کرونی اذکرکم »
" منو یاد کن تا تو رو یاد کنم."
(بقرة/152)
✍گفتم : تا کی باید صبر کرد؟
گفت :«و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبآ»
" توچه می دونی !شاید موعدش نزدیک باشه
" (احزاب/63)
✍گفتم :تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک،
خیلی دوره! تا اونموقع چکار کنم؟
گفت :« و اتبع ما یوحی الیک
واصبرحتی یحکم الله »
" کارهایی رو که بهت گفتم انجام بده
و صبر کن تا خودم حکم کنم.
(یونس/109)
Banifatemeh-ShahadatImamJavad1395[01].mp3
5.27M
#مناجات با امام زمان(عج)
🎵من از نگاه تو دورم....
🎤سیدمجید #بنی_فاطمه
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈