🌹 #با_شهدا |شهید سید مجتبی هاشمی
✍️ صحنه دیدنی
▫️اوایـل ازدواجمـون بـود. بـرا خریـد بـا سـید مجتبـی رفتیم بازارچـه. بیـن راه بـا پدر و مادر آقا سـید برخورد کردیم سـید مجتبـی بـه محـض اینکـه پـدر و مـادرش رو دیـد، در نهایـت تواضـع و فروتنی خم شـد؛ روی زمیـن زانـو زد و پاهای والدینشو بوسـید. ایـن صحنـه برا من بسیار دیدنی بـود. آقـا سـید بـا اون هیکل تنومنـد و قامـت رشـید، در مقابـل والدینـش اینطـور فروتن بـود و احتـرام آنهـا را تـا حـد بالایـی نگـه مـیداشـت...
📚 سالنامه یاران ناب ۱۳۹۳ به نقل از همسر شهید
__
کانال منزلگه عشاق آ.شرقی
ســــــــروش
splus.ir/manzelghahoshag_a.shargi
ایـــــــــتـا
eitaa.com/manzelghahoshag_ashargi
روبـــیـــکـــا
rubika.ir/manzelghahoshag_ashargi
ارتباط با ما
👇👇👇👇👇
🆔 @simorg110
🌹 #با_شهدا |شهید مدافع حرم محمد کامران
✍️ عروسی بدون گناه
▫️دوست نداشت جشن عروسی برگزار کنیم. دوست داشت بدون گناه بریم سر خونه زندگیمون. دلایل خودش را هم داشت که از نظر من دلایل بدی نبود هر چند رضایت محمد هم برایم شرط بود. آنقدر ذوق شروع زندگی را داشتیم که به سرعت وسایلمان را چیدیم و خیلی زود برای سفر آماده شدیم. چون جشن نگرفتیم، ولخرجی کردیم و سفرمان به مشهد هوایی بود. آن هم دو هفته! حسابی ریخت و پاش کرده و عروسیمون بدون گناه انجام شد.
📚 راوی: همسر شهید مدافع حرم محمد کامران
__
کانال منزلگه عشاق آ.شرقی
ســــــــروش
splus.ir/manzelghahoshag_a.shargi
ایـــــــــتـا
eitaa.com/manzelghahoshag_ashargi
روبـــیـــکـــا
rubika.ir/manzelghahoshag_ashargi
ارتباط با ما
👇👇👇👇👇
🆔 @simorg110