202030_265525014.pdf
1.57M
. 👆👆👆👆👆
#منبع مسابقه پیامکی رحمه للعالمین.
فایل pdf کتاب سیره زندگی پیامبر اکرم (ص).
خانواده های محترم می توانند پس از مطالعه کتاب، به سوالاتی که به صورت روزانه تا پایان هفته وحدت در کانال بارگزاری می شود، شرکت نمایند.
____
کانال منزلگه عشاق آ.شرقی
ســــــــروش
splus.ir/manzelghahoshag_a.shargi
ایـــــــــتـا
eitaa.com/manzelghahoshag_ashargi
روبـــیـــکـــا
rubika.ir/manzelghahoshag_ashargi
ارتباط با ما
👇👇👇👇👇
🆔 @simorg110
688358orig_221008_084840.pdf
1.57M
. 👆👆👆👆👆
#منبع مسابقه پیامکی رحمه للعالمین.
فایل pdf کتاب سیره زندگی پیامبر اکرم (ص).
خانواده های محترم می توانند پس از مطالعه کتاب، به سوالاتی که به صورت روزانه تا پایان هفته وحدت در کانال بارگزاری می شود، شرکت نمایند.
____
کانال منزلگه عشاق آ.شرقی
ســــــــروش
splus.ir/manzelghahoshag_a.shargi
ایـــــــــتـا
eitaa.com/manzelghahoshag_ashargi
روبـــیـــکـــا
rubika.ir/manzelghahoshag_ashargi
ارتباط با ما
👇👇👇👇👇
🆔 @simorg110
688358orig_221008_084840.pdf
1.57M
. 👆👆👆👆👆
#منبع مسابقه پیامکی رحمه للعالمین.
فایل pdf کتاب سیره زندگی پیامبر اکرم (ص).
خانواده های محترم می توانند پس از مطالعه کتاب، به سوالاتی که به صورت روزانه تا پایان هفته وحدت در کانال بارگزاری می شود، شرکت نمایند.
____
کانال منزلگه عشاق آ.شرقی
ســــــــروش
splus.ir/manzelghahoshag_a.shargi
ایـــــــــتـا
eitaa.com/manzelghahoshag_ashargi
روبـــیـــکـــا
rubika.ir/manzelghahoshag_ashargi
ارتباط با ما
👇👇👇👇👇
🆔 @simorg110
688358orig_221008_084840.pdf
1.57M
. 👆👆👆👆👆
#منبع مسابقه پیامکی رحمه للعالمین.
فایل pdf کتاب سیره زندگی پیامبر اکرم (ص).
خانواده های محترم می توانند پس از مطالعه کتاب، به سوالاتی که به صورت روزانه تا پایان هفته وحدت در کانال بارگزاری می شود، شرکت نمایند.
____
کانال منزلگه عشاق آ.شرقی
ســــــــروش
splus.ir/manzelghahoshag_a.shargi
ایـــــــــتـا
eitaa.com/manzelghahoshag_ashargi
روبـــیـــکـــا
rubika.ir/manzelghahoshag_ashargi
ارتباط با ما
👇👇👇👇👇
🆔 @simorg110
688358orig_221008_084840.pdf
1.57M
. 👆👆👆👆👆
#منبع مسابقه پیامکی رحمه للعالمین.
فایل pdf کتاب سیره زندگی پیامبر اکرم (ص).
خانواده های محترم می توانند پس از مطالعه کتاب، به سوالاتی که به صورت روزانه تا پایان هفته وحدت در کانال بارگزاری می شود، شرکت نمایند.
____
کانال منزلگه عشاق آ.شرقی
ســــــــروش
splus.ir/manzelghahoshag_a.shargi
ایـــــــــتـا
eitaa.com/manzelghahoshag_ashargi
روبـــیـــکـــا
rubika.ir/manzelghahoshag_ashargi
ارتباط با ما
👇👇👇👇👇
🆔 @simorg110
688358orig_221008_084840.pdf
1.57M
. 👆👆👆👆👆
#منبع مسابقه پیامکی رحمه للعالمین.
فایل pdf کتاب سیره زندگی پیامبر اکرم (ص).
خانواده های محترم می توانند پس از مطالعه کتاب، به سوالاتی که به صورت روزانه تا پایان هفته وحدت در کانال بارگزاری می شود، شرکت نمایند.
____
کانال منزلگه عشاق آ.شرقی
ســــــــروش
splus.ir/manzelghahoshag_a.shargi
ایـــــــــتـا
eitaa.com/manzelghahoshag_ashargi
روبـــیـــکـــا
rubika.ir/manzelghahoshag_ashargi
ارتباط با ما
👇👇👇👇👇
🆔 @simorg110
688358orig_221008_084840.pdf
1.57M
. 👆👆👆👆👆
#منبع مسابقه پیامکی رحمه للعالمین.
فایل pdf کتاب سیره زندگی پیامبر اکرم (ص).
خانواده های محترم می توانند پس از مطالعه کتاب، به سوالاتی که به صورت روزانه تا پایان هفته وحدت در کانال بارگزاری می شود، شرکت نمایند.
____
کانال منزلگه عشاق آ.شرقی
ســــــــروش
splus.ir/manzelghahoshag_a.shargi
ایـــــــــتـا
eitaa.com/manzelghahoshag_ashargi
روبـــیـــکـــا
rubika.ir/manzelghahoshag_ashargi
ارتباط با ما
👇👇👇👇👇
🆔 @simorg110
هدایت شده از جرعه نور
نکته روایت «نصر بن مزاحم» از آنچه «نصر بن مزاحم» در کتاب صفین آورده استفاده مى شود که دهقان هاى شهر انبار علاوه بر این کار اسب ها و غذاهاى خوب براى امام و لشکریان و علف بسیار براى مرکب هاى آنها را به عنوان هدیه آورده بودند و امام افزون بر این که مراسم ذلت بار آنها را تخطئه کرد افزود: اما این چهارپایانى که آورده اید ما مى پذیریم; ولى به عنوان خراجتان قبول مى کنیم و غذاهایى را هم که آورده اید در صورتى مى پذیریم که قیمت آن را از ما بگیرید. البته پذیرفتن هدیه مسلمان نه تنها عیب نیست، بلکه سنتى است و حتى در روایات گفته شده که از پذیرش هدیه برادران مسلمان خوددارى نکنید، ولى هدف امام این بوده که این سنت نادرست را بشکند که براى در امان ماندن از شر امرا براى آنان هدایایى مى بردند و روشن سازد که حکومت اسلامى همچون حکومت سلاطین جبار نیست.
#منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
کانال 🇮🇷 جرعه نور🇮🇷 👇👇👇
https://eitaa.com/jore_noor
هدایت شده از جرعه نور
مىدانیم سراب منظرهاى است که در بیابان به هنگام گرماى هوا پیدا مىشود واز دور چیزى شبیه آب به چشم مىخورد (در حالى که بر اثر اختلاف فشردگى طبقات در آن هواى گرماى آفتاب عکس گوشهاى از آسمان آبى به روى زمین مىافتد که انسان آن را آب مىپندارد) ولى هنگامى که نزدیک مىرود اثرى از آب در آنجا نمىبیند. کسانى که واقعیتها را در نظر انسان وارونه جلوه مىدهند شباهت زیادى به سراب دارند و امیر مؤمنان على السلام مخصوصاً روى این مطلب تکیه فرموده که دورغگویان، دور را نزدیک و نزدیک را دور مىسازند و این نوعى تغییر واقعیت است. در احادیث اسلامى از مشاورت با کذاب هم نهى شده است: در غررالحکم از على ۷ نقل شده که فرمود: «با کذاب مشورت مکن که دور را براى تو نزدیک ونزدیک را براى تو دور مىسازد؛ لا تَسْتَشِرِ الْکَذّابِ فَإنَّهُ کَالسَّرابِ یُقَرِّبُ عَلَیْکَ الْبَعیدَ وَیَبْعَدُ عَلَیْکَ الْقَریبَ». در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السلام آمده است: «لاَ یَنْبَغِی لِلْمُسْلِمِ أَنْ یُوَاخِیَ الْفَاجِرَ وَلاَ الاَْحْمَقَ وَلاَ الْکَذَّابَ؛ سزاوار نیست افراد با ایمان با فاجران و افراد احمق و دروغگویان طرح برادرى بریزند». در روایت دیگرى از امام على بن الحسین آمده است که فرزند دلبندش امام باقر را از همنشینى و رفاقت و گفت و گو و همسفر شدن با پنج گروه نهى فرموده است؛ چهار گروهش با آنچه در بالا آمد مشترک است و گروه پنجم شخص قاطع رحم است، همان کسى که پیوند خویشاوندى را با بستگانشمى گسلد، فرمود : «إِیَّاکَ وَمُصَاحَبَةَ الْقَاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإِنِّی وَجَدْتُهُ مَلْعُوناً فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ فِی ثَلاَثَةِ مَوَاضِعَ؛ از رفاقت و همنشینى با شخصى که قاطع رحم است (پیوند خویشاوندىاش را با بستگانش بریده) بپرهیز، زیرا من او را در سه جا از قرآن مجید مورد لعن دیدم. (اشاره به آیات: سورههاى «محمد»، آیه ۲۲ و ۲۳، بقره
#منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
هدایت شده از جرعه نور
#شرح_و_تفسیر_حکمت۳۹
مستحبّات بى ارزش امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه مى فرماید: «کارهاى مستحب اگر به واجبات زیان برساند موجب قرب به خدا نمى شود»; (لاَ قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ). روشن ترین تفسیرى که براى این گفتار حکیمانه امام(علیه السلام) به نظر مى رسد این است که هرگاه کارهاى مستحب ضررى به واجبات بزند ارزش آن کاسته مى شود و ثواب آن کم مى گردد، مثل این که کسى از سر شب تا بعد از نیمه شب مشغول عزادارى باشد ولى خواب بماند و نماز صبح او قضا شود. همه مى گویند آن مستحبى که به این فریضه لطمه زد کم ارزش است. یا این که به سراغ کارهاى خیر و کمک به مستمندان برود; ولى در اداى دیون خود و یا حج واجب کوتاهى کند. دلیل آن هم روشن است فرائض و واجبات مصالحى دارد که اگر ترک شود به انسان لطمه جدّى مى زند در حالى که مستحبّات چنین نیست و به این مى ماند که کسى داروى اصلى درد خود را رها کرده و به داروهاى اضافى و غیر ضرورى بپردازد. در حدیثى که در غررالحکم از امیرمؤمنان(علیه السلام) نقل شده مى خوانیم: «یَسْتَدَّلُ عَلى إدْبارِ الدُّوَلِ بِأرْبَع تَضییعِ الاُْصُولِ وَ التَمَسُّکِ بِالْفُرُوعِ وَتَقْدیمِ الاْراذِلِ وَتَأخیرِ الاْفاضِلِ; چهار چیز است که دلیل بر سقوط دولت ها مى شود: ضایع ساختن اصول، و چسبیدن به فروع و مقدم داشتن اراذل و مؤخر داشتن افاضل». تفسیر دیگرى که براى این گفتار حکیمانه است این که در بعضى از عبادات اگر واجبات را رها کنند و به مستحبات بپردازند مستحب اساساً باطل است; مانند کسى که روزه قضاى واجب بر اوست اگر روزه مستحب بگیرد از اساس باطل است و یا این که حج واجب را رها کند و به سراغ حج مستحب برود که به عقیده جمعى حج مستحب او باطل است. احتمال سوم نیز در تفسیر این سخن این است که اشاره به مسئله ضدین که در علم اصول آمده باشد، زیرا جمعى معتقدند که امر به شى نهى از ضدّ خاص آن مى کند و بر این اساس معتقدند کسى که بدهکارى فورى داشته باشد اگر در وسعت وقت نماز بخواند نماز او باطل است، زیرا انجام نماز در وسعت وقت به واجب فورى لطمه زده و چون امر به شى نهى از ضد مى کند این نماز قابل تقرب نیست و باطل است; ولى اخیراً محققان این مطلب را نپذیرفته اند و امر به شى را سبب نهى از ضد خاص نمى دانند. البته جمع میان همه این تفسیرها نیز منعى ندارد; ولى مناسب تر همان تفسیر اوّل است.
#منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
کانال 🇮🇷 جرعه نور🇮🇷 👇👇👇
https://eitaa.com/jore_noor
هدایت شده از جرعه نور
#شرح_و_تفسیر_حکمت۴۰
فرق جایگاه زبان عاقل و احمق آنچه امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه بیان فرموده کنایه زیبایى است درباره کسانى که سنجیده یا نسنجیده سخن مى گویند مى فرماید: «زبان عاقل پشت قلب او قرار دارد در حالى که قلب احمق پشت زبان اوست»; (لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ، وَقَلْبُ الاَْحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ). اشاره به این که انسان عاقل نخست اندیشه مى کند سپس سخن مى گوید در حالى که احمق نخست سخن مى گوید و بعد در اندیشه فرو مى رود به همین دلیل سخنان عاقل حساب شده، موزون، مفید و سنجیده است; ولى سخنان احمق ناموزون و گاه خطرناک و بر زیان خود او. همین عبارت با شرح جالبى در خطبه ۱۷۶ آمده است و در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «إنَّ لِسانُ الْمُؤمِنِ وَراءَ قَلْبِهِ فَإذا أرادَ أنْ یَتَکَلَّمَ بِشَىْء تَدَبِّرُهُ بِقَلْبِهِ ثُمَّ أمْضاهُ بِلِسانِهِ وَ إنَّ لِسانُ الْمُنافِقِ أمامَ قَلْبِهِ فَإذا هَمَّ بِشَىْء أمْضاهُ بِلِسانِهِ وَلَمْ یَتَدَبَّرَه بِقَلْبِهِ; زبان انسان با ایمان پشت قلب (و فکر) او است، لذا هنگامى که مى خواهد سخنى بگوید نخست در آن تدبّر مى کند سپس بر زبانش جارى مى سازد، ولى زبان منافق جلو قلب او است، لذا هنگامى که تصمیم به چیزى مى گیرد بدون هیچ گونه تدبّر بر زبانش جارى مى سازد». از آنجا که على(علیه السلام) باب علم پیامبر(صلى الله علیه وآله) است این سخن را از او آموخته است. امام حسن عسکرى(علیه السلام) این سخن را با عبارت لطیف دیگرى بیان فرموده: «قَلْبُ الاْحْمَقِ فی فَمِهِ وَفَمِ الْحَکیمِ فی قَلْبِهِ; قلب (و فکر) احمق در دهان او و دهان شخص حکیم در قلب اوست!». * * * مرحوم سیّد رضى پس از ذکر این کلام حکمت آمیز مى گوید: «این سخن از مطالب شگفت انگیز و پرارزش است و منظور این است که عاقل زبانش را به کار نمى گیرد مگر بعد از مشورت با عقل خویش و فکر و دقت; ولى احمق سخنانى که از زبانش مى پرد و حرف هایى که بدون دقت مى گوید بر مراجعه به فکر و اندیشه و دقت رأیش پیشى مى گیرد، بنابراین گویا زبان عاقل پشت قلب او قرار گرفته و قلب احمق پشت زبان اوست»; (قالَ الرَّضىُ وَهذا مِنَ الْمَعانِى الْعَجیبَةِ الشَّریفَةِ، وَالْمُرادُ بِهِ أنَّ الْعاقِلَ لا یَطْلُقُ لِسانَهُ، إلاّ بَعْدَ مُشاوَرَةِ الرَّوِیَّةِ وَمُؤامِرَةِ الْفِکْرَةِ. وَالاْحْمَقُ تَسْبِقُ حَذَفاتِ لِسانِهِ وَفَلَتاتِ کَلامِهِ مُراجَعَةَ فِکْرِهِ وَمُماخَضَةَ رَأیِهِ فَکانَ لِسانُ الْعاقِلِ تابِعٌ لِقَلْبِهِ، وَکأنَ قَلْبُ الاْحْمَقِ تابِعٌ لِلِسانِهِ).
#منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
هدایت شده از جرعه نور
در بخش هفتم،حضرت تکیه سخن را بر اثرات ولایت و محبت اهل بیت علیهم السلام قرار دادند و فرمودند:«اصحاب صراط مستقیم در سوره حمد شیعیان اهل بیت علیهم السلام هستند».
سپس آیاتی از قرآن درباره اهل بهشت تلاوت کردند و آنها را به شیعیان و پیروان آل محمد علیهم السلام تفسیر فرمودند.آیاتی هم درباره اهل جهنم تلاوت نمودند و آنها را به دشمنان آل محمد علیهم السلام معنی کردند.
در بخش هشتم مطالبی اساسی درباره حضرت بقیة الله الاعظم حجة بن الحسن المهدی ارواحنا فداه فرمودند و به اوصاف و شئون خاص حضرتش اشاره کردند و آینده ای پر از عدل و داد به دست امام زمان عجل الله فرجه را به جهانیان مژده دادند. در بخش نهم فرمودند:پس از اتمام خطابه شما را به بیعت با خودم و سپس بیعت با علی بن ابی طالب علیه السلام دعوت می کنم .پشتوانه این بیعت آن است که من با خداوند بیعت کرده ام،و علی هم با من بیعت نموده است .پس از این بیعتی که از شما می گیرم از طرف خداوند و بیعت با حقتعالی است.
در دهمین بخش،حضرت درباره احکام الهی سخن گفتند که مقصود بیان چند پایه مهم عقیدتی بود :از جمله اینکه چون بیان همه حلالها و حرامها توسط من امکان ندارد با بیعتی که از شما درباره ائمه علیهم السلام می گیرم بنوعی حلال و حرام را تا روز قیامت بیان کرده ام.دیگر اینکه بالاترین امر به معروف و نهی از منکر،تبلیغ پیام غدیر درباره امامان علیهم السلام و امر به اطاعت از ایشان و نهی از مخالفتشان است.
در آخرین مرحله خطابه،بیعت لسانی انجام شد.حضرت با توجه به آن جمعیت انبوه و شرائط غیر عادی زمان و مکان و عدم امکان بیعت با دست برای همه مردم،فرمودند:«خداوند دستور داده تا قبل از بیعت با دست،از زبانهای شما اقرار بگیرم».
سپس مطلبی را که می بایست همه مردم به آن اقرار می کردند تعیین کردند که خلاصه آن اطاعت از دوازده امام علیهم السلام و عهد و پیمان بر عدم تغییر و تبدیل و بر رساندن پیام غدیر به نسلهای آینده و غائبان از غدیر بود.در ضمن بیعت با دست هم حساب می شد زیرا حضرت فرمودند :«بگوئید با جان و زبان و دستمان بیعت می کنیم».
بیعت عمومی
پس از اتمام خطابه پیامبر صلی الله علیه و آله،دو خیمه بر پا شد که در یکی خود آن حضرت و در دیگری امیر المؤمنین علیه السلام،جلوس فرمودند.مردم دسته دسته وارد خیمه حضرت می شدند و پس از بیعت و تبریک،در خیمه امیر المؤمنین علیه السلام حضور می یافتند و با آن حضرت بیعت می کردند و تبریک می گفتند.
زنان نیز،با قرار دادن ظرف آبی که پرده ای در وسط آن بود بیعت نمودند.به این صورت که امیر المؤمنین علیه السلام دست مبارک را در یک سوی پرده داخل آب قرار می دادند و در سوی دیگر زنان دست خود را در آب قرار می دادند.
وقایع سه روز در غدیر
در طول سه روز توقف در غدیر،پس از ایراد خطابه چند جریان به عنوان تأکید و به نشانه اهمیت غدیر به وقوع پیوست که شرح آن چنین است:
پیامبر صلی الله علیه و آله در این مراسم،عمامه خود راکه«سحاب»نام داشتبه عنوان افتخار بر سر امیر المؤمنین علیه السلام قرار دادند.
حسان بن ثابت از پیامبر صلی الله علیه و آله در خواست کرد تا در مورد غدیر شعری بگوید،و با اجازه حضرت اولین شعر غدیر را سرود.
جبرئیل علیه السلام به صورت انسانی ظاهر شد و خطاب به مردم فرمود:«پیامبر برای علی بن ابی طالب عهد و پیمانی گرفت که جز کافر به خدا و رسولش آنرا بر هم نمی زند».
مردی از منافقین گفت:«خدایا اگر آنچه محمد می گوید از طرف توست سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکی بر ما بفرست».در همین لحظه سنگی از آسمان بر سر او فرود آمد و او را هلاک کرد،و این معجزه غدیر تأیید الهی را بر همگان روشن کرد.
پس از سه روز مراسم پر شور غدیر پایان یافت،و آن روزها به عنوان«ایام الولایة»در صفحات تاریخ نقش بست.مردم پس از وداع با پیامبرشان و معرفت کامل به جانشینان آن حضرت تا روز قیامت،راهی شهر و دیار خود شدند.خبر واقعه غدیر در شهرها منتشر شد و به سرعت شایع گردید و خداوند بدینگونه حجتش را بر همه مردم تمام کرد.
#منبع: غدیر در آیینه کتاب ص 32
محمد انصاری
هدایت شده از جرعه نور
#شرح_و_تفسیر_حکمت۴۳
مجاهدى وارسته:
امام(عليه السلام) در اين گفتار پرمايه خود تعريف و تمجيدى از يكى از مجاهدان اسلام و مسلمانان راستين به نام «خبّاب بن الارتّ» دارد، اوصافى كه مى تواند براى همه الگو باشد و از آن پند و اندرز گيرند. آن حضرت(عليه السلام) به هنگام ذكر نام «خبّاب بن الارت» چنين فرمود: «خدا رحمت كند خباب بن الارت را او از روى رغبت اسلام آورد و براى اطاعت خداوند هجرت كرد، به زندگى ساده قناعت نمود، از خدا خشنود و در تمام دوران عمرش مجاهد بود»; (وَقَالَ(عليه السلام): فِي ذِكْرِ خَبَّابِ بْنِ الاَْرَتِّ: يَرْحَمُ اللَّهُ خَبَّابَ بْنَ الاَْرَتِّ، فَلَقَدْ أَسْلَمَ رَاغِباً، وَهَاجَرَ طَائِعاً، وَ قَنِعَ بِالْكَفَافِ، وَرَضِىَ عَنِ اللَّهِ، وَعَاشَ مُجَاهِداً).
امام(عليه السلام) در اينجا پنج وصف مهم براى خبّاب به دنبال طلب رحمت الهى، براى او ذكر مى كند: نخست اسلام وى از روى عشق و علاقه و رغبت است نه از روى ترس و نه از روى طمع و نه به سبب تقليد كوركورانه. آرى او اسلام را به خوبى شناخت و به آن عشق ورزيد و مسلمان شد و بهترين دليل براى عشق و علاقه او به اسلام اين بود كه بارها مشركان او را شكنجه كردند كه دست از اسلام بر دارد، شكنجه ها را تحمل كرد و دست از دامان پيامبر نكشيد.
وصف دوم اينكه او جزء مهاجران بود و مهاجرتش براى اطاعت خدا صورت گرفت. شايد هجرت بعضى از مكه به مدينه براى ترس از مشركان يا طمع در آينده اسلام بود; ولى اين مرد مجاهد تنها به موجب اطاعت خداوند هجرت كرد و مى دانيم هجرت مهاجران فصل جديدى در تاريخ اسلام گشود، زيرا آنها با انصار مدينه دست به دست هم داده لشكر نيرومندى براى اسلام فراهم شد كه در سايه آن توانست در مبارزات خود با دشمنان پيروز گردد و حكومت اسلامى به كمك آنها تحقق يابد. جالب اين كه در حالات خبّاب نوشته اند كه او در ميدان بدر و تمام غزواتى كه بعد از آن صورت گرفت از پيغمبر(صلى الله عليه وآله) جدا نشد.
سوم اينكه او مرد قانعى بود و زندگى ساده و زاهدانه اى داشت و مى دانيم افراد قانع افرادى عزيز و سربلندند و در برابر ثروتمندان از خدا بى خبر هرگز سر تعظيم فرود نمى آورند. در حقيقت او در اين كار از پيغمبر گرامى اسلام الگو مى گرفت.
در چهارمين جمله خشنودى او را از تقديرات الهى بيان مى كند با اين كه او دوران هاى سخت و طوفانى اسلام را از نزديك مشاهده كرد و زجر بسيار كشيد و تحمل شدائد نمود; اما با اين حال هميشه از خدا راضى بود; راضى از مقدرات الهى و به پاداش هاى نيك. قرآن مجيد درباره گروهى از مؤمنان راستين مى فرمايد: «(رَضِىَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْه); هم خدا از آنها راضى بود و هم آنها از خدا» (1) و درباره صاحبان نفس مطمئنه مى فرماید: «(راضِیَةً مَرْضِیَّةً); هم آنها از خدا خشنود بودند و هم خدا از آنها خشنود».(2)
در پنجمین و آخرین توصیف مى فرماید: او در تمام عمر مجاهد بود; در مکه جهادى آمیخته با شکنجه داشت. مشرکان آتش افروختند، او را به پشت بر آتش خواباندند به گونه اى که قسمت زیادى از پشت او سوخت; ولى هرگز از اسلام باز نگشت. در دوران مدینه که دوران جهادهاى سخت و سنگین اسلامى بود در تمام میدان هاى نبرد حضور داشت و مى جنگید و در دوران حکومت امیر مؤمنان على(علیه السلام) گفته اند در جنگ صفین و نهروان حضور داشت، هرچند بعضى از مورخان معتقدند او در اواخر عمرش بیمار بود و نتوانست در صفین شرکت کند و پیش از جنگ نهروان از دنیا چشم پوشید.
صفات بالا نشان مى دهد چه کسانى مى توانند محبوب اولیاء الله باشند و چه صفاتى انسان را به خدا و معصومان(علیهم السلام) نزدیک مى کند.
#منبع :
شرح : پیام امام امیر المومنین ( مکارم شیرازی )
هدایت شده از جرعه نور
اگر کسى مى خواهد به کمالِ علم و دانش و عقل برسد باید از افکار دیگران استفاده کند و چه بسا یک مشورت، جلوى خطاهاى بسیارى را مى گیرد به خصوص این که کسى که قصد کارى را دارد آنچه را مطابق میل اوست بر غیر آن ترجیح مى دهد و نمى تواند به قضاوت بى طرفانه بنشیند و به همین دلیل ممکن است گرفتار اشتباهات وسیعى شود; اما افرادى که از محدوده کار او خارجند بهتر و روشن تر مى توانند درباره آن قضاوت و داورى کنند. همان گونه که در روایات متعدد وارد شده باید طرف مشورت عاقل و خداترس و راستگو و راز نگه دار و شجاع و خیرخواه باشد تا بتوان از مشورت او بهره گرفت. درست است که غیر معصومین ممکن است گرفتار خطا شوند; ولى ضریب خطا در یک نفر هر قدر باشد در دو نفر نصف مى شود و در ده نفر به یک دهم مى رسد و احتمال آن بسیار کمتر مى شود، از این رو نقل است که مرد عربى مى گفت: من هرگز مغبون نمى شوم مگر این که تمام قبیله من مغبون شوند. به او گفتند: چرا و چگونه؟ گفت: براى اینکه من بدون مشورت آنها کارى انجام نمى دهم. اگر همه اشتباه کنند آن گاه من هم اشتباه مى کنم. شاعر مى گوید: مشورت ادراک و هشیارى دهد * عقل ها مر عقل را یارى دهد گفت پیغمبر بکن اى راى زن * مشورت المُسْتَشارُ مُؤتَمَن
#منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
هدایت شده از جرعه نور
#شرح_و_تفسیر_حکمت۵۵
دو شاخه مهم صبر امام در این گفتار حکیمانه، صبر و شکیبایى را بر دو گونه تقسیم مى کند. مى فرماید: «صبر بر دو قسم است صبر در برابر انجام کار خوبى که دوست ندارى و صبر بر ترک کار بدى که دوست دارى»; (الصَّبْرُ صَبْرَانِ: صَبْرٌ عَلَى مَا تَکْرَهُ، وَصَبْرٌ عَمَّا تُحِبُّ). در واقع نوع اول اشاره به صبر در برابر مشکلات عبادت است و نوع دوم اشاره به شکیبایى در مقابل ترک معصیت و آنچه بعضى از شارحان گفته اند: نوع اول از نوع دوم سخت تر است، گفتار صحیحى به نظر نمى رسد، زیرا موارد، کاملاً مختلف است; گاه مورد اول مهم تر است و گاه مورد دوم تا اطاعت چه اطاعتى باشد و معصیت چه معصیتى. نیز آنچه بعضى دیگر از آنان گفته اند که صبر در این دو مورد از دو مقوله و دو ماهیت است آن هم به نظر درست نمى آید، زیرا صبر به معناى کف نفس و خویشتن دارى و مقاومت در برابر مشکلات است; گاه مشکل انجام طاعتى است و گاه مشکل ترک معصیتى. بر این پایه پیمودن راه حق و رسیدن به مقام قرب پروردگار و حتى رسیدن به اهداف و مقامات مادى در دنیا راه صاف و هموارى نیست. در این راه سنگلاخ ها، گردنه هاى صعب العبور، پرتگاه ها و حیوانات درنده و دزدان خطرناک وجود دارد. اگر صبر و مقاومت انسان کم باشد، با برخورد به این موانع از راه مى ماند و به مقصد نمى رسد. به همین دلیل صبر و استقامت مهم ترین وسیله پیروزى انسان در دنیا و آخرت است، از این رو قرآن مجید مى فرماید: «(إِنَّ الَّذینَ قَالُوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاّ تَخافُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ); به یقین کسانى که گفتند: پروردگار ما خداى یگانه است سپس استقامت ورزیدند فرشتگان بر آنان نازل مى شوند و مى گویند: نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به آن بهشتى که به شما وعده داده شده است». بنابراین نزول و حمایت فرشتگان از مؤمنان در درجه اول مشروط به صبر و استقامت است و در جاى دیگر، قرآن مجید مى گوید: «فرشتگان بر بهشتیان از هر درى وارد مى شوند به آنها به خاطر صبر و استقامتشان درود مى گویند. چه نیکو است سرانجام آن سراى جاویدان; (وَالْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ باب * سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ).
#منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
هدایت شده از جرعه نور
#شرح_و_تفسیر_حکمت۵۶
وَ قَالَ (علیه السلام): الْغِنَى فِي الْغُرْبَةِ وَطَنٌ، وَ الْفَقْرُ فِي الْوَطَنِ غُرْبَةٌ.
دامنه غنا و فقر:
امام در اين كلام پربارش اشاره به آثار غنا و فقر مى كند و مى فرمايد: «بى نيازى در غربت وطن است و نيازمندى در وطن غربت»; (الْغِنَى فِي الْغُرْبَةِ وَطَنٌ; وَالْفَقْرُ فِي الْوَطَنِ غُرْبَةٌ).
وطن جايى است كه انسان در آنجا متولد شده و چشم به روى خويشاوندان و بستگان و نزديكان گشوده و مورد علاقه آنها قرار گرفته و در هر گوشه و كنار، آشنايى دارد و غربت جايى است كه انسان نه آشنايى دارد و نه دوست مهربانى و نه يار و مددكارى. امام مى فرمايد: شخص غنى هر جا برود به موجب غنايش پيوندهاى محبت را با اين و آن برقرار مى سازد و به سبب بذل و بخشش ياران و مددكارانى پيدا مى كند; ولى شخص فقير حتى در وطن خويش دوستان و بستگان را از دست مى دهد و گاه به صورت موجودى فراموش شده در مى آيد.
پيام امام در اين سخن اين است كه مؤمنان بايد بكوشند و بى نياز شوند و به هنگام غنا و بى نيازى از مال و ثروت خويش براى جلب و جذب قلوب و كمك به نيازمندان استفاده كنند، از عواقب فقر بترسند، چرا كه فقر مايه ذلت و گاه مطابق بعضى از روايات سبب كفر مى شود. البته اين فقر با فقرى كه در روايات از آن تعريف شده تفاوت آشكارى دارد; فقر ممدوح به معناى «ساده زيستن» و يا «فقر الى الله» است. در اين باره در ذيل حكمت سوم شرح بيشترى داشتيم.
#منبع: پیام امام امیر المومنین ( مکارم شیرازی )